هیس! میهندوستان حرف نمیزنند!
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشت دوم دربارهی زبان آذری و یک سخنرانی آیت الله عاملی، نوشت:
یادداشتی که دربارهی سخنرانی آیتالله عاملی، امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان اردبیل نوشته بودم، واکنشهای بسیاری را برانگیخت. برای نگارنده مایه خرسندی است که پس از سالها دریچهای گشوده شد برای ارتباط دوباره با آیتالله عاملی. اما واکنشهای قومگرایانی که بیشترشان کاسه داغتر از آش شده بودند، درخور تأمل است. در این زمینه چند نکته یادآوری میشود:
1- غربت تنها آن نیست که شما کولهبار سفر بسته و راهی کشورهای دیگر شوید؛ اینکه شما در کشور خودتان از زبان و فرهنگش دفاع کرده و علیه تحریف تاریخ و دستاندازی به آن بنویسید، اما مورد هجمه بیامان قرار بگیری، غربت دوگانه است؛ هم غربت مام میهن و فرهنگ و تمدنش، و هم غربت مدافعان آن. نه تنها نگارنده این سطور، بلکه هر کس دیگری که اسناد و مدارکی درباره زبان، تاریخ، فرهنگ و تمدن گذشته ایران و برخلاف تحریفات قومگرایان به میان آورد، به جای پاسخ مستند و مستدل، سریعاً با برچسبهایی همچون نژادپرست، شوونیست، فاشیست و… یک دو جین دشنام دیگر روبرو و وادار به سکوت میشود. بهعنوان یک نمونهی در دسترس و تازه، نگاهی به دیدگاههای نوشته شده زیر یادداشت پیشین من (در اینجا) و بهویژه زیر جوابیه آقای کریمی (در اینجا)، نشان میدهد که چه زبانی و گویشورانش در ایران واقعاً مظلومند و چه کسانی سرمست از بیمدافع بودن تاریخ و زبان رسمی کشور، ادبیات آنچنانی را همراه با تحریف منابع تاریخی به کار میگیرند.
2- همانگونه که در یادداشت پیشین نوشته شد، نقد اصلی به روحانیون در این زمینه اینست که سخنانی بر زبان میآورند که جریان قومگرا پشت آنها پنهان شده و اهداف خود را از آن دریچه پی میگیرند. برای نمونه، پس از انتشار یادداشت پیشین نگارنده در نقد سخنان آیتالله عاملی، یکی از وبسایتهای دولتی باکو که یدی طولا در دینستیزی و حمله به دینداران و روحانیون شیعه دارد، به نام دفاع از روحانیت شیعه، متنی سراسر توهین و فحاشی خطاب به نگارنده منتشر کرد. بسیاری از دیگر منتقدان داخلی یادداشت نگارنده نیز، در همین راستا جای میگیرند؛ وگرنه دغدغه دین و روحانیت و… بهانهای بیش نیست.
3- یکی از اصلیترین مشکلات مباحث علمی هویتی اینست که به دست نا اهلان سپرده شده. مباحث تاریخی، زبانشناسی، هویتی و مسائل مرتبط با آنها (همچون زمینههای شکلگیری و پیامدهایشان) در چارچوب رشتهها و گرایشهای خاصی از علوم انسانی (همچون تاریخ، زبانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی و…) جای میگیرد. در این میان، آثار استادان و دانشآموختگان ترک/آذری رشتههای مرتبط، چه نسل پیشکسوت و قدیمی و چه نسل جوان (همچون دکتر ژاله آموزگار، دکتر رحیم رئیسنیا، دکتر محمدعلی موحد، دکتر جواد طباطبایی، دکتر شیرین بیانی، دکتر عباس جوادی، دکتر قدیر گلکاریان، دکتر مازیار اشرفیان بناب، دکتر وحید بهمن و…) نادیده گرفته شده و یا با برچسبزنیهای رایج، تلاش میشود از میدان به در شوند. اما شوربختانه بیشتر کسانی که اکنون در منطقه آذربایجان در حال نگارش آثار تاریخی و مباحث هویتی هستند، دانشآموخته رشتههای فنی، پایه، پزشکی و به هر حال غیرمرتبطند. آنچنانکه مثلاً یکی دکترای زلزلهشناسی دارد، دیگری جراح قلب است و آن یکی الکترونیک خوانده و البته توسط اطرافیانش «استاد» خطاب میشود، اما هر کدام انبوهی کتاب و مقاله درباره تاریخ و ادبیات آذربایجان نوشتهاند و منابع همینها برای قومگرایان (و شوربختانه بسیاری از جوانان آذربایجان) حجت است. همچنانکه در پاسخ به یادداشت پیشین نگارنده، دکتر محمدباقر کریمی، عضو هیئت علمی گروه «مهندسی نرمافزار» در دانشگاه آزاد تبریز، در انصافنیوز جوابیه نوشتند. سرنوشت فعالیت در زمینهای که هیچ تخصصی در آن نداریم، میشود همکار دیگر ایشان که مدیر گروه «مهندسی مکانیک» همان دانشگاه آزاد تبریز است و در پی برداشتهای نادرست از تاریخ و تحریف آن، آشکارا از نام خلیج ع-ر-ب-ی و تشکیل حکومت عربی در خوزستان دفاع میکند. البته میتوان مدعی شد که با «من قال» (گوینده) کار نداشته باشیم و ببینیم «ما قال» (خودِ سخن) چیست. اما مشکل دقیقاً همینجاست که به خاطر نا آگاهی این گروه از افراد درباره این حوزه تخصصی، در بهترین حالت برداشتهای نادرست از منابع و اسناد داشته و بر همان پایه نتیجهگیری میکنند. آنگونه که جناب محمدباقر کریمی یکبار دیگر هم دو سال پیش، در دفاع از زبان ترکی یادداشت دیگری در انصافنیوز نوشته بودند (اینجا).
اما همانگونه که همان موقع نیز زیر همان یادداشتشان نوشتم، اصل سخن ایشان (اینکه علامه طباطبایی و علامه جعفری و… آموزش ابتداییشان به زبان ترکی بوده) نیز نادرست بوده و بنابراین نتیجهگیریشان هم نادرست است. اکنون نیز در جوابیه تازهشان، دچار همان ایرادات شدهاند. ضمن سپاسگزاری از ایشان (که در میان دهها جوابیه و پیام تند و توهینآمیز، متینترین جوابیه را نوشتهاند)، در اینجا به نادرستی برخی ادعاهای ایشان که بسیاری دیگر نیز به دلیل نا آشنایی کافی دچار آنها میشوند، میپردازم. همچنان که کلیت سخن ایشان درباره آیتالله عاملی بهعنوان یک ایرانی دغدغهمند را میپذیرم. یادآوری میشود هر کجا در متن به اصطلاح «قومگرا» اشاره شده، لزوماً شخص ایشان نیست و همه نکات نوشتهشده در اینجا نیز، لزوماً پاسخ به نوشته ایشان نخواهد بود.
1- ایشان مدعی است که 10 برابر اسناد تاریخیای که زبان قدیمی مردم آذربایجان را فارسی و پهلوی و آذری و… نامیدهاند، اسناد و منابعی داریم که قدمت زبان ترکی در ایران را به چند هزار سال میرساند. مشکل اینجاست که ایشان حتی به یک مورد از این منابع هم اشاره نمیکند. تقریباً همه کسانی که ادعا دارند زبان قدیم آذربایجان ترکی بوده، سه دلیل اقامه میکنند: الف) بر پایه فیلولوژی (ریشهشناسی واژهها) عامیانه، برای برخی نامها و واژههای قدیمی در آذربایجان ریشه ترکی مییابند؛ ب) اشاره منابع تاریخی به حضور یک شخص یا قوم ترک (که میتواند مهاجم، مهاجر یا حتی سکنه کوتاهمدت باشد) را دال بر سیطره و رواج زبان ترکی در این منطقه میدانند؛ ج) اشاره برخی متون تاریخی به اینکه زبان مردم این منطقه با فارسی متفاوت بوده (و دیگر منابع تاریخی همان را پهلوی و آذری معرفی کردهاند)، دال بر اینکه چون فارسی نبوده، پس لزوماً ترکی بوده گرفتهاند. این دلیل آخر – که قومگرایان در بسیاری از موارد دیگر نیز بهکار میبرند – دقیقاً یادآور سخن مینورسکی، شرقشناس شوروی است که میگوید: «هر جا که پرسش حلنشدهای در زمینهی فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید، ترکان بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند». یعنی درباره هر قوم و زبان قدیمی که اطلاعات اندکی در دست باشد، قومگرایان ترک آنرا به خود منسوب میکنند (ن.ک. مدخل «پانترکیسم» در دائرهالمعارف اسلام). به جز اینها، بیشتر کسانی که مدعیاند منابع تاریخی زبان مردم آذربایجان را ترکی دانسته، دروغ گفته و آن منبع را تحریف کردهاند (آنگونه که زیر دیدگاههای جوابیه جناب کریمی، این نکته را نشان دادهام). این در حالی است که در سوی دیگر، دهها منبع تاریخی از مورخان و جغرافیدانان و سفرنامهنویسان ایرانی و عرب و عثمانی و اروپایی داریم که آشکارا زبان مردم این منطقه را فارسی یا آذری یا پهلوی معرفی کرده و برخیشان حتی به روند دگرگشت زبان این منطقه به ترکی هم اشاراتی دارند (که در یادداشت پیشین (اینجا) به چند مورد آن اشاره شد).
2- تاریخ مهاجرت آریاییها به ایران را 2500 سال پیش دانستهاند. در حالیکه پیشینه حکومت هخامنشیان نیز 2570 سال است و یک و نیم سده پیش از آنان نیز مادهای آریایی حکومت میکردند (که البته جریان قومگرا، برخلاف دیدگاه مورخان، مادها را نیز ترک میداند). دست کم به اطمینان میدانیم که از هزاره دوم پیش از میلاد، آریاییها در ایران کنونی ساکن بودهاند. هرچند برخی دیدگاههای علمی تازهتر (اینجا) بر آنست که خاستگاه آریاییها خود ایران بوده و از اینجا به جاهای دیگر مهاجرت کردهاند.
3- درباره فرهنگستان زبان فارسی نوشتهاند: «متولیان آن به جای اینکه تمرکزشان را بر واژه سازی و معادل سازی در جهت آینده بگذارند، به فکر سره سازی و پالایش آن از گذشته بودهاند و اقدام در جهت پاکسازی زبان فارسی از هزاران واژه ترکی و عربی از این زبان کردهاند». اما برخلاف ادعای ایشان، الف) فرهنگستان تمرکزش بر واژهسازی برای واژههای انگلیسی و فرانسوی است و نه واژههای عربی و ترکی جا افتاده در زبان فارسی. نگاهی به واژههای مصوب فرهنگستان که بهطور مرتب در قالب کتاب منتشر میشود (تاکنون 15 دفتر از این مجموعه منتشر شده) و البته در اینترنت هم در دسترس است، گواهی بر این مدعاست. حتی در برخی از واژههای مصوب برای اصطلاحات انگلیسی، از واژههای عربی که در زبان فارسی رایج است استفاده میشود. همچنین در ماده 4 قانون ممنوعیت بهکارگیری اسامی بیگانه (مصوب 19 اردیبهشت 1378) آشکارا بر غیربیگانه بودن برخی واژههای عربی، ترکی، مغولی و… که در زبان فارسی جا افتاده و کاربرد دارد، تاکید شده است؛ ب) آیا حتی شمار واژههای ترکی و عربی پاکسازیشده در پیش از انقلاب، «هزاران واژه» بوده؟ اگر کسی از ایشان بخواهد این هزاران واژه را نشان بدهد، میتواند؟ (اتفاقاً بیشتر واژههای موفق در فرهنگستان زمان رضاشاه، برابرنهادههایی برای واژههای فرانسوی و انگلیسی بود و بسیاری از برابرنهادهها برای واژههای عربی جا افتاده در زبان فارسی، نتوانست جای خود را باز کند). با این همه، ایران در این زمینه قطعاً بسیار منطقیتر از کشورهای همسایهای همچون ترکیه رفتار کرده که آنچنان به پاکسازی واژههای عربی و فارسی از زبانش پرداخت که اکنون خواندن یک متن صد سال پیش برای جوان امروزینش اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است.
4- اشاره کردهاند «امروزه در خطه آذربایجان دیده میشود […] که متکلمان آن در فضاهای رسمی و حتی ادبی گاهی فقط قادر هستند که تنها فعل جمله را به ترکی بگویند». یادآوری میشود که در گذشته هم کم از این نبوده و در فضاهای رسمی و ادبی (همچون دیوان اشعار ترکی فضولی یا شاه اسماعیل)، عموماً افعال ترکی است و دیگر واژهها فارسی و عریی است. جریان قومگرا تلاش دارد نشان دهد که در گذشته زبان ادبی و… ترکی در آذربایجان، تقریباً خالص بوده و حاکمیت در دوره معاصر با تولید محتوای زبان ترکی آذری که بخشی از آن واژههای فارسی و عربی است، آگاهانه تلاش میکند واژههای ترکی کمتر استفاده شود.
5- انتقاد کردهاند که اگر قرار بود آذربایجان با حضور چند ده هزار سلجوقی ترک شود، پس چرا ورود ترکان به اصفهان در دوره صفویان، این شهر را ترکزبان نکرد؟ قیاس معالفارق آذربایجان با اصفهان در این زمینه به چند دلیل نادرست است:
الف) آذربایجان در دورههای گوناگون در هزار سال گذشته، پایتخت خاندانهای ترک همچون اتابکان آذربایجان (یا ایلدگزیان)، خوارزمشاهیان، ایلخانیان (که بخش زیادی از سپاهیانشان ترک بودند)، چوپانیان، جلایریان، قره قویونلوها، آق قویونلوها و صفویان بوده و در زمان قاجار هم ولیعهدنشین بوده است؛ در حالیکه اصفهان تنها در بخشی از دورههای سلجوقی و صفوی پایتخت خاندانهای ترک بوده است.
ب) آذربایجان در همسایگی حکومتهای ترک آناتولی (همچون سلجوقیان روم و عثمانیان) و اقوام ترک شمال قفقاز قرار داشته که اصفهان چنین ویژگیای ندارد.
ج) آذربایجان بر سر راه ترکان مهاجر از آسیای میانه به آناتولی قرار داشت. همچنانکه خزرها و مهاجمان ترک که از قفقاز شمالی به منطقه ارّان یورش میآوردند، گاه پایشان به آذربایجان نیز باز میشد.
د) در طول تاریخ، چندین بار شاهد مهاجرت معکوس ترکان از آناتولی به آذربایجان بودهایم (برای نمونه، پس از حمله مغولان به آناتولی و یا هنگام به تخت نشستن شاه اسماعیل). در حالیکه اصفهان هیچ یک از اینها را تجربه نکرد.
هـ) اصفهان در منطقهای بیابانی جای گرفته که مناسب اقامت مهاجران ترک نبود؛ در حالیکه سرسبزی آذربایجان باعث اسکان درازمدت کوچنشینان و دامپروان ترک به همراه خانوادههایشان میشد. در همان یادداشت پیشین به مقالهای از فاروق سومر، استاد تاریخ و زبان ترکی دانشگاه آنکارا (که خودش اصطلاحاً «تُرکجو» بود) اشاره کرده بودم. این مقاله با نام «آذربایجانین تورکلشمسی تاریحینه عمومی بئر باکیش» (نگاهی عمومی به تاریخ ترک شدن آذربایجان) فرایند ترکی شدن (ترکلشمه) مردم و حتی جاینامها (همچون نام کوهها و رودها و روستاها و…) را در آذربایجان نشان میدهد. اما درباره اصفهان دوره صفوی، تنها شماری صنعتگر تبریزی به این شهر رفته و در محله عباسآباد سکنی گزیدند که چون نه با دیگر گروههای ترکزبان در ارتباط بودند و نه جمعیت قابل توجهی داشتند، در میان اصفهانیان مستحیل شدند. البته همینها هم پس از حمله افاغنه، شهر را رها و فرار کردند. در اصفهان عصر صفوی، تنها زبان دربار و قشون ترکی بوده و در سفرنامههایی همچون رافائل دومان، آدام اولئاریوس، پیترو دلاواله، ژان شاردن، و… نیز اشاره شده است. البته برخی از زبانشناسان به دگرگشت زبان در اصفهان پس از دوره صفوی هم اشاره دارند. آنچنانکه زندهیاد احمد تفضلی (1350، اطلاعاتی درباره لهجه پیشین اصفهان) بر این باور است که احتمالاً زبان مردم اصفهان متفاوت بوده و پس از آنکه به پایتختی صفوی برگزیده شد و به واسطه حضور مردم از سراسر نقاط ایران و کاربرد فارسی بهعنوان زبان واسطه و رسمی، کم کم زبانش تغییر یافت. وی بخشی از بازمانده این گویش قدیمی اصفهان را در گویش کلیمیان امروزی این شهر جستجو کرد.
به هرحال بخشی از اینکه اشاره شد کسانی که تخصصشان این حوزه نباشد، به سادگی دچار اشتباه میشوند، به همین نا آگاهی و نا آشنایی با منابع گوناگون مربوط میشود. طبیعتاً همانگونه که نگارنده این سطور که انسانشناسی (در کارشناسی و دکترا) و ایرانشناسی (در کارشناسی ارشد) خوانده، صلاحیت و توانایی اظهار نظر در بحثهای مهندسی نرمافزار، مهندسی مکانیک و زلزلهشناسی و… را ندارد، این قضیه برای طرف مقابل نیز صادق است. خود ایشان هم به درستی اشاره کرده که «باید این پدیده را به درستی و در محافل تخصصی آسیبشناسی کرد و راه حلهای منطقی برای آن ارائه کرد»؛ اما شوربختانه خودشان به این مهم پایبند نبودهاند.
6- در جایی دیگر هم اشاره کردهاند که «وقت آن رسیده که از «راه حلهای نادرست آسیمیلاسیونی رضاشاهی» و «الگوهای استالینیستی» دست برداریم». جریان قومگرا (که منظورم مشخصاً جناب کریمی نیست) همیشه پشت دشنام به پهلوی و رضاشاه پنهان میشود، اما به الگوی آتاترکی رضاشاه که همچنان کمابیش در ترکیه ادامه دارد (کشتار ارامنه؛ غیرقانونی اعلام کردن صحبت به کردی و «ترک کوهی» نامیدن آنان در اسناد رسمی در برخی دورهها؛ غارت و کشتار یونانیان استانبول، یعنی ساکنان اصلی این شهر در دهه 1950؛ برخورد با زازاها و لازها و…) و یا دستنشاندگی پیشهوری به حکومت استالین (که هر بار اسناد تازهای در این باره از آرشیوهای روسیه بیرون میآید) اشاره نمیکنند. اندوهناک است که بخشی از همین قومگرایان و طرفداران زبان مادری، سنگ کشورهایی را به سینه میزنند که تاریخی طولانی در سرکوب اقوام داشتهاند. در حالیکه ایران در میان کشورهای منطقه، بهترین وضعیت و شرایط را برای اقوام دارد (که چند سال پیش در یادداشتی جداگانه به مقایسه حقوق اقوام در ایران و ترکیه پرداخته بودم و بنابراین در اینجا دوبارهنویسی نمیکنم) و هر بار هم نشانههای تازهای در این باره به دست میآید. اینکه در کشوری که خیام و فردوسی و حافظ و سعدیاش شهرت جهانی دارند، استاد شهریار دو زبانه را بهعنوان شاعر ملی معرفی میکنند (که حتی در ترکیه هم برخلاف دیگر شاعران ملی ایران، ناشناخته است) یا اینکه به تازگی تصویب شده که واحد پول ملیمان تومان بشود که واژهای مغولی است، به چشم قومگرایان نمیآید.
7- آقای کریمی در جایی دیگر نوشتهاند: «در هر حال ساکنان امروز این منطقه، زبانشان ترکی است و آن را زبان مادری خود میدانند و نه تنها با آن مشکلی ندارند، بلکه در صدد حفظ و احیای بیشتر آن هستند». در این زمینه کاملاً با ایشان موافقم و مقالاتی که پیش از این در دفاع از آموزش زبانهای اقوام در رسانهها نوشتهام (برای نمونه اینجا)، گواهی بر این مدعاست. به باور دکتر عباس جوادی، ما میتوانیم از دو گروه زبانهای ایرانی یاد کنیم: گروهی که عضو خانواده زبانهای ایرانی، در معنای زبانشناسی آن هستند (همچون فارسی، کردی، لری، گیلک، بلوچی، تاتی و…) و گروهی که در ایران امروزی کاربرد دارند و لزوماً عضو گروه نخست نیستند (همچون ترکی و عربی). اما به هرحال، همه این زبانها اکنون بخشی از میراث فرهنگی ما به شمار میآید. از سوی دیگر و بهعنوان یک میهندوست، زبانهای اقوام ایرانی را یکی از توانمندیهایمان در ارتباط با همسایگان میدانم. اما این به معنای سکوت در برابر تحریف تاریخ و تضعیف زبان تاریخی، ملی و رسمی کشور، به سود بیگانگان نیست. نشانههای فراوانی در دست است که هویتطلبی قومی در ایران، بیش از آنکه خودجوش و داخلی باشد، ریشه بیرونی دارد. بیش از یک سده است که ترکهای افراطی آشکار و نهان از لزوم جداسازی آذربایجان ایران و پیوستن آن به حکومتهای ترک سخن میگویند. ضیاء گوکآلپ (نظریهپرداز پانترکیسم)، انور پاشا (فرمانده سپاهیان عثمانی برای تصرف آذربایجان و آسیای میانه)، محمدامین رسولزاده (بنیانگذارِ ایرانیِ جمهوری آذربایجان)، احمد آقااوغلو (آذریای که بعدها نماینده مجلس ترکیه شد)، ایلچی بیگ (رئیس جمهور پیشین جمهوری آذربایجان) و بسیاری از مسئولین دو کشور آذربایجان و ترکیه بارها آشکارا در این زمینه سخن راندهاند. در دهههای اخیر، این تبلیغات اگرچه همچون گذشته چندان آشکار نیست، اما هرگز متوقف نشده است. آنگونه که اکنون در کتابهای درسی باکو نیز، آذربایجان ایران بخشی از جمهوری آذربایجان به شمار میآید که ایرانیان به زور آنرا جدا ساختهاند. نقشهای که روی جلد کتابهای درسی در باکو منتشر میشود (و 10 استان ایران را نیز در بر میگیرد)، خود گواهی است از اهداف این کشورها (برای دانستن میزان تزریق تنفر از ایران و ایرانیان در کتابهای درسی جمهوری آذربایجان، [این یادداشت] را بخوانید. این در حالی است که قومگراها مدام حاکمیت ایران را به دلیل آنچه پشتیبانی از ارمنستان در برابر آذربایجان میخوانند، سرزنش میکنند. آن هم در حالیکه همان آیتالله عامی که اکنون سنگش را به سینه میزنند، بارها نادرستی و دروغ بودن چنین ادعاهایی را نشان داده است).
همچنین جذب پانترکهای جداییطلب ایرانی در شبکههای تلویزیونی و خبرگزاریهای این کشورها و ساخت برنامههای پر هزینه فراوان، گواهی است بر اهداف پنهان و آشکار قومگرایانه آنان. از سوی دیگر، حمایت آشکار و نهان از فعالیتهای توسعهطلبانه این کشورها در سوریه، قبرس، عراق، ارمنستان و… از سوی برخی جریانها و نشریات قومگرای داخلی (حتی آنجا که در تعارض با منافع ایران قرار میگیرد)، نشان از اثرگذاری فعالیتهای آنسوی مرز دارد. بازگویی و بازنویسی تاریخی که آنان برای جغرافیا و زبان آذربایجان نوشتهاند، از سوی بسیاری از جوانان آذری/ترکمان نیز، در این راستا جای میگیرد.
8- دست آخر، آنانکه با یک نقد در دفاع از زبان رسمی و تاریخی کشور، برآشفته میشوند، هرگز درباره رواج فراوان لباس با پرچم کشورهای بیگانه در میان برخی جوانان آذربایجان (یا کاربرد همان پرچمهای بیگانه بهعنوان بَرپوش گوشی تلفن همراه یا عکس پسزمینه در شبکههای اجتماعی)، رفتارهای هنجارشکنانه در ورزشگاهها (همچون شعار دادن علیه زبان فارسی، تحریف نام خلیج فارس، برافراشتن پرچم بیگانگان، نمایش پارچهنوشته علیه تمامیت ارضی کشور، نشان دادن علامت نژادپرستانه بوزقورد و زوزه کشیدن هنگام خواندن قرآن و…) واکنشی ندارند و هنگامی هم که چرایی این سکوت از ایشان پرسیده میشود، توپ را در زمین حریف انداخته و مدعی میشوند که برخورد با زبان ترکی باعث چنین واکنشهایی میشود. از سوی دیگر، جالب است کسانی که آن همه رفتارهای نژادپرستانه از خود نشان میدهند، با فرار به جلو، منتقدان را نژادپرست، شوونیست و فاشیست خطاب میکنند.
[تاکید انصاف نیوز دربارهی کامنتها: نقدها و یا جوابیهها به این یادداشت در قالب کامنت در زیر آن و یا یادداشتی جداگانه امکانپذیر است، اما از درج کامنتهای تند و توهین آمیز معذوریم.]
انتهای پیام
مردم اذربایجان نژاد و اقوام ایرانی هستن ولی چرا اینقد بی تعصب به مملکت و اینکه چرا زبان مادربزگ مادریشون رو ترد میکنن و میخوان خودشون به مغول بچسبونن هضمش برام واقعا سخته. حتی کسانی که به یه کشور دیگه میرن بعد مدتی خودشون مردم کشور دومی میدونن ولی اینجا میان از زبانی که بهشون تحمیل شده دفاع میکنن و بهش تعصب دارن یعنی واقعا تو خودشون کسی نیست این مسئله رو براشون روشن کنه، بدونه تحریف و… من نمیخوام بهشون توهین کنم ولی هر جا خوندم همینا رو گفتن و نوشتن
زبان شما هم گویا از آنسوی آمو دریا اومده و زبان پهلوی هیچ سنخیتی با زبان دری کنونی نداشته و از بین رفته است و حالا صاحب پیدا کرده آن هم از اطرف افغانها
چرا شما وقتی هنوز فرق مغول و ترک رو نمیدونید میاید افاضه فیض میکنید؟
با همین وضعیت مسایل رو میبینید که هضمش براتون سخته!
نظر تو در مورد زبان ترکی بومی آذربایجان بود یا نبود محل مناقشه هست
در زمان پهلوی گفتند بومی نبود و از زمان حکومت سلجوقیان به بعد در اثر مهاجرت ترکان از آسیای میانه به آذربایجان اومد
نظر دیگر اسنادی میده که ادعای بالا که توسط ترک ستیزان برای آسیمیله مطرح شد رو رد میکنه
برایم مثال
ای کاش امکان ارسال عکس بود تا اسکرین نسخه خطی تاریخ طبری رو میفرستادم که نوشته منوچهرشاه با ترکان آذربایجان پیکار کرد. بعد پایین مینویسه منوچهر شاه معاصر با حضرت موسی بود یعنی 3200 سال قبل ( کسایی که میرن گوگل سرچ بزنن این حادثه خزر ها رو در این تکه روایت نمیکنه!!! )
یا از کتاب التیجان سند میدادم که معاویه در قرن یک میپرسه آذربایجان کجاست بهش میگن سرزمین ترکان
ببین عزیزم گیرم نظریه اول رو قبول داری ( البته جایی نگوو مغول ها ترک کردن چون حکومت وقت ایران در حمله مغول ( خوارزمشاهیان ) ترک بود!! حکومت قبلش سلجوقیانه که باز ترکه!!! حکومت قبلش غزنویانه که بازم ترکه!!
حالا من هم همین نظریه کسروی رو مبنی میذارم بهت 2 پاسخ میدم :
پاسخ اول . هویت یک مساله اکتسابی هست . شما یک دوقلو که از پدر مادری عرب زاده شدن ، یکی رو به فرانسه دیگری رو به آلمان ببر ؛ هر دو رو در مجاورت تفکرات ناسیونالیستی بزرگ کن . ممکنه اینا در آینده گلوی هم رو بدرند غافل از اینکه هر دو برادر اند و عرب
ببین عزیز من هویت کنونی آذربایجان هویت ترکی هست البته ذیل ایران . برو از یک پدربزرگ مادر بزرگ پیر و بیسوادی که چیزی از این مسایل نمیدونه سوال کن ترک هستی یا نه
خود ما که زمانی چیزی از این مسایل نمیدونستیم باز خودمون رو ترک میدونستیم. بقیه ایرانی ها هم ما رو ترک میدونن . وقتی میخوان توهین کنن میگن ترک خر! وقتی جوک گفتید وقتی توهین کردید به ما برخورد… اگر ما خودمون رو ترک ندونیم بهمون بر میخورد؟؟
در دنیای امروزی به سمت شهروند محوری و حقوق محوری رفتن. بری سوید بگی به بچه م عربی درس بده دیگه ازت تست ژنتیک نمیگیرن!
لذا هر گونه سیاست برای از بین بردن هر زبانی که در ایران هست قابل توجیه نیست و ناحق هست.
ایران هم اسم یک سرزمین هست نه نژاد. در زمان پهلوی بود که بار نژادی دادن بهش و گفتن ایران یعنی سرمین آریایی… قبل پهلوی تو میبینی شاهان ترکی چون قاجار و افشار و صفوی بگیر تا سلجوقی و غزنوی خودشون رو شاه ایران نامیدن. لذا ایران یک سرزمین هست که ترک و کرد و فارس و عرب و… داره و هر زبانی هم که الان هست از زبان های ملت ایران هست و امکانات برای حفظ همه شون باید تخصیص داده بشه. برای حفظ تمامیت ارضی باید به سمت پلورالیزم فرهنگی بریم…
پاسخ دو . من بالا یک اشاره ای کردم که دنیای امروز دنیای نژاد و نژاد بازی نیست. دنیای حقوق محوری است. چون به خاطر سیاست های ترک ستیزی بحث نژاد رو برای توجیه مطرح میکنید منم یک مطلبی بگم
در زمان پهلوی گفتن چهار الی پنج هزار سال قبل آریایی ها به فلات ایران مهاجرت کردن و جمعیتشون به حدی بیشتر از جمعیت بومیان بود که مخزن ژنی و زبان بومیان رو در خود حل کردن و ملت کنونی ایران از نسل اریایی ها هستن.
عزیز دل برادر این مساله به کل رد شد!! پژوهش های ژنتیکی ده سال اخیر نشون داد اتفاقا آریایی های مهاجر خیلی کمتر از بومیان بودن و ما از نسل بومیان هستیم…
برو پایین صفحه در مورد این قضیه مفصل نوشتم
زبان بومیان چی بود؟؟ دراویدی ( مثل زبان ایلامی ها ، تمدن جیرفت ، اورارتور ها ، ماننا ها ، سومری ها و… )
باید بدونی زبان های دراویدی همه از خانواده زبان های التصاقی هستن.
من بهت میگم گیرم حرف تو راست هست و ترکی بعد سلجوقی آرام آرام اومد و در صفوی غالب شد
من همین حرف تو رو با اینکه قبول ندارم مبنی میذارم و این پاسخ رو میدم
مخزن ژنتیکی همه ایرانی های امروزی ، بومی فلات ایرانه و به حدود 11 هزار سال قبل برمیگرده و ربطی به آریایی ها نداره!! اتفاقا زبان های آریایی هم زبان تحمیلی هست!!
پاسخ من اینه که ما نزدیک ترین زبان به زبان بومیان فلات ایران ( که التصاقی بودن ) و اتفاقا اشتراکات لغوی فراوانی هم بین ترکی امروزی و برای مثال سومری هست رو حفظ میکنم.
تو هم اگر بحث نژاد میکنی ، بیا نزدیکترین زبان به زبان اجدادت که الان به صورت زنده در دنیا در چندین کشور من جمله ایران تکلم میشه رو حفظ کن!!
زبان های ایندین اروپین هیچ سنخیتی با زبان های التصاقی ندارن!
از تو سوال میپرسم که چرا به زبانی که به اجدادت تحمیل شده تعصب داری ؟؟! ( سوال خودت که از ما پرسیدی! )
با این حال بازم میگم دنیای امروز جای نژاد و نژاد گرایی نیست
اصلا شما خودت رو مریخی بدون . من به تو و عقاید و حقوق تو احترام میذارم و همین انتظار رو از شما دارم.
متنی که گفتم برو پایین بخون رو اینجا کپی میکنم . شاید پیدا کردنش سخت باشه برات
جناب هاشمی یک مغلطه کردند و گفتند آریایی ها بومی فلات ایران هستند.
پژوهش های اخیر ژنتیکی جای هیچ شبه ای را باقی نذاشت که مردم ایران ژنتیک بومی فلات ایران را دارند.
درصد ژن ایندین اروپین بسیار بسیار کم است . هرچه به جنوب شرقی ایران میریم این درصد بیشتر میشود. ماکسیموم ژن ایندین اوروپین در برخی قبایل بلوچستان به اوج میرسد که ۱۶ درصد ژنوم است.یعنی حتی آنها هم ۸۴ درصد ژن بومی فلات ایران دارند.
لذا اینکه قبلا گفته میشد آریایی های مهاجر و مهاجم به فلات ایران از بومیان بیشتر بودند و زبان و مخزن ژنی بومیان از بین رفت و اریاییزه شد ، رد شده است.
اکنون باید پاسخ این پرسش را میدادند که چگونه ما از نسل بومیان هستیم لکن زبان های ایندین اروپین نیز در کشور هست.
۲ نظریه کلی مطرح شده است.
نظریه اول همان تغییر نظریه قبلی است. با این اصلاح که آریایی ها از بومیان نه بیشتر بلکه بسیار کمتر بودند فلذا مخزن ژنیشان در مخزن ژنی بومیان حل شد.
در مورد ترویج زبانشان هم فرضیه دین جدید مطرح شد. آریایی ها با خود دین جدیدی آوردند و به تبع آن زبان بومیان ( دراویدی ) به مرور در اثر گرویدن به دین آریایی ، ایندین اروپین شد. ( البته نه همه جای کشور )
نظریه دوم توسط دکتر اشرفیان بناب مطرح شده است که متاسفانه محل سو استفاده پان ایرانیستان است. چون همه ماجرا را نمیگویند بلکه قسمتی از آن را میگویند.
در این نظریه دکتر اشرفیان میگوید در فلات ایران خشک سالی بزرگی به مدت چند صده حادث شد. اکثر بومیان مجبور به مهاجرت به جنوب سیبری شدند. زبان دراویدی آن ها در آنجا عوض شده و ایندین اروپین شد ( جایی که پان ایرانیستان نمیگویند !! ) بعد ها از نسل همین ها به فلات ایران بازگشتند و چون مخزن ژنی یکسانی با اندک بومیان مانده در فلات ایران داشتند ما تغییر دی مخزن ژنی نمیبینیم. لذا ترویج زبان های آریایی و جایگزینی آن را با زبان بومیان ( دراویدی چون ایلامی ، سومری و… ) اینگونه توجیه میکنند.
لذا دکتر اشرفیان میگوید آریایی ها از لحاظ ژنی خود بومیان هستند لکن به هیچ وجه این را نمیگوید که منشا زبان های ایندین اروپین فلات ایران است.
در هر دو نظریه نیز زبان های ایندین اروپین در فلات ایران جایگزین زبان بومیان شده است و ما از نسل بومیان هستیم.
جالب است بدانید که زبان های بومیان * هم خانواده * با زبان ترکی بوده است. از لحاظ لغوی نیز اشتراکات زیادی پیدا شده است. به نظر میرسد رشد علم ژنتیک و پژوهش های باستان شناسی پیشرفته تر اخیر پایه های فاشیزم اریایی پارسی بنیانگزادی شده توسط عوامل ماسونی امپریالیزم در ایران در حال فروریختن است.
ان الباطل کان ذهوقا
کاش آنقدر سواد می داشتی که بدانی زهوقا با ز است . نه با ذ .
علی آقا ایشون معلومه تند تند تایپ کرده فق یک جا به جای ک گ نوشته و…
از کل متن فقط همین زهوقا رو فهمیدی خخخخخ
همینکه دارین با زبان شیرین و زیبای پارسی کامنت مینویسی بهت میگه کجا و داری توی کدوم کشور زندگی میکنی اگه هم نمیدونی تا من بهت بگم قوم عثمانی یک قوم مهاجر هستن که به ایران پناه اوردن البته هم حق داری چون رگ ریشه پارسی نداری .
ایشون به زبان فارسی نوشتند که تو امثال تو بفهمند منظورشو
خخخخخ
خیلی خوب است که استناد به کتاب و مقالات علمی می کنید ولی مشکل آنجاست که نتیجه گیری شما براساس تحریف و جعل های تجزیه طلب ها و قوم گراهاست فکر میکنم به همین دلیل عنوان منابع تحقیقاتی مورد ادعا را بیان نکردید و آنها که اشاره کردید هم نادرست است به عنوان مثال تاریخ طبری که به عربی است ترجمه تحریف شد و جعلی را آوردید در آخر بعد از این همه شلوغ کاری حال که بدرستی عنوان فرمودید دنیای امروز دنیای نژاد پرستی نیست و دنیای حقوق محوری است در همان دنیا ا گر کسی زیر پرچم کشور بیگانه سینه بزند چه حقوقی دارد
آره دیگه وقتی رحیم بقال بشینه و از کلمه التصاقی بهره بگیره و ترکا رو ربط بده به سومر و دراویدی و شر و ور بگه تو هم باید بگی من بومی هستم…. عزیزم هم وطن ترک حضور شما کلا از دوره ورود سلجوقیان هست و شما هم سلجوقی
اولا اقای محترم حرفایی که میزنید کلا خزعبلات احمد کسروی عستنش کسی که قران رو اتیش زد کتاب نولانا و سعدی رو هم اتیش میزد و جزو افراد رضا شاه بود و در اخر هم بخاطر مخالفت با دین اسلام پیامبر خواندن خود توسط افراد عزیز فدائیان اسلام به درک واسل شد حالا تو چطوری میای حرفای اونو میگی؟کسی که قرانو اتیش میزنه یعنی چی؟؟؟در ضمن حرفای کسروی رد شده زبان ترکی از زبان فارسی قدمتش بیشتره تو ایران خود تمدن ایلام و سومر وجیرفت زبانوشن زبان التصاقی بوده که همخانواده زبان ترکی حساب میشه حالا تو مانفارس چی میگی؟؟؟با این کارهاتون اتحاد کشورو دارید به هم نیزنید ما اجازه نمیدیم شما ها اتجاد ایرانو به هم بزنید و به ترکای عزیز ایران توهین کنید جنستون اینحا مشتری نداره پانفارس عزیز برو شاید جای دیگه ای مشتری پیدا کردی
واصل درست است . نه واسل . تو که از حیدر کم سواد تری .
تو هنوز نمیدونی که زبان مغولی و تورکی هیچ تشابهی باهم ندارند ؟؟؟ لااقل تو گوگل ترنسلیت بزن ببین یک واژه مشابه میتونی پیدا کنی بعد بیا شاهنامه تعریف کن .
منابعی که نشان میدهد مردم آذربایجان تورک بودن
کتاب سیری در تاریخ و فرهنگ تورکان ؛ اثر پروفسور جواد هیئت
کتاب تاریخ دیرین تورکان ایران ؛ اثر پروفسور محمدتقی ذهتابی
کتاب اقوام تورک ؛ اثر پروفسور احمد جعفراوغلو
کتاب اورارتوها و تورکان باستان ؛ اثر مهدی حسنی (اردبیل لی)
کتاب نگاهی نوین به تاریخ تورکهای ایران ؛ اثر استاد محمد رحمانی فر
چه اصراری یه که زبان و هویت ما تورکها رو میخواین تحریف کنین ؟؟
ایران عزیز ما با تنوع ملتها زیباتر و با اتحاد ملتهایش قدرتمند هست .
رضاپالان فاشیست بنیانگذار تحریف و نفی هویت ملتها بود . آخرش چی شد؟ هیچ ملتی ازش حمایت نکرد ، ارتش بظاهر مدرنش کمتر از یکروز فروریخت و خودش خفت قلاده تبعید را بر گردن پذیرفت و تبعید شد .
بجای تحریف هویت ملتها ،سعی کنیم حس برادری بین ملتها را افزایش بدیم . کاری که در ۸ سال دفاع مقدس همه ملتهای ایرانی دوشادوش هم برای یک هدف جنگیدیم .
متاسفانه مطلب منتشره همانند دیگر همفکران ایشان تک بعدی نوشته شده است، برای اثبات ادعاهای خود، از افراد نام برده است که اگر به دلیل بسیج امکانات نبود الان یا زندان بودند و یا در تبعید؛ اگر ادعاهای شما درست باشد چرا هیچگونه امکان انتشار جوابی و کتابی در پاسخ به ادعاهای افراد مذکور و حتی احمد کسروی و افشار داده نمیشود و اگر در پاراگراف کتابی، پاسخی به ادعاهای مذکور باشد، نویسنده به قومگرا محکوم و کتاب جمعآوری میشود، پس از یک میدان یک طرفه سخن میگویید وگرنه اگر کسانی پول بیتالمال میگرفتند تا در کتابخانههای جهان دنبال اسناد آذربایجان (همانند اسناد فارسی) بگردند الان فرهنگستان زبان فارسی زیر اسناد تورکی و آذربایجان دفن شده بود.
موضوع بعدی؛ ناسیونالیسم یک موضوع واکنشی است نه کنشی، اینکه بازیهای تراکتور تبدیل به میتینگ سیاسی میگردد؛ جواد طباطبایی به آذربایجان راه داده نمیشود، حداد عادل و فرهنگستان زبان فارسی منفورترین ها در آذربایجانند، واگرایی به حد اعلای خود رسیده است، در آذربایجان محبوبیت اردوغان چند صد برابر دولتمردان کشور است (مجبورا به دلیل استقبال از اردغان، سفر وی به تبریز لغو شد)، تنها واکنشی به رفتار تمرکزگرایانه بوده و هست، کشورهای همسایه چند ساعت برنامه و چند کتاب برای تجزیه آذربایجان از ایران دارند؟ در مقابل صدا و سیما و شبکه های خارج از کشور چقدر برنامه دارند؟ اصلا قابل مقایسه است؟ قطعا یک به هزار است، پس وقتی مردم آذربایجان واکنش نشان میدهند پس ایراد کار از جای دیگری است.
بهتر راه برای مدیریت یکپارچه و برابر کشور، همانطور که دکتر پزشکیان گفتند، مدیریت فدرالیته میباشد ، یعنی من با توجه به نیازها و حقوق خود برای منطقه ام تصمیم بگیرم و تهرانی برای تهران و عرب برای خوزستان؛ وگرنه با نوشتن سلسله مطالبی که عاملی و مردم آذربایجان را به قومگرایی محکوم کنی، جوابیه نوشته شود و این سلسله ادامه یابد، راه به جایی نمیبریم و نتیجه آن واگرایی روز به روز اقوام خواهد شد و در انتها تجزیه و این موضوع غیرقابل انکار هست، روزی در یوگسلاوی نیز گروهی در تلاش بودند که اثبات کنند آنها بومی این کشورند و زبان و فرهنگشان ملی …. اما چیزی که از دست دادند کشورشان بود و با این روند، ایران نیز به آن سو میرود.
آقا جان! شما گویا خواب تشریف دارید. بنده که در تبریزم به شما میگویم که روزی نیست که یک کتاب تازه منتشر شده، تألیف یا ترجمه، با رویکرد پانترکیستی در کتابفروشیهای شهر ما نباشد. این ایراندوستان و تاریخپژوهان و پژوهندگان راستیاند که برایشان سنگها بسته و گرگها رها شدهاند!
چه کسی معیارها را تعیین میکند؟ اگر کتابی از هویت مردم آذربایجان بگوید میشود پان ترکیستی؟ اگر کسی در این جا بگوید می میخواهم زبان مادری ام را در مدرسه در کنار زبان رسمی یاد بگیرم میشود پان ترکیست؟
آموزش زبان مادری
و نه اموزش به زبان مادری
در صورت انجام تیوری شما
ترک زبانان بصورت کامل از جامعه ایرانی اسزوله خواهند شد
و اهداف شوم پانترکیسم که جداسازی ملت ایران میباشد انجام میگیرد
اگه نادانی که هیچ از زبانشناسی نمیدونه و تراوشهای دیگران را بالا بیاره و بگه زبانهای قبل آریایی التصاقی هستند ترکی هم التصاقیه پس از یک ریشه اند جز پان ترک چه می تونه باشد؟
زبان سومری با هیچ خانواده زبانی دیگری چه زبانهای زنده و چه زبان مرده هیچ نسبت و خویشاوندی ندارد (دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا که خداروشکر ایرنی نیست)
میشه دو تا زبان از یک دسته باشن و ریشه متفاوت داشته باشند مثلا عربی هم اشتقاقیه ولی ریشه سامی داره و با فارسی و لاتین از یک ریشه نیست در افریقا چندین زبان التصاقی هست آیا اون ها هم با ترکی و اورارتویی و ایلامی از یک ریشه اند؟ آخه چقد نادانی و کانایی و دُندی!!!؟
از هخامنشیان تا غزنویان چیزی حدوده 1500 سال فاصله هست چرا هیچ اثری ازین زبان التصاقی ترکی هم خانواده با ایلامی و دراویدی و اورارتویی نیست؟
چرا یک کتیبه کوزه یا فلز که آزمایش قدمت سنجی کربن 14 بتونه اثبات کنه بالای 1500سال قدمت داره از زبان ترکی یا فرهنگ ترکی یا همین منوچهرشاه عزیزتون وجود نداره؟؟
برین کتیبه ها و سنگاره های اوراتویی ماننایی و سومری رو به نام خودتون بزنید هرکی هرکیه دیگه
چارتا نماد مثل گرگم دربیارین از تاریخ بگین ما همون مردم 11هزارسال پیش فرزندان دده قورتیم شما آریایید ک 5هزار ساله اومدین بس کنید این همه دروغ و تحریف و جعل رو اگه واداده به ترکیه و اسرائیل و انگلیس صغیرین مردانه بگین ایران رو نمیخوایم و برید ازین خاک ک لیاقت موندن توشو ندارین
اگه زبان و هویت ترکی زیر درفش ایرانو میخواین به ایران و ایرانی توهین نکنید کسی به شما توهین نمیکنه
سخنان پوچ دیگر اینکه ژنوم و ذخیره ژنتیکی ایرانیان در بالاترین حالت 16درصد آریایی ست؟ شما اصلا چیزی از علم ژنتیک نمیدونی برو تحقیق مازیار اشرفیان بناب رو بخون که از قضا اهل بناب هم هست میگه خصوصیات ژنتیکی ایرانیان حدود 70 درصد مشترکه و به اقوامی که از 11هزار سال قبل در ایران بود برمیگرده نظریه کوچ آریایی ها کاملا غلطه چون کوچ از ایران به هند و اروپا انجام گرفته نه از جای دیگه به ایران این 70درصد اشتراک نژادی هم همون ذخیره ژنتیکی ایرانیان 11هزارسال قبل یا همون آریایی هاست که اصلا از جایی به جایی کوچ نکردن تو ایران بود و داخل فلات ایران در دوره های ترسالی ها به مرکز و جنوب ایران میرفتن و در خشکسالی ها به شمال ایران و نزدیک دریای
برید تاریخ بخونید تا با یاوه و بافته هاتون دیگران را گمراه نکنید
من اینجا به هیچ ترک و آذربایجانی ایران توهین نمیکنم چون هرکس خودش باید هویت و ملیت خودش رو پیدا کنه و بهش عشق و پی ورزی داشته باشه فقط پاسخ به استدلالهای آقای حیدر دادم.
خودتم بکشی ما توتاریخ دنیا اول بودیم و خواهیم بود چون ما حاضریم برای ملتمون جونمون رو بدیم و شما پانفارس های اکثرن بیغیرت حتی حاضر نشدید تو جنگ با عراق مثل ما و کردها جان تو کف برید و بجنگید الان هم بیت المال را میدزدید و به ایران خیانت میکنید . بعده اینهمه خیانت (قاجارها پهلوی هاو.)
حالا هم رو دارید حرف بزند
با چیزی بنام نمونه گیری گزینشی در علم ژنتیک آشنایی دارید یا صرفا تحریفات وحید بهمن از تحقیقات اشرفیان را کپی پیست می کنید؟ جایی که اشرفیان می گوید زبان بومیان ایران التصاقی بود را هم خوانده اید یا به نفعتان نیست که بخوانید؟ صدها تحقیق در رد تحقیقات اشرفیان آریا گرا داریم. بنظرتان تحقیقات یک آریاگرای پانفارس چقدر اعتبار علمی دارد؟ چرا سردمداران ژنتیک مثل کلایسوف خلاف حرفهای اشرفیان را می زنند؟ بطور مثال تحقیقات تپه حسنلو نشان از ژنهای تورکیک-آلتاییک در تبار پدری و ژنهای یمن در تبار مادری در هزاره اول قبل از میلاد را دارد و بیشتر از اینکه شباهت به اتنیکهای امروزی ایران داشته باشد به اعراب و تورکان شباهت دارد. آیا خوانده اید؟
نه . موضوع چیز دیگری است.
آی گفتی .
در ضمن فدرالیسم برای کشوری است که میخواهد شکل بگیرد نه سرزمین ایران که هزاران سال است که به طور طبیعی مرزهایش شکل گرفته است. همچنین، فدرالیسم در ایران چیز جز فدرالیسم قومی و نهایت یک ارتجاعی خطرناکتر از هر گونه ارتجاعی خواهد بود. در ضمن، ایرانزمین یوگسلاوی نیست که امثال شما هم بخواهید نقشهی تکهپاره کردنش را بکشید. ایرانیان هزاران سال برای وجب به وجب این خاک خون دادهاند و باز هم خواهند داد. من آذربایجانی هم همچنین، چونان دیگر هممیهنان شریفم شر هر بیگانهپرستی را از این سرزمین کم خواهیم کرد.
جواب تکراری ونخنمای ایران از قدیم کشور بوده و لذا فدرالیسم اینجا شدنی نیست! ایران هم بارها تکه پاره شده ،گاه صدها سال تخت اشغال یونان یا مغول بوده و گاه قسمتهایی عظیم دهها سال از هم جدا بودند. و اتفاقا همین ترکهایی که اکنون زبانشان بیگانه قلمداد میشود، بیشترین سهم را در حفظ ایران کنونی در تاریخ داشته اند و نمونه بارزش نادر شاه که اگر نبود،شاید اکنون ایران به پنج کشور تقسیم شده بود.همان نادر شاهی که شیفته و متعهد به زبان ترکی بود و کاتب اعطمش میرزا مهدی استرآبادی، به ترکی تاریخ نادری را نوشت و تنها کتیبه باقیمانده از نادر به دستور خود وی به زبان ترکی نوشته شده و نادر در تمام مکاتباتش با دربار عثمانی و حتی دربار دهلی ،بر تورک بودن خود تاکید میکرد. پس خجالت آور است کسانی ادعا میکنند تنها زبان فارسی عامل وحدت ایران بوده است !
به باورم اگر کسی همین دیدگاههایی که افرادی همچون آقای حسن پور درباره زبان ترکی زیر همین دو سه مقاله اخیر من و جوابیه آقای کریمی نوشته اند را بررسی کند، به میزان جعل و تحریف قومگرایان پی می برد.
ادعا کرده اند میرزا مهدی استرآبادی، تاریخ نادری (که بعدها به جهانگشای نادری معروف شد) را به ترکی نوشته اند. یک جستجوی ساده نادرستی این ادعا را نشان می دهد. این کتاب به نثر متکلف و تصنعی فارسی نوشته شده و پر از واژه های عربی است. پافشاری و اصرار بر جعل تاریخ و اسناد تاریخی از سوی قومگرایان، حقیقتا شگفت انگیز است.
نوشته اند تنها کتیبه نادرشاه به زبان ترکی نوشته شده. یکم اینکه این تنها کتیبه ترکی در کل تاریخ ایران است و دوم اینکه دو زبانه فارسی/ترکی است. همانگونه که از دو نامه ای که به حکیم زاده، وزیر اعظم عثمانی نوشت، یکی به فارسی و دیگری به ترکی بود.
بهتر است پس به شما یاداوری شود که اتاتورک و مسئولان تورکیه نزدیک به دو میلیون ارمنی نیم میلیون یونانی هشت صد هزار آشوری و قفقازی و بعلاوه کردهای آناتولی را و نسل کشی و یا وادار به کوچ اجباری تا به وحدت زبانی دست پیدا کنند. و باکو هم همین کارهارا با تالشی ها تات ها و کردهای خودش کرد.
جناب شکری جسارتا می فهمید که چه میگویید؟؟؟؟اخر درک انچه ادمی میگوید واثر گفته هایش را بسنجداقلی از شعور ومعرفت است…چنان بی مهابا وبدون اندیشیدن..سرنوشت مناطق را با شعارهای تجزیه طلبان مبنا میگیرید..وان ادعاهارا مشروعیت می بخشید؟؟؟می فهمید اگر بنا به ادعاهای اشخاص مستند نوشته شماباشد …فرضا خوزستان…که مدعیانش را از اینترنشنال وبی بی سی باید بشناسید..چه میگویند؟؟؟تغییر نام خوزستان وبعد ……..ایاجمعیت خوزستان تماما عرب است؟؟؟شاید بیش از سه چهارم جمعیت خوزستان از غیر عرب تشکیل شده است……ویا استان های دیگر…واما بعد یوگسلاوی تیتو را مستند گفته هایتان قرار داده ایدیک بررسی سطحی هم به تشکیل یوگسلاوی ومتلاشی شدنش بخوبی خلط مبحث وابطال انچه را میگویید اشکار می سازد……
موافقم . ولی محابا را مهابا ننویس .
درود و سلام
چند نکته درباره دیدگاهتان:
1- عجیب است نوشتهاید کسی نمیتواند در ایران به دیدگاههای کسروی پاسخ بدهد و منتشر شود. نمونهاش کتاب «فرضیه زبان آذری و کسروی» نوشته دکتر محمدزاده صدیق است. آنگونه که خودش در مقدمه چاپ دوم کتاب نوشته (دقت کنید: چاپ دوم. یعنی کسی برخلاف ادعای شما کتاب را جمعآوری نکرده)، وزیر ارشاد از انتشار آن پشتیبانی نموده. اینکه کتاب آقای محمدزاده را نمونه آوردم، به چند دلیل است. یکم اینکه جوابیه ایشان نمونه گویای استدلالهای یک قومگرا است: کاملا غیرعلمی و پر از مطالبی است که نمیتوان درستی و نادرستی آنرا اثبات کرد (برای نمونه درباره شخصیت کسروی، به نقل از بقال محلهشان یک عالمه صفت منفی نوشته). همچنانکه دیگر بزرگان تبریز که ایران دوست بودهاند را، آشکارا «حرامزاده» نامیده است. دوم اینکه حجم نفرت از دیگر اقوام ایرانی غیر آذری/ترک و حتی تنفر از نام ایران را نشان میدهد. سوم اینکه نوشتهاید نویسندگانی همچون ما اگر بسیج امکانات نبود، اکنون یا زندان بودیم یا در تبعید؛ اما این نکته درباره آقای محمدزاده تطبیق میکند. کسی که بر پایه اسنادی که در کتاب «دیوید نیسمن» ارائه شده، با نهادهای امنیتی شوروی (که مشغول تحریکات قومگرایانه در آذربایجان ایران بودند) در ارتباط بوده. جالب است که این نکته در صفحه ویکی پدیای ایشان هم درج شده بود، اما خود یا اطرافیانش پاک کردند. نمونه دیگرش نیز، همانگونه که در لینکهای زیر، اسناد ویکی لیکس نشان میدهد، خیلی از قومگراهایی که در ایران آزادانه نفرتپراکنی میکنند، جاسوسان دویست دلاری باکو بودهاند. این اصل اسناد: [لینک]
و این هم توضیحات فارسیاش: [لینک]
همچنانکه آقای زهتابی که در زمان پهلوی رادیو فارسی بغداد را راهاندازی کرد و رسما برای تجزیه ایران تبلیغات گسترده میکرد، اما پس از انقلاب به ایران آمد و کتابها نوشت و تاریخها تحریف کرد که همانها اکنون شده مانیفست قومگرایان.
2- معترض شدهاید که درباره آذربایجان در شبکههای خارجی بیش از شبکههای ایرانی مطلب هست. در پاسخ به این نقد شما در همین یادداشت بالا دو نکته را آوردهام: نخست مقایسه حقوق اقوام در ایران و ترکیه و دوم توضیح داده و نام بردهام مسئولین ترکیه یا جمهوری آذربایجان را که آشکارا از تجزیه آذربایجان ایران سخن راندهاند. اما برای اینکه مطمئن شوید آنها طرفدار حقوق اقوام نیستند، کافی است نگاهی به حقوق اقوام در کشور خودشان بیندازید. حقوق ارامنه و یونانیهایی که پاکسازی شدهاند یا کردهایی که دربارهشان در یادداشت نوشتهام، نمونههایی گویاست. حالا اگر امثال شما دوست دارید از آقای اردوغان در تبریز استقبال چشمگیر کنید، چیزی از واقعیتهای تاریخی نمیکاهد.
3- همچون قومگرایان، فدرالیسم را پیشنهاد میدهید. اگر لینکی که در اواخر مقاله بالا گذاشتهام (ابتدای بند 7) را نگاهی بیندازید، درباره چرایی نه گفتن به فدرالیسم در ایران هم نوشتهام. یک دلیلش اینکه فدرالیسم عموما از ترکیب کشورها یا ایالتهای جدا از هم تشکیل میشود، نه کشوری همچون ایران که چندهزار سال تاریخ یکپارچگی دارد. اگر فدرالیسم خوب است، حتما ترکیه پیشتر از ما به سراغش میرفت.
شما کاملا یک طرفه به قاضی رفتید ولی چون خبرگزاری منصفتان کامنتهای مارو منتشر نمیکنه همین یک نکته رو بگم. همین که حقوق شهروندی رو منوط به مطالعات تخصصی زبانشناسی و ژنتیک و جامعه شناسی و … می کنید خودش گویای [نوع] افکار و شخصیت … شماست. دیگر اینکه چرا مثل قومگراهای فارسی حقوق ترکهای ایران رو به رفتار ترکها با کردها و ارمنیها ربط می دین؟ مطالبات ما فرهنگی و زبانیست ولی خیلی معلق نیزنید که امنیتی و سیاسی کنیدش. فعلا که قدرت و رسانه دستتونه و خودتون میزنید و خودتون میرقصید. واس هر اتفاقی هم ی مثال جدا کردین آماده دارین. ن داداش فهیم من، ما هم ترک هستیم و هم ایرانی و برای هیچ کدوم از کسی اجازه نمیگیریم. به چه حقی خودتون رو ایرانی تر از ما میدونید؟
آقای هاشمی مقدم؛
1- بهتر بود جواب منطقی میدادید تا ما خوبیم آنها بدن، شما دلار میگیرد و … اگر مدعی بحث علمی هستید، باید علمی جواب بدید نه مانند دیگر همفکرانتان، وگرنه اگر به پول گرفتن باشد، پانفارسیسم اصل وجودش بر جیره خواری از بیگانه بوده است و هنوزم همینطوره، از کسروی و کرمانی بگیر تا طباطبایی؛ اما این موضوعات علمی نیستند. در مورد کتابهای پاسخ به کسروی، کتاب آقای صدیق بعد از انتشار و استقبال مردم، اجازه انتشار از سوی وزارت داده نشد، اگر شک دارید از خود آقای صدیق بپرسید و از انتشاراتی که آن را منتشر کرده و سال پیش نیز کتاب «جوابیه آذری یا زبان باستان آذربایجان» یک هفته بعد از انتشار، توسط وزارت ارشاد لغو مجوز شد.
2- اینکه در ترکیه و آذربایجان و هر کشور دیگری حقوق اقوام رعایت می شود یا نه؟ به من و شما ربطی ندارد؛ قومیتهای غیرفارس در وهله اول یک انسانند و باید با حقوق برابر با قوم فارس داشته باشند؛ همیشه پانفارس مغلطه می کند که ترکیه کردها را می کشد، در کشور ما نیز کسی اسلحه به دست بگیرد، 7 جدش را میکشند، اما این موضوع بحث ما نیست، برای حقوق اقوام چرا خود را با ترکیه و آذربایجان مقایسه می کنید، چرا با کشورهای دمکرات تر مقایسه نمی کنید؟ مثل سوئیس، سوئد، کانادا، آمریکا و … و این موضوع که ترکیه و آذربایجان برای تجزیه آذربایجان از ایران برنامه دارند، خب داشته باشند، وقتی به همزبان و هم نژادشان ظلم می شود طبیعی است که به عنوان ناجی وارد شوند، اگر مخالف این موضوع هستید، باید حقوقی که میخواهند به آذربایجان داده شود وگرنه هیچ انسانی طالب جدایی نیست بلکه طالب رفاه و آرامش و برابری است.
3- باید قبول کنیم تا زمان پهلوی، مفهومی به نام کشور ایران وجود نداشته است بلکه بصورت والی اداره می شده است، هر شهری والی و پادشاهی کوچک خود را داشت و هرکسی نیروی نظامی بهتری داشت خراج می گرفت، تا زمان رضاخان نیز در هر گوشهای، ایران والی های کوچکی داشت که رضاخان برخلاف پادشاهان قبلی، به جای خراج گرفتن و یا تعویض والی، کلا این آنان را نابود کرد، موارد سیمیتقو و شیخ خزئل از همان موارد است. پس ایران یکپارچه شاهد نبودیم، بلکه هر منطقه ای والی داشت که اگر در برهه تاریخی قدرت خود را افزایش می داد، دیگران را مجبود به پرداخت خراج می کرد، اصلا اکثر شهرهای ایران پایتخت بودن را تجربه کردهاند و حکومت ها نیز قبلا بازماندگان خانهای محلی بودهاند.
فدرالیسم نیز در هیچ کشور دمکراتی به شکست نرسیده است و اتفاقا در کشورهای دارای پیشینه تاریخی مانند آلمان و تازه تاسیس مثل آمریکا، آزمایش خود را پس داده است.
بیسوادی وافراط گری لگام گسیخته موج میزند…
خزئل یا خزعل ؟! نام ایران پیشینه دست کم ۱۸۰۰ ساله دارد .
در اینکه فرهنگ ایرانی مادر فرهنگ ها دربخش شرقی مدیترانه،قفقاز،آسیای میانه ،بخش غربی شبه قاره است مورد تایید همه مورخین از جمله ترک های اندیشمند و منصف ترکیه هم میباشد که در این زمینه اسناد نوشتاری،فیلم،مصاحبه آنقدر فراوان است که بیانش زیره به کرمان بردن است وزبان فارسی هم مصداق آفتاب آمد دلیل آفتاب است. زبانی که ادبیاتش درعرصه جهانی در شش جهت همتایی در خور نمی بیند وگوش نوازی اش بارها در خاطرات مستشرقین آمده که بنده خودم در بیش از سه دهه در آلمان بارها از مستمعین آلمانی شنیدم وبسیاری فارسی را قشنگترین زبان دنیا ودر رده بعدی ایتالیایی را می دانند.(البته که طبیعی است که هرکس زبانی که بتواند با مادرش ارتباط برقرار کند را بهترین میبیند). ضمنا باید در نظر داشت از اوایل قرن میلادی جاری برای بهم ریختن جغرافیای کنونی ایران اطاق های فکری بیگانگان با حمله به دو رکن اساسی ملی ایران مثل مذهب شیعه( که هموطنان آذزی ما پرچمدار آن بودند) و ایرانگرایی کاذب در مدح شاهان ایرانی قبل از اسلام (در نظر نگرفتن اینکه شاهان جنایتکار دربینشان کم نبوده اند) و با جلب چپ های شکست خورده ومستعسل از تحلیل ناکارآمدی های خود ،یک اندیشه قدیمی خلق ها را که منبعث از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود در دستور کار قرار دادند وبنده هم بخاطر پیشنه با تعدادی از این چپ هایی که بعضا واقعا راه بی انصافی در پیش گرفته اند وبر طبل زبان وقومگرایی می زنند آشنا هستم. ملتی که نانوای محلش کرمانی،بقال آن اردبیلی،بنگاهی اش شمالی،نجارش کرمانشاهی،دکترش مشهدی،لوله کش وبرق کارش سمنانی……باشد مشکلی با هم ندارد. مشکلات از این نوع دامن ملت هایی را میگرد که ملت های دیگر را ناخواسته به خود ملحق می کنند، برای مثال شما در اینجا (برلین) می بینی که اگر ترکی شب بی نان در خانه بماند را ترجیع به خرید نان از نانوایی کرد سر کوچه میدهد وبرعکس. همه ما ایرانیان کیلومترها ریشه در این خاک داریم ودامن زدن به این نوع مباحث بازی در زمین بیگانگان و غفلت از خود است.بعنوان یک مازندرانی گهگاه که هوس غزل دلنشینی میکنم به سراغ استاد بزرگ آذری می روم.. بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند. (شهریار).
تاریخ انهم در ایران و خاورمیانه مظلوم ترین و بی بنیادترین رشته است. تقریبا از راننده تاکسی تا مهندس و مغازه دار متخصص تاریخ ایران از عیلام تا عصر اکنونند. یکی مو به مو و مثل دفتر خاطرات رفتار روزانه کوروش را توصیف میکند و یکی دیگر لحظه به لحظه آمدن عرب مسلمان را مثل یک فیلم اکشن هالیوودی بازگو میکند یک نفر دیگر امدن مغول و یکی دیگر هجوم شاه اسماعیل و الی آخر. همه اینها هم منابعی دارند یا مجهول و کسی مثل خودشان نوشته یا دستیاب هیچ کس دیگر نیست. تقریبا همه از دریچه مشکل اقتصادی و سیاسی و قومی الان گذشته را راویت میکنند و اگر کتاب یک نویسنده متخصص را هم به دستشان بدهی مطلقا حوصله خواندنش را ندارد. تاریخ مثل فیزیک روش و مبانی دارد. یک متخصص برای نوشتن یک کتاب که حرف تازه ای داشته باشد ممکن است 20 سال در زمینه نسخه شناسی و سکه شناسی و زبان شناسی تحقیق کند. به نظرم نوشتن سر تاریخ در همچین سایتی اشتباه است. یک فیزیکدان متخصص درباره اختلاف میان نسبیت و کوانتوم در یک سایت خبری مقاله دانشگاهی نمی نویسد بلکه در یک ژورنال ویژه آن رشته رساله اش را منتشر خواهد کرد.
اما از سوی دیگر، گیریم آذربایجان از پارینه سنگی ترک بوده، خب که چی؟ کدام کشور تاریخی فقط یک قوم دارد که ما دومی باشیم؟ مگر ترکیه که تازه تاریخی هم نیست و بر میراث تمدن بیزانس و تا حدی ایران نشسته است بالای 15 میلیون کُرد ندارد. حالا در یک کشور مدرن چقدر مهم است کُردها از قدیم انجا بودند تا نه؟ مهم این است که اکنون شهروند ترکیه اند و اگر تبعیضی هم باشد در درون همان کشور رفته رفته سعی در رفعش خواهند کرد. مگر جمهوری آذربایجان که تازه کمتر از سی ساله کشور شده تات زبان و غیره ندارد؟
اگر کسی به تاریخ به هر دلیلی علاقه دارد میتواند وارد دانشگاه شود و به صورت اصولی و مطابق روش شناسی علمی بیاموزد تا بعدا بیاموزاند. درباره تاریخ ایران و آذربایجان و ترکها دهها کتاب اصولی و مهم و معتبر که مورد قبول دانشگاهها و دپارتمانهای اسلام شناسی و ایران شناسی و ترک شناسی است نوشته شده و هر کس در صورت دانستن انگلیسی میتواند بدانها رجوع کند. مسئله ای دیگر که عوام کمتر بدان توجه دارند این است که میان تبار و زبان فرق است. چطور ممکن است یک ایغور و ازبک ترک تبار باشد و یک اذربایجان یا ترکیه ای با سیمای خاورمیانه ای و حتی بور و چشم آبی مدل اروپایی ترک تبار باشد؟ این درباره همه اقوام صدق میکند. هزاره ها در افغانستان زبان مادریشان فارسی است ولی تبارشان ترک است و حتی بخش زیادی از تاجیکها هم همینطورند. همانطور که عراقی ها و مصری ها و سوریه ها زبانشان عربی است ولی تبارشان به مصر باستان و بابل و فنیقیها و اقوام باستانی تر برمیگردد. همه ما دچار این چندگانگی هستیم و این ثمره پیشرفت و تمدن بشری و بریدن از قبیله گرایی است. ترکها از لحاظ سیما و تبار از نژاد زرد اسیای میانه اند و برای تشخیص نیازی به تست دی ان ان هم نیست. کافی است جلو ائینه به خودمان نگاه کنیم تا بفهمیم زبانمان ترک است یا تبارمان. بخش زیادی از خراسانی ها تبارشان از اعراب مهاجم و مهاجر است.
واژه ترک هم چندان مدلول مشخصی ندارد همانطور که ریچارد فرای میگوید ایرانیان و مسلمانان به همه اقوام بیابانگرد و کوچنده که از شرق و انسوی ماورای النهر میآمند فارغ از تشابه و تفاوتشان ترک میگفتند (عصر زرین فرهنگ ایران، ص 231). فرای میگوید ضعف دولت مرکزی از زمان سامانیان تا سلجوقیان راه را برای آمدن قبایل بیابانگرد از مرزهای شرقی باز کرده بود و حتی سلجوقیان که خود قبلا از همین دسته بودند ولی صاحب حکومت شدن و حتی فرهنگ اسلامی ایرانی و اسلام سنی فقاهتی را تا مدیترانه گسترش دادند نتوانستند جلوی هجوم کوچندهای ترک را به ایران و به جهان اسلامی بگیرند. ریچارد فرای در همان کتاب مینویسد « تباهی قدرت مرکزی با سرکار امدن سلجوقیان پایان نگرفت و سرکشی و نافرمانی ترکان در سراسر دوران سلطنت پادشاهان بزرگ سلجوقی و حتی تا قرنها پس از آن ادامه یافت. بیابانگردان ترک همچنان گروه گروه به سرزمینهای شرق نزدیک و آسیای میانه سرازیر می شدند و با همدستی راهزنان بومی راهها را ناامن و عدم امنیت را می گستردند. در نتیجه کشاورزی سخت گزند دید و اقتصاد روستایی که برای سراسر مردم این سرزمین اهمیت حیاتی داشت تباه گشت. چنانکه گفته شد در پاره ای از ایران روستاها از جمعیت خالی شد و بیشتر مردم به شهرهای بارودار پناهنده شدند تا از گزند بیابانگردان و دسته های اشرار بر کنار باشند. شاید باید گفت که دوران میان سلجوقیان صفویان دوران بیابانگرد کردن و عشیره ای ساختن ایران بود که به تقریبی مانند جاهلیه عربستان پیش از اسلام باشد. آذربایجان سرزمین آرمانی بیابانگردان ترک بود. زیراکه چراگاها و مرغزارهای مطلوب داشت ترکان هم در ضبط این سرزمین ارمانی و ترک ساختن آنجا غفلت نکردند.» (عصر زرین فرهنگ ایران، ریچارد ن فرای ترجمه مسعود رجب نیا انتشارات سروش ص 244)
از مجلات علمی و پاسخ های علمی صحبت به میان آوردید و گفتید باید علم تاریخ اصولی آموخته شود. اما حیف که بدون داشتن کوچکترین اطلاعی از علم ژنتیک، فنوتیپ و مشخصات ظاهری انسانها را به تبارشان نسبت دادید. خوب است بدانید که فنوتیپ ربطی به تبار و نژاد نداشته و ریشه در دی ان ای اتوزوم و شرایط جغرافیایی دارد دوست عزیز. چنانکه ابوالقاضی بهادر در کتاب خود با نام شجره تراکمه که به زبان تورکی جغتایی نوشته شده است در ارتباط با فرزندان اغوزخان می نویسد که بعد از پنج یا شش نسل، چانه آنها شروع به باریکتر شدن، چشمانشان شروع به بزرگتر شدن، صورتهایشان شروع به کوچکتر شدن و بینی هایشان شروع به بزرگتر شدن کرد. و این در تایید تاثیر جغرافیا بر ظاهر انسانهاست. اما تبارشناسی پدری از روی کروموزوم ایگرگ و تبارشناسی مادری از روی دی ان ای میتوکندریال انجام می شود که ارتباطی به دی ان ای اتوزوم ندارند. امروزه در نتیجه انجام صدها تحقیق ژنتیکی توسط اروپاییان و آمریکاییان که الحق اتیکت پانتورکیسم بهشان نمی چسبد ما می دانیم که فیزیونومی تورکان باستان برخلاف ادعای بدون سند شما فیزیونومی اوراسیای غربی بوده است نه منگلوید. این قضیه تماما در کاوشهایی که در کورگانهای هون ها و هیونگ نوها انجام شده به اثبات رسیده است. ای کاش مانند حرف خودتان علوم را به روش آکادمیک یاد می گرفتیم و نه صرفا از صفحات اینستاگرامی فارس گرا و آریا گرا. زماینکه از تبار تورک حرف می زنید یاد سردمدار علوم ژنتیک آناتول کلایسوف روسی می افتم که سومرها را با تورکان باشقیرد همنژاد می داند و می گوید حاملان این ژن زبانهای غیر هندواروپایی را به اروپا وارد کردند. در نتیجه تحقیقات انجام شده می دانیم که این ژن با درصد ۱۹ درصد در آذربایجان ایران وجود دارد امروزه و این درصد برای آذربایجانی که دهه هاست که دچار تغییر اتنیکی عمدی شده است درصد بسیار بالاییست. اما در پاسخ به حرفهای بدون سندتان باید عرض کنم قدیمی ترین منابع از توصیفات تورکان تواریخ چینی هستند که هرگز تورکها را از نژاد زرد تعریف نکرده اند. بلکه با پوست سفید و چشمان آبی و موی قرمز تعریف کرده اند. مورخانی همچون ابن سعید مغربی و محمد بن اسحاق بن ندیم نیز تورکان را با توصیفات غیرمنگلوید و موهای روشن و پوست سفید توصیف می کنند. ظهیرالدین نیشابوری که در دورهٔ سلجوقیان میزیسته و خود رویدادهای این دورهٔ زمانی را دیده است در کتاب سلجوقنامه از سلاطین سلجوقی هرگز با تعاریف مغولی صحبت به میان نیاورده است. پروکوپیوس هم درمورد هونهای سفید همین توصیفات پوست غیرزرد را دارد. ضمنا در توصیف کلمه تورک اشتباهتان آنجاست که فقط به یک منبع استناد کرده اید چراکه نام تورک نام یک ملت است نه تبار. همینطور که ایرانی نام یک ملت است نه یک اتنیک و تبار. قبل از تشکیل دولت گوک تورک، تورکان با نامهای قبیله ای شناخته می شدند و لیستی از این نام ها در تواریخ چینی وجود دارد. (بعید است که اطلاع ندارید) بعدها مورخین اسلامی قبایل تورکیک مسلمان را بطور کلی تورک نامیدند. تورکان در منابع قدیمی تر مثل پومپونیوس ملا (قرن اول میلادی) با لفظ تورکای نامیده میشدند که این نامگذاری را پلینیوس سکوندوس نیز استفاده کرده است. همانطور که در منابعی دیگر لفظ توروکی استفاده شده است. کسانیکه شروع تاریخ تورکان را مانند شما از قرون پنجم و ششم درنظر می گیرند در واقع مبدا تاریخ تورکان را سال ۵۵۲ میلادی یعنی سال پیروزی بومین به ژوان-ژوان ها و تاسیس دولت گوک تورک را در نظر می گیرند. درحالیکه تورکان تاریخی قدیمی تر از این زمان دارند و در بررسی تواریخ قدیمی تورکان باید به نامهای قبیله ای دقت کنید نه صرف نام تورک. چنانکه لفظ تاجیک برای ایرانیان در بسیاری از منابع فارغ از اتنیک و تبارشان بکار رفته است.
و در آخر باز حرف خودتان را تکرار می کنم. ای کاش غلوم را بصورت درست و آکادمیک می آموختیم و در مواردی که تحصیلات کافی نداریم اظهار نظر نمی کردیم.
نوشته های شما دقیقا درست میباشد.
آفرین! چه زبان پاکیزهای و چه پاسخ دانشورانهای. چنیناند فرزندان ایران.
متاسفانه آقای امیر هاشمی مقدم و همفکران وی معتقد هستند گویشوران زبان ترکی با جمعیت ۴۰% خود در ایران ( مصاحبه دکتر علی اکبر صالحی با خبرنگاران خارجی در آنکارا در ۲۸ دی ماه ۱۳۹۰) حق برخورداری از تحصیل به زبان خود در حد ارامنه ۱۰۰ الی ۱۵۰ هزار نفری ایران هم ندارند، چرا که آنها معتقدند زبان ترکی، زبانی است که بعدا و از زمان سلجوقیان و از هزار سال پیش در آذربایجان برای خود جا باز کرده و زبان قدیمی مردم این دیار را که به تعبیر آنها غیر ترکی و آذری شبیه تاتی و تالشی بوده را از میان برده است. در درجه اول اسناد بسیاری موجود است که قبل از سلجوقیان هم ترکان ساکن آذربایجان بوده اند، از جمله نوشته کتاب «التیجان» که اشاره به حمله رایش امپراتور یمن به آذربایجان قبل از اسلام و کشتن ترکان در آذربایجان دارد، همچنین استقرار پنجاه هزار تن از ترکان خزر در آذربایجان توسط انوشیروان ساسانی نوشته شده است که خارج از موضوع ترک نامیدن سومریان است.
وانگهی بر فرض هم ترکان آذربایجان بعدا و از هزار سال به این سو به آذربایجان آمده باشند، آمدن آنها به قدری زیاد بوده و فزونی یافته که اگر باصطلاح آذریهای غیر ترکی هم در این مناطق بوده است به حال اقلیت در آمده و در طول سده ها در میان ترکان هضم شده اند و هیچگونه سندی هر چند اندک که ترکان، زبان خودرا بر غیر ترکان این منطقه تحمیل کرده باشند هم وجود ندارد. حالا ترکان در ایران باجمعیت ۴۰% حق برخورداری از حقوق چهل درصدی چه در زمینه تحصیل به زبان ترکی خود و دیگر حقوق مادی و معنوی دارند چه از بومیان این منطقه باشند یا مهاجران بعدی که اکثریت شده باشند فرقی نمی کند، مگر آمریکائیان انگلیسی زبان، مهاجران بعدی به قاره آمریکا نیستند، آیا آمریکائیان انگلیسی زبان از تحصیل به زبان انگلیسی خود محرومند و یا باید محروم شوند و به زبان بومیان سرخپوستان بومی آمریکا تحصیل کنند؟ سخن اصلی این است!
عزیزمن همین که حقوق شهروندی رو منوط به مطالعات تاریخی و جامعه شناسی و ژنتیک می کنید و مطالبات فرهنگی و زبانی رو در مسیرهای امنیتی و سیاسی قرار می دهید خودش گویای افکار و شخصیت شماست. چه کسی گفته ترکهای ایران باید تقاص عمل ترکهای ترکیه و آذربایجان در برخورد با کرد و ارمنی رو پس بدن؟ شما که گویا خیلی می فهمید و فهمیده اید که زبان ترکی در گذشته هم بسیاری لغات فارسی و عربی داشته و سره نبوده، چطور نمی فهمید که وضع فارسی از این نظر بدتر بوده و منت خدای را عز و حل که طاعتش موج قربت است و… شاهد همین قضیه و اینکه بسیاری تحصیل کرده ها هم نمیتونن متون قدیمی فارسی رو بخونن شاهد دیگرش. برادر من منصف باشید. چیزی رو که برای خود نمی پسندید برای دیگران هم نپسندید، اگر فارسی را پاس بداریم یک شعار نژادپرستانه نیست، ترکی را پاس بداریم و ترک دیلینده مدرسه هم نژادپرستانه نیستند. این نگاه از بالا به پایین رو کنار بگذارید و خودتون رو به سطح انسان بالا بکشید تا نگاه واقع بینانه تری به مسایل داشته باشید، شما تعیین نمی کنید که حق ما داده بشه یا نشه، که هر کدومتون دو کلمه در دفاع از آموزش به زبان محلی می نویسید و بعد افکار چرک فاشیستیتون رو پشتش قایم میکنید. قومگرا و فاشیست و تجزیه طلب کسیه که ایرانی بودن رو مشروط به فارس بودن میکنه. ما ترک هستیم و به اندازه شما ایرانی هستیم و از قضا بیش از شما ایران رو دوست داریم، زبان اقوام دیگه رو هم یاد گرفتیم و مشکلی با ادبیات و زبان فارسی نداریم. ولی شما در پنجره ذهن کوچکتون تحمل غیر رو ندارید و تمامیت خواه هستید. انصاف داشته باشید و کامنت رو منتشر کنید چون برای خوندن مطلب و جواب نوشتن وقت صرف شده.
متاسفانه جای خالی مقاله ای که اهمیت وجود یک زبانملی را در یک کشور به آن بپردازد در این مطالب وجود دارد .زبانفارسی زبان یک قوم نبوده و نیست بلکه یک زبان ملی برای تمام اقوام این کشور است.
… من تا هفت سالگی نمی دانستم زبانی غیر از ترکی که من با پدر، مادر و اقوام صحبت می کردم وجود دارد؟ وقتی به مدرسه رفتم تازه متوجه شدم یک زبانی هست که ما آنرا نمی دانیم و مجبوریم به آن زبان درس بخوانیم مثل خواندن قران که پدر و مادرم آنرا می خواندند ولی نمی دانستند چه می گوید! اما بعدا فهمیدم این زبان فارسی را نه تنها ما مثل عربی قران باید خواندنش را یاد بگیریم ، باید معنی اش را هم بفهمیم که خیلی سخت بود و الان هم برای من سخت است. من انگلیسی را خیلی آسانتر از فارسی یاد گرفتم چون ترکیب جمله ها مثل ترکی است و صفت و موصوف مثل ترکی است مثل : « یئلو + فلاور» که به ترکی میشود : « ساری + گول» اول صفت و بعد موصوف می آید ، اما در فارسی می شود : « گلِ+ زرد» اول موصوف و بعد صفت می آید!
روی سخنم با تیمور و کلیه پانتورکها ست شما مجبورید فارسی حرف بزنید وبنوسید اگه بلد نباشید توی این سایتها و شبکه های اجتماعی چطوری میخواهید ابراز وجود کنید اگه تورکی حرف بزنید و بنویسید 90% مخاطبان نمیتوانند بفهمند شما چی میگید خوشبینانه 10% مردم ایران ترکی بلدند .واینکه شما پان ترکها فقط پشت صفحه کلید و در دنیای مجازی شیر هستید وبا یک نعره بچه های ایران زمین دمتون میزارید رو کولتون و میرید ترکیه .بچه های ایران زمین یک روزی با صدام و صدام پرستها همین کار را کردند پس آزموده را آزمودن خطاست. در ضمن من مخلص تمام آذریهای وطن پرست هستم یا علی
جناب مهدی از ایران زمین ، از کی چهل میلیون نفر در ایران ده درصد محسوب میشوند؟
اری ما میتوانیم به زبان ترکی بنویسیم ،لیکن چون از اول به تمامی ملت ایران زبان فارسی تحمیل گردیده ،و ملت های غیرفارس آسیمله و از خود بیگانه شده و فارس شده اند ،از این بیشتر انتظار دارید؟
اری اگر پهلوی نمی امد ما الان ترکی مینوشتیم ، به فارسی هم احتیاج نداشتیم ،و چون در ایران اکثریت نسبی بودیم ، لازم نبود زبان دیگری را فرا گیریم .
اگر برعکس حکومت پهلوی ، یک حکومتی می امد که زبان ترکی را تحمیل میکرد ، در عرض ده سال میتوانست کل ایران را ترک کند ، چون هشتاد درصد ایران ان زمان ترک بودند .
اما چون خواستند ،زبان ده درصد را به نود درصد تحمیل کنند ، به همان علت است که نود سال است هنوز موفق نشده اند .
وقتی از خواندن و نوشتن به زبان مادری مارا محروم کرده و فارسی را تحمیل میکنید ،معلوم است ما هم فارسی خواهیم نوشت نه ترکی .
این امار جعلیست
با اینکه عاشق زبان و فرهنگ فارسی هستم ولی حرف آقا تیمور خیلی زیبا و درست بود
باید از زبانهای ملی سخن بگوییم نه صرفا یک زبان ملی. زبان ترکی هم به اعتبار اینکه زبان دهها میلیون ایرانیست،زبلن ملی ایران است، حتی زبان کردی هم .ایران با سه یا چهار زبان رسمی ، زیباتر ،انسانی تر ،امن تر و قویتر خواهد بود.
ملیّت تعریف خودش را دارد . ملّت مردمی اند در یک کشور با یک حکومت واحد . به تبع آن چیزهای ملّی متعلّق به همه مردم کشور هستند . قومیّت با ملّت متفاوت است . در هیچ کشوری هر تعداد قومیّت هم باشد ، بیش از یک ملّت وجود ندارد .
زبان ملی داشتن خیلی خوبه یه جاهایی باعث برابری میشه
ایران تنها کشور در دنیا نیست که از قومیت ها و زبانهای مختلف تشکیل شده است. ایران از این لحاظ در رتبه 24 دنیا قرار دارد، اندونزی با 710، هند با 453 ، چین با 305 ، آمریکا با 335 و برزیل با 228 زبان گوناگون در بالای این جدول قرار دارند. اساساً تنوع قومی برای هر کشور می تواند هم فرصت و هم تهدید به حساب آید اما در ایران به علت ایجاد رقابت های غیر سازنده و تهدیدات امنیتی از جانب همسایگانی که به اختلافات دامن می زنند جنبه تهدیدیش زیادتر است.
به نظر میرسد که ادامه وضع موجود برای همه اقوام با گویش های مختلف فواید بیشتری در بر داشته باشد مموضوعی که از صدها سال قبل هم به همین روال جریان داشته است.
در زمان کنونی وضعیت موجود جهان و پیشرفت سریع ارتباطات دنیا در حال یکدست تر شدن و هماهنگ تر شدن است (چیزی که مشهود است) تا تفرقه و از هم گسستگی، مطمئناً در 50 – 100 سال آینده بیش از نیمی از زبان های دنیا از بین می رود که امری اجتناب ناپذیر در جهت تکامل جوامع انسانی است، سرعت پیشرفت ارتباطات چون باد همه را با خود خواهد برد؛ پس ادامه وضعیت موجود برای همه قومیت های ایران با هر زبانی که صحبت می کنند بهترین حالت و مفید و سازنده است، در حال حاضر همه قومیت های ایرانی از آزادی زبان در حدی که لازم باشد برخوردارند.
در هند و آمریکا و برزیل با آن همه تنوع زبانی مشاهده می شود که زبان انگلیسی و پرتقالی زبان قالب است.
خب اگه اونطور هست ،چرا شما فارس ها بچه هاتون رو ترک نمیکنید ،مگه نمیگید همه قومیت ها مال ایران است؟؟؟
زبان ترکی قرار نیست تبدیل به زبان افغانی یا فارسی بشه ، چون ما اجازه نمیدیم زبانمون به زبان افغانی تبدیل بشود .
خب به جای زبان مغولی میشه به بچه هامون زبان اصیل و زیبای کردی یاد بدیم
کرد کدوم کشور یا تمدن بوده؟
درود. مطلب بسیار عالی و حقی است، درود بر آذری های ایران که همواره مدافع خط مقدم در مقابل حملات پانترک ها که عاملین سازمان های اطلاعاتی ترکیه و آذربایجان هستند میباشند که رویای نابودی تاریخ و تمدن کهن ایران و تجزیه کشور را در سر میپرورانند ، متاسفانه عدم برخورد قاطع به مانند آنچه دولت اسپانیا با تجزیه طلبان کاتالونیا کرد،عدم حمایت از بزرگان و تاریخ و تمدن کهن ایران و نخواندن تاریخ و رجوع به ریشه های خود توسط مردم عامل اصلی تشویش اذهان توسط معدود نفوذی های بیگانه است.
دولت عثمانی (ترکیه نوبنیاد) و آذربایجان که زمانی جز خاک ایران بوده و باید به نام میهن باز گردد توسط دولت اخوانی داعشی اردوغان به دنبال تاریخ سازی جعلی برای خود هستند.
یادمان نخواهد رفت دولت عثمانی با آذری های ایران چه رفتاری کرد.
از قوه قضاییه و سازمان های امنیتی و اطلاعاتی میخواهیم شدیدترین رفتار را تا جمع شدن بساط پانترک ها میهن فروش انجام دهد.
زنده باد آذری های ایران
سلام-مردم عادی اعم از تورک وفارس وکرد وعرب وعجم و….نه در ایران ونه در کل جهان باهم دعوا وخصومت ندارند آنچه سبب ایجاد ذهنیت بد بین اقوام نسبت به یکدیگر گردیده ومی شود روشنفکر نماهای نژاد پرست جهانخواران و افراد عقده ای تفسیرات غلط واحساسی تاریخی و نژادی اطاقهای فکر به دلیل نفوذ همین افراد در پیش گفته شده در انها وامثالهم می باشد کسروی وطباطبائی و….کتابی نوشتند ونظراتی دادند و در جواب آنها نویسندگان دیگر مانند پرفسور ذهتابی و…پاسخ دادنداما امثال مرحوم سید جلال آل احمد و مرحوم سید حسین شهریارو…که دوست ودشمن در حسن نیت وصداقت آنها شکی ندارد نیز نگاه متفاوتی با واقعیات امروزین به مسئله آذربایجان داشتند که با واقعیت میدانی آذربایجان امروز عینیت دارد اگر کسروی اهل تبریز برمذاق شما عالیجنابان نوشته امثال مرحوم پورپیرا هم برضد مذاق شما تحقیقاتی کرده و….اما هیچکدام از این وقایع دلیل زیر پا گذاشتن حق نمی شود دلیل تبعیض اقتصادی و سیاستهای پاکسازی زبانی وفرهنگی نمی شود دلیل تقسیم ناعادلانه بیت المال نمی شود آقا بیت المال را تجمیع نمایند برمبنای جمعیت واقعی نه اعلام شده هر استان اعم از دولتی و بنیادی رانتی وبانکی وارزی و.زارتی و سهمی و……تقسیم کنند و اجازه دهند مطابق قانون اساسی وعقل زبان مادری وملی هر کدام از نواحی در کنار زبان رسمی فارسی در مدارس تدریس شود باور کنید کل دعواها پایان می یابد وایران یک کشور نمونه برای کشورهای دیگر می گردد مگر حضرت علی(ع) ونهج البلاغه وبالاتر از آن قرآن وحضرت محمد (ص) همین را نفرمودند در خاتمه از اینکه این بحث را مدیریت می فرمائید متشکرم
در مورد چند موضوع مطرح شده در اینجا از جمله مخالفت با فدرالیسم به علت سابقه یکپارچگی ایران، نشناختن حق تحصیل به زبان ترکی به ترکان در ایران به علت شناخته نشدن این حق به غیر ترکها در جمهوری آذربایجان و ترکیه باید بگویم : 1- سیستم اداری فدرالیسم نه بخاطر یکپارچه و قدیمی بودن کشوری غیر مجاز و تازه تاسیس بودن کشوری مجاز و مرسوم شده باشد، بلکه بخاطر عدم تمرکز و سپردن سرنوشت امور به دست ساکنین مناطق مختلف در چارچوب مشخص و سرعت در پیشرفت و توسعه منطقه و پیشبرد راحت امور بکار گرفته می شود، کشور آلمان با یکپارچگی بیشتر از ایران و بدون داشتن اتنیکهای خاص به صورت فدرال اداره می شود و آمریکا هم به صورت ایالات متعدد که هر ایالت قوانین خاص خودرا دارد اداره میگردد، که مردم ایران با داشتن تفاوتهای زبانی ، فرهنگی و ویژهگیهای متفاوت دیگر و بسیار بیشتر از آلمان و آمریکا نیاز به سیستم اداری فدرال دارد تا این اختلافات و تحمیلها و تبعیضها و تفکر نژادپرستانه از میان برداشته شده و به سوی ایران دموکرات ، آباد و احترام متقابل میان ملل و اقوام ایرانی برویم. 2 – در مورد حق تحصیل به زبان مادری ترکی و زبانهای غیر فارسی، ذکر این مسئله ضروری است که ترکها باجمعیت 40% خود در ایران ( اذعان علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه احمدی نژاد) اکثریت نسبی هستند و حداقل حقوقی که در زمینه تحصیل باید داشته باشند به اندازه فارسها حق تحصیل به زبان ترکی خود دارند، چرا که جمعیت فارسها اگر کمتر نباشد بیشتر از 40% جمعیت کشور نیست، چون بقیه 20% هم کردها، بلوچها عربها، گیلکها و …هستند. لذا ترکهای ایران با اندک اقلیتهای لزگی، تالش ، تات و … در جمهوری آذربایجان و حتی کردهای ترکیه قابل مقایسه نیستند. از این گذشته مسائلی که در این دو کشور ترک زبان میگذرد چه ربطی به ترکهای ایران دارد، مگر رئیس جمهوریهای این کشورها را ما ترکهای ایران انتخاب می کنیم که موقعیت اقلیتها در این کشورها را اینجا یاد آوری می کنید، وانگهی در همان جمهوری آذربایجان برای اقلیتهای اندک هم کتابهایی برای تدریس زبانشان چاپ شده است. دولت برای اقلیت چند هزار نفری هم کتاب به زبان خودشان تدوین کرده است، ضمنا در ترکیه تروریستهای پ ک ک که به صورت مسلح با دولت می جنگند باعث ادا نشدن بعضی از حقوق اقلیتهای کرد شده است در حالی که آزادی تشکیل احزاب در ترکیه در حدی است که کردها با تشکیل حزب مخصوص خود و مخالف دولت در مجلس، حقوق برابر با دیگر احزاب دارند و از حقوق اکراد دفاع می کنند در حالی که در ایران ترکها در حالی که به صورت مسالمت آمیز و مدنی خواستار حقوق زبانی و فرهنگی خود هستند نه تنها نمی توانند حزب مخصوص بخود تشکیل دهند حتی حق ندارند در «روز جهانی زبان مادری» از زبان مادری دفاع کنند! از طرف دیگر ایران و روشنفکرانی مثل آقای امیر هاشمی مقدم خود و ایران را از نظر دموکراسی پیشروتر از ترکیه و کشورهای همسایه میدانند ، چرا در مورد احقاق حقوق ترکان ایران، ترکیه و آذربایجان را الگوی خود قرار میدهند؟ زبان ترکی در ایران بخاطر نسبت جمعیت گویشورانش حق دارد دومین زبان رسمی ایران شود و بقیه زبانها هم در کنار دو زبان رسمی ترکی و فارسی حق داشته باشند در مناطق خود به زبان مادری تا مقاطع خاص تحصیل کنند. بقیه مسائل مطرح شده چون موضوع نژاد و چیزهایی از این قبیل مسائلی با تفکر عقب مانده و واپسگرایانه است، حتی در افغانستان جهان سومی هم دو زبان پشتو و دری زبان رسمی سرتاسری و بقیه زبانها هم در مناطق خود رسمی است و تدریس و تحصیل می شود. دنیای امروز دنیای نژادپرستی و امتیازدهی به نژاد خاص نیست. حقوق انسانی بالاترین حقوقی است که در بین انسانهای متمدن و مترقی مطرح است.
۱ – کشور آلمان نه فقط به عنوان جمهوری فدرال بلکه اصلاً به عنوان واژه کشور ، کمتر از ۲۰۰ سال قدمت دارد . کنفدراسیون هم به معنی کشور نیست .
۲ – علی اکبر صالحی از لحاظ علم تخصّصی و سمت سیاسی هرگز صلاحیّت اظهار نظر درباره درصد آمار قومیّتها و تیره های ایران را ندارد .
بیایید بجای اسم جعلی آذربایجان شوروی سابق همان اسم اصیل اران رادرگویش ومکاتباتبان رعایت کنیم .
با پول بیت والمال خودمان تاریخ خودمان را جعل کردین الان هم همین تفکر رو دارین بیسواد ما محل کوچ ییلاقی در هر مکانی آران می گیم .
خخخخخ
کاملاً درست است . اطلاق واژه آذربایجان به شمال ارس یک دزدی بی شرمانه از نام آذربایجان است .
عالی نوشتی برادر پانترکا. این زیر کف خون قاطی کردن.
ادمین محترم برخلاف ادعای بیطرفی و اینکه اعلام میکند کلمنتهای توهین آمیز را منتشر نمیکند،اما در عمل طور دیگر رفتار میکند. انتظار دیگری نیست،وقتی نویسنده قلم به نزدش امیر هاشمی مقدم در جبهه ایست که مشخص است کجاست!
نکته مهم اینه که مردم ترکیه صرف همزبانی و نه هم گویشی چون اذری و ترکیه ای یکی نیست مردم آذری را ترکیه ای نمیدانند تقریبا شبیه رابطه ایران و افغانستان و حتی آذربایجان به ترکیه ملحق بشه میشن شهروندان درجه سه و یک استان دورافتاده یعنی زیاد روی این موضوع حساس نباشید اصولا ترکیه آذریها را به عنوان شهروند درجه سه و سیاهی لشکر تحویل میگیره که تازه باید گویش ترکی آذری را عوض کنن به ترکی استانبولی حرف بزنن چون ترکیه هم اجازه تدریس و نوشتن و فرهنگ به زبان ترکی اذری به اینها نمی ده
در بحث استقلال اگر مستقل بشن یک منطقه بسته هستند که اصلا مزیتی نداره و با مرز ایران و کردستان راهی نخواهند داشت و واقعا به مشکل میخورن چون فقط با ازربایجان شمالی و ترکیه تعامل میتونن داشته باشن
در بحث الحاق به آذربایجان شمالی باز میشن شهروند درجه دو که باید برن زیر دست باکو تا بتونن به زبان آذری و الفبای روسی صحبت کنن و بنویسن شاید گزینه اخر براشون جذابه که بعید میدونم قزوین ک زنجان حاضر باشن برن جزو ازربایجان شمالی
زحمات شما جناب هاشمی مقدم ارجمند است اما به نظرم این گرایشهای قومگرایانه تا حدی ناشی از شرایط اقتصادی کشور است. به نظرم اگر شرایط کشور بهبود یابد این فضا هم عوض میشود.
چه فایده، دیگر دیدگاهها را منتشر نمی کنید تا خوانندگان مقاله و نظرات منتطقی، به درستی قضاوت کنند و آقای امیر هاشمی یکطرفه با طرفدارانش به قاضی نروند!
دکتر وحید بهمن!!!؟
بفرما آقا، بساطتو جای دیگه پهن کن….
بسیاری از دشمنان زبان ترکی و به طور کلی ترک زبانان را کردهستند و اینها از لابی قدرتمندی در محافل ادبی و جامعه مدنی برخوردارند. متاسفانه تمامی فشارها و محدودیتهایی که ترکیه برای این قوم در آن کشور قائل شده به نوعی در ایر ان تلافی می کنند.
جناب هاشمی یک مغلطه گردند و گفتند آریایی ها بومی فلات ایران هستند.
پژوهش های اخیر ژنتیکی جای هیچ شبه ای را باقی نذاشت که مردم ایران ژنتیک بومی فلات ایران را دارند.
درصد ژن ایندین اروپین بسیار بسیار کم است . هرچه به جنوب شرقی ایران میریم این درصد بیشتر میشود. ماکسیموم ژن ایندین اوروپین در برخی قبایل بلوچستان به اوج میرسد که 16 درصد ژنوم است.
یعنی حتی آنها هم 84 درصد ژن بومی فلات ایران دارند.
لذا اینکه قبلا گفته میشد آریایی های مهاجر و مهاجم به فلات ایران از بومیان بیشتر بودند و زبان و مخزن ژنی بومیان از بین رفت و اریاییزه شد ، رد شده است.
اکنون باید پاسخ این پرسش را میدادند که چگونه ما از نسل بومیان هستیم لکن زبان های ایندین اروپین نیز در کشور هست.
2 نظریه کلی مطرح شده است.
نظریه اول همان تغییر نظریه قبلی است. با این اصلاح که آریایی ها از بومیان نه بیشتر بلکه بسیار کمتر بودند فلذا مخزن ژنیشان در مخزن ژنی بومیان حل شد.
در مورد ترویج زبانشان هم فرضیه دین جدید مطرح شد. آریایی ها با خود دین جدیدی آوردند و به تبع آن زبان بومیان ( دراویدی ) به مرور در اثر گرویدن به دین آریایی ، ایندین اروپین شد. ( البته نه همه جای کشور )
نظریه دوم توسط دکتر اشرفیان بناب مطرح شده است که متاسفانه محل سو استفاده پان ایرانیستان است. چون همه ماجرا را نمیگویند بلکه قسمتی از آن را میگویند.
در این نظریه دکتر اشرفیان میگوید در فلات ایران خشک سالی بزرگی به مدت چند صده حادث شد. اکثر بومیان مجبور به مهاجرت به جنوب سیبری شدند. زبان دراویدی آن ها در آنجا عوض شده و ایندین اروپین شد ( جایی که پان ایرانیستان نمیگویند !! ) بعد ها از نسل همین ها به فلات ایران بازگشتند و چون مخزن ژنی یکسانی با اندک بومیان مانده در فلات ایران داشتند ما تغییر دی مخزن ژنی نمیبینیم. لذا ترویج زبان های آریایی و جایگزینی آن را با زبان بومیان ( دراویدی چون ایلامی ، سومری و… ) اینگونه توجیه میکنند.
لذا دکتر اشرفیان میگوید آریایی ها از لحاظ ژنی خود بومیان هستند لکن این را نمیگوید که منشا زبان های ایندین اروپین فلات ایران است.
در هر دو نظریه نیز زبان های ایندین اروپین در فلات ایران جایگزین زبان بومیان شده است و ما از نسل بومیان هستیم.
جالب است بدانید که زبان های بومیان * هم خانواده * با زبان ترکی بوده است. از لحاظ لغوی نیز اشتراکات زیادی پیدا شده است. به نظر میرسد رشد علم ژنتیک و پژوهش های باستان شناسی پیشرفته تر اخیر پایه های فاشیزم اریایی پارسی بنیانگزادی شده توسط عوامل ماسونی امپریالیزم در ایران در حال فروریختن است.
ان الباطل کان ذهوقا
ذهوقا ؟! اگر قرآن را خوانده بودی زهوقا را ذهوقا نمی نوشتی .
منابعی که میگید رو عنوان بفرمایید
پژوهشهای اخیر میگن ژن اکثر مردم ساکن فعلی ایران بیشتر از 93 درصد شبیه هم هستن و مهاجرت اقوام اریایی از ایران به اروپا و هند بود .
نیچر ژنتیک
اون چرت میگد لتفاً به سایت نیچر مراجعه بشه
توی تاریخ که نگاه کنید میبینید ما همیشه گول همین تعصب هامونو خوردیم از همین تعصب هامونم استفاده کردن بر علیه خودمون . تورک یا آذری، لر یا کرد ،ترکمن یا بلوچ چه فرقی میکنه دارن مارو به جون هم میندازن به خدا ما به هر زبونی که صحبت کنیم هم وطنیم مشکل ما زبونمون نیست تعصب کورمونه همه عزیزن من که یه لرم به خاک پاک وطنم قسم حاظرم برای شما ترکها یا آذری یا هرچی که شما دوستش دارید که بقیه صداتون کنن فدا بشم ولی یه وجب از خاک وطنمو ازمون جدا نکنن انگلیسی های کثیف دارن برامون نقشه میکشن ما کنارهم جنگیدیم برای هم مردیم بازم پاش بیفته کنار همیم
میهن دوستان در برابر شعار اشک اشک بر علیه هم میهنانشان چه وظیفه ای دارند؟
پروفسور فاروق سومر گفته زبان ترکی با ورود سلجوقیان تقویت شد نه اینکه زبان مردم اذربایجان آذری بود تازه بعد حمله مغولان هم تضعیف شد
آذربایجان وار اولسون ایستمین کور اولسون