چرا مرگ پاشایی خبرساز شد؟
رضا صادقیان، دانشجوی دانشگاه تهران در یادداشتی درباره ی مرتضی پاشایی در اختیار انصاف نیوز قرار داده است که به مناسبت چهلمین روز درگذشت او در پی می آید: مرگ مرتضی پاشایی آنقدر مورد توجه رسانههای خبری داخلی و خارجی قرار گرفت که حتی خبرگزاری رسمی دولت چین هم گزارشی در مورد همین رویداد اجتماعی منتشر کرد، و فیلم مربوط به تشیع جنازه و لینکهایی دیگر و… از سویی دیگر روزنامه ی اعتماد به تاریخ 26/8/93 در صفحه ی اول خود گزارش نسبتا کوتاهی را منتشر ساخت و در انتهای نوشتار سوالی را به همراه جواب آورده: به نظر شما نام این وضعیت را چه می شود گذاشت جز «سرگیجه ی عمومی»!؟
قصدم از نوشتن این خطوط نه مخالفت با نوشته ی بینام و نشان روزنامه ی اعتماد است و یا تایید و تکذیب چنین نوشتارهایی. ناگفته نماند بعد از وقوع رویدادهای اجتماعی و درست در لحظهای که بسیاری در حیرت فرو رفتهاند همیشه شمارگانی یافت شدهاند که مسیر رودخانه را با سری فرو کرده در آب و برعکس جریان شنا نمایند و به سادگی هر چه تمام یک رویداد اجتماعی را «سرگیجه عمومی» بنامند و تمام! گویی به این سادگی و آسانی میشود وقایع اجتماعی را تحلیل کرد و نتایج دلخواه را از آن گرفت، به این ترتیب و براساس نوشته ی روزنامه ی اعتماد میشود با همین نگاه به سراغ دورههای مختلف انتخابات در ایران رفت و هر کجا خواست و رای مردم با نظر نویسنده همپوشانی نداشته را «سرگیجه ی عمومی» نام گذاشت. البته بوده و هستند روزنامهنگارانی که همیشه مخالف برخی از نتایج انتخابات بودهاند و آرای ریخته شده به صندوقها را با خواستههای خود هماهنگ نمییافتند در اولین فرصت به دست آمده واکنش نشان میدانند و گاه مردم را به “خواب خوش” و یا “جادو شدن” متهم مینمودند، بگذریم…
اگر با همین دست فرمان نویسنده پیش رویم، حتما دیری نمیپاید که بخشی از تحقیقات علوم اجتماعی و خصوصا پژوهشهای مربوط به کنشها و واکنشهای رفتاری در بحثهای آکادمیک و رسانهای یافتن رویدادهایی میشود که دارای بیشترین و یا یا کمترین میزان سرگیجه باشند!
جدای از بحث سرگیجه عمومی – اجتماعی که مدعای بس فربه و غیرقابل اثبات است، به سراغ نگاههایی میرویم که بعد از مرگ پاشایی در میان خبرها و فضای مجازی نشر یافته است.
بسیاری از نوشتارهای منتشر شده تحلیل خود از تجمع مردم و جوانان را به سه عامل اصلی ربط دادهاند: 1- شرکت خواننده مرحوم در حرکتهای خیریه از قبیل برگزاری کنسرت برای کودکان بیسرپرست و یا کمک به کودکان غزه 2- انتخاب اشعاری که ساده خوانده شده و آهنگ سادهای هم دارد 3- پخش ترانه او در برنامه ماهعسل.
بدون شک شرکت فعالان اجتماعی در کارهای خیر سبب شهرت، محبوبیت و گاه در صدر اخبارهای روز قرار گرفتن میشود. بسیاری از خوانندههای دیروز و امروز پاپ ایران ساده میخوانند و آهنگهای سادهای هم انتخاب میکردند ولی بعد از مدتی نام و نشانشان فقط در خاطر اقلیتی به یادگار مانده. بماند که موزیک پاپ برای عامه مردم ساخته و پخش میشود و نه برای کسانی که دستی برآتش موزیک دارند و ردیفها و دستگاههای متفاوت را بهدرستی میشناسند. همچنین، بسیاری از خوانندگان ایرانی در برنامهها و سریالهای تلویزیونی داخلی و خارجی تیتراژ پایانی خواندهاند ولی هیچکدام آنقدر بخت و اقبال نداشتند که چنین محبوب شود، شهرت به دست آمده از تیتراژهای پایانی آنچنان که باید و شاید نام کسی را در ذهن کسی ماندگار نمیکند مگر آنکه تصویر آن برنامه و یا سریال آنقدر پرکشش و پربیننده باشد که جایی خاص را در چشم بینده بیابد.
شاید هر کدام از این عوامل بتواند بخشی از چنین داستانی را توضیح دهد، ولی میتوان به موضوعات دیگری هم پرداخت که کمتر دیده و یا دیده نشدهاند. به عنوان نمونه، پاشایی قبل از آنکه آلبوم خودش را منتشر کند و از کانالهای سخت دریافت مجوز ارشاد عبور نماید به عنوان خوانندهای زیر زمینی شناخته میشد. خوانندهای که مشخص بود کارهای خود را با حساسیت انتخاب میکند و سلیقه مخاطب ایرانی را نسبتا درست میشناسد. خوانندگان زیرزمینی برای شروع کار خود ترجیح میدهند به سمت منتشر کردن تک آهنگ بروند، همین حرکت سبب میشود کارهای اولیه خوانندهای با کارهای بعدی او متفاوت باشد چرا که در این مدت نبض بازار را بهتر شناخته است و همزمان شنونده برای شنیدن صدای خواننده نیازی به پرداخت هزینه هم ندارد.
از طرفی دیگر، وی هیچگاه به سمت ساخت کلیپهای جنجالی و حاشیهای – مانند برخی از خوانندگان فارسیزبان- نرفت و تلاش داشت پل ارتباطی میان او و طرفدارانش صدایش باشد. گویی فهمیده بود در این آشفته بازار موزیک که روزانه 10 خواننده جدید پا به عرصه دنیای خوانندگی میگذارد صدا مهمتر از تصویر است.
در مقام مقایسه نیاز است به نقش رسانههای جدید بیش از گذشته پرداخته شود. رسانههایی که روز به روز نقش بیشتری در رویدادها و تحولات اجتماعی پیدا میکنند. اگر سه و یا چهار سال قبل نقش رسانهای شبکههای اجتماعی فیسبوک و توتیتر بیش از رادیو و تلویزیون میبود و به گمان برخی از تحلیلگران بخش گستردهای از اعتراضهای مردم در خاورمیانه توسط همین ابزار نوین سازماندهی شد و به نتیجه رسید، امروز با توجه به کاربری تلفنهای هوشمند رسانههایی دیگر پا به عرصه رقابت نرمافزاری گذاشتند. نرمافزارهایی که چنان ساده و کاربرپسند طراحی شدهاند که جا را برای رسانههای محبوب سالهای نه چندان دور تنگ کردند، با فشردن چند انگشت و یاری جستن از لیست تماسهای داخل گوشی میتوان خبری حاشیهایی را در مرتبهای بالاتر از دیگر خبرهای روز قرار داد.
حضور انبوه صاحبان گوشیهای هوشمند که مشغول گرفتن عکس و فیلم بودند بخشی از همین اطلاع رسانی خودجوش و غیررسمی است که توسط همین نرمافزارهای جدید انجام میشود با پیش زمینه فکری خاص، گویی بیشتر کسانی که اقدام به تهیه عکس و فیلم از مراسمهای اجتماعی و رویدادهای مهم میکنند باور دارند خودشان بخشی از خبر هستند و منتظر پخش خبر از دیگر مجاری خبری نیستند.
نکته ی بسیار مهم در خصوص رسانهای شدن مرگ پاشایی را میباید بیش از عوامل دیگر در این زمینه بررسی کرد، چرا خبرهای رسمی که از تریبونهای رسمی و خصوصا صدا و سیما پخش میشود به سادگی هرچه تمام به کنار میرود و نشانی از آن خبرها در این بخش – رسانههای غیر رسمی وابسته به تلفنهای هوشمند- نمیتوان گرفت. گویی برای اولین بار است که صدا و سیما بهجای مخالفت و پخش خبرهای مربوط به سقوط آمریکا و مرگ صدها نفر در فرانسه به سمتی رفت که پخش کنندگان خبرهای غیررسمی مشخص کرده بودند، حداقل آنکه تاجایی که امکانش بود تصاویر تشیع جنازه را پوشش داد.
اگر تا چندی قبل، حداقل 4 سال گذشته رسانهها با زاویه ی خاص نگاه خود به خبرها نگاه میکردند و اخبار مربوطه را با همان نگاه به شنوندگان و ببیندگان خود اعلام میکردند در زمانه ی امروز شاید بتوان بخش خبرهای رسمی از غیررسمی را رویهای جدید در خبررسانی شناخت، گویا بخش غیررسمی منتظر نمیماند و خودش در کنار انبوه جمعیت آنچه را حس میکند انتقال میدهد. تصاویری که صدای شخص به گوش نمیرسد -برعکس گزارشهای خبری رسمی که از شبکههای مختلف پخش میشود و تلاش میشود سیاست کلی شبکه به همراه آن خبر انعکاس داده شود- و آنچه به چشم میآید جمعیتی است که صداهایی ناهماهنگ ولی حرکت فیزیکی همسانی دارند.
کلام آخر اینکه دنیای جدید، رسانههای جدید و ابزارهای نوین با قدرت روز افزون خود «الگوهای جدید»ی میسازند، شخصیتهایی که گاه شهرت و محبوبیت آنها بیش از هر رییس و شخصیت سیاسی میشود و هوادارانش چه در زمان حیات و یا مرگش با نشر و بازنشر خبرهای غیررسمی دیگر مراسمهای همسو با این جریان را با چالش روبرو میکنند.
انتهای پیام



![ابراهیم هیسار بازیکن تیم ملی سوریه در فولاد خوزستان [+سوابق]](https://ensafnews.com/wp-content/uploads/2019/05/fotbal-goal-1_800x533-390x220.jpg)
