انتظارات مردم از روحانیت
علیاشرف فتحی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «انتظارات مردم از روحانیت» نوشت:
سوفیا لورن در سومین داستان فیلم «دیروز، امروز، فردا» که ویتوریو دسیکا (کارگردان صاحبسبک ایتالیایی) در سال ۱۹۶۳ ساخته، نقش یک روسپی را بازی میکند که همسایه یک پسر جوان مذهبی است.
پسر جوان بهتازگی وارد کلیسا شده و قصد دارد کشیش شود؛ هرچند از همین ابتدا با تردیدهای جدی مواجه است و علاقه او به همسایه روسپیاش بر تردید او میافزاید. در نهایت این روسپی است که او را مصمم به ادامه خدمت در نهاد دین میکند.
در جایی از فیلم که پسر جوان و زن روسپی به دور از چشم مادربزرگ پسر با هم حرف میزنند، زن روسپی به پسر همسایه میگوید:
«من به یک فرد مقدس نیاز دارم که بیحوصله نباشد و فرصت کافی برای شنیدن حرفهایم داشته باشد».
آنچه را که سوفیا لورن (به عنوان نماد طبقه پست جامعه) در این فیلم گفته، یک انتظار مرسوم و متداول است. مردم انتظار دارند روحانیون و شخصیتهای دینی، درد آنان را بفهمند و بشنوند و مرهم آنان باشند. مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۱ در مقاله «انتظارات مردم از مراجع» نوشت که مردم انتظار دارند روحانیت ومرجعیت، در مقابل ظلم و فساد سکوت یا همکاری نکرده و همدرد مردم باشند و حرف آنان را بشنوند.
یک دلیل استقبال مردم از حرفهای عامهپسند برخی روحانیون فعال فضای مجازی همین است که گمان میکنند درک شدهاند. این یک خواسته حداقلی است. در حالی که حالت مطلوب آن است که طلاب با دانش کافی بتوانند پاسخگوی نیازهای فکری مردم باشند (که متاسفانه الان این کارکرد تا حد زیادی رنگ باخته).
تقلیل انتظار مردم از روحانیت، نشانه جدی بیپناهی و استیصال مردمی است که فقط با درددل ساده با یک آخوند به آرامش میرسند. در چنین وضعیتی، وظیفه روحانیون دشوارتر است. اگر از این استیصال فقط به سود شهرت و محبوبیت و سرمایه اجتماعی خود بهره ببرند، ضربه هولناکی به انسجام و ثبات اجتماعی و هویت دینی جامعه وارد کردهاند.
انتهای پیام