خرید تور تابستان

واکاوی مختصری در خشونت علیه زنان

آرش قلعه گلاب، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی خشونت علیه زنان نوشت:

به طور حتم، خشونت علیه زنان، سابقه‌یی به قدمت تاریخ اجتماعی زندگی بشر دارد و امری کاملن انسانی ست. این امر لزومن جغرافیای خاصی را در برنمی‌گیرد و با مراجعه به تاریخ مکتوبِ شش‌هزار ساله‌ی بشر، می‌توان با رهیافت و دریافتی «متن پدیدار» و با عطف به متون مقدس و کلاسیک کهنِ بشر، رد آن را گرفت و جست‌وجو کرد. البته باید اذعان نمود که شدت و ضعف آن؛ در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، بی‌گمان یکسان نبوده است.

قاعدتن در جغرافیای سرزمینی ایران نیز، چون دیگر فرهنگ‌ها و جوامع، خشونت علیه زنان را نه می‌توان انکار کرد و نه بی‌اساس دانست. اما گفتن این امر نیز ضروری‌ست که گفتمانِ خشونت علیه زنان، چندان قدمتی در تاریخ بشر ندارد و مبحث و موضوعی نو و متأخر در چند قرن اخیر و به خصوص قرن بیستم و بیست ویکم است. به واقع با وارد شدن به دوره‌ی رنسانس، این انسان است که از لاهوت به ناسوت فراخوانده می‌شود و محور اندیشه‌ی روشنفکران و فیلسوفان اروپایی قرار می‌گیرد. اما در آغاز رنسانس، زنان چندان جامعیتی در محور بحث‌های انسانی ندارند و شاید بتوان گفت که با انقلاب فرانسه و مبانی حقوق بشری‌اش، زنان نیز جایگاهی خُرد و اندک در مباحث کلان جامعه‌شناسانه و انسانی می‌یابند. اما پی‌گیری تدوین اندیشه‌هایی نو و جامع در حوزه‌ی حقوق زنان و نگاه انسانی و نه لزومن آرمانی به زن را، باید در نیمه‌ی دوم قرن بیستم یافت و مجال و تنفسی که روشنفکران و زنان آزادی خواه، بعد از دو جنگ جهانی ویرانگر یافتند.
در ایران نیز، امر خشونت علیه زنان، بنیادی بیش از یک قرن ندارد و زن در مباحث و متون کلاسیک و مقدس ما، موجودیتی آرمانی و اثیری و یا پلید و زمینی، داشته است و دارد.

هرچند در مذمت و نکوهشِ آزار زنان، در این متون، به کرات یاد نشده و اگر شعر و نوشتاری بوده، استثنایی بوده است در دل قاعده‌یی اما در ادبیات و متون کلاسیک ما، هیچ‌گاه به صراحت، این امر توصیه نشده و به منشور تبدیل نشده است.

با اطمینان می‌توان گفت که تنها یک صدواندی سال است که زنان، در آثار روشنفکران و نویسندگان ایرانی، مقامی زمینی و عرفی پیدا کرده‌اند و از جایگاهی جبروتی به زیر آورده شده‌اند.

به واقع، با پیروزی مشروطه خواهان و برون رفت از سلطنت مطلقه است که؛ زنان مجال حضور در جامعه را می‌یابند و برای اولین بار در طول تاریخ این سرزمین، از ساختار کهنی که در آن تنفس می‌کنند، بیرون می‌زنند و تعارض بین سنت و مدرنیته، این هواخوری را به مجالی برای سرکوب و خشونت، بدل می‌کند.

اگر بخواهیم این رهیافت را واکاوی کنیم؛ باید بگوییم که وقتی زن ایرانی تصمیم می‌گیرد از نقش آرمانی‌اش در خانواده و اجتماع عدول کند، به واقع دارد با قوانین عرفی و شرعی به مخالفت برمی‌خیزد و به نوعی متعارض می‌شود. البته اشکال برخورد این تعارض، قطعن از یک سر طیف این خشونت (کم رنگ) تا سر دیگر این طیف (پررنگ) می‌تواند صورت گیرد.

هرچند در دل سنت نیز (تا پیش از مشروطه) خشونت علیه زنان وجود داشته است اما نمی‌توان کتمان کرد که آن خشونت، در ساختار زندگی کهن، وجه عرفی و شرعی یافته و مرد در آن ساختار، قیمومیت تام بر زن داشته است. قیمومتی که مجال بروز خشونت را به هنجاری پذیرفنتی و مقبولیت عام یافته، تبدیل می‌کرده است.

پس در این خصوص، ابتدا باید خشونت عام و مقبول در عصر پیش از مشروطه را از خشونت علیه زنان بعد از عرفی شدن قوانین در ایران، تفکیک کنیم. خشونتی که بعد از شکل گیری پارلمان در ایران، علیه زنان صورت می‌گرفته است، قریب به یقین، از دل همین تعارض بین قوانین مصوب و تضاد با سنت و شرع پیش از آن، بیرون آمده است.

از یک صد سال پیش تا کنون، هرچند قوانین تصویب شده در راستای حقوق زنان، چندان پیشرو نبوده و فرازونشیب‌های زیادی داشته اما نمی‌توان انکار کرد که همین اندک قوانین تصویبی، به انباشت حداقلی حقوق زنان انجامیده است.

ولی این مصوبات، در چهار دهه‌ی اخیر، با عطف به شرع و نه لزومن خواست عرفی شدت یافته‌ی عموم زنان از زندگی در جامعه، خود به انسداد حداکثری حقوق زنان منتج شده است. با عطف به همین تبیین، شاید بتوان تعارضات اخیر بین زنان و مردان درجامعه‌ی ایرانی را تحلیل کرد. جامعه‌یی که رویکردهای نظری و عملی زنانش، به شدت عرفی مدار و سکولار است اما رویکردهای نظری و عملی تصویب قوانینش، شرع مدار.

هرچند ناگفته نباید گذاشت که این خشونت، وجه نمادین و کلانش مردسالارانه است اما در دل این قاعده، خشونت لزومن مردانه نیست و گاه نیز زنان قدرتمندی بوده و هستند که استثنایند در این قاعده‌ی مردسالارانه، که گاه خشونتشان برنده‌تر و داغ‌تر از مردان بوده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. یک نگاهی به خشونت روانی زنان هم نسبت به مردان می کردید هم بد نبود.برای مثال همین قاضی منصوری از کجا معلوم که تحت فشار همسر یا دخترشان برای خرید ماشین شاسی بلند و ویلا در شمال و لواسانات نبود ؟ بنده چون شخصا اشخاصی از طبقه متوسط به بالا را میشناسم وشاهد ستم های جنس مؤنث بر این مردان هستند را می بینم که چگونه به موجودی چندش آور تبدیل شده اند. برادر رئیس جمهور به جرم اختلاص زندان، عمه معاون رئیس جمهور در زندان، دختر وزیر جندین ساله زندان، پسر وزیر مسکن سابق زندان، ….من هم که هروقت برای دیدار به ایران می آیم باید نصف چمدان پر از سرخاب،سفید آب،ماتیک همراه بیارم،هرچند زن ودختر خودم از این اقلام استفاده نمی کنند . ما در اینجا سالی یک جوراب برای زن خود نمی خریم ولی ماشاالله به ادا و اطوار خیلی از زنان داخل که مرد خانه هیچوقت نخواهد توانست این جماعت همیشه ناراضی وطلبکار را راضی کند. ختم کلام اینکه بخشی از زنان در ایران زندگی را تبدیل به جهنمی برای مرد ها کردند.

    1
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا