تاجیک: ظرفیت مذاکره بین ایران و آمریکا وجود ندارد
بابک مجیدی، انصاف نیوز: نصرتالله تاجیک دیپلمات سابق و کارشناس در گفتوگو با انصاف نیوز میگوید: ظرفیت مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی وجود ندارد به این دلیل که ترامپ تمام پیش شرطهای ممکن برای مذاکره را از بین برده است. از طرفی هم ترامپ به تغییر نظام ایران حتی به قیمت تجزیه فکر میکند. همچنین تاجیک میگوید در بحث مذاکره اول باید منتظر انتخابات آمریکا و دونالد ترامپ ماند و میافزاید: سیاست خارجی ما تا قبل از حوادث آبان 98 و سقوط هواپیمای اوکراینی دست بالا را داشت. با وجود مشکلات بسیار زیاد در حوزه اقتصادی، سیاسی، باید همه قوا و مخصوصا قوهی عاقله تصمیم درستی برای بهبود شرایط موجود بگیرند. همچنین این دیپلمات پیشین میگوید: با توجه به شرایط بد جامعه و عملکرد ترامپ امکان تکرار نرمش قهرمانانه وجود ندارد.
حمید ابوطالبی مشاور رئیس جمهور در روزهای گذشته در صفحه شخصی خود در توییتر، نکاتی درباره دفاع از اصل مذاکره بیان کرد و همین نکته باعث شد نیروهای مقابل دولت به او حمله کنند؛ در نهایت هم چندی بعد خبر از استعفای خود داد. در روزهایی که ایران توسط آمریکا تحریم شده و دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در سخنرانیهای خود بارها از ایران درخواست مذاکره مستقیم کرده است در این شرایط دو گانگی کشور، جریان مقابل دولت، مشکلات کلان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشور مذاکره با آمریکا چقدر تاثیرگذار است؟
نصرتالله تاجیک دیپلمات سابق در گفتوگو با انصاف نیوز به این موارد پرداخته است:
خبری منتشر شد مبنی بر اینکه آقای ابوطالبی، مشاور رئیس جمهور استعفا دادند. تحلیل شما از استعفای آقای ابوطالبی چیست و آیا ارتباطی به صحبت اخیر ایشان درباره بحث مذاکره بوده ربط داشته است یا نه؟
بنده هم اطلاع دقیقی ندارم و در تعریضی که به آن مطلبشان نوشتم، گفتم که کاش ایشان دلیلشان را توضیح می دادند که سوءتفسیر نشود. ایشان اما چیزی نگفته است و من در جایی ندیدهام که توضیح بیشتری داده باشند.
این روزها صحبتهای زیادی دربارهی مذاکره میشود. عدهای که طرفدار دولت آقای روحانی هستند میگویند که دولت باید در یک سال باقی ماندهاش، مذاکره کند که البته هجمه عجیبی به این گروه وارد میشود. به نظر شما آیا در این یک سال امکان دارد که صحبت از مذاکره شود؟
اصلا ظرفیت مذاکرهی ایران و آمریکا وجود ندارد! هیچ دیپلمات و سیاستمداری وجود ندارد که اصل مذاکره را زیر سوال ببرد و در اصل مذاکره هیچ شکی وجود ندارد. بحث بر سر مفید بودن مذاکره است. الان ظرفیت مذاکره وجود ندارد و بنابراین ما اصلا وارد این بحث نمیشویم که مذاکره مفید است یا نه. متاسفانه ترامپ همه زمینهها را از بین برده است؛ مذاکره باید از کانالهای دیپلماتیک باشد، وقتی وزیر امور خارجه یک کشور برای شرکت در مجمع عمومی و سازمان ملل هم دچار مشکل و تحریم است، مذاکره هیچ معنایی ندارد. ترامپ دارد با ما بازی میکند. یعتی اگر الان کسی بگوید که ترامپ پرچم مذاکره را برداشته است، من تعجب میکنم. ترامپ یک بازی دو سر برد را با ما شروع کرده است؛ از یک طرف میگوید مذاکره، که در داخل کشور و منطقه، سود ببرد. از طرف دیگر درون کشور ما را دچار انشقاق و دودستگی میکند؛ عده ای میگویند مذاکره خوب است و عدهای هم میگویند بد است. ترامپ یک استراتژی مشخص دارد و نباید به حرفش گوش کرد. عمل ترامپ این است که فشار را آنقدر حداکثری کند که مردم علیه حکومت شورش کنند. ترامپ به تغییر رژیم ایران حتی به قیمت تجزیه شدن کشور حاضر است! الان در اندیشکدههای آمریکایی –میان نومحافظهکارانشان- بحثی است مبنی بر اینکه ایران بیش از حد بزرگ شده است. تاثیرات ژئوپولتیکیاش از پهنهی جغرافیایی آن وسیعتر شده است. اینها دنبال تجزیه ایراناند. بنابراین به عقیدهی من الان ظرفیت مذاکره با ترامپ وجود ندارد. ما برای اینکه به برجام برسیم نزدیک به 12-13 سال کار دیپلماتیک انجام دادیم. در شرایطی که به نظر میرسد ترامپ به پایان عمر سیاسی خودش نزدیک میشود و دوره بعدی ریاست جمهوری را نخواهد دید، اینکه بیاییم و در اواخر دوران ریاست جمهوریاش به او امتیازی بدهیم و با او وارد مذاکره شویم، چیزی دستمان را نمیگیرد و او هم یقینا استراتژی اصلی خودش را دارد. از طرف دیگر سود دیگری که بازی ترامپ با ایران برایش دارد این است که وقتی ما حاضر به مذاکره نمیشویم، یقین داشته باشید که در یکی دو ماه آینده که صحبتهای انتخاباتی ما شدت میگیرد، ترامپ گناه عدم مصالحه با ایران را گردن اروپاییها و دموکراتهای داخل آمریکا میاندازد. میگوید من قصد کنار آمدن با ایران را داشتم اما هم ایران کنار نیامد و هم اینها کمک نکردند!
به نظر شما چه زمانی ظرفیت مذاکره ایران و آمریکا به وجود می آید؟
به عقیده من یکی از بهترین ظرفیتها زمان آقای اوباما به وجود آمد و ما یک مقدار در آن زمان تعلل کردیم. به عنوان یک کارشناس معتقدم که ما نباید میگذاشتیم کار به دقیقهی 90 که هیچ، به وقت اضافه برسد. ما باید هدف اصلی تیم ضدجنگ اوباما را خوب درک میکردیم. ما فکر کردیم اوباما هم دارد با ما بازی میکند ولی او واقعا میخواست مسائلش را با ما حل کند. آن حرف اوباما که میگفت من اگر میتوانستم آن پیچ و مهرهی تاسیسات انرژی هستهای ایران را باز کنم و بیاورم، این کار را میکردم، ولی نمیتوانم. این نشان میداد که میخواست با ما کار کند و با سعودیها هم مشکل داشت. اما الان وضعیت فرق دارد و میبینیم که سعودیها دارند چه سرمایهگذاری ای روی آمریکا و چین و روسها میکنند تا تحریمهای تسلیحاتی ایران ادامه پیدا کند. من فکر میکنم باید صبر کنیم تا ببینیم وضعیت ترامپ چه میشود. الان شرایطی نیست که ما و ترامپ بتوانیم با هم کنار بیاییم. ترامپ هم هیچ فضایی برای روابط دیپلماتیک با ما نگذاشته است. پایش را هم از خطوط قرمز ما فراتر گذاشته است.
البته باید توجه داشت که اینکه بایدن بیاید به این معنی نیست که در بهشت بر رویمان باز شده است. دموکراتها هم دغدغههای خودشان را دارند. اما در مجموع آنها قابل کار کردن بیشتر هستند تا ترامپ. به هر صورت ما یکسری مشکلات ساختاری در روابط با آمریکا داریم. سرنگونی حکومت مصدق در سال 1332 یک تحقیر ملی برای ما بود. اگرچه در بحث اشغال سفارت آمریکا، بخشی از آن تحقیر را پاسخ دادیم اما به هر صورت این قابل چشم پوشی نیست و موارد دیگری هم در طول تاریخ اضافه شده و من معتقدم آمریکا هیچگاه نقش مثبتی در روند توسعه و دموکراسی در ایران نداشته است. همیشه روند تخریبی داشته است. با این وجود نباید به این اختلافات دامن زد بلکه باید به دنبال منافع ملی خودمان باشیم و سعی کنیم در اجماعسازی با قدرتهای نوظهور مثل چین و روسیه و اروپا تلاش کنیم. مسائل منطقهای را هم قدری سامان دهیم. اینها در کنار آمادن با آمریکا موثر است. موقعی هست که ما منزوی هستیم، زیر چندین قطعنامهی بند هفت و ماده 41 و… هستیم، آن یک بحث است، موقعی هم هست که دارای قدرت نزم اجماعسازی بینالمللی هستیم، قدرت سخت هم در کنارش داریم و میتوانیم از خود دفاع کنیم؛ این مجموعه باعث میشود که آمریکاییها مقداری واقعبینانهتر با این موضوع روبرو شوند.
با توجه به اینکه مجلس یازدهم در اختیار اصولگرایان است و احتمالش بالاست که رئیس جمهور بعدی نیز از آنها باشد، آیا ما با رئیس جمهور بعدی آمریکا، چه ترامپ و چه بایدن، میتوانیم وارد مذاکره شویم یا نه؟
سیاست خارجی از دستهی مقولات ملی است. دولتها هم در آنها نقش دارند اما سیاست خارجی از مقولات حاکمیتی است. یعنی رئوس نظام هستند که به تدوین استراتژیهایی میپردازند که باید در آن دوره اجرا شود. من معتقدم که خیلی تغییری نخواهد کرد، ممکن است شکل کار کمی تهدیدگونه و شعارگونه و تند شود، اما وقتی با واقعیتها مواجه شوند، فروکش میکند. اما طبیعی است که روشی که محافظهکاران، چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری و چه در قوه قضائیه به کار میبرند، سیاست خاص خودشان است. ولی من معتقدم نظام به عنوان حاکمیت از یک عقل جمعی پیروی میکند. مثلا درست است میوه برجام در دولت یازدهم چیده شد و به بار نشست، ولی واقعیت این است که این مذاکرات در دولتهای قبلی شکل گرفته بود و همینطور ادامه پیدا کرد و به اینجا رسید. لذا مجموع این مسائل بعد حاکمیتی دارد ولی این را دور نمیدانم که با توجه به روندی که مجلس شروع کرده است -که خیلی پخته نیست و مباحثی که در حال مطرح شدن در صحنه بین المللی است- با توجه به مشکلاتی که ما داریم -یک زمانی هیچکدام از این مشکلات نبود- مجلس تازه اول کارش بود و هیچ مشکلی وجود نداشت. بالاخره اینها از تبعات این نوع حکومتداری است. حکومتی که حزبی نباشد و دارای بستر همگن و یکنواخت و مستمر نباشد، که افراد و سیاستمداران از کانال حزبی بتوانند وارد دولت شوند، این تبعات سینوسی را دارد.
به عقیده من ما در سیاست خارجیمان وضع خوبی نداریم. در رابطه با آژانس ما 15 گزارش خوب داشتیم. به دلیل کم کاری اروپا، ما یکسری کاهش تعهدات داشتیم، چهار گام نخست خوب بود، ولی گام آخر مقداری باعث شد روابطمان با آژانس کمی بهم بخورد. معتقدم این قضیه باید زودتر تمام شود. در مورد اروپا نیز، ما نباید بگذاریم ترامپ از انزوای ناشی از خروج از برجام بیرون بیاید. ما باید او را منزوی نگه داریم و با آژانس و اروپا بهتر همکاری کنیم که آنها پشت سر ترامپ نروند. با وجود این مشکلاتی که در سیاست خارجی داریم به اضافه مشکلات داخلی خودمان، با اینها نباید شرایطی را ایجاد کند که حس کنیم همه چیز آرام است و در یک کشتی آرام نشستهایم، پس میتوانیم سعی و خطا کنیم! این به عقیده من وضع را خراب میکند. باید هرچه زودتر سیاست خارجی و مسائل داخلیمان را بهبود ببخشیم.
من فکر میکنم فحوای اصلی نامه آقای خوئینیها به رهبری نیز همین است که اصل نظام برایمان اهمیت دارد و باید مقداری در مدیریتمان دقت نظر بکنیم؛ سوای اینکه قدرت بعدی قوه مجریه دست ما اصلاح طلبان باشد یا محافظه کاران! این مهم نیست. گردش قدرت خوب است و هیچ مشکلی ندارد. ولی به کار بردن مکانیزمهای حذفی که باعث شود یک گروه دور بماند، این خوب نیست. به همین دلایل چیزی که اکنون برای من مهم است، سر و سامان دادن به مسائل و مشکلات داخلی است. ما در مسئله سیاست خارجیمان، قبل از حوادث آبان و سقوط هواپیمای اوکراینی، دست بالا را داشتیم اما بعد از آن دچار مشکل شدیم و حتی در داخل دچار انشقاق شدیم. به عقیده من منهای این سه قوه، آن قوهی عاقلهی کشور، که البته منظورم انگشت گرفتن به سمت شخص خاصی نیست، من همیشه میگویم که همهمان باید کمک کنیم که شهرمان آباد شود، یعنی همه باید به این سمت رویم. ولی به عقیدهی من آن قوهی عاقلهی کشور باید مقداری توجه بیشتری به مسائل داخلی کشور کند، این انسجام اجتماعی نباید از دست برود.
به عنوان سوال آخر احتمال نرمش قهرمانانه در یک سال آینده برای بهبود سیاست خارجی و داخلیمان را چقدر میدانید؟
بعید میدانم. درست است که ما مشکلات داریم، اما من عامل بسیاری از این مشکلات را سوءمدیریت داخلی میدانم و آن را خیلی کم با سیاست خارجی پیوند میزنم. نمیگویم که وضع اقتصادیمان به دلار بستگی ندارد. اما ما کشوری هستیم که 15 همسایه دارد با مزیت های نسبی مختلف. کشوری که اینگونه دارای همسایههای متنوعی است، میتواند روابط منطقهای و مرزی بسیاری را شروع کند. میخواهم بگویم درست است که مشکلات زیادی وجود دارد، اما ما یک کشور ایزولهی غرب آفریقایی نیستیم. بسیاری از توانمندیهای سخت افزاری را داریم. منزوی نیستیم و در منطقه نقش داریم. علیرغم مشکلات احتمالی برجام نشان دادهایم تواناییهای دیپلماتیک خوبی داریم. به هر صورت نمیتوان این توانمندیها را کتمان کرد. بنابراین من بعید میدانم که الان و در این وضعیت، بحث نرمش قهرمانانه محلی برای طرح داشته باشد. معتقدم اگر مقداری به مسائل داخلی بپردازیم و کاری ملی کنیم، مثل رفع حصر یا بحثهایی در مورد انتخابات که امروز داریم کیفیت مجلس را میبینیم، قطعا این راه کمهزینهتر است؛ تا اینکه بخواهیم امروز با ترامپی وارد نرمش قهرمانانه شویم که به عقیدهی من استراتژیاش تغییر رژیم حتی به قیمت تجزیهی ایران است.
انتهای پیام
بگو حالا اون موقع که ظرفیتش وجود داشت و این همه ظریف با کری در خیابان ها ژنو قدم زد و امضای کری هم شد تضمین برجام ، نتیجه اش چی شد به جز تحریم های بیشتر که از همان زمان کری شروع شد
اینکه وضعیت مملکت به اینجا رسیده ، علاوه بر سوء مدیریت برخی مسئولان داخلی ، نشات از برخی دیپلمات ها و سیاست خارجی منفعل هم هست.