خرید تور نوروزی

مک دونالد یا اکبرجوجه؟ مساله این است!

علی سرزعیم، تحلیل‌گر اقتصاد در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مک دونالد یا اکبرجوجه؟ مساله این است!» نوشت:

دستیار وزیر علوم با انتشار پستی از کشف بیش از ۳۰ هزار مدرک جعلی خبر داد! آن هم فقط در سال ۹۸ آن هم فقط در محدوده میدان انقلاب! تازه این آن مواردی است که کشف شده! عمق فاجعه را خودتان تخمین بزنید! کارشناسی ارشد ۲۵ میلیون و دکترا ۳۵ میلیون تومان.

نظام آموزش عالی ایران با مشکلات متعددی مواجه است که مدرک‌گرایی، افت کیفیت، پایان‌نامه و مدرک/مقاله‌فروشی از بارزترین نمودهای آنست. این وضعیت باعث شده برخی دانشگاهیان خصوصا جامعه‌شناسان تعبیر کالایی شدن آموزش عالی را بکار ببرند و آن را بهانه‌ای برای حمله به اقتصاد بازار کنند. اما آیا واقعا مساله این است؟ بیاییم دقیق‌تر به مساله نگاه کنیم:

چندی قبل یکی از دوستان جامعه‌شناسم -دکتر عباس کاظمی- برای توصیف وضعیت تاسف‌بار آموزش عالی از تعبیر مک‌دونالدی شدن آموزش عالی استفاده کرد. تعبیر ایشان این بود که رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد، غذای ارزان، کم‌کیفیت، در دسترس همه ارایه می‌کند و مورد اقبال اقشار طبقه متوسط و عموم جامعه است. درست مانند آموزش عالی ما که با فروش ارزان مدرک و بی‌کیفیت شدن آموزش و در دسترس قرار گرفتن آن برای همه، شده است یک مک‌دونالد جدید.

اگر بخواهیم از همین تشبیه برای نقد این دیدگاه استفاده کنیم باید پرسید راز اقبال عموم به مک دونالد چیست؟ چه چیزی موجب شده مردم از مک دونالد خرید کنند و از بسیاری از رستوران‌ها خرید نکنند؟ پاسخ تضمین کیفیت است. ایده مک دونالد آنست که به مشتریان تضمین دهد که در هر کجای دنیا شعبه آن وجود دارد همان کیفیت را دارد و این باعث می‌شود که شما به مک دونالد مراجعه کنی چون به حداقلی از کیفیت می‌توانی مطئمن باشی.

اگر مهم‌ترین مزیت مک‌دونالد تضمین کیفیت است آن وقت دیگر نمی‌توان وضعیت آشفته آموزش عالی ایران را به مک‌دونالد تشبیه کرد بلکه تشبیه بهتر اکبرجوجه است. در ایران همه رستوران‌ها مدعی‌اند که اکبرجوجه واقعی هستند!!! و هیچ کس واقعا نمی‌داند که چه کسی واقعاً درست می‌گوید. واقعا اکبر جوجه لذیذ است و دوست داشتنی. اما هیچ تضمینی نیست غذایی که از رستورانی که ادعا می کند اکبر جوجه است می‌گیریم کیفیت مطلوب را داشته باشد. لذا باید از اکبرجوجه شدن آموزش عالی سخن گفت نه مک‌دونالدی شدن آن.

اگر مساله این است آن وقت شیوه تامین مالی آموزش عالی متهم اصلی نخواهد بود بلکه اتهام اصلی متوجه نهاد ناظر بر دانشگاه‌هاست. وزارت آموزش عالی باید نقشی مثل موسسه استاندارد ایفا کند که محصولات عرضه شده توسط دانشگاه‌ها، از حداقل استاندارد برخوردار باشد. روند لوث شدن مدارک تحصیلی به زمانی بر می‌گردد که شهریه‌دادن و دانشگاه‌های خصوصی رواج نداشت و سازمان مدیریت دولتی نقشی فوق‌فعال در اعطای مدرک تحصیلی به مدیران دولتی ایفا کرد. پس از آن دانشگاه آزاد به این نهضت پیوست و بعد دانشگاه‌های ممتاز ایران نیز دیدند که اگر نجنبند از این قافله عقب می‌مانند و شروع کردند به برگزاری دوره‌های آزاد و فروش مدرک ارشد و دکترا. تعریف نادرست و پوپولیستی مساله ممکن است از ما یک روشنفکر مردمی، شجاع، نقاد و دوست داشتنی ایجاد کند اما به حل اساسی «مساله واقعی» کمک نخواهد کرد.

تجویز راهبردی:

یکی از عناصر اصلی حکمرانی (کشورداری) خوب، قاعده‌گذاری، تنظیم‌گری و نظارت است. هرچه از کالا (مثلا پنیر) به سمت خدمات (مثلا آموزش) حرکت کنيم، مساله دشوارتر و پیچیده‌تر می‌شود. تسلط بر چنین کار پیچیده‌ای نیاز به تخصص، آشنایی با آخرین تجارب موفق و ناموفق جهانی و بکارگیری مشاورین کارکشته و تعامل بین رشته‌ای دارد. می‌خواهم روی فاکتور مشاورین دارای تخصص و تجربه تمرکز کنم. اگر مشاور کارکشته داخلی وجود ندارد، خوب بدیهی است که باید برویم سراغ مشاور کارکشته بین‌المللی! به جای آنکه سعی و خطا کنیم و پول بیت‌المال را بر باد بدهیم.

در ایران کسی ابا ندارد که برای یک پروژه فنی-مهندسی از خدمات مشاوره یک شرکت خارجی استفاده کند اما وقتی نوبت به حکمرانی می‌رسد، نیاز به آن انکار می‌شود یا جسارت انجام آن وجود ندارد. بلافاصله عده‌ای ندای وا اسلاما سر می‌دهند که چنین و چنان! در حالی که یک مشاور خارجی که فقط در یک مساله، بیست سال است که کار کرده، تجربه سی کشور دنیا را مرور کرده و خودش به پانزده کشور دنیا مشاوره داده، از تجربه، دانش، شهود و عمقی برخوردار است که ما هیچ گاه به آن نمی‌رسیم. آن چه خود داریم را ز بیگانه تمنا نمی‌کنیم. ولی آن چه نداریم را باید بپذیریم. برای این مقصود از بهترین و آخرین تجارب بشری استفاده کنیم و آن را با شرایط بومی و محلی خود ترکیب کنیم. می‌خواهیم علت توسعه‌نیافتگی خود را دریابیم باید شیوه حکمرانی (کشورداری) را صادقانه نقد کنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. مقاله ای کاملا واقعگرایانه است و ما امروزه در بخش های بسیاری محتاج کارشناسان خارجی و یا ایرانیانی که دهه ها مستقر در خارجه هستند میباشیم ولی مشکل مدیران ناکارشناس فعلی مستقر هستند که هیچوقت با خواهش، التماس ویا درخواست میز خود ومزایایش را داوطلبانه ترک نخواهند کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا