خرید تور تابستان

افشاگری یک نظامی فراری از وضعیت ارتش کره‌شمالی

ایسنا، به نقل از روزنامه وال استریت ژورنال نوشت: سرباز جدا شده از ارتش کره شمالی اسراری خاص از نیروی نظامی این کشور پیچیده و پر راز و رمز آسیایی منتشر کرده است.

روه چول مین، سرباز کره شمالی که قرار بود نماینده نیروهای جنگجوی نخبه در ارتش کره شمالی باشد حدود سه سال پیش به منطقه غیرنظامی شده بین دو کره فرستاده و در صفوف خطوط مقدم جذب شد.

در این گزارش آمده است، سرباز مذکور در پایان سال ۲۰۱۷ در سایه مهارت‌ خوب و قدش که در مقایسه با دیگر همقطارانش در کره شمالی بلندتر بود، به هدفش رسید اما زمانی که در اولین تمرین عملی حضور یافت، شوکه شد، هیچ یک از رقیبانش حضور نداشتند آنها بعد از پرداخت رشوه‌هایی به مسؤولان برجسته از حضور در مانور معاف شده بودند.

این روزنامه تاکید می‌کند، آنچه نهایتا او را به جدایی از کره شمالی واداشت ظلم و تبعیضی بود که به او می‌شد به اضافه گرسنگی و بی‌پولی که در جریان خدمت نظامی با آن روبه‌رو بود او دیگر مطمئن شده بود آینده‌ای در ارتش ندارد. طبق این گزارش، داشتن شرایط بهتر، ترفیع سریع‌تر و راحت‌تر و غذای کافی همه منوط به داشتن پول بود.

به رغم این‌که کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی بر ارتش کشورش تسلط کافی دارد اما کارشناسان نظامی آمریکایی و آسیایی از ماه‌ها پیش می‌گویند، نیروهای مسلح در پیونگ یانگ از داخل گندیده‌اند و از فساد و تصمیمات استراتژیک رنج می‌برند که پول‌های این کشور را صرف سلاح‌های هسته‌ای و آزمایش‌های موشکی به جای توجه به نیروهایش می‌کنند.

این روزنامه طبق سند دولتی کره جنوبی می‌افزاید، طی سال‌های گذشته حدود ۳۳ هزار تن از کره شمالی از این کشور از طریق چین به کره جنوبی گریخته‌اند و از میان آنها پیمانکاران، تجار و تعداد اندکی دیپلمات‌ها بودند که اکثرشان به کره جنوبی گریختند در حالی‌که تنها ۲۰ تن از خدمت ارتش از طریق منطقه غیرنظامی شدیدا کنترل شده جدا شدند.

به نوشته این روزنامه، کره شمالی یکی از بزرگترین ارتش‌های جهان را داراست به طوری‌که ارتش آن شامل ۱.۲ نیروی فعال است. طبق سند وزارت خارجه آمریکا، پیونگ یانگ حدود یک چهارم تولید داخلی خود را صرف تجهیزات نظامی می‌کند این بالاترین میانگین در جهان در بین ۱۷۰ کشور است در حالی‌که آمریکا تنها سه درصد تولید داخلی خود را صرف امور دفاعی می‌کند.

طبق این گزارش، اندکی از این مبالغ به سربازان خطوط مقدم اختصاص می‌یابند، طبق تاکید سرباز جدا شده که در مرزهای مشترک با نیروهای آمریکایی و کره جنوبی خدمت کرده، او پیش‌بینی می‌کرد منطقه غیرنظامی شده شامل غذای بسیار، فرماندهی منظم و آموزش متمرکز و بابرنامه خواهد بود اما او شاهد بوده که افسران برجسته غذاها را می‌دزدیدند.

این سرباز می‌گوید: یکی از افسران گفت: “نمی‌خواهی ترفیع بگیری”؟ او قصد داشت از من پولی به دست بیاورد اما من پولی برای پرداخت کردن نداشتم.

وی تاکید می‌کند: شهروندان کره شمالی چیزی از بسیاری از امور متداول در رسانه‌های خارجی در راس آنها وضعیت جسمانی کیم جونگ اون،‌ رهبر کره شمالی نمی‌دانند که از ماه گذشته میلادی ناپدید شده و شایعات را درباره مرگش داغ کرده است.

این سرباز جدا شده به برخی رنج‌هایی که طی هفته‌های آخر قبل از گریختن از ارتش کشیده اشاره می‌کند به طوری‌که روزهای طولانی در هنگام نگهبانی در منطقه غیرنظامی شده نخوابیده بود. پیام‌هایی به صورت مستمر از فرمانده‌اش دریافت می‌کرده مبنی براینکه بیدار باشد و نخوابد. او همچنین بعدا متهم به دزدیدن برنج شد؛ جرمی که اصلا مرتکب نشده بود اما توسط فرمانده‌اش کتک خورد و جلساتی توبیخی هم داشت.

وال استریت ژورنال اشاره کرد، سرباز جدا شده در حال حاضر در سئول پایتخت کره جنوبی زندگی می‌کند و در سایه شیوع کرونا احساس امنیت می‌کند اما در عین حال به دلیل کرونا نگران خانواده‌اش در کره شمالی است چراکه دولت کره شمالی تدابیر پیشگیرانه را در مواجهه با این بیماری کشنده در نظر نمی‌گیرد و متذکر می‌شود شهروند کره شمالی هیچ ارزشی در نزد نظام حاکم این کشور ندارد؛ کشوری ممکن است آنها را رها کند تا بدون هیچ توجهی با مرگ روبه‌رو شوند.

وال استریت ژورنال در خاتمه می‌نویسد: روه چول مین بسیار نگران خانواده‌اش است نه فقط به خاطر کرونا بلکه به دلیل احتمال تحت پیگرد قرار گرفتن خانواده‌اش در پی جدایی‌اش از ارتش.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. منم موقع ترخیص مسئول گردانمان گفت برو یک قوطی چای خارجی بخر وگرنه پای برگه ات رو امضا نمیکنم. موقع خروج هم دژبان برگه ها رو میگرفت و میگفت تا یرینی ندید نمیتونید برید بیرون. آخر سر که دید من هیچ پولی ندارم انگشترمو گرفت.
    من از بوشهر هم که میخواستم بیام تهران(انتقالی) فرمانده ام بهم گفت اگر فلان قدر پول ندی دوربین عکاسی توی گیفتو به حفاظت میدم و چون این منطقه نظامیه پدرتو در میارن. منم چون دوربین رو از یک مغازه قرض کرده بودم و به جاش دفترچه بیمه ام را گرو گذاشته بودم و ماهها دوندگی کرده بودم تا از اون جهنم خلاص بشم قبول کردم پولو بدم که بعد گفت بیا حالا یک عکس بگیریم که من گفتم نمیخوام و دیرم شده، بعد به ارشدم گفته بود این پولو بگیره توپ بخره و بیاد از من رضایت بگیره(میترسید اینبار من به حفاظت بگم) منم چون دیرم شده بود باید خودمو میرسوندم به پایانه اتووس رانی که به بلیطم برسم. اما بخاطر کارهای اینها تا رسیدم اتوبوس رفته بود. اتوبوس بعدی 24ساعت بعد حرکت می کرد و من باید پسفرداش خودمو معرفی میکردم. واسه همین با شش تومن که تو جیبم مونده بود خودمو رسوندم اصفهان. ساعت 1شب توی برف شدید، بدون پول، یک راننده گفت عصری میبرمت ولی خیلی دیرمیشد، به دیگران هم گفتم منو برسونید زنگ میزنم پول بیارند ،اما میگفتند نه ما قبول نمیکنیم. دیگه موندم صبح بشه که از شانسم روز شهادت هم وهمه میل به مسافرت پیدا کرده بودند، به خونه زنگ زدم تا بتوانند واسم پول بفرستند، طرفای ظهر چند تومنی واریز کردند که دیدم یک اتوبوس ایران پیما به سمت تهران میره، نمیدونستم میندازه جاده قدیم، خلاصه من که بیهوش شدم.اما هشت ساعت ناقابل طول داد تا برسه تهران.
    اما یادم نمیره پولی که از من با زور گرفت.
    راستی فکر میکنید افسری که از سرباز پول میگیره، وقتی بتونه جیره سربازها رو جابه جا کنه چیکار میکنه؟ فقط دوتا مثال ساده میزنم، مسئول انبارداری اموال رو میبرد میفروخت یا تصاحب میکرد بعد بجایش از همان جنس لاشه اش را پیدا میکرد و گزارش میداد که مثلا خراب شده(مثلا موتور سوتته را با سالم تعویض میکرد و تو اسناد مینوشت این فلان جا مصرف شده اینم لاشه اش) و یا برخی نهادهای غیرنظامی که سربازهایی در آنجا مستقرند،سهمی از آذوغه شان را هم به سربازها میدهند، مثلا نهار و شام و یا عصرانه و یا عیدها آجیل و آبنبات و…، اگر ناهار و شام خاص بود(مثلا ماهی) حتما باید یکپرس کنار میگذاشتیم چراکه ممکن بود فرمانده اون روز هوس ماهی کند، همچنین اون تنقلات هم سهم عمده اش به کادرها میرسید و حتی به اسم سربازها جیره خشک میگرفتند(برنج و روغن و…) و میبرند با فرمانده تقسیم میکردند. حالا اینها رو گفتم این را هم بگویم،در بوشهر سرهنگ اشرفی فرمانده وقت گردان اسکایگارد، از سهم ساندیس روزانه سرباز ها هم جداگانه سهم میبرد و مقدار زیادی از ساتدیسها را انبار کرده بود و گویا هرازگاهی میبرد میفروخت.(اینکه با آنها چیکار میکرد رو نمیدونم ولی مشخص بود که به سرباز و کادر نمیرسد،آمار غذا رو به نیروگاه بدون مرخصی و فرار اعلام میکردند بعد سهم این افراد که تعداد قابل توجهی بودند را برمیداشت)

  2. منم موقع ترخیص مسئول گردانمان گفت برو یک قوطی چای خارجی بخر وگرنه پای برگه ات رو امضا نمیکنم. موقع خروج هم دژبان برگه ها رو میگرفت و میگفت تا یرینی ندید نمیتونید برید بیرون. آخر سر که دید من هیچ پولی ندارم انگشترمو گرفت.
    من از بوشهر هم که میخواستم بیام تهران(انتقالی) فرمانده ام بهم گفت اگر فلان قدر پول ندی دوربین عکاسی توی گیفتو به حفاظت میدم و چون این منطقه نظامیه پدرتو در میارن. منم چون دوربین رو از یک مغازه قرض کرده بودم و به جاش دفترچه بیمه ام را گرو گذاشته بودم و ماهها دوندگی کرده بودم تا از اون جهنم خلاص بشم قبول کردم پولو بدم که بعد گفت بیا حالا یک عکس بگیریم که من گفتم نمیخوام و دیرم شده، بعد به ارشدم گفته بود این پولو بگیره توپ بخره و بیاد از من رضایت بگیره(میترسید اینبار من به حفاظت بگم) منم چون دیرم شده بود باید خودمو میرسوندم به پایانه اتووس رانی که به بلیطم برسم. اما بخاطر کارهای اینها تا رسیدم اتوبوس رفته بود. اتوبوس بعدی 24ساعت بعد حرکت می کرد و من باید پسفرداش خودمو معرفی میکردم. واسه همین با شش تومن که تو جیبم مونده بود خودمو رسوندم اصفهان. ساعت 1شب توی برف شدید، بدون پول، یک راننده گفت عصری میبرمت ولی خیلی دیرمیشد، به دیگران هم گفتم منو برسونید زنگ میزنم پول بیارند ،اما میگفتند نه ما قبول نمیکنیم. دیگه موندم صبح بشه که از شانسم روز شهادت هم وهمه میل به مسافرت پیدا کرده بودند، به خونه زنگ زدم تا بتوانند واسم پول بفرستند، طرفای ظهر چند تومنی واریز کردند که دیدم یک اتوبوس ایران پیما به سمت تهران میره، نمیدونستم میندازه جاده قدیم، خلاصه من که بیهوش شدم.اما هشت ساعت ناقابل طول داد تا برسه تهران.
    اما یادم نمیره پولی که از من با زور گرفت.
    راستی فکر میکنید افسری که از سرباز پول میگیره، وقتی بتونه جیره سربازها رو جابه جا کنه چیکار میکنه؟ فقط دوتا مثال ساده میزنم، مسئول انبارداری اموال رو میبرد میفروخت یا تصاحب میکرد بعد بجایش از همان جنس لاشه اش را پیدا میکرد و گزارش میداد که مثلا خراب شده(مثلا موتور سوتته را با سالم تعویض میکرد و تو اسناد مینوشت این فلان جا مصرف شده اینم لاشه اش) و یا برخی نهادهای غیرنظامی که سربازهایی در آنجا مستقرند،سهمی از آذوغه شان را هم به سربازها میدهند، مثلا نهار و شام و یا عصرانه و یا عیدها آجیل و آبنبات و…، اگر ناهار و شام خاص بود(مثلا ماهی) حتما باید یکپرس کنار میگذاشتیم چراکه ممکن بود فرمانده اون روز هوس ماهی کند، همچنین اون تنقلات هم سهم عمده اش به کادرها میرسید و حتی به اسم سربازها جیره خشک میگرفتند(برنج و روغن و…) و میبرند با فرمانده تقسیم میکردند. حالا اینها رو گفتم این را هم بگویم،در بوشهر سرهنگ اشرفی فرمانده وقت گردان اسکایگارد، از سهم ساندیس روزانه سرباز ها هم جداگانه سهم میبرد و مقدار زیادی از ساتدیسها را انبار کرده بود و گویا هرازگاهی میبرد میفروخت.(اینکه با آنها چیکار میکرد رو نمیدونم ولی مشخص بود که به سرباز و کادر نمیرسد،آمار غذا رو به نیروگاه بدون مرخصی و فرار اعلام میکردند بعد سهم این افراد که تعداد قابل توجهی بودند را برمیداشت)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا