بازیابی وجدان واگذار شده
جواد کاشی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «بازیابی وجدان واگذار شده» نوشت:
مردم تهیدستان را یک واقعیت اجتماعی و طبیعی میپندارند. تهی دستی اما به یک مساله تبدیل میشود اگر با روند پرشتاب تهی دست شدن مواجه شویم.
هنگامی که از کنار تو، حتی از بالاسر تو اقشاری به شتاب سقوط کنند و بر جمع تهی دستان بیافزایند. اگر در جمله سقوط کنندگان هم نباشی، تحمل زندگی برایت دشوار میشود. وجدانت به شدت برانگیخته میشود و هر چه در توان داشته باشی در جهت کمک به تهی دستان و محرومان به کار میبندی. کرونا در همه جای جهان منجمله در ایران، با شتاب دست به کار افزودن بر شمار تهی دستان است. روندی که در ایران قبل از کرونا با فشار تحریمها آغاز شده بود. تهی دستی اینک به یک مساله در ایران تبدیل شده است.
تحت تاثیر چنین شرایطی مشاهده میکنیم که به نحوی چشمگیر میل مردم برای کمک به تهی دستان با عناوینی نظیر خیریه فزونی گرفته است. آنها گردهم جمع میشوند و به انحاء مختلف کمکهای مالی مردم را جمع میکنند و به دست تهی دستان میرسانند.
نکته قابل توجه بدگمانی مسئولان نظام به چنین فرایندی است. هم مسئول قوه قضائیه و هم مسئول قوه مجریه در دیدار با گروهی از مردم، با بیانهای مختلف نسبت به اهداف بدخواهانه خیریههای جدید هشدار دادند. رئیس قوه قضائیه در جمع گروههایی سخن گفت که با نام «جهادی» متمایز شده بودند. ایشان حساب این گروهها را از بنیادهای خیریهای جدا دانست که اهداف سیاسی و پلید کشورهای اروپایی را دنبال میکنند. کم و بیش حسن روحانی نیز با بیانی متفاوت ابراز نگرانی کرد. چرا ظهور روزافزون چنین گروههایی باید برای نظام سیاسی نگران کننده باشد؟
دولتهای مدرن از همان نخست با داعیه نمایندگی مردم زاده شدند. نماینده مردم در اعمال اراده سیاسیشان، در تامین منافع عمومیشان و همچنین در تامین آسودگی وجدان اخلاقیشان. مردم پیشترها در حدی که چشمشان به تهی دستی میافتاد کمک میکردند و وجدان خود را آسوده میکردند. اما حجم اخبار و اطلاعات در سطح ملی، و حتی بین المللی، وجدانهای عمومی را بیش از حد توانایی فردی برمیانگیزد. مردم دولت را به نمایندگی از خود فراخواندند تا در تنظیم امور عمومی، اقل امکانات ممکن را برای اقشار تهیدست فراهم کند و از سقوط اقشار تازه به میان اقشار تهی دست ممانعت به عمل آورد.
دولتهای مدرن اما به ندرت در نمایندگی سیاسی مردم و در تامین منافع عمومی شان موفق عمل کردند. آنها کم و بیش در اکثر نقاط جهان نماینده خود بودند نه مردم. وجه فاجعه آمیز ماجرا آن بود که نماینده وجدان عمومی مردم هم نبودند.
مردم وجدان خود را به دولت واگذار کردند، اما وقتی دولت در ایفای نقش نمایندگی درست عمل نمیکند، فاجعه آغاز میشود. مردم با وجدانهای واگذار کرده، زندگی میکنند. مالیاتشان را میدهند و انتظار دارند حکومت آن کند که موجب آسودگی وجدانهای مردم شود. اما حکومت آن نمیکند که باید. مردم لخت و بی حس میشوند. کم کم نهال وجدان در درونشان خشک میشود و جامعه رو به زوال و توحش میرود.
سرعت سقوط به تهی دستی اما همانند یک شوک بزرگ جامعه ایران را به خود آورده است. زورشان به حکومت نمیرسد. همانطور که نمیتوانند حکومت را وادار کنند در نمایندگی سیاسی شان درست عمل کند، در نمایندگی تامین منافع عمومیشان خوب ظاهر شود، در وادار کردن حکومت به ایفای خوب نقش وجدان عمومی نیز ناتوانند. چنین است که خود دست به کار شدهاند.
ظهور پرشمار گروههای خیریه و کمکهای داوطلبانه، سرآغاز یک روند مهم در جامعه ایران است. این روند البته یکی دو دهه است در ایران آغاز شده اما شتاب آن در ماههای اخیر جالب توجه است. مردم خود مستقیما بدون واسطه حکومت دست به کار تامین آسودگی وجدان انسانیشان شدهاند. یک شخصیت ورزشی، هنرمند، روشنفکر، یا هر چهره و نامی که به هر دلیل وجاهتی در میان مردم کسب کرده، در میان میایستد، و در حدی که سرمایه نمادین دارد، مردم را گرد خود جمع میآورد.
حکومت این روند را تاب نمیآورد. مردم خود منویات وجدانیشان را در عرصه جامعه ایفا میکنند و در این زمینه حکومت را یار خود نمییابند. اعاده حیات اخلاقی و وجدانی بدون وساطت نظم مستقر سیاسی، قدرت و اعتماد به نفس از دست رفته جامعه را اعاده خواهد کرد. این چیزی نیست که حکومتها بپذیرند. اغلب حکومتها نمیپذیرند جمهوری اسلامی نیز نمیپذیرد.
جامعه ناتوانی حکومتها در حل مشکلات مردم را فرصتی یافته تا خود را دوباره بازیابد. کم جان است، اما پیشرونده است. افقی ندارد اما پیش میرود. راهی جز آن ندارد. باشد تا دست تقدیر به تغییر مناسبات سیاسی بیانجامد و زمان اعطا نمایندگی به حکومتها به ویژه در امور اخلاقی و وجدانی خاتمه پیدا کند.
حکومتها اگر در تامین منافع عمومی صادقانه عمل نمیکنند و جز خود دیگران را نمیبینند دست کم نتوانند لباس ریاکارانه اخلاقی به تن کنند.
انتهای پیام