پاسخ یک فعال مدنی به موضع نماینده زن مجلس دربارهی کودک همسری
یک فعال مدنی در نامهای به زهره سادات لاجوردی، نمایندهی زن مجلس جدید، به اظهارات او دربارهی کودک همسری واکنش نشان داد.
متن نامهی شبنم ضیائی، فعال سیاسی- مدنی که در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته است در پی میآید:
سرکار خانم لاجوردی
با اهدا سلام و احترام
مصاحبه اخیر سرکار عالی را مطالعه نمودم، دریافتم که در دغدغه برای ایران و مردم با سرکارعالی اشتراک بسیار دارم، پس از آنجا که معتقد به اصل گفتگو هستم و گفتگو را برای امروز ایران لازم میدانم و جدل را مخربتر و آسیب زا تر از هر زمان دیگری، بر آن شدم تا کمی قلم را به گردش در آورم و فتح باب گفتگو کنم.
از آنجا که دریچه دید انسانها متفاوت است، طبیعتاً در مباحثی با سرکارعالی همنظر نیستم اما در این جا مایلم به آنچه رگههایی از اشتراکات در آن وجود دارد، بپردازم و به همدلی بیفزایم.
همانطور که به نیکی فرمودید، مردم با وجود مشکلات اقتصادی فراوان، سخت در تنگنا هستند و راه به جایی ندارند، خرسندم که مجلس یازدهم قصد حل مشکلات اقتصادی را دارد و امیدوارم در این امر موفق باشد.
در مبحث کودک همسری نظر شما را به گزارش تحلیلی- آماری که خبرگزاری مهر در تاریخ ۱۷ دی ماه ۱۳۹۸ منتشر کرده و به بررسی سهم ازدواج گروههای سنی مختلف در سال ۹۱ و طلاق حاصل از این ازدواجها طی هفت سال پس از آن پرداخته، جلب میکنم.
بیشترین آمار، یعنی حدود نیمی از این طلاقها، مربوط به دخترانی است که در سال ۹۱ با میانگین سنی ۱۷.۳ سال ازدواج کردهاند و پس از گذشت ۲.۳ سال از زندگی مشترک، در سن ۱۹.۶ سالگی، طلاق را تجربه کردهاند.
قابل تعمیم است که درصد زنان مطلقه، حاصل از ازدواج این گروه سنی، قابل توجه است و باید به آن پرداخت.
بنابراین میتوان گفت که جامعهای از زنان آسیب دیده داریم که بهواسطه ازدواج زودهنگام، فرصت کسب دانش لازم جهت اداره زندگی را نداشتهاند. آنها کودکی و نوجوانی را که نقش اصلی در شکل گیری شخصیت فردی و اجتماعی انسان دارد، به سلامت و با فراغت لازم طی نکردهاند که بلوغ فکری و معرفتی حاصل گردد.
شخصیت آنها در منزل پدر به بلوغ لازم برای ازدواج نرسیده، وارد زندگی زناشویی شدهاند و سکان اصلیترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده را در دست گرفتهاند در حالیکه نمیتوانیم فرمان یک اتومبیل را به دستشان بسپاریم؟
از اشاره صحیح و بجای شما وام میگیرم که زن حامی اصلی تحکیم بنیان خانواده است. اما کدام زن؟ زنی که از تکامل شخصیت به علت ازدواج زودهنگام جامانده؟ آیا این زن به بلوغ فکری رسیده؟ آیا چنین زنی میتواند مادری و همسری کند و خانواده را از آسیب در امان بدارد؟
درباره اینکه ازدواجهای زودهنگام بنا بر اجبار والد و قیم بوده یا خیر و علت و معلول مسئله و اینکه طرف دوم ازدواج یعنی مردی که در نقش همسر است چه شرایطی دارد، به دلیل ضعف آماری و گستره فرهنگی و عرضی و جغرافیایی ایران، نمیتوان نظر دقیق داد اما اگر فرض کنیم که اجبار هم در کار نبوده و به خواست و میل دختر ازدواج صورت گرفته، عموماً این تصمیم از سر دانایی و فهم کامل از نسبت خود و زندگی نیست و این نیز به نوعی جبر است که حاصل شرایط زندگی اوست، به عقیده بنده اختیاری که حاصل فهم و کمال انسانی نباشد، جبر مطلق است.
تصور بفرمایید، دخترکی که به بلوغ فکری و شناختی نرسیده و ازدواج کرده و حالا هم با مهر طلاق بر شناسنامه مانده و سرگردان و متحمل آسیب روحی شدید شده، بدون شغلی برای تأمین معاش و بدون مهارت و دانش کافی جهت اشتغال در این جامعه بحران زده، رها میشود، او مستعد آسیب بیشتر است که تبعات اجتماعی و اقتصادی سنگینی برای کشور در پی خواهد داشت.
او اینک نه دختر خانه پدر است و نه توانایی استقلال مالی و روحی دارد که بتواند زندگی از دست رفتهاش را بازیابی کند.
آیا به نظر شما این زن جوان آسیب دیده، در جامعه ما که با بحران اقتصادی روبروست، از پس مخارج زندگی پس از طلاق بر میآید؟ آیا او میتواند برای تأمین معاش خود و احتمالاً فرزندانش شغلی داشته باشد؟ زنی که فرصت طلایی نوجوانی را از دست داده و کسب مهارت و دانش نکرده، چگونه میتواند در این اوضاع دوام آورد؟
پیداست که این گروه از زنان به دسته زنان سرپرست خانوار اضافه شدهاند که سرکار عالی به درستی فرمودید باید برای حل مسائل اقتصادیشان کاری کرد، به عقیده بنده گره خوردگی ازدواج کودکان و تبعات اقتصادی و اجتماعی حاصل از آن، دامن جامعه و البته مجلس و دولت و مسئولین را میگیرد.
به این ترتیب موضوع حاشیهای کودک همسری، یکی از موضوعات اصلی میشود و علاج واقعه، قبل از وقوع واجب میگردد.
از وجهی دیگر بنگریم؛ اقتصاد که به تاکید شما مشکل اصلی است و با شما از این منظر هم رأی هستم و میافزایم که مشکلات اقتصادی یکی از عوامل به وجود آورنده ازدواجهای زودهنگام است، چه آن زمان که دختر برای نجات از مشکلات اقتصادی خانواده، تن به ازدواج میدهد و چه زمانی که پدر بنا بر همان ملاحظات اقتصادی، دختر را به عقد مردی در میاورد.
اما به دلیل همان ضعف آماری که پیشتر به آن اشاره کردم، شناخت کامل و جامعی از میزان دخالت اقتصاد در پدید آوردن این دسته از ازدواجها در دست نیست.
البته ایده آل آن است که جامعه دارای بلوغ اقتصادی و اجتماعی باشد و هر انسانی بتواند بنا بر اختیاری برآمده از عقل و منطق زندگی کند اما جامعه ما از فاکتورهای لازم فاصله دارد و قانون گذار باید جبر قانونی ممنوعیت ازدواج زود هنگام را به مدد گیرد تا جامعه از بحرانها مصون بماند.
خوبست که مجلس محترم در پی شرایطی باشد که دخترانی توانمند پرورش یابند و بنا بر جبر خود خواسته یا خود ناخواسته تن به ازدواج زودهنگام ندهند و کانونی برای ایجاد سلامت در جامعه و تحکیم خانواده شوند.
با احترام
شبنم ضیائی
فعال سیاسی – مدنی»
انتهای پیام
سلام،
مجلسی که از این نمایندگان تشکیل شده، حکومت را بر باد میدهد!
سلام-دختران دنیای پرزرق وبرق امروز با دختران جامعه سنتی گذشته فرق دارند ضمنا برخلاف چندین دهه گذشته بیش از هشتاد درصد جمعیت ایران زندگی شهرنشینی یا شبه شهرنشینی دارند سابقا در یک اطاق کوچک محقر زندگی می کرد ند وبچه دارمی شدند اینک توقعات فرق کرده