معلمها در دوران کرونا چه چالشهایی داشتند؟
پریسا صالحی، انصاف نیوز: معلمی در روستای مشند آستارا که اینترنت ندارد، دانشآموزان را با رعایت نکات بهداشتی در طبیعت جمع میکرد و تدریس میکرد معلم دیگری نوشته بود در دوران کرونا دانشآموزان اینترنت را خاموش میکنند یا میگویند درس نخواندهاند و آفلاین میشوند. معلمی میخواست پول اینترنت دانشآموزانش را بپردازد که همه به صورت برابر امکان حضور در کلاس را داشته باشند. اینها فقط گوشهای از چالشهای معلمها در دوران کرونا بود.
از قطع و وصل شدن اینترنت تا نداشتن ارتباط مستقیم با دانشآموزان و تماسهای آخر وقت از مشکلاتی بود که معلمها در تدریس آنلاین در دورهی کرونا با آن درگیر بودند. شنبه روز اولی بود که مدارس با حضور غیراجباری دانشآموزان باز شد. انصاف نیوز به همین بهانه مشکلات معلمها در دوران کرونا را با محمدتقی فلاحی، دبیر کانون صنفی معلمان تهران سیاوش خوشدل معلم و هانیه تاییدی، دانشآموز مرور کردیم.
قرارداد سال بعد را گرو میگیرند
فلاحی در مورد مشکلات معلمان در دورهی کرونا به انصاف نیوز گفت: «هزینههای اینترنت به جای خود، یک چیزهایی هم گفتند مبنی بر مجانی بودن آن اما تا حالا که در عمل محقق نشده است. وقت بیشتری هم از معلم گرفته میشود به این خاطر که معلم سرکلاس میتواند مطالبش را به طور شفاهی ارائه دهد و در اختبار دانشآموزان بگذارد و بازخورد را به صورت جمعی یا فردی همان جا از بچهها بگیرد؛ درحالیکه در این حالت مجازی منهای مشکل سرعت اینترنت و غیره، فرض کنید وقتی معلم یک فعالیت از بچهها میخواهد، بچهها که پاسخ میدهند همان جا بررسی میشد اما حالا باید برای تک تک آنها بررسی کند و ببیند به چه ترتیب است.
قبل از کلاس چه به صورت فایل صوتی چه نمودارهایی که به خاطر اینکه ما امکان استفاده از وایت برد را نداریم، معلم یا باید از قبل فیلم بگیرد و به صورت ویدیو بگذارد که این زمان زیادی را میبرد به خصوص که شاید بیشتر معلمها امکان این کار را نداشته باشند، در خانه هم تقریبا این کار میسر نیست یا باید به فایلهای صوتی اکتفا کند که زمان زیادی میبرد. ضمن اینکه ارتباط مستقیم وجود ندارد. یعنی وقتی معلم فایل صوتی را در زمان کلاس در اختیار دانشآموزان میگذارد واقعا نمیداند که چند درصد بچهها در عمل حضور دارند یا اینکه چقدر توجه میکنند، دانشآموز حضوری میزند و معلم هم وسط کلاس از سوالاتی که میپرسد میتواند حضور یا غیبت بچهها را متوجه شود اما زمانی که معلم درس را توضیح میدهد، اینکه چقدر توجه است اصلا قابل ارزیابی نیست.»
او در مورد معلمهایی که در مدارس غیرانتفاعی تدریس میکنند گفت: «من در حد شنیدهها در این مورد میدانم، ممکن است معلمی رسمی باشد و ساعت آزاد را در مدارس غیرانتفاعی درس دهد که فکر میکنم وضعیت بهتری دارند اما خیلی از معلمانی که در غیر انتفاعی میروند و کلا با آنها کار میکنند، چون قرارداد یکساله دارند شرایط سختی را دارند، مدیران عموما یا حقوق آنها را ندادند یا کمتر دادند یا با تاخیر پرداخت کردند. بعضی از آنها هم میگویند اصلا پرداخت نشده است. همواره قرارداد سال بعد را گرو میگذارند که الان هرچه ما میخواهیم را تبعیت کنید. اولا آن حقوق مگر چقدر است بعد پاسخگو بودن به این توقعات بالا برای معلم خیلی دشوار است، در شرایطی که بیشتر مدارس این امکانات را ندارند که در اختیار معلم بگذارند و رسمی هم نیستند و به همان قرارداد متکی هستند خیلی دشوارتر شده است.
سوالی که برای خیلی از بچهها و معلمها وجود دارد این است که بالاخره امتحانات دهم و یازدهم و دورههای پایینتر مجازی است یا حضوری. فکر میکنم مجازی بودنش کار درستی هم نباشد. چون معلوم نیست که پاسخی که میآید پاسخ کیست و به چه ترتیب است. ترجیحا بهتر است امتحانات به صورت حضوری انجام شود اما با رعایت پروتکلهای بهداشتی که کسی هم آسیب نبیند.»
به کسانی درس دادم که آنها را ندیده بودم
سیاوش خوشدل نیز که معلم ادبیات است به انصاف نیوز گفت: «مشکلاتی که میگویم مربوط به خودم است مشکلی که من داشتم این بود که در روزهای اول خیلی گیج بودم، نمیدانستم که برنامهی کلاسهای ما باید به چه ترتیبی باشد، با وجود اینکه اولیای مدرسه، مشاور و مدیر پیگیر بودند و سعی میکردند برنامهای تدوین کنند که بچهها از کار عقب نمانند اما من به شخصه گیج بودم یعنی مشکل من یک مشکل ذهنی بود انگار که برای چنین شرایطی آماده نشده باشم و ندانم که باید چه کار کنم. اما در ادامهی کار من مشکل خاصی احساس نکردم.
برای من حجم کار افزایش پیدا نکرد جز اینکه خودم یک سری کارهای جمعی تعریف کردم؛ یعنی یک افزایش کار خود خواسته بود. برای مثال به بچهها پیشنهاد کردم که داستان رستم و سهراب شاهنامه را روخوانی کنند و برای من بفرستند،خب این یک کار اضافه بر سازمان بود و بررسی فایلهایی که بچهها برایم میفرستادند به حجم کار من اضافه کرد ولی این خارج از محدودهی کار درسی ما بود.»
او در مورد هزینههای اینترنت افزود: «هزینهی اینترنت افزایش داشت چون من خود را ملزم میدانستم که حتما تصویرم را هم برای دانشآموزان بفرستم و به طور طبیعی فرستادن این مقدار تصویر برای بچهها، حجم اینترت مصرفی را افزایش میداد ولی حدس میزنم که هزینهی آن بیشتر از هزینهای که من برای رفتوآمد به مدرسه باید پرداخت میکردم نبود. اما به هر حال چه عزیزانی که در قالب صدا برای بچهها کار میکردند و چه افرادی مثل من که اصرار داشتیم که تصویر بفرستیم هزینهی بیشتری کردیم.»
خوشدل تدریس در دوران کرونا را تجربهی جالبی میداند و میگوید: «من تجربهی دوران کرونا را در عالم تدریس دوست داشتم چه در بیشتر مدارسی که برای المپیاد درس میدادم یا چه در مدرسهای که رسمی بود و تعداد دانشآموزان زیاد بود. من به فراخور درسی که میدهم -که ادبیات است- خیلی دوست دارم که بچهها سر کلاس حرف بزنند، نقد کنند، نظر دهند یا مشارکت کنند. در دوران کرونا هم چیزی که پیگیر بودم و دوست داشتم بچهها به آن سمت بروند حرف زدن بود. اینکه معلم متکلم وحده نشود، بزرگترین چالش تدریس آنلاین در این وضعیت برای من این بود که سعی کنم متکلم وحده نباشم.
در بعضی موارد بچهها حرف نمیزدند و من باید سعی میکردم آنها را به حرف زدن وادار کنم، خب قبلا دانشآموزان راحتتر سرکلاس حرف میزدند. این بزرگترین چالش برای من بود؛ برای بعضی کلاسهای المپیاد که برای منبع محدودی چند جلسه درس میدهم، اصلا کسانی را که به آنها درس میدادم ندیدم. این تجربهی نویی بود که من به کسانی درس میدهم که آنها را ندیدهام، فقط صدایشان را میشنوم و حتی در بعضی موارد صدایشان را هم نمیشنوم. اینکه مناسبات من به عنوان معلم با آنها چطور تدوین میشود و آنها چه ذهنیت و واکنشی به حرف من دارند مشخص نیست. قبلا در کلاس اگر مثلا شوخی میکردم میدیدم که بچهها میخندند یا خوششان نمیآید. یا اگر میگویم چرا درس نخواندی واکنش را در چهرهی آن شخص میدیدم و نسبت به آن واکنش باز واکنشی داشته باشم. ولی اینجا این مسئله وجود نداشت و رعایت این محدودهها بر اساس اینکه چه شناختی از هم داریم مشخص نبود. اینها برای من جالب و سوالانگیز بود. هنوز هم به آن فکر میکنم و تجربه میکنم چون فکر میکنم که این وضعیت فعلا ادامه دارد.»
بعضی معلمها با تکنولوژی آشنا نیستند
تادیبی که دانشآموز است مهمترین مشکل را آشنا نبودن معلمان با تکنولوژی میداند و به انصاف نیوز میگوید: «در دوران کرونا شرایط خیلی فرق کرد همانطور که برای معلمها کار سختتر شد برای دانشآموزان هم سختیهای خودش را داشت. برای مثال یکی از مهمترین مشکلات دانشآموزان این بود که خیلی از معلمها جدا از اینکه به اینترنت دسترسی نداشتند که این موضوع بیشتر در شهرستانها بود، متاسفانه خیلی از معلمها با تکنولوژی آشنا نبودند و این برای همهی ما خیلی مشکل بود. دانشآموزان، با تکنولوژی آشنا بودند اما معلمها نه و این خیلی شرایط را سخت میکرد. با نسل قدیمیتر این مشکل بیشتر بود اما ما با نسل جدیدتر هم این مشکل را داشتیم یعنی کسانی بودند که بیست و چند سال داشتند اما بازهم با تکنولوژی خیلی آشنا نبودند.
در دانشگاه هم دانشجویان از این مشکلات زیاد داشتند برای مثال صدا قطع و وصل میشود، به طور کلی بعد از این ماجرا یادگیری خیلی پایین آمد و به هیچ صورت جبران نشد. معلمها هم میگفتند که وقتی ما بجهها را میدیدیم حالمان بهتر بود و راحتتر میتوانستیم تدریس کنیم ولی اینجا مثلا به دیوار نگاه میکردیم و تدریس میکردیم و این شرایط را سختتر میکرد. برای دانشآموزان هم همینطور بود.»
او در پایان افزود: «من احساس میکنم کار معلمها کمتر شد چون مثل قبل نبود که بچهها مدام سوال بپرسند و توانایی این را داشته باشند که در هرلحظه به معلم دسترسی داشته باشند و این باعث میشد که حداقل کار معلمها کمتر شود. البته بستگی به معلم و مدرسه هم دارد مثلا در مدرسهی ما این را رعایت نمیکردند که ساعت 12 شب است و زمان درس خواندن و درس دادن نیست. برای ما پیش آمده بود که ساعت 12 شب معلممان زنگ زده بود و سوال پرسیده بود. این مشکلات برای بعضی بود اما یک سری هم نمیپذیرفتند. معلمهای دیگر ما نپذیرفتند و میگفتند به قدری که در مدرسه کار میکردیم کار میکنیم.»
انتهای پیام