خرید تور نوروزی

نقد مدعای کاذب طرفداران احمدی‌نژاد

رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

نزدیکان رییس دولت سابق و طرفداران ایشان همچنان تلاش دارند شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر را به دلیل دوری این جریان از احمد‌ی‌نژاد بخوانند، فاصله‌ای که سبب شد آرای جریان اصولگرا به سطح نازلی سقوط کند و عملا از گردونه‌ی رقابت‌ها عقب بمانند. به بیانی دیگر جریان اصولگرا را وامدار شخص و تفکر احمدی‌نژاد می‌دانند و نه برعکس. بیان چنین مدعایی حداقل براساس شواهد، گفته‌ها، خاطرات شخصیت‌های سیاسی و یادداشت‌های منتشر شده از سوی جریان اصولگرا و نزدیکان احمدی‌نژاد به دور از واقعیت است، در ادامه مدعای بعد از اعلام نتایج انتخابات نزدیکان رییس دولت نهم و دهم به چالش کشیده خواهد شد.

  1. نزدیکان و دوست‌دارن شخص رییس دولت سابق اندکی صبر کردند تا نتایج انتخابات روشن شود، دقیقا بعد از اعلام نتیجه‌ی حوزه‌های رای‌گیری در شهرها و تهران به این نتیجه رسیدند که بازی را «آنها» باختند! همان‌هایی که به آرمان‌های احمدی‌نژاد پشت کردند و گاه خنجر از پشت زدند! راحت‌ترین و ساده‌ترین مسیر را برای دوری‌جستن از واقعیت‌های موجود گزینش کردند؛ گویا در قراردادی نانوشته میان خودشان به این فرجام رسیدند که علل اصلی شکست و یا ناکامی اخیر را به سویی دیگر حوالت دهند تا دامان رییس دولت و هوادارانش را از کاهش چشم‌گیر آرا دور نگاه دارند، ‌دور نگاه داشتنی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 و آمدن دوباره ی «فصل بهار» به کارشان آید.

بنابراین به یکباره در نوشتارهای خویش با چرخشی عجیب به اصولگرایان یورش بردند و آنان را متهم به ناکارآمدی کردند، آش را آنقدر‌ها شور پختند که مشاور رییس دولت سابق مجبور شده شادمان شدن احمدی‌نژاد بعد از شکست اصولگرایان را تکذیب کند. بنابراین این سوال بسیار ساده را از خود نپرسیدند اگر احمدی‌نژاد اصولگرا نیست پس چیست؟ اگر وی را نمی‌توان در این جریان و طیف سیاسی تعریف کرد پس چرا در سال 1384 و مجددا در سال 1388 احزاب و شخصیت‌های تعریف شده در جریان اصولگرا با نشر بیانیه‌ و یادداشت‌های سراسر پرشور حمایت بی‌دریغ خود را از وی اعلام کردند؟ شاید بتوان همه‌ی آن حمایت‌ها را تکذیب کرد، ولی نمی‌توان عملکرد وزیران، مدیران ارشد و میانی دولت وی را به آسانی تکذیب کرد. شخصیت‌هایی که همچنان خود را در حلقه‌ی گسترده‌ی اصولگرایی و نه احمدی‌نژاد تعریف می‌کنند.

  1. کارگزاران دولت نهم و دهم به گونه‌ای سخن می‌گویند که در این انتخابات هیچ‌کدام از گزینه‌های احمدی‌نژاد در لیست‌های انتخاباتی و خصوصا شهر تهران حضور نداشته‌اند! در صورتی که می‌توان نام این اشخاص را در آخرین آگهی نتیجه‌ی انتخابات وزارت کشور مشاهده کرد. مرتضی‌ آقاتهرانی، مرضیه وحید دستجردی، مهراد بذرپاش، پرویز داودی، مسعود میرکاظمی و دیگرانی که کوشش داشتند با منتصب کردن خویش به جریان اصولگرا و جبهه‌ی پایداری به مجلس شورای اسلامی راه یابند. اگر نام و نشان این افراد بازگو کننده‌ی نزدیکی به احمدی‌نژاد نیست پس چه چیزی است!؟ قرار گرفتن این اسامی در لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان به چه معنا است!؟

از سویی دیگر، بدون تردید رای این افراد برآمده از حضور در لیست اصولگراهاست، نه آرایی که از رابطه و نزدیکی با احمدی‌نژاد کسب شده است. به عنوان مثال اگر قرار بود فردی با اعلام نزدیکی و یا دوستداری احمدی‌نژاد رای‌آور باشد کسی نبود جز بیژن رنجبر، ایشان به همان رسم مدیران دوره‌ی دولت نهم و دهم تا اواسط سال 93 مدیریت دانشگاه تربیت مدرس را عهده‌دار بود، اما در شهر تهران با کسب 4 رای در رتبه‌ی 996 قرار گرفت! می‌توان با خواندن شمارگان آرای وی به این نتیجه رسید، اقوام ایشان نیز به وی رای نداده‌اند.

  1. آنچه در انتخابات شهرهای بزرگ و تهران بیش از دیگر شهرها و شهرستان‌ها به چشم می‌خورد، رای دادن به لیست‌هاست و نه اشخاص. حضور 1021 نفر کاندیدای مجلس شورای اسلامی در شهر تهران و رقابت آنها برای کسب کرسی‌های مجلس، چنانچه افراد حاضر به لیست‌ها نپیوندند شانس رای‌آوری‌شان بیش از اندازه کاهش می‌یابد. براساس آمارهای منتشر شده بیش از 213 نفر از کاندیدها شهر تهران کمتر از 1000 رای کسب کردند، آرای این کاندیدا را می‌توان فامیلی، قومی و در بهترین حالت محلی ارزیابی کرد! بدون تردید شیوه‌ی رای‌آوری این افراد به صلاحیت فردی، میزان تحصیلات، شرکت در کنفرانس‌های علمی و تحقیقی و یا وابستگی‌ها جناحی بازنمی‌گردد، برای کسب موفقیت در شهرهای بزرگ کاندیدا ناچارند به لیست‌های هم‌سو گره بخورند، در غیر این صورت نزدیکی به یک شخص و یا گروه و یا داشتن عکس‌های دو نفره با رییس دولت سابق و یا مرد مدعی ساختن دولت بهار آرای چندانی کسب نخواهد کرد.
  2. آرای شخص حداد عادل با رفعت بیات که موفق به کسب رتبه‌ی 244 در شهر تهران شده بسیار توفیر دارد. از طرفی دیگر، قرار نگرفتن نام این افراد در لیست‌ها باعث آن شد که نام خود را در انتهای جدول اسامی مشاهده کنند. به بیانی دیگر، غیرسیاسی اندیشیدن، دوری کردن از احزاب، باور کاذب به توانایی‌های شخصی و نداشتن تحلیل نسبتا روشن از تحولات ایران امروز دست به دست هم داده و باعث می‌شود کاندیدا با کسب کمترین رای میدان رقابت‌ها را ترک کند. کسب رای در شهر تهران، به دلیل رای‌آوری از طریق لیست‌های موجود را می‌توان سیاسی‌تر عنوان کرد، ولی اینکه شخصیت‌های سیاسی بتوانند تنها و بدون اتکا به هم‌طیفی‌ها مجوز ورود به مجلس را کسب کنند با توجه به وضعیت انتخابات و پررنگ‌تر شدن نقش احزاب در کشور بعید به نظر می‌رسد.

در واقع رای نیاوردن لیست مشترک اصولگرایان و جبهه‌ی پایداری و اشخاص بسیار نزدیک به رییس دولت سابق نشان از آن دارد که رای نیاورند آنان به دلیل اتخاذ مواضع ضد دولتی، مخرب، جنجالی و پرحاشیه آنان در روزهای گذشته و ماه‌های قبل است و ربطی به عدم حمایت احمدی‌نژاد و یا قرار نگرفتن در لیست ائتلاف بزرگ اصولگرایان ندارد.

  1. احمدی‌نژاد نمی‌تواند به صورت شخصی وارد میدان رقابت‌ها شده و رای‌آور تلقی شود. دوست‌داران وی باید بپذیرند تا حالا او موفق به ارایه‌ی ناچیزترین خرده‌گفتمان هم نشده است. نقش وی در طول 8 سال ریاست‌ جمهوری بیش از آنکه به جریان‌سازی، شکل‌دهی مجدد به جریان اصولگرایی و یا دریافت مجوز حزبی فراگیر باشد بیشتر ریشه در بهره‌بری بالا از فضای رسانه‌هاست. اینکه چنین نقشی را بپذیریم و یا خیر تفاوتی در اصل داستان ندارد، ولی علاقه‌مند بود همیشه از فرصت‌های حضور در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی استفاده کند. دعوت هیچکدام از رسانه‌ها را رد نمی‌کرد، علاقه‌مندی وی در حضور همیشگی‌اش در رادیو و تلویزیون را می‌توان در اعلام سیاست‌های دولت نهم و دهم از سوی ایشان مشاهده کرد.

در واقع طرفداران احمدی‌نژاد حضورهای دایم وی را به جای ارایه‌ی یک گفتمان نیم‌بند از سوی وی اشتباه گرفته‌اند. می‌توان در رسانه‌ها حضور داشت، ولی این حاضر شدن‌ها دیر یا زود سوخت می‌شود و نشانی از آنان یافت نخواهد شد. در حالی که گفتمان‌ها حتی اگر در صحنه حاضر نباشند و یا نقش آنان برای مدتی کمتر به چشم آید، ولی در هنگامه‌ای دیگر به عرصه‌ی سیاست و فعالیت‌های  اجتماعی باز خواهند آمد. نقش رسانه‌ای می‌میرد، ولی گفتمان‌ها خیر. طرفداران احمدی‌نژاد باید این نکته را پذیرا باشند، مرور گفته‌ها و رفتارهای رییس دولت سابق به غیر از سخنان و رفتارهای جنجالی وی زیر چتر اصولگرایی قرار می‌گیرد.

احمدی‌نژاد اگر موفق می‌شد گفتمانی براساس چارچوب‌های نظام جمهوری اسلامی ایران ارایه می‌داد امکان داشت بتواند این چتر را گشوده سازد و جریان اصولگرایی را حمایت کند و یا آنان را زیر چتر خویش آورد، ولی تا مادامی که چنین الگوی گفتمانی را تبین نکرده ناچارا شخص وی و هم طرفداران بزرگ و کوچکش زیر چتر اصولگرایی تعریف خواهند شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا