محمود فخارزاده کرمانی؛ از بازداشتگاه تا دبیرخانه دادستانی
حسین قاسمی، پژوهشگر تاریخی مسایل امنیتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «محمود فخارزاده کرمانی ؛ از بازداشتگاه تا دبیرخانه دادستانی» نوشت:
۱- امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۳۵۸٫۵٫۱۵ علی قدوسی را بعنوان دادستان کل انقلاب منصوب کردند. (۱) بیست و پنج ماه بعد، در تاریخ ۱۳۶۰٫۶٫۱۴، علی قدوسی بر اثر انفجار بمب در دفتر کارش به شهادت رسید. (۲) یک هفته پس از شهادت قدوسی در ۲۱ شهریور ۱۳۶۰ دادستانی طی اطلاعیهای محمود فخارزاده کرمانی را بعنوان تروریست عامل این عملیات معرفی کرد. (۳)
محمود فخارزاده کرمانی کارمند دادستانی انقلاب بود. پیشینه و سوابق او چیست و چگونه به دادستانی ورود کرد؟ برغم گذشت ۳۹ سال از شهادت علی قدوسی، مطلبی در این باره منتشر نشده است. در این مقاله میکوشم بر اساس تحقیقاتم در سالهای ۱۳۹۵- ۱۳۹۶ به پرسشهای فوق پاسخ دهم.
۲- مهدی هدایت، از مدیران دفتر شهید قدوسی، (۴) در گفتگو با من درباره سوابق فخارزاده و ورود او به دادستانی چنین گفت:
«محمود فخارزاده کرمانی را به همراه یک سری اعلامیههای سازمان منافقین گرفته و آورده بودند. آقای سید علیاصغر حجازی به من گفت او را محاکمه کن. از بازداشتگاه او را آوردند. گفت من را فریب دادند. خیلی اظهار ندامت و پشیمانی کرد. تعهد داد. به آقای حجازی منتقل کردم. بازداشتگاه موقت در اختیار محمدتقی سجادی (۵) بود. آقای حجازی گفت تقی امروز نیست، فردا بیاید. فردا که سجادی آمد تا رفت و فخارزاده را دید بغلش کرد. در دوران مدرسه با هم بودند. سجادی آمد بالا و گفت: این بنده خدا بچه خوبی است، یک اشتباهی کرده است. لذا آزادش کردند و رفت. دو هفته یا یک ماه بعد، محمدتقی سجادی آمد و فخارزاده را مورد اعتماد کاملش معرفی و در دادستانی شاغلش کرد. مدتی در نظارت و هماهنگی بود و مدتی در دبیرخانه.» (۶)
جواد علی اکبریان،(۷) که در مقطعی هممحلهای و هممدرسهای فخارزاده کرمانی بود، درباره پیشینه و چگونگی بکارگیری او گفت:
«فخار در دبستان باقریه هممدرسهای من و (پسرخاله ام) مرحوم سجادی بود. فخار در کوچه گلچین مینشست، مدرسه باقریه یک کوچه قبل از آن بود. منافقین سر چهارراهها میایستادند و اعلامیه و روزنامه پخش میکردند. فخار را گرفته بودند چون نشریه مجاهدین را پخش میکرد. آورده بودند دادستانی کل. در دادستانی کل چند سلول انفرادی داشتیم. کسانی را که میخواستیم موقت بازداشت کنیم آنجا نگه میداشتند تا بعد بفرستند زندان.
فخار را که گرفته بودند و آورده بودند بازداشتگاه دادستانی کل، فردا یا پس فردا آقای سجادی میرود آنجا. میبیند فخار آنجاست. میگوید تو اینجا چکار میکنی؟ فخار میگوید من را اشتباه گرفتهاند و… سجادی هم میآید میگوید این بچه خوبی بود و مذهبی و اشتباه شده و… سجادی فخار را آورد به دادستانی. داستان ورود فخار به دادستانی اینجوری بود.» (۸)
محمود یگانه،(۹) مسئول گروه تحقیق، که فخار پس از شروع به کار در دادستانی به آن واحد فرستاده شد، گفت:
«فخارزاده دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران بود. مشهدی بود. آقای محمدتقی سجادی هم مشهدی بود و پسرخاله آقای جواد علی اکبریان. به صرف رفاقت فخارزاده را معرفی کرد و آورد. محمود فخارزاده دوست مشترک محمدتقی سجادی و احمد مروی و اکبریان بود. گویا احمد مروی هم با فخارزاده هممحلی بودند.»
محمود یگانه معرف فخارزاده به گروه تحقیق را احمد مروی ذکر میکند:
«آقای احمد مروی سه نفر از بچههای مشهد را معرفی کردند. از جمله آنها فخارزاده بود. فخارزاده در دبیرخانه پیش احمد مروی بود. از پیش آقای مروی آمد گروه تحقیق.»
یگانه درباره مسولیت فخارزاده در گروه تحقیق گفت:
«ما یک جا داشتیم در خیابان زاگرس که بعداً شد ستاد اجرایی فرمان امام (ره). منزل میرآخور حکیم، یهودی صهیونیست فراری، بود. اسناد و مدارک منازل و اماکن طاغوتیها آنجا نگهداری میشد. مسئولیت آن با فخارزاده بود. همانجا هم میخوابید و کلی اسناد دستش بود.»
یگانه درباره اخلاق و رفتار فخارزاده گفت:
«فخارزاده روابط عمومی بسیار خوبی داشت. کار توجیهی خیلی خوب بلد بود. نمیتوانستی او را عصبانی کنی. بهیچوجه بلند صحبت نمیکرد. کاری نمیکرد که از او ناراحتی به دل بگیری. اگر دو روز با شما رفیق میشد اسم کوچک شما را صدا میزد و خودمانی میشد و با همان لهجه مشهدی صحبت میکرد. کاری که به او واگذار میشد با دقت انجام میداد. رفیقباز بود. ظاهر مذهبی داشت و سادهپوش.» (۱۰)
به گفته مهدی هدایت، محمود فخارزاده کرمانی پس از مدتی از گروه تحقیق به دبیرخانه منتقل و مسئول دبیرخانه محرمانه شد. (۱۱)
۳-حوالی ساعت ۹ بعد از ظهر ۷ تیر ۱۳۶۰ بر اثر انفجار بمب در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی آیتالله بهشتی و جمعی از مسئولین کشور به شهادت رسیدند.
دو ماه بعد، در ۸ شهریور ۱۳۶۰، بمب دیگری ساختمان نخستوزیری را فروریخت و رئيسجمهور و نخستوزیر وقت، محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، به شهادت رسیدند. پس از این قضایا نسبت به نفوذ سازمان منافقین در دستگاهها حساسیت جدی پدید آمد. با توجه به سوابق محمود فخارزاده کرمانی این حساسیت درباره او نیز وجود داشت.
محمد هنری (۱۲) در این باره گفت:
«پنج روز قبل از شهادت شهید قدوسی یکی از بچههای انجمن اسلامی دانشگاه تهران روزی میآید دادستانی. با آقای حجازی کار داشت. فخارزاده را میبیند و به آقای حجازی میگوید این آدم منافق است، چرا اینجا بکارگیری شده؟» (۱۳)
محمود یگانه (ترابی) تقریباً شبیه به همین مطلب را بیان کرد:
«یک روز بعد از ۸ شهریور دیدم در لابی ساختمان سروصدا است. گفتند دانشجویان تحکیم وحدت با آقای حجازی ملاقات داشتهاند و دارند سروصدا میکنند. برخی از آنها فخار را دیده بودند و با دیدن فخار معترض بودند که چه کسی این فرد را آورده، این فرد منافق است… در این رابطه جلسهای با شرکت آقایان حجازی، محسن رضایی، لاجوردی و رضا سیفاللهی تشکیل شد. در این جلسه مقرر شد پس از تعطیلات پنجشنبه و جمعه فخارزاده دستگیر شود. احتمالاً این خبر توسط عنصر جمعآوری به سازمان منافقین رسیده و باعث سرعت بخشیدن به برنامه انفجار شده بود. این نشان میدهد که فرد یا افرادی که دیدهبان ایشان بوده دسترسیهایش بالا و بسیار مهمتر از فخار بوده.» (۱۴)
مهدی هدایت نیز به قرار دستگیری فخارزاده در روز شنبه اشاره میکند:
«ظهر سهشنبه آقایان لاجوردی، محسن رضایی، رضا سیفاللهی آمدند دادستانی. آمده بودند که بگویند فخارزاده مشکوک است و باید دستگیر شود. پنجشنبه کارکنان که رفتند، ترابی و حجازی به من گفتند از صبح روز شنبه دبیرخانه محرمانه را هم تحویل بگیرید. تا آن موقع فخارزاده مسئول دبیرخانه محرمانه بود.» (۱۵)
بهزاد نبوی درباره فخارزاده کرمانی میگوید:
«دو یا سه روز بعد از شهادت رجایی که من در نخستوزیری با دیگر برادران مسئول داشتیم مسئله انفجار را پیگیری میکردیم، در همان موقع با برادران اطلاعاتی صحبت که میکردیم یادم میآید که از فخار نیز صحبت شد که برادران میگفتند مشکوک است و قرار بود در افشاء وی اقدام شود که متأسفانه خیلی زود قبل از اینکه اقدامی بشود کار خود را کرد و فرار کرد.» (۱۶)
۴- صبح شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ شهید قدوسی پس از دیدن فخارزاده ابراز تعجب کرد. مهدی هدایت اینگونه روایت میکند:
«صبح شنبه دیدم فخارزاده دارد قدم میزند. میرمحمدصادقی آبدارچی میگفت فخار از ساعت پنج صبح پائین بود، جمعه نیز چند بار تردد داشت. وقتی حاج آقای قدوسی آمد تعجب کرد که چرا این را هنوز نگرفتهاند؟» (۱۷)
دقایقی پس از ورود قدوسی به دفترش بمب منفجر شد.
محمد هنری درباره مکان قرار دادن بمب گفت:
«زیر اتاق آقای قدوسی در طبقه همکف کتابخانه بود. یک نفر به نام ذوالقدر آنجا مینشست و تایپ میکرد. البته روز انفجار ذوالقدر در اتاقش و پای دستگاه تایپ نبود. در سقف این اتاق بمب کار گذاشته شده بود.» (۱۸)
محمود یگانه (ترابی)، که پس از تشکیل وزارت اطلاعات از دادستانی به وزارتخانه فوق منتقل شد، معتقد است که این بمبگذاری کار یک فرد نبود:
«یک آدم بپایی داشته، یک هادی هم داشته، والا چه کسی میداند الان شهید قدوسی آمد داخل اتاق، سپس رفت پشت میز و آن نقطهای که بمب زیر پایش منفجر شود. نمی شود بدون تشکیلات یک نفر را به سوی عملیات بزرگ هدایت کرد و موفق هم شد. قطعاً یک تیم در سیستم نفوذ مسئول این کار بوده. امکان دارد فردی قطعات بمب را آورده باشد، فردی دیگر آن را کار گذاشته باشد، فرد دیگری انفجارش را انجام دهد، فردی باید گرا دهد که انفجار دقیق و بموقع انجام شود.» (۱۹)
—
۱- [لینک]
۲- [لینک]
۳- [لینک]
۴- سوابق مهدی هدایت: از مدیران دفتر شهید قدوسی، رئیس دفتر سید حسین موسوی تبریزی (دادستان کل)، رئیس دفتر یوسف صانعی دادستان کل.
۵- سوابق محمدتقی فتاحی معصوم معروف به سجادی: مسئول روابط عمومی دادستانی کل، نماینده دادستان کل در دادگاه مبارزه با مواد مخدر و منکرات، دادستان شهرداری.
۶- گفتگو با مهدی هدایت، چهارشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۷ ساعت ۱۰ تا ۱۴ با حضور محمدحسین قدوسی فرزند شهید قدوسی.
۷- سوابق جواد علی اکبریان: از مسئولین دادستانی کل، معاون وزیر اطلاعات، معاون وزیر کشور، قائم مقام تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(س).
۸- گفتگو با جواد علی اکبریان، سهشنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۶ ساعت ۱۷ تا ۲۰، باشگاه اندیشه و بنیاد شهید قدوسی با حضور محمدحسین قدوسی فرزند شهید قدوسی.
۹- محمود یگانه (ترابی): مسول گروه تحقیق و نظارت دادستانی کل، از مدیران وزارت اطلاعات.
۱۰- گفتگو با محمود یگانه ( ترابی)، یکشنبه ۱۳۹۵/۸/۱۶، ساعت ۱۰-۱۱:۳۰ صبح.
۱۱-گفتگو با سید مهدی هدایت، چهارشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۷ ساعت ۱۰ تا ۱۴ با حضور محمدحسین قدوسی فرزند شهید قدوسی.
۱۲- سوابق محمد هنری: مسئول روابط عمومی دادستانی کل، مدیر کل حراست آموزش و پرورش.
۱۳- سهشنبه ۱۳۹۵/۸/۱۸ ، ساعت ۱۵ تا ۱۸، باشگاه اندیشه.
۱۴- گفتگو با محمود یگانه ( ترابی) ، یکشنبه ۱۳۹۵/۸/۱۶، ساعت ۱۰-۱۱:۳۰
۱۵- گفتگو با مهدی هدایت، چهارشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۷ ساعت ۱۰ تا ۱۴ با حضور محمدحسین قدوسی فرزند شهید قدوسی.
۱۶- رضا گلپور، روزشمار وقایع نگاری کتاب شنود اشباح، ناشر:مولف، چاپ اول،پاییز۱۳۸۳، صفحه ۲۷۶
۱۷-گفتگو با مهدی هدایت، چهارشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۷ ساعت ۱۰ تا ۱۴ با حضور محمدحسین قدوسی فرزند شهید قدوسی
۱۸- سه شنبه ۱۳۹۵/۸/۱۸ ، ساعت ۱۵ تا ۱۸، باشگاه اندیشه
۱۹- گفتگو با محمود یگانه ( ترابی) ، یکشنبه ۱۳۹۵/۸/۱۶، ساعت ۱۰-۱۱:۳۰.
انتهای پیام
وقتی قدوسی تعجب کرده که چرا هنوز نگرفتنش معلومه که کسانی که مسئولیت دستگیریش رو داشتند دست داشتن تو عملیات.
اینکه خودش آمده و شخصا جلوی قدوسی راه رفته یعنی با کمال وقاحت میخواسته بهش بفهمونه تو خیلی کمتر از اونی که بخوای من رو دستگیر کنی