خاورمیانه، عزادار قتلهای ناموسی
این گزارش در مورد قتلهای ناموسی ، 7 دی سال 97 در انصاف نیوز منتشر شد که به بهانهی قتل رومینا اشرفی بازنشر میشود:
پریسا صالحی، خبرنگار انصاف نیوز: محسن از روی در خانه داخل حیاط پرید. صدای پایش تا داخل خانه رفت. افسانه از ترس جیغی کشید: «خاله باور کن محسن است؛ میخواهد مرا بکشد.» زن پیر سعی میکند زن را که در حد مرگ ترسیده بود آرام کند. محسن در را باز میکند و تفنگ را به سمت افسانه میگیرد و فریاد میزند: «پاشو بریم خانه خودمان، اگر نیای به خدا که میکشمت» افسانه ترسیده ولی از جایش تکان نمیخورد محسن دوبار دیگر فریاد میزند: «پاشو افسانه وگرنه میزنم.» زن پیر سعی میکند آرامش کند: «محسن بیا بشین الان عصبانی هستی. زنت با تو میآید اگر نیاید خودم میآورمش.» افسانه با اشک میگوید: «نمیآیم، تفنگت پلاستیکی است.» ادامه حرفش را با صدای تیر هوایی میخورد از ترس بلند میشود و به سمت اتاق میدود. سه گلوله پشت هم،زمینش میزند؛ یکی به ران پا، یکی به بازو، یکی به کمر. گلولهی چهارم به زندگی بیست و پنج سالهی افسانه خاتمه میدهد.
اینها توضیحات یکی از اقوام افسانه قربانی قتل ناموسی به دست همسرش است. افسانه تنها قربانی قتل ناموسی نیست. طبق تعریف، قتل ناموسی به ارتکاب قتل علیه زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند گفته میشود که با انگیزه حفاظت از آبرو و شرافت خانواده صورت میگیرد. اگرچه آمار دقیقی از قربانیان این نوع قتل در دسترس نیست اما آمار جسته گریختهای از آن وجود دارد و گهگاه صفحه حوادث روزنامهها با قتل زنی به دست پدر، برادر یا همسر خود پر میشوند.
نسرین 16 ساله که به خاطرغیبت در خانه بین ساعت پنج تا نه صبح توسط پدرش کشته شد؛ مرد جوانی سر همسر 18 ساله خود را برید و به خانهی شخصی که فکر میکرد با همسرش ارتباط دارد فرستاد. اینها چند نمونه از قتلهای ناموسی بودند که رسانهای شدند اما بسیاری از این قتلها در سکوت صورت میگیرند.
به گزارش میزان وبه نقل از محمدرضا مقیمی، رییس پلیس آگاهی کشور، در سال 95 بیشترین آمار قتل در ایران مربوط به قتلهای ناموسی بود. آمار مشابه دیگری وجود دارد اما هیچکدام از آنها دقیق و جامع نیست. پراکندگی این قتلها بیشتر درخوزستان، کردستان، آذربایجان و لرستان است.
متین شرفی، محقق حوزهی زنان است که پایاننامهی خود را روی قتلهای ناموسی کار کرده، او در اینباره میگوید: «آمار قتل ناموسی آمار سیاه است؛ به این معنا که هرکسی یک آماری میدهد ولی هیچکدام آنها جامع و شفاف نیست و حتی میتوان گفت فیک است. برای مثال رییس اورژانس اجتماعی یک سری آمار میدهد. رییس کلانتری خوزستان هم یک سری آمار میدهد ولی اینطور نیست که ما یک آمار مشخص بگیریم که در ایران این مقدار قتل ناموسی اتفاق میافتد. این به دلیل موضوع حساس قتلهای ناموسی است. این موضوع آنقدر حساس است که حتی در مورد آن صحبت نمیشود چه برسد به آمارگیری. من با قاضی چند پرونده که صحبت میکردم سعی میکردند قتلها را زیرمجموعهی قتلهای خانوادگی قرار دهند درحالی که تعریف قتل ناموسی مشخص است، حتی وقتی میخواهم قتل ناموسی را برای من تعریف کند و بگوید چرا اتفاق میافتد چیزی به من نمیگوید درحالیکه او کسی است حکم میدهد و کارشناس این حیطه است.»
