پیروزی انتخاباتی و قاعده طلایی اخلاق
حسین سخنور، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی انتخابات اخیر نوشت:
من شنیدم ز پیر دانشمند
تو هم از من به یاد دار این پند
آنچه بر نفس خویش نپسندی
نیز بر نفس دیگری مپسند (سعدی)
بیت اخیر شعر سعدی، منظوم همان قاعده طلایی (Golden Rule) اخلاق است که غالب فلاسفه و حکما بر آن تاکید دارند؛ سعدی شاید این توصیه را از یک پیر دانشمند شنیده باشد، اما این قاعده مخصوص به حکما و پیران ما نیست، از بودا گرفته تا کانت، هریک به نوعی و به زبانی قاعده طلایی اخلاق را تذکر داده اند که البته بیان معروف و آشنای آن برای ما، همان حدیث حضرت علی (ع) است که در نامه 31 به امام حسن (ع) مرقوم می فرماید: «فاحبب لغیرک ما تحبّ لنفسک و اکره له ما تکره لها»، (پس آنچه برای خود دوست داری برای دیگران دوست بدار، و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز مپسند) قدر و قیمت این توصیه مورد اجماع حکما و بزرگان دین چنان است که میتوان گفت برای بهبود و اعتلای اخلاق اجتماعی همین یک توصیه کافی است.
اگر دوست ندارم ماشینی یک مرتبه جلوی من بپیچد، من نیز یک مرتبه، جلوی هیچ ماشینی نپیچم؛ اگر دوست ندارم کسی غیبت مرا بکند، من نیز غیبت کسی را نکنم؛ همین طور اگر دوست دارم دیگران با من منصفانه برخورد کنند، من نیز با دیگران منصفانه برخورد کنم و…
دامنهی این مثالها را میتوان تا رفتارهای سیاسی گستراند. در سیاست هم آنچه بر نفس خویش و بر گروه و گرایش مورد علاقهمان نمیپسندیم، بر نفس دیگری و حزب و جناح رقیب هم نپسندیم. این قاعدهی کلی را در مورد انتخابات اخیر، با جزییات بیشتری بیان میکنیم.
فرض کنید اصلاحطلبان در تهران مثل دورهی پیش از ورود به مجلس بازمیماندند، به عبارتی دیگر، برای دقایقی تصور کنید که لیست امید در تهران رای نمیآورد و باز حدادعادل نفر اول بود و عارف و مطهری هم نفرات 31 و 32.
طبیعتا حس و حال خوبی نداشتیم و از آنجایی که در این سالهای اخیر زیاد این حال و هوا را تجربه کردهایم، تصورش خیلی هم نباید سخت باشد. در آن شرایط، آیا باز برای شما خوشایند بود که رجانیوز و خبرگزاری فارس و تسنیم و… مطالبی منتشر میکردند که به نوعی تمسخر علی مطهری و عارف و کلیهی اصلاحطلبان باشد؟
فرض کنید این همه جوک و عکس و شوخی سیاسی که در فضای مجازی، علیه اصولگرایان راه افتاده است، علیه اصلاحطلبان بود، چه میشد؟ تحملاش ساده بود؟ چنین رفتارهایی احساسی، دو تاثیر نامطلوب عمده دارد:
1. هزینههای شکست سیاسی بالا میرود، هم برای بازیگران و هم برای طرفداران. بازیگران سیاسی، کمتر جرات حضور در عرصههای انتخاباتی خواهند داشت و اگر حتی تمایلشان برای انتخاباتها، باقی بماند، چه بسا سراغ دوپینگهای سیاسی بروند و انتخابات را به انتصابات تبدیل کنند. از سویی دیگر، طرفداران هم سرخورده میشوند و علاوه بر شکست نامزدهای موردنظرشان، باید آماج حملات و شوخیها و تمسخرها را نیز تحمل کنند. شکستشان را تلختر میکنیم.
2. به این ترتیب که پیش میرویم، فضاهای سیاسی هم شبیه میادین ورزشی میشود و کری خوانی جای شادیها و تبلیغات مرسوم سیاسی را میگیرد و دور از پرنسیب سیاسی است که یک نامزد شکست خورده در انتخابات را مسخره کنیم یا عکسهایی برایش بسازیم که بیش و پیش از آنکه خندهدار باشد، توهینآمیز است.
فراموش نکنیم در لیست شکست خوردهی رقیب، افراد قابل احترامی چون خانم وحید دستجردی و آقای آلاسحاق و … وجود دارند. اگر این افراد را با شوخیها و تمسخرهای خود از میدان رقابت به در کنیم، کسان دیگری میآیند که پیرو هیچ آداب و ترتیبی در سیاست نیستند و نسخههای اصلی لمپنیسم سیاسی هستند. لذا باید از گروههای شناسنامهدار رقیب، استقبال کنیم و آنها را به رسمیت بشناسیم و به جای زخم زدن، رفتاری مناسبتر از خود نشان دهیم تا اگر روزی ورق برگشت و صندلیهای مجلس به آنان رسید، خاطرهی تلخی از ما نداشته باشند، جز شکست در میدان رقابت انتخاباتی.
این دو نکته هم به نوعی همان است که ابتدا آمد: آنچه بر نفس خویش نپسندی / نیز بر نفس دیگری مپسند. میتوانیم از نتیجهی رقم خورده که حاصل مقاومت، ناامید نشدن، تفکر اصلاحگرانه و احترام گذاشتن به امر سیاست بود، خوشحال بود، پایکوبی کرد، به خیابانها رفت، اما روحیهی شکست خوردگان را هم جریحهدار نکرد. به قول ورزشیها، برویم تیم سیاسی خودمان را تشویق کنیم، همین.
انتهای پیام
سرخورده کردن یعنی ایجاد نفرت و عقده از همدیگر و به جای این که همه تو این کشور با اختلافات سلیقه همدیگه رو دوست داشته باشیم از هم متنفر باشیم البته متاسفانه برخی از رسانه ها حتی عمدا به دنبال سرخورده کردن خودی ها و ایجاد نفرت از رقیب در جناح خودی است مثلا خبرگزاری فارس از اول انتخابات شروع به اعلام پیروزی و آمارسازی کرد و داشت همه مستقل ها رو به خودشون وصل می کرد ولی نهایتا چی شد وقتی خواننده جناحیش از اوج شوق به سرخوردگی شکست رسید و دقیقا مثل کسی بود که هر چه ارتفاع بیشتری گرفت با قدرت به زمین خورد آیا جز نفرت در وجودش چیز دیگری ایجاد شد ؟