کارنامهی روز قدس | احمد زیدآبادی
«احمد زیدآبادی»، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در یادداشتی تلگرامی حاوی ادعاهایی دربارهی نظر افکار عمومی نوشت:
پس از چند دهه قرار است امسال “روز جهانی قدس” در ایران به صورت سابق خود برگزار نشود. پس از این همه سال، لازم است نهادها و مقامهای جمهوری اسلامی یکبار هم که شده بدون خشم و عصبانیت و اتهامپراکنی و پروندهسازی به این پرسش پیش پا افتاده پاسخ دهند که نوع برگزاری مراسم روز قدس و کلاً رویکردشان به بحران خاورمیانه، چه کمک مشخصی به فلسطینیها کرده و وضعیت آنان را در صحنۀ داخلی، منطقهای و بینالمللی تا چه اندازه تغییر داده است؟
گویا عربها ضربالمثلی دارند که میگوید: افراط و زیادهروی در یک امر نتیجۀ معکوس به بار میآورد! آیا این ضربالمثل در مورد موضع جمهوری اسلامی در ماجرای فلسطین مصداق پیدا نکرده است؟ اگر نکرده است چرا امروزه حتی در همین کشور خودمان بخش عظیمی از افکار عمومی نسبت به مسئلۀ فلسطین نه فقط بیتفاوت و بیحوصله شدهاند بلکه عموم مشکلات خودشان را نیز به فلسطینیهای تحت اشغال و آواره نسبت میدهند؟
من البته با تعبیری از صهیونیسم که در پی ایجاد دولتی با ماهیت نژادی-مذهبی است، کاملاً مخالفم و آن را مغایر اصول اساسی ماهیت ملت-دولت و حقوق برابر اتباع در عصر مدرن میدانم، اما در عین حال، با کشوری دارای اکثریت جمعیت یهودی و تضمین حقوق برابر برای اتباع غیریهودی آن، مخالف نیستم و از این زوایه با سیاست رسمی جمهوری اسلامی در برابر بحران خاورمیانه، میانهای نداشته و ندارم.
این دیدگاه مستلزم برقراری صلح بین اسرائیل و فلسطینیها بر پایۀ قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل و آراء دیوان دادگستری بینالمللی است که طبق آن، تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کرانۀ باختری رود اردن و نوار غزه به مرکزیت بیتالمقدس شرقی در کنار کشوری با اکثریت یهودی به نام اسرائیل ضروری است.
من پیش از این، به دلیل این موضع فشارها و اتهامهای بسیاری را تحمل کردهام، اما همچنان بر این باورم که این راهحل، گزینۀ متوازن و واقعبینانهای برای پایان دادن به بحران هفتاد سالۀ خاورمیانه است و در عین حال، شانس جلب حمایت عملی بینالمللی بر سر آن نیز وجود دارد.
طبعاً من مخالفت جمهوری اسلامی را با این موضعگیری درک میکنم چرا که به نظرم موضوع فلسطین برای آن، مسئلهای عمدتاً مربوط به توازن قوای سیاسی داخلی است و چندان ارتباطی هم به رویدادهای عینی منطقه و مصائب واقعی فلسطینیها ندارد، اما آنچه غیر قابل فهم است، واکنش هیستریک برخی محافل براندازِ جمهوری اسلامی با این موضع است! آنها گویی خود را از قید و بند همۀ اصول رها کردهاند و فقط منتظرند ببینند در هر مسئلهای نظام حاکم بر ایران چه نوع سیاستی پیش میگیرد تا از صورت معکوس آن دفاع کنند!
از این رو، رویکرد واکنشی آنها در مورد فلسطین نیز سبب شده است که هر نوع حقوق فلسطینیها بر سرزمین مادری خود را به کلی انکار کنند و عملاً در کنار جناحهای فاشیست اسرائیلی و رهبران بدنام شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری قرار گیرند! این هم ظاهراً بخشی از همان رفتار پاندولی ما ایرانیان است که امکان استقرار و ثبات در یک نقطۀ معقول و متعادل را از جامعۀ ما گرفته است!
انتهای پیام
جناب ، از دوستان اصلاح طلبتان بپرسید که سر از اسرائیل واطاق فکرهای صیهون سر درآروردند. شمائیکه در برابر سفارت فرانسه شمع روشن کرده ومفتختر به شوالیه میشوید واز طرف دیگر چشمتان را بر جنایاتی که بر مسلمانان توسط صیهون و آمریکا می بندید.