همهی داستان یوسف اباذری
آرمان ذاکری، جامعهشناس، در یادداشتی با عنوان «سه ماه نقد نولیبرالیسم در مهد نولیبرالیسم و بازگشت به ایران: همه داستان یوسف اباذری» در فیسبوک نوشت:
1- برای تدریس در یک کلاس سه ماهه نقد و مقایسه تطبیقی نولیبرالیسم راهی آمریکا شده است. نولیبرالیسم را در مهد نولیبرالیسم در شرایطی نقد کرده است که امروز ادعاهای نظری او درباره عوارض سیاستهای نولیبرال نظیر رشد نابرابری و فاصله طبقاتی و خیزش فاشیسم و سر بر آوردن جریاناتِ راستِ افراطی در جهان، در خیابانهای «مهد بازار آزاد» به عینیت رسیده و اثبات شده است. «بازار آزادی»ها در ایران ترجیح میدهند در این موارد سکوت کنند.
2- حتی کلاسهای ترم جاریاش در دانشگاه تهران برقرار است و فقط به خاطر اختلاف تقویم درسی دانشگاه NYU و دانشگاه تهران، کلاسهایش با تاخیر و شاید اندکی فشردهتر برگزار خواهد شد و تا قبل از شروع ترم آینده به اتمام خواهد رسید. زمان برگزاری کلاسها احتمالا با کاهش محدودیتهای کرونایی و فراهم شدن بلیت بازگشت به ایران، در بازه زمانی دو هفته آینده خواهد بود. طرح درس کلاس آماده شده و به مطالعه تطبیقی راست افراطی در ایران و آمریکا اختصاص خواهد داشت. سفر بازگشت قرار بود دوشنبه با پرواز ترکیش ایر صورت بگیرد که به خاطر کرونا به تعویق افتاد. … با او صحبت کردم با خنده گفت من اصلا نمیتوانم اینجا زندگی کنم. پروژههایم ناتمام است و با توجه به شرایط کشور در سریعترین زمان ممکن در ایران خواهم بود.
3- فراموش نکنیم، اباذری لااقل چند سال است درباره عوارض سیاستهای نولیبرال در ایران و اجماعی که میان همه گروههای سیاسی در اجرای این سیاستها وجود داشته سخن گفته است. در دستگاه نظری او میان اعتراضات دی ماه 96 و آبان ماه 98 در ایران، و آنچه امروز در آمریکا میگذرد شباهتهای زیادی وجود دارد. مسببان وضع موجود از هر جناح، بهتر است به جای شادی و بازی سیاسی، چشمِ تحلیل را باز کنند.
4- رسانههای اصولگرایی پیدا شدهاند که ذوق زده خبر از این دادهاند که دکتر اباذری «با پایان ترم درسی گذشته در کشور آمریکا سکونت پیدا کرده است و خب این هم از عجایب و اتفاقات جالب روزگار است که کسی که داعیه نقد نئولیبرالیسم دارد در مهد لیبرالها سکنی گزیند». این رسانهها که ظاهرا نزدیک به آقای قالیباف شناخته میشوند بهتر است انتقادات اباذری به سیاستهای نولیبرال اجرا شده در شهرداری زمان قالیباف را به سمع و نظر ایشان برسانند تا پس از «شهردار نولیبرال جهادی» در آینده نزدیک شاهد پدیده عجیب و غریب «مجلس نولیبرال انقلابی» نباشیم. در دستگاه نظری اباذری، آنچه امروز در آمریکا میگذرد از آینده ایران فاصله زیادی ندارد. کافی است نظرات این روزهای به اصطلاح اصولگرایان، از جمله آقایان قالیباف و فتاح را درباره «خصوصیسازی» داراییهای دولت و حتی بنیاد مستضغفان از طریق «بورس» و «بورسپذیر کردن» مردم بخوانیم. آنها همان حرفهایی را میزنند که دولت روحانی میزند. حرفهایی که همه نولیبرالها میزنند.
5- تدریس یا عدم تدریس دکتر اباذری در دانشگاه تهران، به هیچ وجه نزاع جناحی نیست. نزاع سواد و بیسوادی است. تاکنون ندیدهام کسی فضای دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را درک کرده باشد و چه موافق و چه مخالف با نظرات اباذری، در دانش گسترده، توان تدریس و این نکته که کلاسهای او همواره بر خلاف خیلی کلاسهای دیگر، همیشه چیزهایی برای یادگرفتن دارد، تردید کرده باشند. اساتید و دانشجویان اصولگرا و بسیجیای را میشناسم که نام اباذری را در نوشتههای مکتوب و گفتارهای شفاهیشان، در زمره بهترین اساتید دوران تحصیل خود ذکر میکنند. هیچ باسوادی از درس ندادن او در دانشکده خوشحال نخواهد شد. برخی – و فقط برخی – نولیبرالها و راستهای افراطی البته خوشحال خواهند شد.
6- همدستی نولیبرالها و برخی جریانات راست مذهبی چیز جدیدی نیست. آنها همیشه در عمل پشت هم ایستادهاند. چون منافع یکسانی داشتهاند. رد پای سوژه نولیبرال را میتوان در همین شیوه اطلاعرسانی پی گرفت: برای رسیدن به موفقیت و جلب مخاطب هر کاری مجاز است. موفقیت، ارزشِ ارزشهاست. پیشتر برخی گفتارهای راست مذهبی هم از خاستگاهی دیگر با این الگو به یکجا رسیده بودند: دشمن را از صحنه به در کنید حتی با تهمت…. ! سوژه نولیبرال آنقدرها دور نیست. کافی است چشمانمان را باز کنیم.
انتهای پیام