چرا قتل؟
قتلهای ناموسی ممکن است به دلایل مختلفی مثل از دست دادن پردهی بکارت، داشتن دوست پسر، ظن خیانت، درخواست طلاق یا حتی حرف زدن با مرد نامحرم باشد؛ مانند دو دختر نوجوان که پدرشان آنها را حین صحبت با پسر جوانی دید و بعد از رسیدن به خانه هردوی آنها را به قتل رساند. دلایل دیگری نیز وجود دارند اما ریشهی همهی آنها حفظ آبرو و شرف خانواده است. زمینهی وقوع جرم در قتلهای ناموسی مهمترین مساله است؛ زمینههای قتل ناموسی شرایط فرهنگی، قانونی و حتی اقتصادی است.
متین شرفی در مورد زمینهی فرهنگی این قتلها میگوید: «فرهنگ مردسالاری و خشونت ضد زن زمینهی اصلی فرهنگی قتل است. من برای پایاننامهی خود با مردها و زنهای زیادی مصاحبه کردم، بسیاری از مردها معتقد بودند بخاطر جنسیتشان حق دارند خیانت کنند. حتی زنان هم این را پذیرفته بودند. من با زن 24 سالهای مصاحبه کردم که میگفت ما زنها ضعیف هستیم و باید این را بپذیریم. وقتی خود فرد نسبت به جنسیتش چنین نگاهی دارد اگر برادرش نسبت به او پرخاشگری کند فکر نمیکند که اتفاق بدی افتاده است.
مقاومت برای از میان رفتن این قتلها در لایههای مختلف فرهنگی وجود دارد. در خانواده و فامیل و حتی سطح کلان جامعه این مقاومت وجود دارد. حتی وقتی برخی از آشنایان موضوع قتل را میشنوند ممکن است به قاتل حق دهند که زنی را که خیانت کرده است بکشد.»
شرفی در ادامه میگوید: «بعضی مردان فکر میکنند زنان خانواده مال آنها هستند و تملک خاص و عام روی آنها دارند و اگر اتفاقی افتاد حق دارند او را بکشند. من با مردی صحبت میکردم که میگفت اگر زنم با من بیرون بیاید و سرش را بچرخاند و دیگری را نگاه کند به محض برگشتن به خانه او را میزنم این بهخاطر فرهنگی است که او را تایید میکند. البته جامعهی آماری من در تهران نبود و در لرستان بود این ارزشی که برای «غیرت» و «ناموس» در نظر میگیرند، یکی از مهمترین زمینههای قتل است. وقتی ما از مردم میپرسیم ناموس به چه معناست میگویند ناموس یعنی زن و زندگی ناموس یعنی همه چیز؛ متاسفانه این در جامعه بازتولید میشود. پوسترهای سطح شهر که میگویند اگر مردی همسرش با پوشش خاصی بیرون بیاید بیغیرت است کاملا تولید خشونت میکنند.
مردان روی زنان از وجوه مختلفی کنترل دارند اینکه چه لباسی بپوشند با چه کسانی رفتوآمد کنند در چه جمعهایی وارد شوند و وقتی در این جمعها هستند چگونه رفتار کنند؛ اینها همه تحت کنترل مردان است و اگر زن یکی از اینها را رعایت نکند ممکن است او دچار خشم آنی شود.»
او با تاکید بر فشاری که جامعه به مردان وارد میکند گفت: «مردان هم تحت خشونت هستند؛ جامعه مفهوم غیرت و بیغیرتی را به آنها تحمیل میکند؛ اگر در چنین مواردی خشونت به خرج ندهند انگ بیغیرتی به آنها زده میشود. مردان برای اینکه این برچسب به خودشان زده نشود خشونت را نسبت به دیگری که زن مورد نظرشان است به خرج میدهند.»
شرفی در مورد زمینهی اقتصادی قتلها میگوید: «مشکلات اقتصادی روی قتل ناموسی تاثیر مستقیم ندارد بلکه تاثیر آن غیرمستقیم است. وقتی فقر به وجود میآید بین زوجین اختلاف پیش میآید. اختلاف زمینه ی طلاق عاطفی را فراهم میکند. وقتی این اتفاق میافتد زن خانه را ترک میکند. در اینطور مواقع ممکن است زن برای رفع نیازهای اولیهی خود با شخص دیگری وارد رابطه شود یا حتی ممکن است از پس مخارج خود برنیاید و توانایی خاصی هم نداشته باشد و به روسپیگری رو بیاورد این روند ممکن است به کشته شدن زن بینجامد.»
یک جرمشناس نیز در مورد نقش تقابل سنت و مدرنیته در این قتلها به خبرنگار انصاف نیوز میگوید: «با مدرن شدن جامعهی ایران و تقابل آن با جامعهی سنتی ایران مشکلاتی به وجود آمده است؛ وقتی همسر یک مرد سنتی افکار مدرن دارد، این موضوع مرد را اذیت میکند و این تقابل خشونتزا است. البته مدرنیته به کم شدن این قتلها کمک کرده است. اما وقتی با سنت در تقابل قرار میگیرد میتواند تولید خشونت کند.
ما نمیتوانیم به طور کلی از علتی حرف بزنیم و آن را تعمیم دهیم باید مورد به مورد بررسی کرد. خشم میتواند علتهای مختلفی داشته باشد مثل اعتیاد که میتواند باعث سوظن شود. خود بزهدیده هم میتواند عامل این خشم باشد. من موردی داشتم که زنی میخواست همسرش را بکشد این میتواند عامل خشم باشد. باید به عامل فشار هم در این خشم اشاره کرد در جامعهی ما بین اهداف و ابزار فاصله افتاده است. جامعهی اطراف ما مثل فیلمها، تبلیغات و غیره اهدافی را به ما تحمیل میکند که ما وسایل رسیدن به آن را در دسترس نداریم این در جامعه تولید خشم میکند و باعث میشود افراد زود تحریک شوند.
زمینه قانونی قتل ناموسی
بیست و پنح سال پیش همسر و برادر الهام با همدستی هم به دلایل ناموسی او را به خارج شهر بردند و سرش را بریدند. هیچ یک از این دو قاتل مجازات نشدند. قتلهای ناموسی با هر زمینه و علتی که رخ میدهند نیاز به مقابلهی محکم و بازدارنگی قانونی دارند؛ مینا جعفری حقوقدان و فعال حقوق زنان درمورد مجازات کسانی که مرتکب قتل ناموسی شدهاند میگوید: «ممکن است من با اعدام مخالف باشم اما واقعیت این است که قانون چنین مجازاتی را پیشبینی کرده است؛ اما برای زمانی که زن مقتول است مانع اجرایی داریم، چراکه خانوادهی مقتول باید تفاضل دیه پرداخت کنند. وقتی مرد مسلمانی زن مسلمانی را بکشد برای قصاص او باید تفاضل دیهی زن و مرد پرداخت شود چرا که دیهی زن نصف دیهی کامل مرد است. بسیاری از مواردی که قصاص انجام نشده بهخاطر نداشتن توانایی پرداخت این تفاضل دیه از سمت خانوادهی مقتول بوده است. این خودش نوعی خشونت است. خود زن دچار بدترین نوع خشونت یعنی قتل شده و خانوادهی او هم وارد چرخه خشونت میشوند.
بسیاری از حقوقدانها معتقدند که نباید اجرای عدالت را به دست خانوادهای بسپاریم که از لحاظ احساسی مخدوش شده است. باید اجرای عدالت به دست قانونگذار و مجری قانون سپرده شود اما حتی اگر بخواهیم همین قانون را اجرا کنیم به مشکل برمیخوریم چراکه باید تفاضل دیه پرداخت شود. این خودش یک نمونه از خشونت قانونی علیه زنان است. به جای اینکه قانونگذار مثل همه جای دنیا از زنان در این مواقع حمایت کند رویه خلاف را در پیش گرفته است.»
او در مورد قتل فرزند به دست پدر که بخشی از قتلهای ناموسی را تشکیل میدهد میگوید: «در مواردی که پدر فرزند را بکشد قصاص نمیشود، چندسال کوتاه زندانی میشود و آزاد میشود و به بقیهی وراث دیه پرداخت میکند. قاتل میگوید خب قانون این برتری و امتیاز را به من داده است که دیهای به خانوادهام بدهم و قصاص نشوم. اگر ما به فقه پویا معتقدیم باید این قوانین را اصلاح کنیم که ناقض حقوق اولیهی زنها است. چون پدر را مالک مطلق فرزند میدانند امتیازی به او داده شده است.»
او در ادامه میگوید: «در بعضی از پروندههای ناموسی مردهای طایفه دورهم جمع میشوند و تفاهم میکنند که یکی بکشد و خانواده رضایت دهند؛ برای همین است که ما میگوییم نباید پروژهی اجرای عدالت دست کسانی قرار بگیرد که خودشان ذینفع هستند یا از لحاظ عاطفی دچار آشفتگی هستند.»
او در ادامه میافزاید: «قوانین ما هم تبعیضآمیز هستند و هم خشونتزا. سالهاست که فعالین حقوق زن و وکلا این را فریاد میزنند. این قانون خشوت نباید اینقدر گیرودار بماند اگر ماند دیگر توهین به شعور فعالان مدنی است. اینهمه خشونت علیه کودکان و زنان وجود دارد اگر نمیخواهیم یعنی ارادهای وجود ندارد.»
او با تاکید بر اینکه قتل ناموسی فقط زنکشی نیست میگوید: « قتل ناموسی یا زنکشی است یا شوهرکشی. در شوهرکشیها زن عموما خود در قتل وارد عمل نمیشود بلکه اشخاصی را برای قتل اجیر میکند. حتی این پروندهها هم خشونت علیه زنان هستند؛ چراکه به خاطر ساختار غلط به خصوص در طلاق، زنان مجبور به وارد شدن به پروژهی همسرکشی میشوند.»
متین شرفی در این مورد میگوید: «یک نوع قتل به نام «قتل در فراش» وجود دارد که طبق آن اگر مردی وارد خانه شود و همسرش را درحال خیانت ببیند میتواند هردوی آنها را بکشد و مشمول قصاص و دیه نمیشود.»
اگرچه وجود چنین قوانینی ناقض حقوق و امنیت زنان است اما عدهای نیز در این مورد نظر دیگری دارند یک جرم شناس به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «ما در کشور مشکل جهل به قانون داریم. این شامل قوانین مربوط به قتل ناموسی هم میشود. کسی که مرتکب چنین قتلی میشود از قوانین آن و اینکه مجازاتش چیست با خبر نیست. پس نمیتوانیم بگوییم قانون دلیل یا عامل در وقوع چنین جرمی است. شاید بتوانیم بگوییم وکلا از این قانون سواستفاده میکنند.»
پیامدهای قتل ناموسی
22 بهمن 1382 که محسن در حیاط خانهی مادری افسانه، او را به قتل رساند. فرزند سوم آنها دوساله بود. به جز این پسر، افسانه و محسن دو دختر داشتند که یک سال از هم فاصله سنی داشتند. افسانه یک برادر نوجوان داشت که افراد فامیل او را به سربهزیری و آرامی میشناختند. بعد از کشته شدن افسانه فرزندان او پیش مادر او بزرگ شدند. دختر بزرگ افسانه الان معتاد است، دختر کوچکترش توسط همسرش در خانه حبس شده و اجازهی بیرون رفتن ندارد. پسرش اما تهدید کرده که هرجایی پدرش را ببیند او را میکشد. ( محسن با رضایت خانوادهی مقتول و به خاطر نداشتن توانایی پرداخت تفاضل دیه توسط آنها آزاد شد.) چند سال بعد از قتل، برادر افسانه در یک درگیری با موسی (مردی که محسن به رابطهی او با افسانه مشکوک بود) او را به قتل رساند و اعدام شد.
قتل افسانه یک قتل دیگر در پی داشت و شاید قربانی دیگری هم بگیرد. شرفی در این مورد میگوید: «قتل ناموسی خانواده را نابود میکند و آن را از هم میپاشد. همهی قاتلان دچار عذاب وجدان میشوند. همانطور که در مورد قتل افسانه دیدیم؛ قتل ناموسی، قتلهای دیگری را در پی دارد قتل تمام نمیشود و ادامه دارد، این خشونت شدیدی است که بازتولید میشود.»
پراکندگی قتل ناموسی در جهان
یک جرمشناس درباره نقش فرهنگ در این قتلها میگوید: «هرچه به شرق فرهنگی و جغرافیایی نزدیک میشویم که درآنها زن بستهتر میشود و مفاهیم غیرت و ناموس ارزش بیشتری پیدا میکند، قتلهای ناموسی هم بیشتر میشوند. این مساله کاملا فرهنگی است. در جوامعی که پیشرفت بیشتری داشتهاند این قتلها کمتر هستند.»
متین شرفی میگوید: «قتل ناموسی در خاورمیانه از همه جای جهان بیشتر است. در ایران، افغانستان، پاکستان، اردن و ترکیه بیشتر از بقیهی کشورها این اتفاق میافتد. در این کشورها هم آمار رسمی وجود ندارد. اینجا حداقل پلیس حضور پیدا میکند، اما در افغانستان و ترکیه جنازه را خاک میکنند و کسی هم متوجه نمیشود. وقتی زنی در یک خانوادهی بسته است، بیرون نمیرود و کسی هم او را نمیشناسد، حتی اگر کشته شود هم کسی متوجه نمیشود. بدترین وجه خشونت خانگی همین است که کنترلی روی آن وجود ندارد.
ایران نسبت به این کشورها از نظر مادی توسعهی بیشتری داشته است. تکنولوژیهایی که ما استفاده میکنیم مثل گوشی و اینترنت به بهتر شدن وضعیت ما کمک کرده است. در کشورهایی مثل عراق و پاکستان در همه جای کشور اینترنت و گوشی در دسترس نیست. این ایجاد ارتباط خیلی خوب است همین چند وقت پیش در خوی پدری، دختر خود را کشت. فیلم این ماجرا پخش شد و در جامعه بازخورد داشت. درمورد ترکیه ما راجع به شهرهای بزرگ مثل آنکارا صحبت نمیکنیم بلکه در مورد روستاها این را میگوییم؛ در روستاها تکنولوژی خاصی وجود ندارد.»
راهکار چیست؟
طبق گفته متین شرفی بیشتر قتلهای ناموسی در یک هرم رخ میدهند. خشونت ابتدا از یک تذکر شروع میشود و مرحله به مرحله جلو میرود. ممکن است موبایل فرد خشونت دیده را از او بگیرند یا او را حبس کنند، سپس به خشونت فیزیکی برسد و در نهایت قتل رخ دهد. مسلما اگر در جایی از این هرم جلوی پیشروی آن گرفته شود میتوان از وقوع قتل جلوگیری کرد. شرفی در اینباره میگوید: «چرخهی خشونت باید قطع شود اما چنین نگاهی وجود ندارد. حانههای امن به زن خشونت دیده دو روز پناه میدهند. دو روز چه کمکی به این زن میکند؟ در پروندهها هم شاهد هستیم که متاسفانه نگاه کسانی که در مسند قدرت هستند نسبت به زنان خوب نیست به جز رییس قبلی دادگستری لرستان من با هرکس دیگری صحبت کردم مشکل را از زنان میدانستند. اگر از زنان حمایت نمیکنند نباید اینطور از قبل زنان را مقصر بدانند متاسفانه نگاه بیطرفی نسبت به زنان ندارند.»
او در مورد اهمیت دخالت شهروندان در این هرم خشونت میگوید: «وقتی ما صدای کتک خوردن زنی را میشنویم باید با اورژانس اجتماعی تماس بگیریم. شاید واقعا در این دعوا یک قتل رخ دهد.»
شرفی با ذکر اینکه چند مورد از مقتولان قبلا درخواست طلاق داده بودند، به لزوم تسهیل طلاق زنان تاکید میکند و میگوید اگر آنها توانسته بودند طلاق بگیرند چنین قتلی رخ نمیداد.
او همچنین با تاکید بر لزوم وجود مشاورهی رایگان برای خانوادهها میگوید: «برای حفظ خانواده که همه بر اهمیت آن تاکید دارند و برای جلوگیری از خشونت باید مشاوره رایگان برای خانوادهها وجود داشته باشد تا جلوی چنین فجایعی گرفته شود.»
جرمشناسی که نخواست نامش ذکر شود با تاکید به نقش آموزش میگوید: «چه کسی به ما گفتوگو در مورد مشکلات را یاد داده است؟ هیچکس. ما یاد نگرفتهایم با تعامل و گفتوگو مشکلاتمان را حل کنیم. اگر نگاه حمایتی وجود داشت سیاستگذاری فرهنگی صورت میگرفت؛ باید بسترسازی اجتماعی صورت میگرفت و جامعهی مدنی فعال میشد. در آموزش و پرورش و آموزش عالی باید در مورد مشکلات این چنینی آموزش داده میشد. دختران و پسران باید در مورد این موضوعها میشنیدند و یاد میگرفتند.
بازدارنگی قانونی هم میتواند موثر باشد؛ اگر وقتی من با همسرم بد برخورد میکنم با من برخورد شود به سمت خشونتهای شدیدتر نمیروم.»
یکی از اقوام افسانه تعریف میکند که یک بار اوایل ازدواج محسن و افسانه، محسن افسانه را به مشهد میبرد تا در حرم او را قسم دهد که هیچوقت به محسن خیانت نمیکند. سالهای نزدیک به قتل، افسانه خانه را ترک میکرده و میگفته که محسن او را کتک میزند و در خواب خفهاش میکند. در یکی از همین قهرها بود که محسن برخلاف قولی که به اطرافیان داده بود که از طریق قانونی برای بازگرداندن همسرش اقدام کند، با تفنگی که از قبل در لباسش جاسازی کرده بود او را در خانهی مادری افسانه و در حضور پیرزن همسایه که افسانه او را از ترس محسن به خانه دعوت کرده بود میکشد. افراد فامیل، زینت، مادر افسانه را مقصر مرگ او میدانند. «اگر دخترش پا کج گذاشته بود باید به بزرگترهای فامیل میگفت تا ماجرا حل شود.» خشونت علیه زنان با قتل شروع نمیشود.
انتهای پیام
این مقاله تان را نخواندم ولی از تیترش که بخواهد چنین برداشت شود که این موضوع فقط مشکل جامعه مسلمانان است ومن مسلمان اخ هستم باید بگویم که کاملا مغرضانه است اول اینکه در هندوهای هندوستان این نوع فجایع به تنهایی بیش از پنجاه و خرده ای کشورهای مسلمان است، در آمریکای لاتین که بشدت کاتولیک هستند نیز اتفاق می افتد. خبیث ترین نوع اینگونه تفسیرهای خبری در آلمان هر وقت چنین اتفاقی افتاد در لابلای مطبوعات در ذیل خبری کوچک تحت عنوان “درامای فامیلی ویا تراژدی فامیلی ” تقریبا بدون عکس و تفضیلات منتشر میشود ولی اگر خدای نکرده یک ترک و یا کرد دست به چنین جنایتی بزند ،مطبوعات اینجا آبرو برای من مسلمان نمی گذارند ،صدر اعظم از تلویزیون سراسری پیام میدهد ومسلمانان را به سعه صدر دعوت میکند، استاندار اظهار فضل میکند،شهر دار شخصا دسته گلی بر مزار می برد،چندین روز میزگرد در مجامع و تلویزیون و…برگزار میگردد،همانطور که گفتم نه تنها آبروریزی آنچنانی انجام میدهند بلکه باید جوابگوی آشنیان سی ساله باشید که چرا شما مسلمانان چنین کار ناشایستی می کنید واین علاوه بر نگاه سنگین دیگر همسایگان که با شما ارتباط نزدیک ندارند هم می شود. درامای فامیلی، همانند نرم ودلپذیر کردن دیگر اصطلاحات سیاسی روزمره که فلسطینی سنگ در دست تندرو وتروریست قلمداد میشود وبوش واوباما ملقب به کلماتی خوش آهنگ چون “باز ها و کبوتر ” های سیاسی میشوند که نه تنها بار منفی نداشته بلکه گوشنواز هم هست.، حال بگذریم که این بازها و کبوترها موجب چند میلیون خونریزی ودربدری از افغانستان تا لیبی هستند.
وضع در ایران خیلی بهتره
معمولا قتل های ناموسی در شهرهای مرز نشین سیستان بلوچستان،خوزستان(عرب های اهواز)،آذربایجان شرقی اتفاق میفته
یعنی بیشتر قومیت ها قتل های ناموسی انجام میدن
بازم وضعیت تو ایران خیلی بهتر بقیه کشورهای خاورمیانه هست چون اونها عقب مونده تر و متعصب ترن