برای پدر رومینا اشرفی
رحیم محمدی، جامعهشناس در یادداشتی با عنوان «در جامعه مردسالار مردان هم در عذاب سختی هستند؛ برای پدر رومینا اشرفی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
پدر رومینا با سنگدلی و بیرحمی تمام، دخترش را با داس سر برید و حتی جامعه و قوانین کیفری جامعهی ما که مستقیم از فقه شیعه آمده است، پنهانی از این قاتل حمایت میکنند و مجازات متوازنی در حد جرمش برای او اعمال نمیکنند. چون پدر است و مالک خون و جان فرزند خود است و از دید جامعه ما نیز خود را از بیناموسی و بیشرفی و بیغیرتی نجات داد و از آزمون اجتماعش سر بلند بیرون آمد.
این توصیف کوتاهی از واقعیت قتل مظلومانه رومینا است. اما این داستان رویهای دیگر هم دارد که همه از آن غافلیم یا نمیخواهیم به آن فکر کنیم و آنرا بسنجیم و در آن غور کنیم.
رویهی دیگر این است که پدری فرزندش را کشته و او قاتل فرزند خویش است و از دید جامعهاش هم «قاتل» است. خودش هم خویشتن را یک قاتل میفهمد و کابوس لحظهی قتل فرزندش که به چهره فرزند خود نگاه میکرد و او را سر میبرید رهایش نخواهد کرد.
پدری که از سر «عاطفه پدری» مدام با بیماری «خود قاتل پنداری» به سر میبرد و «حس گناه» لحظهای رهایش نمیکند و در آتش عذاب وجدانش میسوزد.
قضاوت اهل جامعه هم به این سمت خواهد چرخید، (چنانکه چرخیده) کسی که به فرزند خود رحم نکرد، او دیگر قابل اعتماد نیست و او از این پس به هیچ کس رحم نخواهد کرد. یعنی همین جامعهای که در لحظهای او را به «ناموس پرستی» فراخوانده بود و از درون و بیرون او را تشویق به قتل فرزند کرده بود، در لحظهای دیگر او را قاتل و آدم کش و بیرحم قضاوت میکند.
بنابراین خانواده رومینا مطمئناً فروپاشید و بقیه اعضا خانواده نیز چنین پدر و همسری را نخواهند پذیرفت و ای بسا پدر رومینا هم به زودی به بیماری روحی یا سکته خواهد مرد یا خود خویشتن را هم خواهد کشت.
پس جامعه مردسالار (و پدرسالار) هم در حق زناناش ظالم است و هم در حق مرداناش. اجازه دهید با تمام اندوه و تلخی این را هم به صراحت بگویم، جامعه مردسالار یک «جامعه ظالم» است؛ هم در حق دختران و زناناش و هم در حق پسران و مرداناش. پس اینجاست ضرورت پیدا میکند که هر یک از ما در خلوت خود اندکی به این واقعه دردناک فکر کنیم و از خود بپرسیم:
ناموس چیست؟ و از کجا پیدا شده؟
غیرت و شرف چیست؟ و چرا زن و دختران مرد، بخشی از شرف و غیرت او هستند؟
و باز از خود بپرسیم؛
این ارزشهای اجتماعی در شخص من چقدر درونی شده؟ و با من چه میکنند؟
مسلما امروز فکر کردن به چنین پرسشهایی امکانپذیر است، ولی سختیهای خود را هم دارد، اما اگر به این سختیها تن ندهیم باز مجبوریم منتظر قتل رومیناهای خود و نابودی پدران و برادران خود باشیم.
انتهای پیام