تکیهکلامهایی که ناکاوت میکنند!
/ از تکیهکلامهای سیاسی تا ادبیات اعتراضی - بخش اول /
امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: حسن به محمود میگوید «کاسب تحریم»، محمود به حسن میگوید «مالهکش». جوادِ اصلاحطلب به سعیدِ اصولگرا میگوید «ترامپیست»، مسیحِ ضدنظام به معصومهی اصلاحطلب میگوید «استمرارطلب». اینها تعدادی از تکیهکلامهای سیاسی سالهای اخیر است. این تکیهکلامها مختص ما ایرانیان است. اما «فاشیست» کلمهای است که همیشه چپها در همهجای دنیا به دستهای از مخالفانشان میگفتند. تعابیر دیگری مثل «پوپولیست»، «کمونیست» و «سلطنتطلبی» هم همیشه بودهاند و نه فقط در ایران بلکه در همهی کشورها وجود داشته است.
مهدی تدینی -فعال سیاسی و نویسنده- در گفتوگو با انصاف نیوز تعابیری مثل «کاسب تحریم»، «مالهکش»، «ترامپیست» و «استمرارطلب» را تکیهکلامهای دارای تاریخ انقضا میداند؛ تکیهکلامهایی که میآیند، مدتی میمانند و بهزودی هم فراموش میشوند. تدینی تکیهکلامهای دیرینهای مثل «پوپولیست»، «کمونیست» و «سلطنتطلبی» را ابزارهای جدل و مبارزهی سیاسی میداند، ابزارهایی برای تخریب طرف مقابل؛ برای از بین بردن دستآوردهایش و برای رسوا کردنش. او میگوید این واژهها بهعنوان «چماق» و بهعنوان «ابزار مبارزه» در جدلها و دعواهای سیاسی روزمره علیه همدیگر استفاده میشود.
«تکرار کلماتی نظیر «حقوق»، «ملت»، «استعمار» و اشاره به حکومت پهلوی با کلماتی نظیر «استبداد»، «رژیم» و «دستگاه» از ویژگیهای بارز نشریات در دورهی آغازین جنبش دانشجویی است». علی رضایی حسنآبادی -فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر- در گفتوگو با انصاف نیوز این واژهها را تکیهکلامهای متاثر از جو حامی دکتر مصدق در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا دههی ۵۰ میداند.
کلماتی مثل «خلق»، «مبارزه»، «طبقه» و «امپریالیسم» تکیهکلامهای دیگری است که رضایی به آنها اشاره میکند و آنها را ناشی از نفوذ جریان چپ در دانشگاهها در دههی ۵۰ میداند. او مینویسد: «بعد از انقلاب فرهنگی واژههایی مثل «امپریالیسم» -که از چپها وام گرفته شده بود- و در کنار آن «مستضعف»، «آرمان» و بسیاری لغات دیگر با پسوند «اسلامی» واژگان پرارجاع در نشریات و گفتمان دانشجویی شد. این واژهها متاثر از ادبیات گروههای خط امامی و مذهبیتر بودند.»
«جامعهی مدنی»، «گفتمان» و «اصلاحات» و لغات مشتق از آن، تکیهکلامهای رایج در جامعه بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی است. علی رضایی این تکیهکلامهای سیاسی رایج -بعد از دوم خرداد ۷۶- را متاثر از اندیشهی اصلاحطلبی آن دوران میداند.
به گفتهی این فعال دانشجویی در آن روزهای بعد از دوم خرداد ۷۶، تاکید بیشتری روی کلمات «جناح» و «جریان» نیز میشد. این واژهها از شکلگیری نوعی نگرش دوگانه (اصلاحطلبان و محافظهکاران) نسبت به فضای سیاسی ایران در نزد فعالین دانشجویی حکایت داشت. در همان زمان بود که واژهی «جنبش دانشجویی» در اثر افزایش تحرکات اعتراضی و سیاسی دانشجویان مطرح شد و مدام مورد استفاده قرار گرفت.
رضایی کلماتی مثل «انحصار» و «تندروی» را تکیهکلامهایی در مخالفت با فضای سیاسی بسته و نبود آزادی بیان میداند و مینویسد: «روندی در اواسط دههی ۸۰ با فشارهای بیسابقه بر فعالین دانشجویی آغاز شد و با غصب انجمنهای اسلامی توسط نیروهای خودی همراه بود. این روند واژهی «آزادی» و «سرکوب» را بیش از هر زمان دیگری به مهمترین تکیهکلامهای جنبش دانشجویی از آن دوران تا به امروز تبدیل کرده است.»
رضایی حسنآبادی اعتراضات ۸۸ را نقطهاوجی میداند که توانسته است کلماتی مثل «سبز» و «حصر» را برای چندسال در میان تکیهکلامهای برجستهی فعالین دانشجویی نگه دارد.
به گفتهی او در سالهای دههی ۹۰ علاوه بر تداوم استفاده از کلمات «آزادی» و «سرکوب» تکیهکلامهایی چون «برابری»، «عدالت»، «معیشت»، «فرودستان» و «امکان» به وجود آمدند. اینها واژههایی هستند که برای بیان یک مطالبه در کنار واژگان دیگری قرار میگیرند. در این دهه کلماتی نظیر «هزینه» و «نهادهای امنیتی» یا «نیروهای امنیتی» از تکیهکلامهای رایج در گفتار فعالین دانشجویی شد. رضایی دلیل به وجود آمدن این کلمات را امنیتیتر شدن تدریجی جو دانشگاهها، کاهش انگیزه برای فعالیت دانشجویی بر اثر همین خطرات امنیتی، ضعف جریان اصلاحات، از دست رفتن مشروعیت آن و کمسوتر شدن چشماندازی روشن نسبت به آینده میداند.
کلمات «اصلاح دینی»، «شریعت»، «بازخوانی شریعت»، «قوانین شریعت»، «سنت»، «دین سنتی»، «اسلام سنتی» و «باورهای سنتی»؛ کلیدواژههایی است که صدیقه وسمقی -نواندیش دینی- در گفتوگو با انصاف نیوز به آنها اشاره میکند. وسمقی در حوزهی فقه و شریعت کار میکند و در حوزهی الهیات هم فعالیتهایی دارد؛ او این تکیهکلامها را مربوط به نواندیشان دینی در این حوزهها میداند و میگوید تکیهکلامهای حوزههای مختلفِ نواندیشی دینی با هم متفاوت است.
تکیهکلام | نوع تکیهکلام (موسمی / دیرینه) | معنا و مفهوم |
استمرارطلب | موسمی | تعبیر تحقیرآمیز و توهینآمیز از اصلاحات است که میگوید اصلاحطلبها بیش از اینکه به فکر اصلاح باشند به فکر استمرار وضع موجودند |
کاسب تحریم | موسمی | کسی که از تحریم شدن ایران استقبال میکند با تظاهر به اینکه تحریمها نشاندهندهی مقاومت است؛ ولی در عمل میخواهد از این راه نانی به کف آورد |
ترامپیست | موسمی | گروهی از فعالین سیاسی (مثلا اصلاحطلبها) برای آن کسانی به کار میبرند که از سیاستهای فشار، تحریم و تهدید ترامپ علیه ایران دفاع میکنند |
مالهکش | موسمی | عذرآور؛ کسی که برای هر اتفاقی که میافتد فوری دلیل میآورد |
حقوق، ملت، استعمار استبداد، رژیم، دستگاه (هر سه برای اشاره به حکومت پهلوی) | موسمی | تکیهکلامهای متاثر از جو حامی دکتر مصدق و گفتمان او در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا دههی ۵۰ |
خلق، مبارزه، طبقه، امپریالیسم | موسمی | تکیهکلامهای ناشی از نفوذ جریان چپ در دانشگاهها در دههی ۵۰ |
امپریالیسم (وامگرفتهشده از چپها)، مستضعف، آرمان، لغات با پسوند اسلامی | موسمی | تکیهکلامهای بعد از انقلاب فرهنگی؛ متاثر از ادبیات گروههای خط امامی و مذهبی که تا میانهی دههی ۷۰ استفاده میشد |
جامعهی مدنی، گفتمان، اصلاحات و لغات مشتق از آن | موسمی | تکیهکلامهای متاثر از اندیشهی اصلاحطلبی بعد از روی کار آمدن دولت محمد خاتمی در دوم خرداد ۷۶ |
جناح، جریان | موسمی | تکیهکلامهای ناشی از شکلگیری نوعی نگرش دوگانه (اصلاحطلب و اصولگرا) نسبت به فضای سیاسی ایران |
جنبش دانشجویی | موسمی | ترکیبی که در اثر افزایش تحرکات اعتراضی و سیاسی دانشجویان بعد از انقلاب فرهنگی مطرح شد و دایم مورد استفاده قرار گرفت |
انحصار، تندروی | موسمی | تکیهکلامهایی در مخالفت با فضای بسته و نبود آزادی بیان |
آزادی، سرکوب | موسمی | تکیهکلامهای ناشی از فشار بیسابقه بر فعالین دانشجویی در اواسط دههی ۸۰؛ که با منحل کردن انجمنهای اسلامی همراه بود |
سبز، حصر | موسمی | تکیهکلامهای ناشی از اعتراضات سال ۸۸ |
آزادی، سرکوب، برابری، عدالت، معیشت، فرودستان، امکان | موسمی | تکیهکلامهای سالهای دههی ۹۰ که در کنار واژگان بسیاری برای بیان یک مطالبه قرار میگیرد |
هزینه، نهادهای امنیتی یا نیروهای امنیتی | موسمی | تکیهکلامهای رایج در گفتار فعالین دانشجویی دههی ۹۰؛ ناشی از امنیتیتر شدن جو دانشگاهها |
فاشیست، کمونیست، پوپولیست، سلطنتطلبی | دیرینه | تکیهکلامهایی که همیشه و در همهی کشورها وجود داشتهاند. ناسزای سیاسی هستند و بهعنوان چماق و ابزار مبارزه در دعواهای سیاسی روزمره استفاده میشود |
اصلاح دینی، شریعت، بازخوانی شریعت، قوانین شریعت، سنت، دین سنتی، اسلام سنتی، باورهای سنتی | نواندیشی دینی | تکیهکلامهای نواندیشان دینی در حوزهی «فقه و شریعت» و حوزهی «الهیات» |
در ادامه میتوانید متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با این فعالین و پژوهشگران سیاسی و دینی را بخوانید؛ همچنین گزیدهای از تحقیقات انصاف نیوز درمورد ادبیات اعتراضی کارگران هفتتپه در ادامه آمده است:
مهدی تدینی: تکیهکلامهای سیاسی «موسمی» یا «دیرینهاند»
مهدی تدینی درمورد انواع تکیهکلامهای سیاسی گفت: «تکیهکلامها بهطور کلی به دو دسته تقسیم میشوند. یکسری از تکیهکلامها «موسمیاند»؛ به این معنی که تاریخ انقضا دارند. تکیهکلامهای موسمی در یک برههی خاصی پدید میآیند و پس از مدتی برای همیشه به فراموشی سپرده میشوند. بخشی دیگر از تکیهکلامها «دیرینهاند»؛ به این معنی که سابقهی سیاسی بیشتری دارند. تکیهکلامهای دیرینه در جاهای مختلف به کار برده میشوند؛ شاید در مقطعی کمی کمرنگ شوند ولی بعد از مدتی دوباره پررنگ میشوند.
به نظر من تکیهکلامهای سیاسی موسمی در این موضوع جذابتر است؛ یعنی آن واژههایی که در دورهای باب میشود و به کار میرود. برای مثال آن کسانی که مخالف اصلاحطلبها هستند و تصور میکنند آنها جلوی یک تغییر بزرگ اجتماعی را میگیرند به اصلاحطلبها «استمرارطلب» میگویند. این یک تعبیر تحقیرآمیز و توهینآمیز از اصلاحات است؛ با استفاده از این تعبیر میخواهند بگویند اصلاحطلبها بیش از اینکه به فکر اصلاح باشند به فکر این هستند که وضعیت موجود استمرار پیدا بکند. حالا ما از تکیهکلامهای بیادبانه میگذریم. اما از نمونههایی که خیلی شایع شده است همین استمرارطلب است.
تکیهکلام دیگری که از آن طرف -یعنی از طرف اصلاحطلبها- درمورد بخش دیگری به کار میرود تعبیر «کاسب تحریم» است. کاسب تحریم یعنی کسی که از تحریم شدن ایران استقبال میکند؛ با تظاهر به اینکه این تحریمها نشاندهندهی «مقاومت» است. اما در واقع او میخواهد از این رهگذر نانی به کف آورد. کاسب تحریم هم جزو تکیهکلامهای موسمی است. اگر شما ۶-۷ سال به عقب بروید در آن زمان چنین تعبیری را نمیشنیدید؛ اصلا محال است آن موقع چنین چیزی شنیده باشید. احتمالا هم بهزودی فراموش میشود؛ چون اینها تکیهکلامهای موسمیاند و تاریخ انقضا دارند.
گروه دیگری از فعالان سیاسی ما -مثلا همین اصلاحطلبها- به آن کسانی که از سیاستهای ترامپ -سیاست فشار، تحریم و تهدیدی که او علیه ایران به کار میبرد- حمایت میکنند، «ترامپیست» میگویند. در حالی که من بعید میدانم تعبیر ترامپیست در خود آمریکا اصلا وجود داشته باشد! یعنی فقط در کشور ما به کار میرود. این تعابیر بومیاند؛ یعنی مال ما هستند. اینها تکیهکلامهاییاند که میآیند، میروند و بهزودی هم فراموش میشوند.
یکی دیگر از معروفترین تکیهکلامهای سیاسی -که چندان هم مودبانه نیست- تعبیر «مالهکشی» است. تعبیری در انگلیسی داریم به اسم آپولوژی -apology- که به معنای اعتذار (عذر آوردن) است. این تعبیر در اصل یک تعبیر حقوقی است؛ وقتی که وکیلی از متهمی دفاع میکند میگویند «آپولوژیا» انجام میدهد. اما به یک رفتار جانبدارانه و توجیهگرایانهی صرف هم آپولوژی میگویند. مالهکشی یک معادل سخیف، تخفیفدهنده و موهن از همین «عذر آوردن» است. در واقع مالهکشان عذرآورانند؛ یعنی برای هر اتفاقی که میافتد فوری دلیل میآورند. تعبیر مالهکش در ادبیات فضای مجازی ما هم خیلی زیاد به کار میرود.
تدینی درمورد تکیهکلامهای «دیرینه» ادامه داد: بخشی از تکیهکلامهای دیرینه «ناسزاهای سیاسی» رایجاند؛ مثل تعبیر فاشیست یا پوپولیست. اینها از دیرباز درمورد مخالفان سیاسی به کار میرفتند. ما یکسری تعابیر -terms- و اصطلاحات سیاسی داریم که بر پایهی نظریههای خیلی روشن تعریف شدهاند. اما در کنار اینها یکسری اصطلاحات سیاسی هستند که اصلا ریشه و اساس علمی ندارند بلکه در لفاظیها، جدلها و دعواهای سیاسی روزمره بهعنوان «چماق» و بهعنوان «ابزار مبارزه» علیه همدیگر استفاده میشود. برای مثال هرکسی که دم از این بزند که ما ایرانی هستیم و درمورد ملیت و فرهنگ صحبت کند؛ بلافاصله ممکن است از جانب گروهی متهم به «فاشیست بودن» شود. به او میگویند این ایدهها فاشیستی است! در حالی که فاشیست اصلا ربطی به این حرفها ندارد. از آن سو به محض اینکه کسی میگوید باید به طبقهی کارگر رسیدگی کرد و خدمات اجتماعی باید زیاد شود؛ به او میگویند «کمونیست»!
این نوع استفاده از فاشیست و کمونیست هر دو پوچ است. افراد صرفاً اینها را بهصورت ناسزای سیاسی علیه همدیگر به کار میبرند؛ وگرنه وقتی کسی بر «فرهنگ و هویت ایرانی» تاکید میکند هیچ ربطی به آن «نژادباوری» که در فاشیسم رایج است ندارد یا «بسط خدمات اجتماعی» هیچ ربطی به کمونیستی که میگوید «سلب مالکیت عمومی» باید انجام شود ندارد. اما اینها به کار میرود.
تکیهکلامهای دیگری مثل «پوپولیست» و «سلطنتطلبی» هم رایج هستند. اینها تکیهکلامهای سیاسی دیرینهاند که همیشه در ایران وجود داشته و در کشورهای دیگر هم به کار میرفته است. شما تعبیر «مالهکش»، «استمرارطلب»، «ترامپیست» و … را در جایی خارج از ایران نمیشنوید اما همیشهی خدا چپها اغلبِ مخالفانشان را فاشیست مینامیدند. در حالی که از این گروه گستردهای که آنها را فاشیست مینامیدند -مثلا از هر ۱۰تا- فقط یکیشان واقعاً فاشیست بود! همین موضوع نشان میدهد که این واژه ناسزا است. تکیهکلامهای دیرینه تعابیر جهانیاند؛ همهجا به کار میروند و مفهوم گستردهتری دارند.
تکیهکلامهای سیاسی تاملشده هستند یا غیرارادی؟
تدینی در پاسخ به این سوال که آیا این تکیهکلامها غیرارادی هستند یا وقتی به کار میروند دلالت معنایی درستی دارند، گفت: بهطور کلی اینجور تعابیر اساساً خیلی ارتباطی با استدلالهای تاملشده ندارد. نه آنگونه است که بگوییم اینها غیرارادی هستند و نه آنگونه است که بگوییم تاملشده به کار میروند. بلکه اصلاً اینها ابزارهای «جدل» و «مبارزهی سیاسی» است. اینها ابزارهایی برای تخریب طرف مقابل است؛ برای از بین بردن دستآوردهایش و برای رسوا کردنش. برای مثال کسی که صحبت از استمرارطلبی میکند هرکسی را ممکن است به استمرارطلبی متهم کند. از آن کسی که میگوید باید در انتخابات شرکت کرد تا آن کسی که واقعا میگوید باید ساختار سیاسی کشور را حفظ کرد از نظر ایشان استمرارطلب است! در حالی که بین این دو طرز فکر تفاوت زیادی وجود دارد. آن کسی که میگوید «بیاییم رای دهیم حتی اگر نامزدی که دوست داشتیم نبود» یک حرف دارد میزند و آن کسی که میگوید «ساختار سیاسی کشور همین است که هست به هیچ عنوان نباید آن را تغییر بدهیم» حرف دیگری میزند. ولی در ادبیات مبارزاتیِ حریف به هر دوی این آدمها -که اندیشهی متفاوت از هم دارند- «استمرارطلب» میگویند.
«تکیهکلامهای سیاسی ضرب بالایی دارند»
این اصلا به این معنا نیست که «تاملشده» است. یک نفر میتواند کل جبههی مقابل را با آن واژه پوشش دهد؛ یعنی برای یک طیف گستردهای استفاده میشود و خیلی کارکرد دارد. وقتی شما به یک نفر «ترامپیست» بگویید خیلی ضربهی مهلکی است! یعنی میتوانید او را ناکآوت کنید! تعبیر مالهکش و سایر تعبیرهایی که درموردشان صحبت کردیم هم میتوانند خیلی تاثیرگذار باشند.
تکیهکلامهای سیاسی کارایی و ضرب بالایی دارند. بیشتر به این «ضرب» دقت میشود تا اینکه بخواهد به اینکه چقدر این تعبیر بهجا است دقت شود. مثل فحش و ناسزا است. وقتی یک نفر به کسی ناسزایی میگوید اصلا به این فکر نمیکند که آیا واقعا آن آدم محتوا و مضمونی که در آن ناسزا هست را در وجودش دارد یا نه؛ آن ناسزا را میگوید بهخاطر اینکه کارکرد دیگری دارد. استفاده از تکیهکلامها هم مثل همان است.
اینطور که پیدا است من تمرکزم بیشتر روی تعابیر و تکیهکلامهای منفی بود! طبعا ما تکیهکلامهای دیگری هم داریم که بخشی از جدل و مبارزهی سیاسیاند ولی معنی آنها الزاما منفی نیست.
تکیهکلامهای سیاسی همهفهماند یا مختص سیاسیون؟
مهدی تدینی در پاسخ به این سوال که چرا تکیهکلامهای فعالین سیاسی از بدنهی جامعه فاصله دارند، گفت: من فکر میکنم که نمیتوانیم محکم بگوییم که فاصله و اختلافی وجود دارد؛ بستگی به نوع تکیهکلام دارد. تکیهکلامهایی هستند که مخاطبان و کاربران بیشتری دارد و جامعه هم آنها را بهتر میشناسد. اما یک سری تعابیری هم هست که ناشناختهتر است. یعنی تکیهکلامها از این لحاظ با هم فرق دارند. بعید میدانم که یکدست بتوان گفت که همهی تعابیر سیاسی -همهی تکیهکلامهای سیاسی بابشده- برای اهل فن است که دانستههای بیشتری یا تعلق گروهی خاصی دارند. برخی از تکیهکلامها میتواند اینطور باشد ولی برخی از آنها هم میتواند همهفهم باشد.
بررسی تکیهکلامهای سیاسی فعالین دانشجویی در گفتوگو
علی رضایی حسنآبادی -دبیر مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر- درمورد مصادیق تکیهکلامهای رایج بین فعالین سیاسی دانشجویی برای انصاف نیوز نوشت: تکیهکلامها مشت نمونه خروار افکار غالب در بین فعالان دانشجویی هر دوره هستند. طبعا اثرپذیری تکیهکلامها از تجربهها، سبب میشود که با تغییر تجربهها -چه از خردهفرهنگی به خردهفرهنگی دیگر و چه از نسلی به نسلی دیگر- تکیهکلامها هم دچار تحولاتی بشوند. خودِ فضایی که جنبش دانشجویی در آن قرار دارد، بر بیشتر به کار رفتن تکیهکلامهایی مشخص تاثیرگذار میشود. جهتگیریهای سیاسی کلان دولت، خط مشی وزرات علوم را دربارهی فعالیتهای دانشجویی تعیین میکند که خود باعث میشود گرایشهای سیاسی فعالان دانشجویی متناسب با شرایط تازه تغییر و تحولاتی پیدا کند. فعالان در وضعیتهای متفاوت، رو به سمت مطالعهی منابع متفاوتی میروند که تجربههای فکری و متعاقبا تکیهکلامهای آنها را از فعالان دورههای پیشین خود متمایز میکند. گرچه ما بهعنوان مثال اطلاع چندانی از شرح مکالمات روزانهی فعالان دانشجویی اواخر دههی ۷۰ نداریم اما لحن نگارش نشریههای دانشجویی و فیلمهای باقیمانده از آن دوران، بهخوبی نشان میدهد که چه تفاوتها و شباهتهایی بین تکیهکلامهای فعالان دانشجویی آستانهی ۱۴۰۰ با فعالان دانشجویی دورهی زایش اصلاحات در ۱۳۷۶ وجود دارد.
تکیهکلامهای متاثر از جو حامی دکتر مصدق
در دوران آغازین جنبش دانشجویی -از پس کودتای ۲۸ مرداد تا سالهای دههی ۵۰- تکیهکلامها نیز متاثر از جو حامی دکتر مصدق و گفتمان او در آن دوران بود. تکرار کلماتی نظیر «حقوق»، «ملت» و «استعمار» و اشاره به حکومت پهلوی با کلماتی نظیر «استبداد»، «رژیم» و «دستگاه» از ویژگیهای بارز نشریات دانشجویی این دوره است.
تکیهکلامهای سیاسی ناشی از نفوذ جریان چپ در دانشگاهها
دههی پنجاه و نفوذ جریان چپ در دانشگاهها، تکیهکلامها را نیز بهسمت کلمات معمول در رسالات مارکسیستی-لنینیستی و مائوییستی سوق داد؛ از جمله «خلق»، «مبارزه»، «طبقه» و «امپریالیسم». انقلاب فرهنگی و تصفیهی دانشگاهها ورق را به نفع ادبیات گروههای خط امامی و مذهبیتر برگرداند. «امپریالیسم» از چپها وام گرفته شد و در کنار آن «مستضعف»، «آرمان» و بسیاری لغات دیگر با پسوند «اسلامی»، واژگان پرارجاع در نشریات و گفتمان دانشجویی شد. چنین روندی تا پیش از سالهای میانی دههی ۷۰ ادامه داشت. اما پس از دوم خرداد ۷۶، تکیهکلامها نیز حول اندیشهی اصلاحطلبی آن دوران میچرخید؛ از جمله «جامعهی مدنی» -یکی از اصطلاحاتی که توسط محمد خاتمی در آن سالها هم در جامعه و هم در میان فعالان دانشجویی باب شد- در کنار «اصلاحات» و لغات مشتق از آن و کلمهی «گفتمان».
دو تحول عمده نیز رخ داد: اولی تاکید بیشتر بر کلمات «جناح» و «جریان» بود که از شکلگیری نوعی نگرش دوگانه (اصلاحطلبان در یکسو و محافظهکاران در سوی دیگر) به فضای سیاسی ایران در نزد فعالان دانشجویی حکایت داشت و دومی طرح و استفادهی مداوم از واژهی «جنبش دانشجویی» در اثر افزایش تحرکات اعتراضی و سیاسی دانشجویان بود.
تکیهکلامهای سیاسی در مخالفت با فضای بسته
تکیهکلامهایی که در مخالفت با بسته بودن فضای سیاسی و عدم وجود آزادی بیان به کار میرفت نیز برگرفته از همان ادبیات خاص جناح اصلاحات بود؛ کلماتی نظیر «انحصار» و «تندروی». روندی در اواسط دههی ۸۰ با فشارهای بیسابقه بر فعالین دانشجویی آغاز شد و با غصب انجمنهای اسلامی توسط نیروهای خودی همراه بود. این روند واژهی «آزادی» (دیرینهترین تکیهکلام جنبش دانشجویی) بهعنوان یک نقطهی هدف و واژهی «سرکوب» بهعنوان بزرگترین مانع و دغدغهی فعالان دانشجویی را بیش از هر زمان دیگری به مهمترین تکیهکلامهای جنبش دانشجویی از آن دوران تا به امروز تبدیل کرده است.
تکیهکلامهای ناشی از جو اعتراضی سال ۸۸
البته در این میان نقطهی اوجی هم به نام اعتراضات سال ۸۸ وجود دارد که کلمهی «سبز» و «حصر» را علیرغم فروخفتن تدریجی شعلههای اعتراضات برای چند سال در میان تکیهکلامهای برجستهی فعالان دانشجویی نگاه داشت.
وقتی تکیهکلامها چپیتر شد
در سالهای دههی ۹۰، وزیر علوم جدید بهجای انجمنها بیشتر بهسمت شوراهای صنفی تمایل پیدا کرد. از این رو تا حدی اندیشههای نزدیک به چپ رونق یافت. بازآرایی انجمنها توسط فعالان شورای صنفی، جنس تکیهکلامها را هم چپیتر کرد. علاوه بر تداومِ استفاده از واژههای «آزادی» و «سرکوب» تکیهکلامهایی چون «برابری»، «عدالت»، «معیشت»، «فرودستان» و «امکان» (که در کنار واژگان بسیاری برای بیان یک مطالبه قرار میگیرد) به وجود آمدند. دههی ۹۰ دو خصیصهی دیگر هم دارد؛ یکی امنیتیتر شدن تدریجی جو دانشگاهها و دیگری کاهش انگیزه برای فعالیت دانشجویی بر اثر همین خطرات امنیتی، ضعف جریان اصلاحات، از دست رفتن مشروعیت آن و کمسوتر شدن چشماندازی روشن نسبت به آینده. بنابراین عجیب نیست که «هزینه» و «نهادهای امنیتی» یا «نیروهای امنیتی»، از تکیهکلامهای رایج در گفتار فعالان دانشجویی امروز شود.
تکیهکلامهای سیاسی چقدر دقیقاند؟
علی رضایی حسنآبادی در پاسخ به این سوال که تکیهکلامهای سیاسی چقدر دقیق هستند و دلالت معنایی درستی دارند، برای انصاف نیوز نوشت: در رابطه با این پرسش ابتدا برای جلوگیری از ابهام لازم است حوزهی تعریف خود دربارهی تکیهکلام را مشخص کنیم: دو معنای رایج برای تکیهکلام وجود دارد؛ یکی کلمات و عباراتی است که شخص در گفتار از آنها زیاد بهره میگیرد یا بهعبارت دیگر به آنها «تکیه» میکند (مثلا کسی که در میان صحبت از واژهی «خب» زیاد استفاده میکند) و دیگری مجموعهای از اصطلاحات و تعبیرات پرکاربرد نزد اهل یک فن یا خردهفرهنگ است. هنگامی که از تکیهکلام در میان فعالین دانشجویی صحبت میکنیم عموما مقصود ما معنای ثانویهی تکیهکلام است.
گرچه تکیهکلام را بیشتر افراد، از جمله خود فعالین دانشجویی، یک نقص زبانی و فکری و ناشی از ضعف تجزیه و تحلیل ذهن در یافتن کلمات تازه برای ادامهی یک بحث روزمره تلقی میکنند، اما میتوان بدون سوگیری ارزشگذارانه و صرفا از منظری شناختشناسانه نیز به تکیهکلام نگریست. تکیهکلامها در واقع تصویری زبانی از مجموعهی افکار و تجربههایی هستند که اشخاص در طی بازهی مشخصی از زمان دریافت میکنند. تکیهکلامها «قلههای فکری» را بر زبان جاری میسازند؛ قلههای فکری بخشهایی است که ناخودآگاه در طی زمان معینی، بیشترین درگیری فکری را با آنها داشته است. بنابراین تکیهکلامها چون از ضمیر ناخودآگاه برمیآیند، بیشتر از روی عادت ادا میشوند تا نوعی دلالت آگاهانه.
اما آیا دقیقند؟ من معتقدم تا حد قابل قبولی بله. وقتی از تکیهکلامهای رایج در میان فعالان دانشجویی سخن میگوییم، منظورمان برآیندی از افکار و آرای مختلف از لیبرال و چپ گرفته تا نواندیشی دینی است. بنابراین یک خرد جمعی در پس آن قرار دارد که از دل آن و در اثر گسترهای از مباحثات پراکنده و ناپیدا بر سر مسائل اصلی و حساس جامعه، مجموعهای از تکیهکلامها پدید آمده است که فعالان دانشجویی بهوسیلهی آنها دست به تحلیل وضعیت فعلی و ترسیم راه آینده میزنند.
فاصلهی بین تکیهکلامهای فعالین سیاسی با بدنهی جامعه
علی رضایی در پاسخ به این سوال که چرا به نظر میآید فاصلهای بین تکیهکلامهای سیاسی و زبان مردم عادی وجود دارد، نوشت: موضوع تا حدی به ریشههای اجتماعی دانشجویان برمیگردد. بخش عمدهای از دانشجویان فعال متعلق به بافت طبقهی متوسط شهری هستند که در راستای مطالباتی چون آزادیهای اجتماعی از تکیهکلامها و فشردهآرمانهایی در هنگام صحبت استفاده میکنند که برای آنها از درجهی اهمیت بالاتری نسبت به دیگر طبقات برخوردار است. بعلاوه این بخش از دانشجویان بهخاطر دغدغههای سیاسی و اجتماعی و فراغت ناشی از نگرانیهای اقتصادی کمتر، دستهی خاصی از کتابها و نوشتهها را مطالعه میکنند که عموما نثری ثقیلتر و خشکتری دارند و شامل لغاتی تخصصیتر از باقی کتب هستند. البته گستردهتر شدن فقر بر این فراغت نیز تاثیر گذاشته است. شاید به همین دلیل است که در سالهای اخیر تکیهکلامهای فعالان دانشجویی به جای بار علمی، بار احساسیتری به خود گرفته است.
خاستگاه اجتماعی متوسط بخش دانشجویان سبب شده که فاصلهای میان مطالبات (و زیرمجموعهی آنها یعنی تکیهکلامهای) جنبش دانشجویی و جامعهی ایرانی در کف خیابان ایجاد شود؛ که در حالیکه در یک سوی ماجرا دغدغهی بیشتر فعالان دانشجویی هنوز رفع حصر بود، مردمی در خیابانها دست به اعتراض بزنند که اولویت اصلیشان نان و کار در کنار آزادی بود. البته این شکاف با پررنگتر شدن مطالبات برابریخواهانه در جنبش دانشجویی در حال پر شدن است. این تغییر تدریجی موضع -متناسب با خواستههای روز جامعه- با استفاده از همان تکیهکلامهایی که اشاره کردم نظیر «عدالت»، «برابری»، «معیشت» و «فرودستان» در یکی-دو سال اخیر مشهودتر شده است.
تکیهکلامهای رایج بین نواندیشان دینی در گفتوگو با صدیقه وسمقی
صدیقه وسمقی -نواندیش دینی- درمورد کلماتی که در بین نواندیشان دینی مرسوم شده است، گفت: نواندیشان دینی در حوزههای گوناگون دینی کار میکنند و تکیهکلامهای حوزههای مختلف با هم فرق دارد. نواندیشان دینی در حوزههای «فلسفه و کلام»، «تاریخ»، «فقه و شریعت»، «الهیات» و … کار میکنند. من بیشتر در حوزهی فقه و شریعت کار میکنم؛ البته در حوزهی الهیات هم فعالیت دارم. چون تکیهکلامهای حوزههای مختلف با هم فرق دارد من فقط میتوانم درمورد آن کلیدواژههایی که خودم بیشتر استفاده میکنم صحبت کنم.
کلیدواژههایی که من بیشتر استفاده میکنم کلماتی مثل «اصلاح دینی»، «شریعت»، «بازخوانی شریعت»، «قوانین شریعت»، «سنت»، «دین سنتی»، «اسلام سنتی» و «باورهای سنتی» است.
این نواندیش دینی درمورد اینکه این واژهها چقدر در جای خودش به کار میرود و دلالت معنایی درستی دارد، گفت: مسلما در جای خودش به کار میرود. جایگاه این کلمات در بحثهای پیرامون دین است و به لحاظ معناشناختی آنجا به کار میرود.
صدیقه وسمقی در پاسخ به این سوال که آیا کلماتی هم هستند که بهصورت «غیرارادی» در بین نواندیشان دینی زیاد استفاده شوند، گفت: اهل فکر و اهل قلم معمولا کلمهای را بهصورت ناخودآگاه به کار نمیبرند. آنها درمورد هر کلمهای که به کار میبرند حتما اراده و مقصودی دارند؛ خیلی بعید است که بهصورت ناخودآگاه کلمات و واژههایی را استفاده کنند.
تکیهکلامهای اعتراضی کارگران هفتتپه
هفتتپه؛ «پایتخت اعتصاب جهان» و «سرزمین اشغالی»، سازمان خصوصیسازی؛ «سازمان تجاوز، فقر و فساد»، خاندان اسدبیگی و رستمی؛ «داعشیهای اشغالگر، فاسد و اختلاسگر»، سایت انصاف نیوز؛ «ارعاب نیوز»، کانال خبر هفتتپه؛ «فاضلاب داعشیها»، خبرگزاری صدای کرخه؛ «قلمبهدست و مزدورِ داعشیهای اشغالگر»، شورای اسلامی خودخوانده؛ «پنج کلهپوک»، اصل ۴۴؛ «اصل بدبختی و فلاکت» و «اصل ضدکارگری». اینها تعدادی از لغات و اصطلاحاتی است که توسط کانال مستقل کارگران هفتتپه منتشر شده است. این کانال مستقل هدف خود را پیگیری مطالبات با تکیه بر توانایی و اتحاد کارگران اعلام کرده است.
«عزا عزاست امروز، کارگر بیچاره صاحب عزاست امروز»، «سرمایهدارِ شیاد، نمیکنیم اعتماد»، «کارگر هفتتپه، آزاد باید گردد»، «خاشقجی رو رها کن، فکری به حال ما کن»، «اهواز شده فلسطین، مردم چرا نشستید»، «گرانی، تورم سزای رای مردم»، «اسلامو پله کردین، مردمو ذله کردین»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» و «استثمار، بیکاری، پرچم مایهداری»؛ تعدادی از شعارهای کارگران استان خوزستان به نقل از بیبیسی فارسی و رادیو زمانه در مجموعه اعتراضات کارگری سال ۹۷ است. از سال ۹۷ تا به امروز کارگران استان خوزستان -با محوریت شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه و شرکت ملی فولاد ایران- مجموعهای از اعتراضهای مداوم را شکل دادهاند. کارگران در اعتراضات آبان و آذر ۹۷ خواهان آزادی کارگران زندانی و پرداخت حقوق معوقهشان بودند. سلب مالکیت بخش خصوصی از شرکت نیشکر هفتتپه از مطالبات دیگر این کارگران بود.
در ۱۵ مهرماه ۹۸ تعدادی از کارگران شرکت نیشکر هفتتپه برای دیدار با کمیسیون اجتماعی مجلس راهی خانه ملت شدند. این کارگران که میخواستند مطالبات خود را در مجلس مطرح کنند در مسیر شوش به تهران -در عوارضی خرمآباد- بازداشت شدند.
«کارگر! اتحاد اتحاد!»، «ننگ بر اسدبیگ! ننگ بر اسدبیگ!»، «خصوصیسازی، دشمن کارگر»، «یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه»، «کارگر میمیرد، ذلت نمیپذیرد»، «ننگ ما! ننگ ما! صداوسیمای ما»، «بیستوسیِ دروغگو»، «شریعتی حیا کن، خوزستان را رها کن» و «استاندار رشوهای نمیخوایم! نمیخوایم!» تعدادی از شعارهایی است که کارگران هفتتپه در تجمعات روزهای اخیر سر دادهاند. دور جدید اعتراضات کارگران هفتتپه از اواخر خردادماه ۹۹ از سر گرفته شد. تعدادی از کارگران هفتتپه ادعا کردهاند ۳ ماه حقوق معوقه دارند. پرداخت حقوقهای معوقه، تمدید دفترچهی بیمه، بازگشت به کار همکاران اخراجشده، بازداشت امید اسدبیگی و مجازات حبس ابد برای او و مهرداد رستمی، خلع ید کارفرما و بخش خصوصی از هفتتپه، بازگرداندن ثروتهای اختلاسشده به کارگران و پایان کار مدیران بازنشسته، از جمله مطالبات کارگران در این اعتراضات است.
لیست برخی لغات و اصطلاحات اعتراضی کارگران هفتتپه را در ادامه مشاهده میکنید:
نام شخص/ اشخاص/ سازمان |
سمت/ نوع فعالیت |
لقب |
سید مهدی موسوی |
مسئول روابط عمومی نیشکر هفتتپه | بوق داعش، مسئول کانال فاضلاب هفتتپه |
کانال خبر هفتتپه | یک کانال تلگرامی متفاوت با کانال مستقل کارگران هفتتپه |
فاضلاب داعشیها |
انصاف نیوز |
سایت خبری-تحلیلی | ارعاب نیوز |
خاندان اسدبیگی و رستمی | کارفرمایان نیشکر هفتتپه |
داعشیهای اشغالگر، فاسد و اختلاسگر |
اصل ۴۴ |
منظور تفسیریهی جدیدی از اصل ۴۴ قانون اساسی است که عدهای هدف آن را خصوصیسازی میدانند | اصل بدبختی و فلاکت، اصل ضدکارگری |
هفتتپه | محوطهای باستانی در استان خوزستان |
سرزمین اشغالی هفتتپه، پایتخت اعتصاب جهان |
اسدبیگیها به کارگران معترض «داعشی» میگویند؟
انصاف نیوز در مهرماه ۹۸ گفتوگویی با اسدبیگیها درمورد مسائل هفتتپه داشت. در این گفتوگو اسدبیگیها و امیر افشار -مشاور احسانالله اسدبیگی- از واژههایی مثل «داعشی» برای تعدادی از کارگران معترض استفاده کردند و ادعا کردند که «خلق عرب»، «الاهوازیه»، «داعش» و «کشورهای معاند» در سازماندهی اعتصابهای کارگری نقش دارند.
به نظر میرسد تعدادی از تکیهکلامهای کارگران خطاب به اسدبیگیها و عوامل آنها (که در جدول بالا آمده است)، از الفاظ اسدبیگیها -بهخصوص لفظ داعشی که واکنشهای زیادی را هم برانگیخت- تاثیر پذیرفته و واکنشی نسبت به آن بوده است.
اسدبیگیها در گفتوگوی دیگری که تیرماه ۹۹ با انصاف نیوز داشتند درمورد این الفاظ توضیحاتی دادند. احسانالله اسدبیگی گفت: «سوءبرداشت شده و این سوءبرداشت هم توسط افراد بیگانه و عواملی که قصد و غرض دارند و معاند نظام هستند انجام شده است. من در آن مصاحبه گفتم مشکل این است که ممکن است بعضی از عناصر داعشی نفوذ کرده باشند؛ نه اینکه بگوییم کارگران عزیزِ زحمتکشِ هفتتپه اینطور بودهاند».
احسانالله اسدبیگی در همان روز بعد از انتشار مصاحبهی مهرماه هم با انصاف نیوز تماس گرفته و درمورد استفاده از لفظ «داعشی» توضیح داده بود: «منظور از داعش بههیچوجه کارگران زحمتکش مجموعه نبوده است؛ بلکه اشاره به رخنه کردن این افراد کارگرنما در صفوف کارگران بوده که با اقدامات خود میخواهند مجموعه را دچار بحران نمایند. وگرنه ما دستان پرتوان کارگران زحمتکش را میبوسیم.»
جدول زیر شامل الفاظی است که اسدبیگیها خطاب به گروهی از کارگران معترض در گفتوگو با انصاف نیوز به کار بردند:
مخاطب |
تکیهکلام/ کلیدواژه |
برخی کارگرانی که اعتصابها را سازماندهی میکنند |
داعشیها، جریانهای وابسته به خلق عرب و الاهوازیه |
عدهای در هفتتپه که میگویند زمینها باید جداجدا شود |
خلق عرب |
برخی اعضای شورای کارگری هفتتپه |
عناصر خائن و نادان |
کارخانهی نیشکر هفتتپه در زمان دولتی |
ماده ۱۴۱ایِ دربوداغون |
خانهی پدری یکی از کارگران اخراجی هفتتپه |
کاخ آبی، قصر آبی |
هفتتپه |
پاشنهی آشیل جنوب ایران |
انتهای بخش اول
مطالب مفیدی بود،، آفرین!