یادداشت فرخ نگهدار دربارهی نامهی موسوی خوئینیها
فرخ نگهدار -فعال سیاسی چپگرا و رهبر سابق سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که ساکن لندن است- در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، به تحلیل نامهی آیت الله موسوی خوئینیها به رهبری پرداخته که در ادامه میخوانید:
انتشار نامهی آقای خوئینیها خطاب به آقای خامنهای یک نقطه چرخش بسیار مهم در کل حیات جمهوری اسلامی ایران است. برای اول بار است که یکی از ارکان انقلاب، یکی از موثرترین موسسان جمهوری اسلامی و نزدیکترین چهرهی زنده به منش و روش آیتالله خمینی، خطاب به رهبری کشور زبان به انتقاد و هشدار گشوده است.
در طول حیات 41 سالهی جمهوری اسلامی بسیار کسان، از بزرگ و کوچک، رهبر را خطاب قرار داده، سخن به گلایه گشوده و، به تندی یا از سر دلسوزی، رفتار رهبری را مورد نقد و عتاب قرار دادهاند. اما هیچیک از آنان در جایگاهی همطراز با آقای خوئینیها نبوده و در حد ایشان در استقرار نظام موجود نقش نداشتهاند.
آقای سید محمد موسوی خوئینیها از ابتدای انقلاب تا امروز پیوسته و پایدار پارهی جداییناپذیر تنِ نظام بوده و در درون و برون در راه اصلاح امور در جمهوری اسلامی مجاهدت داشته است. به یقین جز آقای هاشمی رفسنجانی شخصیت دیگری نیست که در مقام گفتگوی مستقیم با مقام رهبری برآمده و برای برون برد کشور از تنگناهای کنونی خطاب به ایشان اظهارنظر کرده باشد.
فهم جامعهی ایرانی از رفتار آقایان موسوی و کروبی و خاتمی هم این است که آنها منتقد و حتی مخالف رفتارهای رهبری جمهوری اسلامی هستند. ویژگی تفاوتزا در مورد آقای خوئینی، گشودن گفتگوی نقادانه از سوی کسی است که به لحاظ معیارها در جمهوری اسلامی خصلتا خود در طراز رهبری است.
همیشه یقین داشتهام که اصلاحپذیری جمهوری اسلامی مستلزم رواج و نهادینه شدن گفتگوی انتقادی با دستگاه رهبری جمهوری اسلامی است. در تمام دوران حیات جمهوری اسلامی ایران، مانع بزرگ و عبورناپذیر در مقابل اصلاحات، وجود نیرویی در حول و حوش دستگاه رهبری جمهوری اسلامی ایران بوده است که رهبری را در پردهی تقدس میپیچد و نقد رفتار او را طغیان علیه نظام تلقی میکند. تا این سد شکسته نشود، تا گفتگوی انتقادی در آن سطح شکل نگیرد، اصلاح امور در کشور به حالت تعلیق، و شکاف میان حکومت و مردم در مسیر تعمیق خواهد بود. ده سال پیش در سخنی دلسوزانه با رهبری جمهوری اسلامی نوشتم که مسیری که مداحان پیش پای کشور میگشایند همان مسیری است که کشورِ ما قبل از انقلاب پیمود و نظام حاکم را چنان بیکس و منزوی کرد که فقط به نیروی قهریه ماندگار بود.
سخنان دلسوزانه و مسئولانهی آیت الله سیدمحمد خوئینیها هم امروز با واکنش گسترده و تندخویانهی همهی کسانی مواجه است که مقام رهبری را در پردهی تقدس میپیچند تا او را نقد ناپذیر و بری از خطا جلوه دهند.
و ایران نه در مقابل چالشهای به غایت پیچیدهی درونی، نه در مقابل فشارهای حداکثری بیرونی توان تکیه زدن بر اعتماد و حمایت ملت نخواهد یافت مگر ملت ما، به همت دلسوزانی چون آقای خوئینیها، موفق شود دستگاه رهبری جمهوری اسلامی را از حصر و انحصار مداحان برون آورند و گفتگوی انتقادی با رهبر، و پاسخگویی رهبری به نمایندگان و دلسوزان ملت را به خصیصهی ذاتی و عادی نظام بدل سازند. ملت ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد به روزهای قبل از 30 خرداد 60 بازگردد.
انعکاس دیدگاهها از سوی انصاف نیوز به معنای تایید یا رد آنها نیست
انتهای پیام
خویینی ها نامه نوشت و مارکسیست ها حمایت کردند! آن هم با یادواره ای از خرداد 60! اگر اکبر گودرزی هم بود حمایت می کرد!
دیگر بهتر از این نمی شد سخنان مخالفان خویینی ها در وصف او را تایید کرد!
انصاف بی انصاف! می خواهی بعد از این که این مطلب از صفحه ی اولت رفت آن کامنت یک صفحه ای من را بازنشر بدهی؟
یادت رفته جوان (اسم یک روزنامه مثل خودت هم هست) که ما دیگه الان رفیق گرمابه و گلستان روسها شدیم . کمونیستها رو میگم.بله شرقی ، نه نه نه غربی : شعار جدید سیاست کلی خارجه
از سخنان موسوي خوئيني ها بايد فرخ نگهدار كمونيست فراري مزدور دفاع كند
براي موسوي خوئيني ها و همفكرانش متاسفم كه گزافه گويي هايش مورد استقبال فرخ نگهدار قرار گرفته.اقاي خوئيني ها دنبال اشتباهت بگود ببين چه اشتباهي كردي كه يك كمونيست دشمن دين از تو دفاع ميكند
اقوال را بشنو و احسنش را برگزین!! چکار گوینده داری!!؟ مهم گفتار است نه گوینده! اگر مسلمانی، پس باید بدانی که این کلام خداوند است! در قرآن جستجو کنی، خواهی یافت. اما متاسفانه شماها فقط دنبال بهانه هستید و اساسا همین شماها جزئی از موانعی هستید که جناب نگهدار بدرستی بدان اشاره کرده است.
اگر مزدور از مزدور حمایت نکند عجیب است
شما مزدت را از کی می گیری؟
از انجا که منافقین میدانند نقد مشفقانه اثر مثبت دارد و ممکن است روی رهبر اثر مثبت بگذارد هراس احاطه اشان کرده که نکند خدای ناکرده رهبر در اعمالش تغییری پیدا شود و کارها بنفع مردم بدل گردد و سر ما بی کلاه بماند! و همه در یک کار حمعی حمله به ناصح را از هر سو و هر عنوان و زاویه ای شکل داده اند و تو گوئی اب به خوابگه مورچگان افتاده” خود خوئینیها که شده لولو خورخوره” این اقای نگهدار هم شده یک کمونیست کثافت فراری! حالا هر کی مرده بیاد جلو!
شاید ذکر چند نکته هم برای نویسنده و نیز برای زیرنویس نویسان مفید باشد:
– آقای نگهدار دیر زمانی است که از مواضع کمونیستی فاصله گرفته اند و بر مبنای “ مانیفستی” که منتشر ساخته است خود را دیگر مارکسیست نمی داند.او بین مواضع سوسیال دمکرات و سوسیال لیبرال در نوسان است.
– شیخ مهدی کروبی و آقای احمدی نژاد پیش تر انتقادهای تندتر و صریح تری به رهبری کلان کشور داشته و دارند. نباید برداشتی مبالغه امیز از نظر آیت الله خونینی ها ارائه داد. بخصوص آنکه آقای خونینی ها انتقادی از رهبری نکرده است بلکه خواستار گشودن باب نقد و باز شدن راه مشارکت برای احزاب و جبهه های مختلف بمنظور برون رفت از دشواری ها و بن بست های سیاسی و اقتصادی کشور شده است. ( مشخص نیست که آیت االله خوئینی ها مرزهای مشارکت را تا کجا و کدام نیروهای سیاسی بسط می دهد).
– تصور “ نیرویی در حول و حوش دستگاه رهبری” که مانع ارتباط با آیت الله خامنه ای ، رهبر نظام می شود، تصوری ساده انگارانه و در قیاس با نظام قبلی است. رهبر نظام بارها در اظهاراتش ، نشان داده است که حتی در جریان جزئیات امور قرار دارد. انتقادها را می شنود و به شیوه خود پاسخ می دهد. وی البته بارها تاکید داشته است که “ انتقاد” را با “ پیشنهاد سازنده” همراه کنید. نامه آقای خوئینی ها ، همانا “پیشنهاد سازنده” است ، که باید منتظر پاسخ آن باشیم.
– “ بازگشت به قبل از ۳۰ خرداد ۶۰” ، همچون “ بازگشت به سال های طلایی” ، فرو رفتن در توهماتی است که با واقعیت های امروز جامعه ما و دنیای حاضر رابطه بسیار دوری دارند. به تعبیر درست آقای خامنه ای “ کاریکاتور “ کشیدن است. برعکس ما باید از روش های دهه شصت برای حل مسائل امروز فاصله بگیریم و شیوه های پاسخ به نیازهای امروز را درک کنیم و به آینده بیاندیشیم.
حالا آقای خویینیها که علیرغم مبارزات قبل از انقلاب، فعالیتهای غیرقابل دفاع و سرکوبگرانه و بی منطق ایشان در سمت دادستان انقلاب که مردم را به نظام بدبین کرد و همچنین بظاهر رتبه علمی و عملی و عرفانی قابل ذکری ندارد و از یک ارتباط عمومی و یا حتی خصوصی وحشت دارد، نزدیک ترین چهره به امام و همطراز رهبر شد؟؟؟ وقتی با این مقدمه غلط تحلیلی شروع میشود مؤخره و نتیجه، غیر از غلط اندر غلط نمیتواند باشد.
ايران امروز به نظر و رأى همه فرزندانش نياز دارد ، درود به شما انصافيون كه اين ضرورت را جلوتر از بقيه درك كرده ايد.
رهبرعزیزمان بارها وبارها درجمع گروه های مختلف حضورداشته وانتقادها وپیشنهادها را شنیده است واین اولین بارنیست که دشمنان بخواهند این نامه رو خیلی علم کنن وزیادازحد به اون بها بدن و ازطرفی رهبرکه خودفرهیخته هستن هم خوب می داند که به این نامه چه جوابی بدهندبنابراین زیادسیاسیش نکنین حرف حق روحتی اززبان دشمن هم باید پذیرفت واگر هدف سواستفاده از نامه باشد مردم اگاه هستن و دیگر فریب نخواهند خورد درپرداختن به سیاست باید علم سیاسی داشته باشی والا نظرسیاسی ازعامه موثرنیست
یعنی حمایت فرخ نگهدار از خوینی ها خودش نشان از فضاحت نامه میده.
نقد که کلا چیز خوبیه،ولی کاری که امروز امثال خویینی ها انجام میدن فرار رو به جلوست،از حمله سفارت آمریکا گرفته تا حمایت از پرزیدنت روحانی
با تحلیل آقای نگهدار موافقم
اولین بار است در رسانه ای داخل کشور گفت و گوی انتقادی با رهبری را آغاز می کند، [شیوه رهبری هم مثل] شیوه امیر المومنین همین بوده، بارها آمده که بزرگان از نقد نمی هراسیدند.
تبریک به انصاف نیوز.
این کار ارزنده به خیر و صلاح کشور است.
من در کانادا زندگی می کنم با وجود اینکه تردو محبوبیت زیادی دارد گاهی خطاهایی می کند و رسانه ها آشکارا او را نقد می کنند.
این شیوه ای است که [همه ارکان] حکومت ما باید از نظام های دموکراتیک بیاموزد.
یعنی رسانه ها و مردم از ترودو بخاطر جنایاتش در یمن انتقاد می کنند؟!
فقط برای یاد آوری:
«هلن لاوردی ار» از اعضای مجلس عوام خطاب به ترودو پرسیده بود: چگونه وقتی همچنان به فروش سلاح به سعودیها اصرار داریم، میتوانیم ادعا کنیم که سیاست خارجی کانادا پیشرو و فمینیستی است؟ آیا به این ترتیب همدست جنایات حقوق بشری آنها نیستیم؟
پاسخ ترودو این بود که جریمه خروج از توافق تسلیحاتی با ریاض ۷۶۰ میلیون دلار است و همین مسئله، کار را بینهایت دشوار میکند.
امثال فرخ نگهدار سالهاست از طریق ایت الله بی بی سی [طرفداری جمهوری اسلامی] را میکند و بطور ضمنی مدافع حکومت بوده و هست . تلاش خوئینی ها و فرخ نگهدارها برای حفظ بقای [جمهوری اسلامی] است و در این موضوع تمام افراد آگاه شکی ندارند .
اینکه ۳۱سال از حکومت بعد از انقلاب در دستان دولتهای خاتمی،هاشمی،روحانی و بقیه اساتیدی بوده که از عزیزان اقای خویینی ها هستند و در این ۳۱ سال چرا دلسوز مملکت نشدند موندم؟یا چرا یک نامه به شیخ روحانی نمیفرستن جای سواله،،انصاف نیوز اگا ذره ای شرف داری اندازه اسمت حداقل انصاف داشته باش،،فکر کنم کارشناساتون همون اعضای گروهک منافقین هستن که همش پای سیستم نشستن تا مغره مردم رو شستشو بدن..
جناب سینا، شما درست میفرمائی! همه دولت ها بد بوده اند و فقط این حاکمیت است که خوب بوده!! ضمنا نیازی به نوشتن نامه به رئیسان دولت ها نبوده، شماها و طیف تان و رسانه هایتان دم به دم در حال حمله و نوشتن حماسه بر علیه شان بوده اید! آرشیو کیهان، جوان ، وطن امروز و رسالت را ببینی متوجه میشوی، البته اگر توان دیدن را داشته باشی! دیگر میخواستی چه نامه ای برایشان نوشته بشود!؟
عزیز خوب شهامت داشته باش از این 31سال اسم احمدی نژاد را هم ببر. که دورا ریاستش با تشویق تمجید همفکران شما مصیبتی به دامان این مملکت انداخت که امروز نتیجه ان را در زندگی مردم در هیچ شدن ارزش پول ملی در تورم لجام گسیخته در منزوی شدن یک ملت با فرهنگ وتمدن در پهنه گیتی می ببنی
گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد ، تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم، و حقوقى كه مانده است بپردازم، و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدم هاى خشمگين كناره مى گيرند دورى نجوييد، و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود . پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد. بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه. سخنان مولانا علی ابن ابی طالب در صحرای صفین
گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد ، تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم، و حقوقى كه مانده است بپردازم، و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدم هاى خشمگين كناره مى گيرند دورى نجوييد، و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود . پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد. بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه. سخنان مولانا علی ابن ابی طالب(ع) در صحرای صفین
گاهى مردم، ستودن افرادى را براى كار و تلاش روا مى دانند. اما من از شما مى خواهم كه مرا با سخنان زيباى خود مستاييد ، تا از عهده وظايفى كه نسبت به خدا و شما دارم بر آيم، و حقوقى كه مانده است بپردازم، و واجباتى كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن مى گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدم هاى خشمگين كناره مى گيرند دورى نجوييد، و با ظاهر سازى با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقّى به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پى بزرگ نشان دادن خويشم، زيرا كسى كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن، براى او دشوارتر خواهد بود . پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد، زيرا خود را برتر از آن كه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمى دانم، مگر آن كه خداوند مرا حفظ فرمايد. بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه. سخنان مولانا علی ابن ابی طالب(ع) در صحرای صفین