آسیب مدرک فروشی به حیثیت مدیریت کشور
رضا سلطانزاده، مدیر مسئول هفتهنامهی آیینه یزد در یادداشتی نوشت:
بسیاری از عالمان و متعلمان در آموزش و فراگیری علم به توصیه و سفارش پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی(ص) عنایت ویژهای مبذول نموده و به این نکته توجه دارند که آن حضرت فرمود: «آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است». در واقع راه رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت را وابسته به علمآموزی و عمل به دستورات ارزنده اسلام میدانند و به این نکته آگاه هستند که اندیشمندی اگر تقوی نداشته باشد با داشتن هر مدرک دانشگاهی یا حوزوی در واقع جاهل است و در این صورت فخرفروشی صرفاً با داشتن مدارک گوناگون علمی مردود و ناپسند است.
مدیر و مسئول و حاکم و کارگزار و خطیب و معلم در هر نهاد و سازمانی اگر به وظایف مدیریتی و ارشادی خود با نیت پاک و صداقت در گفتار و کردار در راه خدمت به مردم و در جهت پیشرفت جامعه و رفاه نسبی شهروندان و امر به معروف و نهی از منکر گام بردارد افتخارآمیز است و هیچگاه داشتن لیسانس و فوقلیسانس و دکتری به تنهایی ارزش و اعتباری برای صاحب و دارنده آن ندارد.
نگارنده این افتخار را داشت که در سالهای 1344 تا 1347 به عنوان یک شاگرد کوچک در رشته زبان و ادبیات عرب درس «متون عربی» و تنظیم پایاننامه اخذ مدرک کارشناسی را در محضر و کلاس استاد عبدالحمید بدیعالزمانی کردستانی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تلمذ نماید. بدیعالزمانی مسلط به زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی و از استادان بنام و کمنظیر ادبیات عرب، محقق و نویسندهای توانا بود که معلمی را در دبیرستانهای سنندج آغاز کرده و به عنوان دبیر به تهران منتقل شده بود.
در دوران ریاست دکتر علیاکبر سیاسی بر دانشگاه تهران به پایمردی سه تن از شاگردان توانا و محقق و اندیشمندش نظیر احمد مهدوی دامغانی، مهدی محقق و سید جعفر شهیدی و با وساطت بدیعالزمان فروزانفر بدون آزمون ورودی به دانشگاه تهران راه یافت و به مقام استادی رسید و در دوره لیسانس و فوقلیسانس و دکتری تدریس میکرد و دانشجویانش را به تحقیق و مطالعه و تعمق در مطالب ترغیب مینمود. میگفتند روزی یکی از دانشجویان دوره دکتری نامهای برای استاد بدیعالزمانی نوشته و ذیل نامه را دکتر… امضاء کرده بود. استاد، دانشجو را احضار نموده و گفته بود شما که به درجه دکتری نائل نشدهای، پاسخ داده بود باعتبار آینده نوشته و امضاء کردهام بدیعالزمانی میگوید بهتر نبود باعتبار آینده مینوشتید: مرحوم…!!
بسیاری از معلمان و دانشگاهیان نمره و امتحانات را ناموس فرهنگ میدانند و دانشپژوهانشان را به مدرکگرایی تشویق نمیکنند گرچه متاسفانه عدهای از معلمان به این موضوع توجه ننموده و یا به عنوان معلم سرخانه مقام علم و دانش را تنزل میدهند «چون بزرگان نشانه ابتذال و خواری علم و دانش را آن میدانند که معلم و استاد آن را به سوی خانه شاگرد خود حمل کند»(1)
به جز چهارده معصوم صلواتا… علیهم اجمعین همگان در معرض اشتباه و خطا هستند مثلاً نمایندهای که خطاب به نمایندهای دیگر به جای اینکه بگوید: همکار عزیزم، اظهار میدارد: همسر عزیزم، دیگران اینگونه سخن گفتن را حمل بر اشتباه میکنند و عیب نمیدانند یا دلیل بیسوادی گوینده به حساب نمیآورند. اما در آن هنگام که عموم شهروندان میبینند عضو هیاترئیسه مجلس و نایبرئیس گروه دوستی ایران و فرانسه با داشتن مدرک دکتری با چندینبار روخوانی و تذکرات دیگر نمایندگان نمیتواند «موزه لوور» فرانسه را صحیح تلفظ نماید نشان از این دارد که پیش از آنکه سواد کافی و لازم در حد موقعیت خود داشته باشد به مدرک عنایت و توجه نموده است. بعضی از مدیران و مسئولان و متصدیان که مدرک تحصیلی مورد نیاز یا معادل آن و حتی بالاتر هم ارائه نمودهاند احیاناً جملات و کلمات را اشتباه تلفظ میکنند یا حدیث و آیهای را درست ادا نمیکنند یا نامه اداری را غلط مینویسند و گاهی «هِر» را از «بِر» تشخیص نمیدهند و به قول باباطاهر باید گفت: خوشا آنان که هِر از بِر ندانند/ نه حرفی در نویسند و نه خوانند.
دکتر ابوالقاسم قلمسیاه نویسنده کتابهای فیزیک دوره دبیرستان که حدود 25 سال تالیفاتش در دبیرستانهای ایران تدریس میشد چند سال در دبیرستان ایرانشهر یزد تدریس مینمود دوره دکترای فیزیک را در فرانسه گذرانده بود. در آذر ماه سال 1389 درگذشت و دکتر علی صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در پیامی به مناسبت درگذشت آن مرحوم از وی به عنوان یکی از پیشگامان صنعت هستهای کشور و پدر معنوی کارکنان سازمان انرژی اتمی ایران یاد کرد.
فرزند استاد در مراسم بزرگداشت پدر در یزد خاطرهای نقل کرد و گفت: شبی دیروقت متوجه شدم چراغ اتاق مطالعه استاد روشن است با خود گفتم حتماً پدر فراموش کرده است چراغ را خاموش نماید همین که در اتاق را باز کردم ناگهان دیدم پدر که در حال نوشتن بود کاغذ روی میز مطالعهاش را پاره کرد، عذرخواهی کردم و برگشتم بعدها دریافتیم مرحوم قلمسیاه در حال طرح سؤالات کنکور بوده و هیچیک از اعضای خانواده نمیدانستند طی سالیان متمادی ایشان طراح سؤالات کنکور بودهاند.
مناسب میداند نظر خوانندگان آیینه را به درج بخش اندکی از داستان پر غصه و رایج موضوع لو رفتن سؤالات، جعل مدرک و مدرکفروشی که با کمال تأسف در بین عده زیادی از جوانان جویای نام و کار و مدیران و مسئولان رسوخ کرده جلب نماید بدان امید که روزی مقامات عالی کشور زمینههایی فراهم نمایند تا لکه ننگی که بر دامن دستگاه مقدس تعلیم و تربیت این مرزوبوم نشسته است در حد امکان زدوده شود و آیندگان بدانند خواست مدیران در جمهوری اسلامی ایران اینگونه که با آن روبرو هستیم نمیباشد. خبرها، مندرجات نشریات و فضای مجازی حکایت از این دارد مؤسسههای فراوانی با دریافت مبلغی از پنج تا حدود یکصد میلیون تومان به هر فرد متقاضی، مدرک میدهند و مقامات ذیربط تاکنون نتوانستهاند وزارت آموزش عالی و آموزش و پرورش کشور را از این وضعیت نگرانکننده نجات دهند و ساحت مقدس تعلیم و تربیت را از لوث وجود این همه کژی و انحراف مصون دارند.
«مرحوم کردان تنها وزیر اصولگرایی نبود که اثبات جعلی بودن مدرکش جنجالآفرین شد. سالها بعد کسی فکرش را نمیکرد که اینبار نام سید مهدی هاشمی وزیر دولت اصولگرایان، رئیس کمیسیون عمران مجلس نهم و رئیس نظام مهندسی کشور به عنوان کسی دربیاید که علیرغم داشتن چنین سمتهای پرطمطراقی حتی لیسانس هم نداشته باشد. این شوک را نخستینبار عباس آخوندی وزیر وقت راه و شهرسازی در کانال شخصیاش اعلام کرد و نوشت: باید خیلی متاسف بود کسی که سه سال رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور بوده و چهار سال نمایندگی مردم تهران را بر عهده داشته و رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی بوده دانشنامه جعلی ارائه کرده است… محمدرضا رحیمی معاون اول دولت سابق هم در کنار همه حاشیههایی که داشت در مورد مدرک تحصیلیاش نیز پرحاشیه بود… احمد توکلی رئیس وقت مرکز پژوهشهای مجلس هم مدرک رحیمی را قطعاً مدرکی قلابی و مشابه مدرک کردان دانست…»(2)
«سینا کمالخانی نامیست که این روزها با جعل مدرک تحصیلی گره خورده است. منتخب مردم تفرش در انتخابات مجلس یازدهم، که اینک به حکم شورای نگهبان از راهیابی به مجلس بازماند. روایت فعالیتها و تحصیلات این جوان 33 ساله را اگر مرور کنید و سر و کارتان با دانشگاه و درس و مشق و تحقیق هم بوده باشد، احتمالا بسیار بعید بدانید کسی بتواند اینچنین پرکار باشد و تحصیلاتش را هم به نحو احسن انجام دهد و در عالم سیاست نیز وارد شود. البته در خبری دیگر، سوالاتی در خصوص مدارک تحصیلی برخی منتخبان گیلان و اصفهان نیز مطرح شده است… این وضعیت کار را به آنجا کشانده که گفته میشود قرار است صحت مدرک تحصیلی همه مقامات کشور، از رئیسجمهور تا مدیران رده پایین و همه منتخبان مجلس بررسی شود. نشانهای از تنوع جعل مدرک در میان برخی مقامات!…»(3)
امیر طاهرخانی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی میگوید: «آمار دقیقی درباره سوءاستفاده از القاب علمی در کشور وجود ندارد و علت این امر این است که در سطح وسیعی از شهرهای مختلف این کار انجام میشود و افراد از القاب علمی به صورت غیرواقعی شخصیت کاذب میسازند…»(4)
حسین سیمایی صراف معاون حقوقی وزارت علوم معتقد است: «…مدرکگرایی از مشکلات بزرگی است که این روزها دیگر از حد لیسانس گذشته و به فوقلیسانس و دکترا هم رسیده است… دانشجو 50 میلیون تومان پول میدهد و سر کلاس حاضر نمیشود و چه بسا پژوهشش را هم خودش انجام نمیدهد…»(5)
تا پیش از کشف 30هزار مدرک جعلی در میدان انقلاب، بر کسی پوشیده نبود که مغازهها و شرکتهای خدمات دانشجویی روبهروی دانشگاه سالهاست به مقالهفروشی و فروش مدارک دانشگاهی جعلی میپردازند و زمانیکه مدیرکل دفتر بازرسی وزارت علوم اعلام کرد: «فقط در یکی از بازدیدهای ماموران این وزارتخانه دهها هزار مدرک جعلی کشف شده است. کمتر کسی از شنیدن این خبر تعجب کرد… در صورت بررسی دقیق، درست، بیطرفانه و دور از نفوذ، شاید بتوان نام شماری از منتخبان مجلس شورای اسلامی را در میان 30هزار خریدار مدارک جعلی دید!...»(6)
با تأسف باید گفت سنگ بنای این انحراف و کژی در دورانی گذاشته شد که به مدیران نهادها و ادارات و مؤسسات نامه نوشتند که مدیر محترم شما میتوانید ضمن داشتن مسئولیت اجرایی و اداری به مرکز مدیریت دولتی مراجعه کنید و برای ادامه تحصیل اقدام نموده و در کلاسهای این مرکز به عنوان دانشجو حضور یابید. آغاز مدرکگرایی و نادرستی همانجا بود. چگونه ممکن است مدیر متعهد و مسئول و کاردان و خدمتگزار مردم در روز و ساعت رسمی هفته که باید به مشکلات مردم رسیدگی کند. در خدمت نظام و گرهگشای معضلات گرفتاران باشد، جایگاه و پُست خود را خالی کند و به دنبال مدرک و تحصیل برود و نهایتاً این شد مقدمه بیسوادی، سهلانگاری، رودربایستی استاد با دانشجوی دارای پُست و مقام دولتی، مسامحه و بیارزشی کار آموزش و تعلیم و شد آنچه شد و تبعات این ناهنجاری علمی امروز دامان بسیاری از مدیران و مسئولان و سیاسیون و نمایندگان مجلس و هیات وزیران کشور را گرفته است و خدا نکند که این علمآموزی قلابی و منحرف گفته حکیم خراسانی ناصر خسرو را تداعی کند که: چو علم آموختی از حرص آن گه ترس (که اندر شب) کاندر شب/ چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا. و دیدیم و دیدید که عدهای از اختلاسگران، رشوهگیران و دلالان کار چاقکن دستگاههای مهم دولتی که با همین مدارک جعلی و نفوذ در مراکز مهم کشور غارتگران بیتالمال و حقوق مردم و کشور شدند و خوردند و بردند و به حیثیت و اعتبار و آبروی مملکت چه آسیبها که نرسید!!!
پینوشتها:
1- «آداب تعلیم و تعلم در اسلام»، شهید ثانی، مترجم دکتر سید محمد باقر حجتی، صفحه 205
2- روزنامه آفتاب یزد، 13/2/1399
3- خبرفوری، 26/2/1399
4- خبرگزاری مهر، 25/5/1388
5- ایرنا، 21/3/1398
6- آرمان ملی، 12/3/1399
انتهای پیام
شعر از سنایی است نه ناصر خسرو؟!