خرید تور تابستان

در حاشیه‌ی نامه‌ی موسوی خوئینی‎ها به رهبری

حجت‌الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز درباره‌ی نامه‌ی آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها به رهبری و واکنش‌ها به آن نوشت:

در حکمت‌های امیر بیان در بیان نوع مواجهه با سخن، آمده: «أنْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ» (عیون الحکم/241؛ غرر الحکم/361) به محتوای سخن (حق یا باطل آن) توجه کن نه به گوینده سخن؛ اگر محتوای سخن حق است، گوینده هر کس ولو کافر باشد؛ بپذیر و اگر باطل است، رها کن. البته هر کسی از سخن حق یا باطل انگیزه‌ای دارد که می‌تواند خدایی یا شیطانی باشد و توجه به انگیزه گوینده سخن هم به جای خویش لازم و راه‌گشا است اما این توجه، نباید اصل و محتوای حق یا باطل سخن را تحت الشعاع قرار داده و ما در پذیرفتن یا ردّ آن مردّد کند.
اخیراً آقای موسوی خوئینی‌ها؛ از انقلابیون سابقه‎دار و «قبل از فتح» [اشاره به مضمون آیه 10 سوره حدید]؛ که امیر الحاج و دادستان کل منصوب امام بوده و رهبری انقلاب بعد از تصدی منصب رهبری با توجه به شناخت خود از سابقه فکری و سیاسی نامبرده، او را به عنوان «مشاور سیاسی» منصوب کرد؛ علاوه این که عضو مجمع تشخیص مصلحت هم قرار داد؛ در نامه‌ای «محترمانه، مختصر و صریح» به رهبری، ضمن اذعان به وجود نابسامانی‌های گسترده و فراگیر در کشور، اظهار داشت از نگاه عموم مردم با توجه به اختیارات وسیع قانونی و فعلی رهبری، ایشان نقش اول را در این زمینه دارند و ادامه دادند یا تدابیر رهبری بر اساس علم خاص بوده و در نتیجه، این سرنوشت محتوم و اراده تغییرناپذیر خدا برای کشور است، که ما هم تسلیم هستیم یا بر اساس محاسبات معقول است، که باید اجازه داده کارنامه رهبری از جانب کارشناسان در کمال امنیت نقد و اصلاح شود.

موافقان نامه به هر دلیل قریب به اتفاق در مورد نامه سکوت پیشه‎ساخته‌اند ولی مخالفان بخصوص مخالفان فکری – سیاسی نامبرده با تکیه بر امنیت و امکانات ویژه‌ای که دارند به ایشان تاخته، و بدون توجه به مضمون صریح و مختصر نامه و بر خلاف توصیه امام و مقتدای شیعه، به شخص نویسنده هجوم برده و همه سابقه درخشان او را انکار کرده و با ملکوک کردن شخصیت وی، مضمون نامه را به تاریکی برده‌اند حال آن که به بیان صریح مقتدای شیعه فرض کنیم نویسنده نامه مشرک، کافر، منافق یا شقی‌ترین فرد جامعه و دارای انگیزه‌های به شدت شائبه‎دار باشد، با این وجود باید مضمون نامه دیده شود و با توجه بدان، پذیرفته یا ردّ گردد. مخالفان نامه باید جواب دهند:

1. آیا رهبری امروز بر اساس قانون و تفاسیر قانونی شورای نگهبان از اختیارات بی حدّ و حصر و حتی فراقانونی(ولایت مطلقه) برخوردار هست یا نه؟ اگر مدعی هستند که نیست، این را برای مردم برهانی و باور‌پذیر کنند.

2. اگر به اختیارات فوق باور دارند، سؤال دوم را جواب دهند که آیا همان گونه که در بعضی اظهارنظرها گفته شده، رهبری از علم خاص برخوردارند و به جاهای خاص وصلند و تصمیماتشان با تکیه بر علم خاص و ارتباطات خاص است تا همگان این وضع نامطلوب را حاصل اراده خدا شمرده و با طوع و رغبت بدان گردن نهند.

3. اگر بر این باورند که رهبری بر اساس محاسبات عقلایی و مشاورت با متخصصان و اهل حلّ و عقد این تصمیم‎ها را گرفته و در این سه دهه کشور را تدبیر کرده‌اند، اجازه دهند دیگر اصحاب فکر، اندیشه، تخصص و اهل حلّ و عقد مدیریت ایشان را در کمال آزادی و امنیت نقد کنند.

عدم توجه به پیام صریح و آشکار نامه و نقد نویسنده آن و زیر سؤال بردن سلامت فکری- سیاسی وی نه تنها مفید نیست، بلکه سخن وی را حق جلوه داده و بر بی‌منطقی مخالفان شهادت می‎دهد و این مورد انتظار نیست.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اگر همگان این وضع منحوس را خدای نکرده ناشی از خواست گزاف و بی توجیه فرضا خدا بشمارند، با میل و رغبت به این وضع گردن نمی نهد، بلکه عدالت و لطف و رحمت ان خدا برایشان مورد سئوال قرار می گیرد جناب آقای حیدری و جناب آقای خوئینی . هر چند طبق وحی محمدی ، «خدا جمعی را دچار تغییر احوال نمی کند مگر با تغییر احوال خود آنها بدست خودشان» . والسلام

  2. اگر همگان این وضع منحوس را خدای نکرده ناشی از خواست گزاف و بی توجیه فرضا خدا بشمارند، با میل و رغبت به این وضع گردن نمی نهند، بلکه عدالت و لطف و رحمت ان خدا برایشان مورد سئوال قرار می گیرد جناب آقای حیدری و جناب آقای خوئینی . هر چند طبق وحی محمدی ، «خدا جمعی را دچار تغییر احوال نمی کند مگر با تغییر احوال خود آنها بدست خودشان» . والسلام

  3. جناب حیدری عزیز ، این حرفهای جدی را ول کن بذار برایت یک لطیفه تعریف کنم :
    مرحوم پدرم ، نور به قبرش ببارد * و خدا اموات شما را هم بیامرزاد * تعریف می کرد که یکی از همشهریان گیلک ما *آخر من فومنی هستم * نام پسرش را رستم گذاشته بود بعدها خودش هم می ترسید صدایش کند
    [این است که ما نمی‌توانیم از آقای خویینی ها انتقاد کنیم]

    1. اونی که نمی تونی ازش انتقاد کنی رو اشتباه گفتی ها : اصلا موضوع سر همینه اتفاقا و شما هم شاهد از غیب رسیده ! حیف فومن !

      1. مردم، دولت بی تدبیر انتخاب کردند. و هر انتخابی عوارض خودش را دارد. باشد که پند گیریم.

      2. هموطن گیلک ، با سلام اگر دقت می کردی متوجه می شدی سایت محترم انصاف به دلایل عدیده و صدالبته مقبول در داخل گیومه خود آورده ، تقریباً ۱۸۰ درجه * ۸۰ درجه بیشتر از تعیین جهت شمال از طرف سایت پدافند موشکی * مفهوم مطلب اینجانب را تغییر داده سعیهم مشکور

  4. آقای حیدری هدف شما از آوردن نکته ۲ چیست؟
    و چند نکته دیگر: زمانی که جناح چپ در حاکمیت بود ولایت مطلقه فقیه ورد زبان میرحسین موسوی و موسوی خوئینی ها و دیگر سران این جناح بود و از قِبَل این موضوع نان می خوردند (انتخاب موسوی برای دور دوم نخست وزیری و انتخابات دوره سوم مجلس شاهد این سخن است)
    فقه پویا که امروز توسط مراجع نزدیک به جناح چپ ترویج می شود و به تساهل و نواندیشی نسبی مشهور است در دهه اول انقلاب برای ترویج مجازات اعدام استفاده می شد و بر طبق آن شلوار جین گروگانهای آمریکایی غنیمت جنگی حساب میشد و امکان اقامه نماز با آن وجود داشت.
    جناح چپ بسیار ضد آمریکایی بود و تسخیر سفارت آمریکا توسط جمعی که اکثریت آنان از پیروان فکری سران آن جناح بودند انجام شد
    اگرچه من با افکار فعلی جناح چپ نزدیکی بیشتری دارم اما می خواهم بدانم چطور یک جناح بدون تغییر نسل و پس از اینکه فردی که به عنوان رهبر انتخاب شد مورد نظرشان نبود در کمتر ۸ سال (اگر روزنام های آن زمان و موضعگیری افراد را نگاه کنید متوجه می شوید حتی کمتر از ۶ سال) همه نظراتش را تغییر می دهد یعنی “فقه پویا” این قدر ظرفیت دارد؟ آقای آذری قمی که به خاطر افکارش در مورد ولایت فقیه مغضوب جناح چپ بود در کمتر از ۱۰ سال محبوب قلوب همان افرادی (تکرار می کنم همان افراد) شد که از او خشمگین بودند.
    ( آذری قمی وقتی در مجلس دوم گفت رابطه ولی فقیه و مجلس ارشادی است نه ولایی هاشمی به او گفت کل انقلاب را زیر سوال بردید)
    سوال دوم نه فقط شورای نگهبان که خود رهبر هم به ولایت مطلقه باور دارد و این موضوع مخفی نیست اما تا به حال چند مورد حکم حکومتی ابلاغ شده که مخالف درخواست دست اندرکاران باشد خودم می شمارم( نهایتا ۵ مورد) شاید چیزاهای دیگری هم باشد که البته در تاریخ و مطبوعات ثبت نشده
    سوال سوم مگر اینکه خوئینی ها منصوب امام بوده مصونیت می آورد ؟ مگر اصلا خود امام خمینی معصوم بود؟ شاید تنها اشتباه امام همین آقای خوئینیها باشد آن وقت چه؟
    زاویه فکری آقای موسوی خوئینی ها با مرحوم مطهری و بهشتی آشکار بود بسیار آشکار! مطهری و بهشتی نقش بیشتری در انقلاب داشتند یا خوئینیها؟
    اینکه خوئینی ها قرآن را مارکسیستی تفسیر می کرد دروغ نیست،آقای حیدری.
    در آخر مشکل کشور ما این نیست که دو تفکر اصلاح طلب و اصولگرا وجود دارد بلکه مشکل این است که رهبران این دو جناح نزدیک به ۴ دهه براساس کینه های شخصی افکار و عقایدشان را شکل داده اند.
    (احتمالا آقای حیدری زمان نوشتن متن هنوز مصاحبه آقای سیف رئیس کل سابق بانک مرکزی را نخوانده اند.)

    1
    2
    1. جناب علی، داستان حماسی تان را خواندم، فرضا همه فرمایشات جنابعالی درست، بالاخره نظر ندادید که محتوای نامه خوئینی ها (که در تائید فرمایشتان، معتقدم که در زمان داشتن قدرت، چه جنایت ها که نکردند) در مورد وضعیت مردم و جامعه و اعتقادات مردم صحت دارد یا از صحت عاریست!!؟ و در پایان، تصور نمیکنم مخالفت با خوئینی ها یا موافقت با ایشان، تاثیری در درستی اصل مطلبی که عنوان کرده است، داشته باشد؛ الان ما باید دنبال چه چیزی باشیم جناب علی؟

      1. بسیاری از قسمتهای نامه ی آقای خوئینی ها در مورد وضعیت جامعه صحیح به نظر می رسد البته معتقدم دیدگاه های ویرانگر آقای روحانی در زمینه اداره اقتصاد کشور نقش به سزایی در وضعیت کنونی دارد (آقای روحانی اصلابه چیزی به اسم علم اقتصاد معتقد نیست) ولیک گمان نمی کنم این نامه به قصد اصلاح واقعی باشد.
        و یک نکته ادبی که ربطی به موضوع هم ندارد متن حماسی باید درون مایه ی قهرمانی، ملی و قومی یا زمینه داستانی یا خرق عادت (خارق العاده بودن) داشته باشد که هیچ کدام در متن من نبود 🙂

  5. بسیاری از قسمتهای نامه ی آقای خوئینی ها در مورد وضعیت جامعه صحیح به نظر می رسد البته معتقدم دیدگاه های ویرانگر آقای روحانی در زمینه اداره اقتصاد کشور نقش به سزایی در وضعیت کنونی دارد (آقای روحانی اصلابه چیزی به اسم علم اقتصاد معتقد نیست) ولیک گمان نمی کنم این نامه به قصد اصلاح واقعی باشد.
    و یک نکته ادبی که ربطی به موضوع هم ندارد متن حماسی باید درون مایه ی قهرمانی، ملی و قومی یا زمینه داستانی یا خرق عادت (خارق العاده بودن) داشته باشد که هیچ کدام در متن من نبود 🙂

  6. مسأله نقد یا عدم نقد رهبری نیست، مسأله این است که خوئینی ها و همفکرانشان بعد از جنگ 3 دولت هاشمی، خاتمی و روحانی را اداره کرده اند و امروز که نوبت پاسخگوئی اونهاست ، نوک پیکان رو به سمت دیگران گرفته اند
    این صادقانه نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا