پردهپوشی و پردهدری | سعید حجاریان
یادداشتی از سعید حجاریان با عنوان «پردهپوشی و پردهدری» که در وبسایت مشق نو منتشر شده را میخوانید:
جامعه ایران در تونل تجدد قرار دارد و نمیتواند بازگشت به عقب کند. اما، تجدد عوارضی را به بار آورده است که بعضاً قابل ترمیم نیستند. تخریب محیطزیست، مصرفگرایی بی حد و حصر، اختلاف شدید طبقاتی و تضاد فقیر و غنی، تشکیل انواع باندهای جهانی اعم از مواد مخدر، کارگران جنسی، قاچاق اعضای بدن و… . یکی دیگر از عوارض تجدد، پدیدهای است که میتوان آن را «عریانی» نام نهاد. عریانی، چه جسمی و چه ذهنی، بهمعنای گشودگی و در اختیار گذاشتن جسم و ذهن و گفتار و کردار در اختیار همه است. این امر در جامعه سنتی سابقه نداشته است؛ در قدیم پوشیدگی اولویت داشت و بنا بود عیوب مستور بماند و بدنها، پوشیده باشند تا جایی که گفته میشد انسان همچون خدا باید ستار باشد و دیدهها را نادیده و شنیدهها را ناشنیده تلقی کند چنانکه در آموزههای اخلاقی-دینی هم میخوانیم: «لو تكاشفتم لما تدافنتم». یعنی، اگر نسبت به ذات دیگران آگاهی پیدا کنید، حتی یکدیگر را دفن نخواهید کرد! این روایت، اهمیت پوشیدن عیوب را نشان میدهد و از ضرورت مؤانست میگوید.
مقوله حیا و آبرو اساساً بهعنوان پردهای بود که مانع میشد افراد مکنونات قلبی و حتی ظاهری خود را نزد دیگران عریان و آشکار کنند. البته در مواردی معدود، مانند ملامتیه، افراد حاضر بودند برای سرکوب نفس عیوب خود را آشکار کنند. بهعنوان مثال گیلاس شراب را با نوشیدنی دیگر پُر میکردند و در انظار سر میکشیدند تا نفسشان خوار شود و مورد ملامت این و آن قرار گیرند تا نتیجتاً، نفسشان از هوی و هوس خالی شود اما اصل بر پرده پوشی بود. ولی تجدد، باعث شده است این نگاه به بشریت از بین برود.
بشر امروزی میخواهد خویش را در انظار نمایش دهد و پرزنته کند؛ بهخصوص اکنون که فضای مجازی میداندار است و نرمافزارهای ارتباطی در اختیار است، افراد میتوانند زینتهای خود را بنمایانند و تفاخر بورزند. در جامعه ما، این کار شدت بیشتری دارد چرا که:
اولاً، مقوله «نمایندگی» در همه عرصهها محدود است؛ چه هنر، چه سیاست، چه علم و کارآفرینی و البته زیباییشناسی. این محدودیت ها باعث شده است با گشوده شدن کوچکترین روزنهای افراد هجوم بیاورند و خود را به نمایش بگذارند.
ثانیاً، جامعه تحت تأثیر اثر نمایشی دیگر جوامع است. این مقوله سالهاست که پیشآهنگ ما شده و بهطور خاص، جوانان را بهدنبال خود میکشد. بهعنوان مثال رضاشاه گمان کرد، توسعه از معبر کشف حجاب میگذرد در حالیکه به سنت موجود التفات نداشت.
ثالثاً، جامعه صنعتی به تولید انبوه رسیده است. در این جامعه مصرف هر چه بیشتر طلب میشود و تبلیغات برای کالاها امری حیاتی است و در این راستا، متأسفانه جاذبههای جنسی و صنعت هرزهنگاری حرف اول را میزند؛ و این همان عریانی است.
اکنون، غرب آگاه شده است «عریانی» چه آثار مخربی در جوامع به جای گذاشته است و چنانکه میبینیم، گزارشهایی شبیه این که «بگذارید کودکان کودکی را تجربه کنند»، «زنان نباید دستمایه تبلیغ جنسی کالاها قرار گیرد» پرتکرار شدهاند و ممانعت از فعالیت باندهای ترانزیت کارگر جنسی شدت گرفته است.
یکی دیگر از عوارض مهم اما کمتر شناخته شده عریانی، «هتاکی» است. میگویند افراد مست، مکنونات قلبی خود را بیرون میریزند و هر آنچه در ذهن دارند، به زبان میآورند. این مستی منتهی به هتاکی اکنون در فضای مجازی کاملاً آشکار است. یکی از علتهای رواج هتاکی در جامعه ما این است که فرد خشم فروخورده از محرومیت اجتماعی خود را در قالب دشنام جلوه میدهد. علت دیگر، ربط و نسبت نانوشته میان عالمان و جاهلان است. یعنی زمانیکه فرد عامی میبیند، عالمی متهتک دهان به درشتگویی میگشاید او هم فحشهای چاروادارای میدهد و متأسفانه میبینیم، مطابق تحقیق یکی از پژوهشگران، رکیکترین فحشها متعلق به ایرانیان است!
فحاشی، بهلحاظ اخلاقی قابل نقد است اما میتوان به نقد کارکردی آن پرداخت چرا که این امر کوششی بهغایت منفعلانه و عاجزانه از سوی افراد است. بهتعبیر حضرت امیر «الْغِيبَهُ جُهْدُ الْعَاجِز»؛ غیبت، منتهای کوشش بزدلان و عاجزان است و این فرقی با کسی که با اکانت جعلی در فضای مجازی به فحاشی میپردازد، ندارد. این در حالی است که فرد محقق و منتقد، در اولین قدم میتواند با نقد مستدل و مستند آنچه را مطابق میل خود نمیبیند، پی بگیرد و حاکمان و کارفرمایان و زورمندان و… را به پرسش بگیرد و بهجای «فحشگویی»، «فاشگویی» کند. چنین فردی همچنین میتواند با گردآوری مدارک اعلان جرم کند و پس از این مراحل، که ناظر بر کنش فردی است، برای دگرگونی وضعیت کنش انتقادی خود را در قالب سمنها و احزاب پی بگیرد.
اما متأسفانه راه درازی در پیش داریم. در جامعه امروز ایران، یکباره دعوتنامه خالی از اخلاق خوانندهای برجسته میشود و از سوی دیگر، روایت مجعول و هتاکی یک مداح در صدر اخبار مینشیند. این افراد محصول نظام سیاسی، تربیتی و آموزشی ایران پس از انقلاب هستند؛ که کاندیداهای ریاست جمهوریاش یکبار دست به دامن مداحان میشوند و دیگر بار، به فالوئرهای یک سلبریتی دخیل میبندند. در یک کلام باید گفت، درشتگویی در بالا، به هتاکی در پایین منجر میشود.
انتهای پیام