خرید تور نوروزی

«حمله به مجلس دهم از روز اول آغاز مي‌شود»

به گزارش انصاف نیوز، احسان بداغي در مقدمه ی گفتگویی با غلامرضا تاجگردون در روزنامه ی اعتماد نوشت: مجلس آينده چه شكلي خواهد بود؟ غلامرضا تاجگردون، نماينده اصلاح‌طلب فعلي و منتخب مجلس بعدي شكلي نزديك به تصويري اصلاح‌طلبانه از مجلس دهم ترسيم مي‌كند. هرچند كه اصلاح‌طلبان شايد نتوانند بيش از نيمي از اين مجلس را در اختيار بگيرند. او معتقد است كه فضاي رواني انتخابات تهران، اعتداليون، مستقلين و حتي شايد برخي اصولگرايان را به سمت جرياني سوق دهد كه ١٢ سال تمام، غايب اصلي بهارستان بود. رييس كميسيون برنامه و بودجه مجلس البته در گفت‌وگو با «اعتماد» نسبت به يك موضوع تاكيد ويژه دارد؛ تفاهم لاريجاني و عارف. چيزي كه تاجگردون معتقد است در مجلس بعدي هم تعيين‌كننده بسياري از تحولات است و هم مهم‌تر از موضوع رياست يكي از اين دو بر دوره دهم.

 چينش سياسي منتخبين مجلس دهم تا اينجاي كار سبب ايجاد چه نوع توازني در دوره بعدي مجلس شده است؟ به عبارتي فكر مي‌كنيد دست بالا با كدام طيف باشد؟
از يك منظر مي‌توان گفت اصلاحات برنده اين انتخابات بود. به هر حال از يك‌سو اصلاح‌طلبان در بسياري از حوزه‌ها اصلا نتوانستند نامزد داشته باشند و از يك طرف هم در آن جايي كه امكان رقابت پيدا كردند، نامزدهاي اصلي و چهره‌هاي شناخته شده و مطرح آنها از مدار رقابت خارج شده بودند. يعني به هر حال همين نتيجه تا اينجا در شرايط كاملا نامتعادلي به دست آمده است. از اين زاويه حتي اگر بپذيريم كه وزن‌كشي‌ها تا اينجا برنده قطعي هم نداشته‌اند اما نبايد باعث سرافرازي و افتخار اصولگرايان باشد. نماد بارز اين وضعيت در تهران بود كه سرشناس‌ترين چهره‌هاي اصولگرا در برابر ليستي كه اصلا نمي‌توانست به لحاظ شهرت هم وزن آنها باشد، بازنده محض بودند. مجلس آينده هر نوع صف‌كشي كه داشته باشد قطعا ديگر مجلس اصولگرايان نيست و اين را خود آنها هم مي‌دانند.
 اين تعبير شما درست است. اما مي‌خواهم بدانم در عرصه عملي فكر مي‌كنيد وزن‌كشي‌ها چطور باشد؟ يعني مجموعه نمايندگان منتخب چه سمت و سويي را پيش مي‌گيرند؟
من با شناختي كه از نيروهاي بيرون آمده از انتخابات خصوصا در شهرستان‌ها دارم مطمئن هستم كه بسياري از چهره‌هاي مستقل و اعتدالي به سمت اصلاح‌طلبان در اين مجلس، سوق پيدا مي‌كنند. دو عامل در اينجا موثر است. يكي بحث جنس دولت يازدهم است. عموما جنس دولت‌ها و گفتمان آنها مي‌تواند سمت و سوي قسمت عمده‌اي از آرا و نظرات چهره‌هاي خاكستري را به خود جلب كند. مضافا بر اين اتفاقي كه در تهران افتاد، فارغ از هر نوع واكنشي كه اصولگرايان به آن دارند و هر نوع تعبيري كه به كار مي‌برند، نيروهاي خاكستري و مستقل را به هر حال به اين نتيجه رسانده كه دوران قاطبه داشتن گفتمان اصولگرايي در فضاي سياسي ايران فعلا به سر رسيده است. اين وضعيت فضاي رواني را براي گرايش اين نيروها به سمت اصلاح‌طلبان و ايجاد يك هم‌افزايي بيشتر مهيا مي‌كند. همين الان هم اين موضوع نشانه‌هاي خود را بروز داده است.
