شکوری راد: کلاس این انتخابات از همه ادوار بالاتر بود
ایرنا در مقدمه ی گفتگویی با علی شکوری راد، دبیرکل بزرگترین حزب اصلاح طلبان، نوشت: مردم در انتخابات هفتم اسفند بار دیگر ناظران سیاسی را شگفت زده کردند. راه یابی کامل اعضای نسبتا ناشناس لیست امید در تهران نتیجه ای بود که هیچ کدام از دو جناح بزرگ سیاسی کشور آن را پیش بینی نمی کردند. در پی جستجوی چرایی این رخداد با علی شکوری راد دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی به گفت و گو نشستیم. وی معتقد است کلاس و سطح این انتخابات بالاتر از همه ادوار گذشته بود.
شکوری راد حفظ نهاد انتخابات را هدف اولیه اصلاح طلبان می داند . به گفته این فعال سیاسی گرایش مجلس دهم گرایش اصلاح طلبانه خواهد بود و افراطی گری فرصتی برای ظهور و بروز در آن نخواهد یافت. گفت و گو با علی شکوری راد در دو بخش تنظیم شده است که بخش نخست آن در ذیل می آید.
*ارزیابی شما از انتخابات هفتم اسفند چیست و آیا چنین نتیجه ای را پیش بینی می کردید؟
– ما فقط پیش بینی می کردیم که سیاستمداران بار دیگر از سوی مردم غافلگیر شوند. برداشت ما این بود که در بطن جامعه، مردم به طور زیرپوستی مسائل را رصد می کنند و هر جا که لازم باشد آن را بروز می دهند. اما در این دوره کمی نگران شده بودیم چرا که موج انتخاباتی تا چند روز مانده به انتخابات به وجود نیامده بود. خوشبختانه از چهارم – پنجم اسفند تا روز انتخابات این موج شکل گرفت و مدام تقویت شد تا اینکه روز جمعه یکبار دیگر حضور مردم شگفتی ساز شد و به ویژه در تهران نتیجه ای عالی را رقم زد.
از مدتها قبل در تحلیل هایمان می گفتیم که در آینده در معرض فرصت هایی قرار خواهیم گرفت که اگر بتوانیم از آن استفاده درستی کنیم نتیجه خوبی می گیریم.مطمئن بودیم مجموعه عوامل در طول زمان این فرصت را برای ما به وجود خواهد آورد.
برخی از این فرصت ها با تدبیر ما بوجود می آیند و برخی نیز توسط رقبایمان برای ما ایجاد می شوند. فقط کافی است تا آمادگی لازم برای شناخت این فرصت ها و بهره برداری از آن را داشته باشیم. برقراری ارتباط، سازماندهی و ارسال پیامهای امیدبخش به جامعه در دستور کار بود. می خواستیم با اراده ای قوی و خلل ناپذیر به مردم بگوییم که ‘ما هستیم’ تا پاسخی مشابه از آنها بگیریم.
ما قبل از انتخابات عزممان را جزم کرده بودیم تا مسیر را هر چقدر هم که سخت باشد تا انتها پیش ببریم و به خود نوید ایجاد گشایش را می دادیم. خوشبختانه همین طور هم شد و این انتخابات بیشتر از آنچه که انتظارش را داشتیم برای ما و کشور دستاورد داشت.
ما به عنوان نیروهای اصلاح طلب وظیفه سازماندهی و تبلیغات را برعهده داشتیم تا مردم برای رای دادن ترغیب شوند. خوشبختانه امیدی که از انتخابات 92 دردل مردم ایجاد شده بود روز هفتم اسفند با شدت بیشتری شکوفا شد. به نظر من دستاورد و نتایج مثبت این انتخابات برای کشور بسیار وسیعتر و درازمدت تر از آن چیزی است که تا کنون ارزیابی شده است.
**چه عواملی باعث ایجاد این موج انتخاباتی در کشور شد؟
– ببنید در انتخابات اخیر دو پیام بین مردم و اصلاح طلبان رد و بدل شد. اصلاح طلبان با انسجام خود به مردم گفتند ما تاکتیکی درست را برای پیروزی در انتخابات در نظر گرفته ایم و مردم هم پاسخ دادند که ما هم درست رای خواهیم داد. یعنی همان اتفاقی که در سال 92 افتاد دوباره تکرار شد.
سال 92 وقتی مردم تعامل خوب اصلاح طلبان با یکدیگر را مشاهده کردند و دیدند رهبری اصلاحات خوب عمل می کند دلگرم و تشویق به رای دادن شدند. این تدبیر خوب رهبری اصلاحات، خود را در انصراف دکتر عارف نشان داد و مردم وقتی دیدند حرکت در بالا درست انجام می شود نقش خود را در پای صندوق های رای خوب ایفا کردند و حماسه را رقم زدند.
در این انتخابات هم مطمئن بودیم اگر منسجم و یکپارچه عمل کنیم مردم هم پاسخی در خور خواهند داد. البته همیشه نگران و مراقب بودیم تا مبادا عواملی وحدت ما را بشکنند و وقتی این وحدت را حفظ کردیم مردم هم پاسخ درستی دادند.
البته ما یک تشکر به شورای نگهبان بدهکاریم. شورای نگهبان ناخواسته به ما کمک شایانی کرد. با رد صلاحیت های گسترده ای که صورت گرفت احتمال بروز اختلاف و رقابت بین کاندیداهای شاخص تایید صلاحیت شده اصلاح طلب کم شد.اگر افراد بیشتری تایید می شدند هم می شد لیستی واحد داد ولی کار و انرژی زیادی می برد و رسیدن به انسجام و یکپارچگی دشوار می شد.
در شرایطی قرار گرفتیم که به جای اینکه نیروها برای قرار گرفتن در لیست ما، با یکدیگر رقابت کنند ما دنبال افراد مناسبی می گشتیم تا آنها را در فهرست خود قرار دهیم؛ به ویژه در تهران این ماجرا پررنگ تر بود.
البته رقبای اصلی ما در صحنه سیاسی حضوری آشکار نداشتند. رقیب اصلی ما در پشت پرده بود. رقیب اصلی ما کار را کاملا مهندسی می کرد که چه افرادی رد صلاحیت شوند؟ چه کسانی تایید شوند؟ و چه افرادی چه موقع به صحنه آورده شوند و یا کی بیرون برده شوند؟ همه این کارها به نظر می رسید برنامه ریزی شده و دقیق بود. برای همین، هر جا توانستیم بازی آنها را بخوانیم و از آنها دقیق تر عمل کنیم موفق شدیم ولی جایی که آنها دقیق تر عمل کردند، آنها موفق تر بودند. در برخی حوزه ها ما نتوانستیم به نامزد واحد برسیم و کار دشوار شد.
در لیست تهران این اتفاق مشهود بود. مردم به این صرافت افتاده بودند که به لیست اصلاح طلبان رای دهند و چندان تفاوتی نمی کرد که چه کسانی در این لیست قرار داده شده باشند. برای همین، تفاوت بین رای اول تهران با نفر سی ام کم و حدود 400 هزار بود و تفاوت آن مربوط به افرادی است که در مورد رای دادنشان وسواس بیشتری به خرج دادند و لیستی رای ندادند؛ وگرنه اغلب رأی دهندگان به معیارها و سازوکاری که اصلاح طلبان در پیش گرفته بودند اعتماد کردند و به همه افراد لیست رأی دادند.
** با توجه به نتایج انتخابات، آیا تا کنون مشخص شده است چه تعداد از راه یافتگان مجلس اصلاح طلب، چه تعداد اصولگرا و چه تعداد مستقل هستند؟
تقریبا سهم اصلاح طلبان و اصولگرایان نزدیک به هم است. برطبق آخرین آماری که در شورای سیاستگذاری استخراج کرده ایم 62 نماینده اصلاح طلب در شهرستان ها و 28 نفر در تهران( جلالی و نعمتی را اصولگرای معتدل حساب کرده ایم) داریم. یعنی 90 نامزد اصلاح طلب وارد مجلس شده اند. اصولگرایان 83 نامزد پیروز دارند که البته اصولگرایان طیف آقای لاریجانی نیز جزو آن هستند. 5 نماینده اقلیت های مذهبی وجود دارد که گرایششان خود به خود بیشتر به سمت اصلاح طلبان است؛ هر چند ممکن است آن را خیلی بروز ندهند. 36 نماینده مستقل هم وجود دارد. حدود 70 کرسی هم که به دور دوم رفته است که در این میان 30 تن از آنها اصلاح طلب بوده و شانس بالایی برای رای آوردن دارند. برداشت ما این است که گرایش اصلاح طلبی در مجلس آینده پررنگ تر و غالب خواهد بود.
** جریان مشهور به تندرو در مجلس آینده چه سهمی را خواهد داشت؟
– تعدادی از افراطیون از گردونه خارج شده اند و البته افرادی جدید از این طیف وارد شده اند. اما افراطی گیری فرصت زیادی در مجلس آینده نخواهد داشت. آنها در مجلس نهم چون فرصت عمل داشتند تندروی خود را بروز دادند.
البته این نیروها احتمالا به شکل نیرویی مزاحم در مجلس عمل خواهند کرد؛ چنانچه در مجلس ششم هم چند تن از این نیروها وجود داشتند و نقششان بیشتر مزاحمت بود و تاثیر عمده ای بر تصویب یا عدم تصویب قوانین و عملکرد عمومی مجلس نداشتند.
از سویی نتیجه این انتخابات بر فضای عمومی جامعه هم تاثیر می گذارد. این فضا از افرادی استقبال می کند که همخوانی بیشتری با دولت مستقر داشته باشند؛ بنابراین به نظر می رسد گفتمان اصلاح طلبی و رویکرد حمایت از دولت، نمایندگانی از طیف اصولگرا را جذب خود خواهد کرد.
کف مطالبه ما پس از رد صلاحیت ها شرکت گسترده در انتخابات برای حفظ نهاد انتخابات بود. این خواسته به طور کامل محقق شد. خواسته دوم جلوگیری از ورود تندروها به مجلس بود که به طور نسبی به آن دست یافتیم و افراطیون زیادی از مجلس رانده شدند.
دستاورد بسیار مهم دیگر این بود که فضای عمومی مجلس به سمت همکاری با دولت متمایل شده و پارلمان دهم به طور قطع در تعامل با دولت آقای روحانی خواهد بود، یعنی مجلس دهم ضمن حفظ وظیفه نظارتی خود، دولت را در اجرای سیاستها و برنامه هایش یاری خواهد داد.
**اشاره کردید که حفظ نهاد انتخابات یکی از اهداف شما در این انتخابات بود. ارزیابی شما از رفتار شهروندان در انتخابات هفتم اسفند و جایگاه آن در توسعه سیاسی کشور چیست؟
کلاس این انتخابات بالاتر از سایر ادوار بود. یعنی مردم کاملا آگاهانه با صندوق های رای مواجه شدند و به نتیجه رأیی که به صندوق می انداختند توجه داشتند. این رویکرد که بیشترین بروز و ظهور آن در تهران بود همه را شگفت زده کرد. مردم با رای خود، هم افرادی را انتخاب کردند و هم جلوی ورود برخی افراد را گرفتند.
من که در کمیته تبلیغات فعال بودم با پدیده شگفت انگیزی مواجه شدم. قبل از انتخابات بروشورهایی را آماده کرده بودیم تا مردم از طریق آن با نامزدها بیشتر آشنا شوند ولی در نهایت، این بروشور را چاپ نکردیم چرا که با هیچ تقاضایی در این باره مواجه نشدیم. برای مردم خیلی مهم نبود که افرادی که می خواهند به آنها رای دهند چه ویژگی هایی دارند. مردم به لیست اعتماد کردند و رای دادند. چه بسا اگر افراد دیگری هم در این فهرست بودند همین طور رای می آوردند. مردم دقیقا متوجه بودند دارند چه کار می کنند و چه هدفی را دنبال می کنند.
در واقع یکپارچه به لیست رای دادن، یک تحول بزرگ بود. وقتی مردم چنین کاری می کنند یعنی به شناختی و اشرافی بالاتر از معمول دست پیدا کرده اند. اینکه همیشه گفته می شود احزاب مکمل روند درست انتخابات هستند و احزاب باید افراد را معرفی کنند تا مردم به آنها رای دهند، در این انتخابات عملا اتفاق افتاد.
این بدان معنی نیست که احزاب ما عملکرد کاملا حزبی داشتند بلکه ائتلافی شکل گرفت که کارکرد حزبی پیدا کرد و مردم به لیستی که معرفی شده بود اعتماد کردند و یکپارچه رای دادند.
مردم با این کار خود گفتند درست است ما بسیاری از این افراد را نمی شناسیم اما کسانی که اینها را می شناسند، می شناسیم. در واقع مردم به شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات و پایه گذار آن، اعتماد کردند و رای دادند.
در انتخابات خبرگان هم مردم به ویژه در تهران حرکت شفاف و واضحی را ابراز کردند و به برخی افراد که در مهمترین مناصب تصمیم گیری کشور بودند و بر سرنوشت مردم در سالهای گذشته تاثیر گذاشته بودند رای عدم اعتماد دادند.
مردم با نوع رأیشان در خبرگان این پیام غیرمستقیم را دادند که از رویکرد و عملکرد برخی مراکز تصمیم گیری از جمله شورای نگهبان راضی نیستند.
**نگاهی به سرمایه اجتماعی عمودی بین حاکمیت و مردم یعنی اطمینان به صندوق های رای و استفاده از فرصت رای دادن برای اعمال نظر ملی نشان می دهد این سرمایه اجتماعی در انتخابات های 92 و 94 نسبت به انتخابات سال 90 افزایش یافته است ؛ این رویکرد را چطور ارزیابی می کنید؟
اظهار بی اعتمادی به صندوق های رای اولین بار توسط خود اصولگرایان و در جریان دومین انتخابات شورای شهر صورت گرفت. روزنامه کیهان در آن زمان حجم قابل توجهی از مطالب خود را معطوف به این کرده بود که چون مجری این انتخابات دولت خاتمی و ناظر آن مجلس ششم است و هر دو سمت و سوی سیاسی یکسانی دارند صندوق های
رای قابل اعتماد نیستند. البته اصولگرایان آن انتخابات را بردند و دیگر داستان را ادامه ندادند اما اگر اصلاح طلبان پیروز می شدند اصولگرایان بحرانی بزرگتر از 88 را برای کشور ایجاد می کردند چرا که هیزم آن آتش را نیز به طور وسیع تدارک دیده بودند.
آنها قبل از این هم تردیدهایی را درباره سلامت انتخابات ششمین دوره مجلس شورای اسلامی ابراز کرده بودند و نتیجه آن انتخابات، 3 ماه معطل ماندن نتیجه انتخابات تهران برای تایید شورای نگهبان بود. شورای نگهبان درگذشته چند بار انتخابات اصفهان و برخی شهرهای دیگر را باطل کرده بود.
این مساله در سال 88 برای اصلاح طلبان پیش آمد و اعتراض گسترده ای را انجام دادند. در سال 88 ناظر و مجری آن انتخابات یکی بودند و برخی سوگیری های آشکار از سوی نهادهایی که باید بی طرف می ماندند اتخاذ شد و مسایل بعدی به وجود آمد. جمعیتی هم که روز 25 خرداد 88 به خیابان آمدند سازماندهی شده نبودند و برای اعتراض مسالمت آمیز به خیابان آمدند.
از مسائل بعدی آن که بگذریم ، آن قضایا باعث شرکت محدود مردم در انتخابات مجلس نهم شد. وقتی در سال 92 بر اساس مجموعه گفت و گوهایی که بین نیروهای سیاسی صورت گرفت تصمیم به حضور در انتخابات گرفته شد نامزد نخست اصلاح طلبان که امکان حضور نیافت. آقای هاشمی هم که نامزد و رد صلاحیت شد. اما به نظر من
آقای هاشمی درس بزرگی را به نیروهای سیاسی کشور داد. ایشان علیرغم جفایی که به وی شد باز هم با صندوق های رای قهر نکرد و از مردم هم همین را خواست. این رویکرد و رفتار آقای هاشمی، منجر به ائتلاف بر سر جناب روحانی و خلق آن رویداد شگرف شد. با گشایش بزرگی که روحانی در سیاست خارجی به وجود آورد و رفع تحریم ها، همه به این صرافت افتادند که تنها امکان اصلاح در وضعیت موجود، صندوق رای است لذا گرایش به ایجاد تغییر از طریق صندوق های رای قوت گرفت.
از آن زمان نیروهای سیاسی تلاش کردند مردم را مجاب کنند تا از طریق صندوق های رای مطالبات خود را پیگیری کنند. اقدامات توجیهی زیادی در این راستا صورت گرفت و وضع داشت بهتر می شد. اما یکمرتبه شورای نگهبان دست به رد صلاحیت گسترده ای زد و جامعه شوکه شده و فضای رویگردانی از صندوق های رای دوباره در جامعه غلبه پیدا کرد.
از آن روز به بعد تلاش بسیار زیادی به خصوص در فضای مجازی صورت گرفت تا مردم متقاعد شده و پای صندوق رای بیایند. چرا که بسیاری از نامزدهای شناخته شده و مورد علاقه مردم رد صلاحیت شده بودند. تا چند روز مانده به انتخابات این چالش ادامه داشت تا اینکه دوباره موج رای دادن درکشور تقویت شد و پیام رییس دولت اصلاحات در دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات و دادن رأی یکپارچه به هر دو فهرست امید برای مجلس و خبرگان آن را به اوج رساند.
انتهای پیام
سلام ،
آقای شکوری ! انتخابات و نتیجه آنرا به شما و حاما تبریک میگویم . به عنوان یک شهروند طرفدار ،از شما درخواست میکنم کار حزبی انجام دهید ! کار احزاب ،هدایت و آموزش سیاسی تمام جامعه بویژه طرفداران و اعضای حزب میباشد. اگر توجه کرده باشید،در انتخابات اخیر،مردم و نخبگان گمنام در جامعه بود که اصلاح طلبان را به طرف لیست واحد سوق داد و نه برعکس ! یعنی این انتظار در جامعه بوجود آمده بود و آنرا به سران اصلاحات که معتمدین مردم بودند،انتقال داد ! شما میبایست به عنوان یک حزب طراز اول، برنامه ریزی برای آموزش توده ها داشته باشید . چه با روزنامه حزبی و رسانه های دیگر و در چهارچوب قوانین کشور نسبت به آموزش روشهای جمعی زیست سیاسی و اجتماعی اقدام کنید ! شما نباید بیکار بنشینید به انتظار اتتخابات بعدی ! شما نباید به طرفداران فصلی اکتفا کنید ! شما باید نیرو و اعضای آموزش دیده فراوان داشته باشید ! شما باید جامعه را بسوی حزبی عمل کردن و مزایای آن رهنمود شوید ! تاریخ سیاسی ما مردم ایران،بسیار پر حادثه تر و آبدیده تر از جوامعی مانند ترکیه است ! یک حزب مانند حاما، باید آموزش ِجمعی زندگی کردن و جمعی تصمیم گرفتن را با دو فوریت در دستور کار خویش قرار دهد ! برایتان آرزوی موفقیت میکنم .