مفاهیم مدرن و مشترک در پیام رهبری به جوانان اروپایی
عصر ایران نوشت: دومین نامه یا پیام مقام معظم رهبری به «عموم جوانان اروپایی» که پس از انفجارهای 13 نوامبر در پاریس نگاشته و منتشر شده از چند منظر قابل توجه است:
1- همانگونه که در متن نامه بر «گفت و گو» و «هم فکری» تاکید شده نامهنگاریهایی از این دست برای گشایش باب گفت و گو و تعامل است و تفاوت اسلام در قرائت دموکراتیک آن با اسلام داعشی و اسلام طالبانی را نیز نشان می دهد.
در تفکر طالبانی اساسا نیازی به گفت و گو احساس نمیکنند چون حاملان و مالکان حقیقت مشخصاند و مالک و حامل حقیقت کامل نیاز به گفت و گو و همفکری با دیگران ندارد. تنها به آنان ابلاغ میکند و چون دنیای دیگری را تاریک میانگارد نوری به آن میتاباند.
در نامه آیت الله خامنهای به جوانان اروپایی اما چنین نگاهی مشاهده نمیشود و لحن از بالا به پایین و عمودی نیست بلکه مخاطبان به صورت افقی موضوع این گفت و گو قرار گرفته اند.
2- اشاره به «پرخاشگری» و «بی بند و باری اخلاقی» به عنوان «مولفههای اصلی فرهنگ غربی» را نیز می توان این گونه تعمیم داد که با پرخاش گری نمی توان بر ارزش های غربی شورید و بدون آن که بخواهیم چنین مقصود و منظور مشخصی را به رهبری نسبت دهیم می توانیم به پرخاشگران داخلی یادآور شویم وقتی از این مولفه در کنار بی بند وباری اخلاقی یاد شده چنانچه بخواهند به نام دفاع ار ارزش ها پرخاشگری کنند در واقع به نام کار ارزشی دست به رفتاری ضد ارزشی زده اند.
3- از اشاره صریح مقام معظم رهبری به «عقب مانده ترین نظام های سیاسی» در مقابل «پیش رو ترین اندیشههای مردم سالاری پویا» می توان این گونه برداشت کرد که برگ برنده جمهوری اسلامی و تفاوت آن با پاره ساختارهای سیاسی در منطقه خاورمیانه همچنان برگزاری انتخابات و تقید به مردمسالاری است.
چرا آیت الله خامنهای برخی از نظامهای سیاسی را عقبمانده توصیف میکنند؟ کدام ویژگی موجب میشود از آنان با این صفت یاد شود؟ به قرینه می توان دریافت که منظور حکومتهایی است که نه پارلمان دارند و نه صدر اعظم یا نخست وزیر و تفکیک قوا نیز در آنها معنی ندارد.
4- از این پیام بیش از همه این تعبیر مورد توجه قرار گرفته که «تروریسم، درد مشترک» است. به جای تقسیم تروریسم به تروریسم خوب و تروریسم بد، از تعبیر «درد مشترک» استفاده شده است.
با این هدف که قربانیان ترور و خشونت در اروپا بدانند که مسلمانان و مردمان خاورمیانه نیز در ابعادی به مراتب وسیع تر از این درد رنج میبرند.
اسلام طالبانی و داعشی اما از تعبیر «مشترک» استفاده نمیکند چرا که احساس یا وانمود می کنند که اساسا اشتراکی با دنیای غرب ندارند. وقتی آنان خود راحق مطلق می دانند و غربیها را باطل پس اشتراکی وجود ندارد. نه با حکومت ها که با جامعه آنان نیز.
با تاکید بر درد مشترک است که توصیه و تصریح میشود :«بنیان های تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی ریزی کنید.»
مهم ترین ویژگی این نامه را اما می توان استفاده از ادبیات مدرن و واژه هایی دانست که برای غربی ها نیز کاملا مفهوم است.
به این واژه ها دقت کنید: «اطمینان، اعتماد، امنیت، آرامش، امید، رنج انسانی و حرکت به سوی رشد و توسعه» که فضای غالب گفتمانی را بر این نامه حاکم ساختهاند.
اهمیت این واژه ها را هنگامی بیشتر درمییابیم که بدانیم رهبری معمولا واژه «توسعه» را با احتیاط و ملاحظه به کار میبرند و در اکثر قریب به اتفاق مکاتبات و سخنرانیهای سالهای اخیر واژه «پیشرفت» را بر «توسعه» ترجیح دادهاند.
مهم ترین مشخصه این پیام را میتوان تاکید بر مفاهیم تعاملی و ارزش های مشترک نزد همه جهانیان و نه اصرار بر ابلاغ یک مفهوم از موضع بالا به دیگران دانست.
همچنین اعلام برائت از قرائت های پرخاشگرانه از اسلام که با تقبیح «عقبماندهترین نظام سیاسی» و ستایش «مردم سالاری پویا» جلوه کرده است.
انتهای پیام