 چه نشانه‌هايي؟
به هر حال در همين مدت كوتاه مراجعاتي از اين طيف به اصلاح‌طلبان براي ايجاد يك همگرايي و ائتلاف در مجلس آينده وجود داشته است. من خودم به عنوان يك اصلاح‌طلب شناخته مي‌شوم و سابقه سياسي‌ام در جريان اصلاحات است. در همين مدت چند روز به هر حال هم از طرف برخي همكاران ما در مجلس كه براي دوره بعدي ابقا شده‌اند و هم از سوي برخي منتخبين جديد مراجعاتي بود كه بياييد با هم بنشينيم و براي مجلس بعد به نتيجه مشترك برسيم و با هم همكاري داشته باشيم. در ميان اين چهره‌ها به هر حال كساني هستند كه هم سابقه اصولگرايي دارند و هم حتي در اين انتخابات با عنوان اصولگرا حاضر بوده‌اند. بنابراين گمان مي‌كنم اقبالي كه وجود دارد در نهايت وزن اصلاحات را در يك موقعيت فرادستي نسبي قرار دهد.
 اين موقعيت فرادستي را مي‌توانيد شرح دهيد؟ چون به هر حال اگر ائتلافي از مجموع يك سري نيروهاي اصلاح‌طلب، معتدل، مستقل و حتي به قول شما اصولگراي اعتدالي تشكيل شود و دست بالا را در مجلس آينده بگيرد، شايد نتوان با قطعيت آن را فرادستي جريان اصلاحات ناميد. چون به هر حال مجموعه‌اي از نيروها خواهد بود.
به لحاظ جنس مهره بازي در چنين شرايطي حق با شماست. به هر حال چنين طيفي يك مجموعه رنگين‌كماني خواهد بود. اما مساله مهم بحث گفتماني و راهبردي اين مجموعه است. چنين مجموعه‌اي اگر شكل بگيرد كه بسيار محتمل و قريب به اتفاق است، راهبرد خود را عمدتا از جريان اصلاحات خواهد گرفت و با راهبري اين جريان جلو خواهد رفت. نمونه اين را مي‌توان در موقعيت دولت آقاي روحاني هم ديد. به هر حال آن مجموعه هم يك مجموعه چند طيفي است اما به شكل واضح راهبرد عمومي خود و قسمت عمده‌اي از گفتمان و برنامه‌هايش را با موارد مطلوب و مطرح در جريان اصلاحات تنظيم مي‌كند. چون به هر حال مي‌داند از كجا و چه كساني راي گرفته و مضاف بر اين متوجه است كه همچنان به اين راي نياز دارد. به همين دليل هم در اكثريت مجلس دهم با هر تركيبي از گرايش‌هاي سياسي، من فكر مي‌كنم گفتمان اصلاحات قطعا دست بالا را خواهد داشت.
 يعني نيروهاي ديگر از قبيل مستقلين و معتدلين و حتي برخي اصولگرايان مي‌پذيرند تابع چنين شرايطي باشند؟
بحث تبعيت نيست، بحث ضرورت است. يعني خود اين نيروها هم تا درصد زياد و قابل ملاحظه‌اي ضرورت برخي مسائل را فارغ از هر پايگاه سياسي كه دارند، پذيرفته‌اند. نمونه مهم آن شخص آقاي لاريجاني به عنوان يكي از ليدرهاي جريان اصولگرا است. آيا آقاي لاريجاني سال ٩٤ همان لاريجاني سال ٨٤ و پيش از آن است؟ حرف‌هايي كه مي‌زند همان حرف‌هاست و برداشتي كه از رقابت سياسي و منازعات موجود دارد همان برداشت يك دهه قبل است؟ خب در اين مدت كسي كه آقاي لاريجاني را با زور و اجبار به اين سمت نبرده است. خود آقاي لاريجاني با مقاطعي مواجه شده است، در اين مقاطع تجربياتي كسب كرده و به درك متفاوتي رسيده و ضرورت‌هاي جديدي را حس كرده است كه مثلا در سال ٨٤ يا قبل از آن حس نمي‌كرده و شايد برايش چندان اهميت نداشته است. براي خيلي از نيروهاي غير اصلاح‌طلب هم موضوع به همين شكل است. اتفاقا در جريان اصلاحات هم اين ضرورت‌هاي جديد حس شده است و نيروها به آن رسيده‌اند. آيا راهبرد و گفتمان اصلاح‌طلبان همان راهبرد و گفتمان ١٠ سال پيش يا حتي قبل از انتخابات ٩٢ است؟ قطعا تفاوت كرده است. پس من فكر مي‌كنم بستر چنين ائتلافي همين ضرورت‌هايي است كه ايجاد شده و مي‌تواند كار را مستحكم كند. هر چند در جريان اصلاحات هم تعديل‌هايي به لحاظ گفتماني و راهبردي اتفاق افتاده است اما چون تغيير جريان اصولگرا و مستقل بسيار چشمگيرتر بوده و حركت آنها به سمت اصلاحات زيادتر است، من پيش‌بيني مي‌كنم كه گروه اكثريت مجلس دهم بسيار به گفتمان و برنامه‌هاي اصلاحات نزديك شوند. بنابراين من اگر بخواهم مجلس آينده را در يك تركيب دوطيفي ببينم به يقين مي‌گويم طيف مقابل اصولگرايان به شكل بسيار جالب خواهد بود. منظورم از اصولگرايان همان نيروهايي است كه جز خود اصولگرايان همكاري سياسي با هيچ گروهي را قبول نمي‌كنند. در واقع همان منتقدان دولت فعلي را مي‌گويم.
 اين وضعيت به نظر شما در عملكرد مجلس بعدي چه تاثيري خواهد گذاشت؟ يعني مجلس كاراتر مي‌شود يا نه؟ و نكته مهم‌تر اينكه آيا امكان تقابل‌هاي شديد ميان دو طيف سياسي، مثل آن چيزي كه در مجلس نهم ديديم هنوز وجود دارد؟ چون به هر حال اين موضوع هم در كارآمدي مجلس تاثير مي‌گذارد.
من فكر مي‌كنم مجلس دهم از مجلس نهم بسيار كارآمدتر خواهد بود. چون به هر حال صداي معتدل‌تري دارد. سابقه مجلس نهم هم به هر حال بسياري از نمايندگان جديد را ترسانده و آنها سعي مي‌كنند رفتار منطقي‌تري داشته باشند. يك موضوع مهم ديگر هم اين است كه جريان تندروي اصولگرا در اين مجلس چهره‌هاي مديريت‌كننده و برنامه‌ريز خود را از دست داده است. يعني به نظر من آنقدر تمركز جدي براي وارد كردن تنش به فضاي سياسي را نخواهد داشت. ضمن اينكه توان آن را هم ندارد. چون به هر حال چهره‌هاي مشروع آن جريان عموما از مجلس خارج مي‌شوند و چهره‌هاي جديد براي پيدا كردن جايگاه و پذيرش عمومي در پايگاه مخالفان دولت نياز به زمان دارند.
 همين كه يك نيروي مديريت‌كننده در طرف مقابل نيست آيا نمي‌تواند زمينه يك سري مشكلات جديدرا ايجاد كند؟ به هر حال اين نيروهاي مديريت‌كننده خيلي مواقع تعديل‌كننده و توازن‌بخش هم هستند؟
شايد اينطور باشد. يعني ما شاهد برخي حركت‌هاي تند و البته پراكنده و كور در مجلس باشيم. اما از يك طرف هم نبايد فراموش كنيم كه خيلي از تقابل‌ها و مشكلاتي كه در دوره نهم پديدار شد حاصل يك مديريت و سازماندهي كلان‌تر بود.
 يعني الان چنين ساماندهي نمي‌تواند انجام شود؟
امكانش قطعا هست و نيروهايي كه بيرون مي‌روند بي‌كار نخواهند بود. به هر حال به شكل طبيعي آنها از طريق همان چهره‌هايي كه به مجلس فرستاده‌اند برخي اقدامات را جلو مي‌برند كه يك مديريت و اداره غيرمستقيم خواهد بود. ولي خب چالش اصلي سياسي مجلس دهم بيشتر از آنكه داخل آن باشد، بيرون آن خواهد بود. من پيش‌بيني مي‌كنم كه طيف منتقدان و مخالفان دولت كنوني، بعد از شكل‌گيري مجلس دهم سراغ بهارستان بيايند و خيلي بيشتر از دولت، موج حملات خود را متوجه نهاد قانونگذاري كنند. من فكر مي‌كنم نيروهاي معتدل و اصلاح‌طلب اين مجلس بايد خودشان را آماده كنند كه به طور ناخواسته سپر بسياري از حملات مخالفان به برنامه‌هاي دولت باشند. البته منظورم اين نيست كه آنها سپر بلاي دولت مي‌شوند بلكه در يك رابطه خطي بطور طبيعي بين مخالفان و دولت قرار خواهند گرفت و فشار زيادي را متحمل خواهند شد. اين هم يك وضعيت ناخواسته است كه نشانه‌هاي آن از همين الان بروز كرده است. شما ببينيد چه تعابيري در همين چند روز از راي مردم انجام شده است. اين را شما با وضعيت بعد از راي آوردن آقاي روحاني مقايسه كنيد. آن روزها اصولگرايان تندرو خودشان را متهم مي‌كردند اما امروز يكي مي‌گويد مردم چون فلان طور هستند به ما راي ندادند و ديگري يك تعبير بد ديگر به كار مي‌برد. مخالفان دولت تقريبا با اين انتخابات به اين نتيجه رسيده‌اند كه براي گرفتن دولت دوازدهم شانس چنداني ندارند. ولي تمام تلاش خود را خواهند كرد تا سهم‌شان را از مجلس بعدي پس بگيرند و اين وضعيت يعني شروع حملات به مجلس دهم از همان روز اول.
 فارغ از اين فكر مي‌كنيد رابطه دولت و مجلس بعد از خردادماه چطور باشد؟
قطعا تنش‌ها تعديل خواهد شد. يعني دولت راحت‌تر مي‌تواند كارش را انجام دهد.
 خب همين حرفي كه شما مي‌زنيد در جريان مخالف دولت به وكيل‌الدوله بودن مجلس بعدي تعبير شده است.
ما قطعا مي‌خواهيم با دولت همراهي داشته باشيم و مسير كلي دولت را هم مثبت مي‌دانيم. تعبيري هم كه وجود دارد به نظر من يك بهانه‌گيري بيشتر نيست و فقط با هدف همان پيروزي در جدال‌هاي لفظي انجام مي‌شود. ما اصلا پنهان نمي‌كنيم كه با راهبرد عمومي دولت همراه و موافق هستيم. اما اين به معناي آن نيست كه چشم و گوش بسته در اختيار دولت باشيم. به هر حال همين الان هم انتقاداتي از دولت و مسائل اجرايي در بين هواداران و حاميان دولت وجود دارد كه قطعا در مجلس دهم شاهد طرح آنها خواهيم بود. مساله اين است كه مجلس دهم به دليل تركيبي كه دارد ديگر مسائل اجرايي را گروگان اختلافات سياسي نمي‌كند. يعني سعي خواهيم كرد مسائل سياسي را در جاي خودش ببينيم و موضوعات اجرايي و نظارت خودمان را هم در جاي خودش. قطعا آمدن مجلس دهم با تركيبي كه وزن هواداران دولت در آن زيادتر است، باعث نخواهد شد تا خيال دولت از نظارت و انتقاد راحت شود.
 در چنين وضعيتي، بحث مطالبات حوزه‌هاي انتخابيه فكر مي‌كنيد چه تغييري مي‌كند؟
من واقعا فكر مي‌كنم اين موضوع كمابيش وجود داشته باشد، حتي در ميان هواداران سرسخت دولت. اين مساله‌اي است كه با ساخت سياسي ايران عجين شده و در كوتاه‌مدت از آن گريزي نخواهد بود. به هر حال هنوز مثل همه ادوار مجالس گذشته، نمايندگان مستقيم‌ترين پل ارتباطي بين هيات حاكمه و مردم هستند و چاره‌اي ندارند جز اينكه برخي موارد محلي را هم به سطح مجلس و رابطه با دولت بياورند. حالا شايد در اين دوره كمتر شاهد سوءاستفاده در مسير امتيازگيري از دولت از طريق اين مسائل باشيم اما اصل موضوع همچنان پابرجا خواهد ماند. اگر دولت به دنبال اهداف بلندمدت است بايد از اين شرايط بگذرد و در قبال آن اغماض كند.
 براي رياست مجلس بعدي چه پيش‌بيني‌اي داريد؟
من الان در اين باره نمي‌توانم پيش‌بيني خاصي داشته باشم. اما يك چيز مشخص است و آن اينكه اگر بيرون مجلس قرار گرفتن چهره‌هايي مثل آيت‌الله هاشمي و ناطق نوري و خاتمي و سيد حسن خميني در كنار هم تا اينجا سازنده و كارگشا بوده است، در داخل مجلس دهم هم همراهي و پيوستگي آقاي عارف و لاريجاني در هر موقعيتي كه قرار بگيرند، بسيار تعيين‌كننده خواهد بود و متضمن ادامه مسيري است كه از ٢٤ خرداد شروع شد. خطر اصلي مجلس آينده اتفاقا جدايي مسير اين دو نفر است كه رهبري سياسي دو جريان را بر عهده دارند كه فعلا در مسير همكاري با هم هستند. مهم‌ترين چيز اين است كه فعلا نيروهاي سياسي صحنه‌ساز در مجلس دهم، زمينه تفاهم پايدار بين آقاي عارف و لاريجاني را فراهم كنند. خلاصه حرف از نظر من اين است كه بيش از آنكه رياست آقاي عارف يا لاريجاني براي مجلس بعدي تعيين‌كننده باشد، تفاهم و همكاري بين اين دو تعيين‌كننده خواهد بود. اينكه در مقاطعي مناسبات بين اين دو نفر شبيه مناسبات آقاي باهنر و لاريجاني در نيمه دوم عمر مجلس نهم شود، مي‌تواند تاثير فوق‌العاده بدي داشته باشد. بنابراين من خود شخصا معتقدم قبل از تلاش براي رياست يكي از اين دو نفر، بايد براي حفظ و تقويت تفاهم بين آن دو تلاش كنيم.

انتهای پیام

 

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا