ارتباط بهنوش بختیاری و عزت الله انتظامی با سیاست؟
علی اصغر شفیعیان، مدیر مسوول انصاف نیوز: شاید نامه ی سیاسی عزت الله انتظامی، استاد بازیگری سینما به آقای روحانی را دیده اید و اگر ندیده اید در زیر همین یادداشت آمده است.
اگر من و شمای خواننده در جریان سیاسی همسویی هستیم، تمایل داریم که هر چه زودتر حصر برچیده شود؛ اما حرف این یادداشت موضوعی دیگر است.
یک بار برای همیشه تکلیف خودمان را باید مشخص کنیم با میزان اهمیت دادن به نقش بازیگر و فوتبالیست و امثالهم در سیاست.
علی پروین از کاندیداهای ریاست جمهوری 76 حمایت می کرد، هنوز هم در انتخابات ها به عنوان حامی با این و آن کاندیدا عکس می گیرد! حتی در همین انتخابات کسانی او را به ستادهایشان برده اند، عکس های آن را شاید دیده اید.
یا کاندیدای محترمه ی جوانی که در انتخابات اخیر در تهران با افشین پیروانی مربی فوتبال عکس گرفته و در تبلیغات او نوشتند که پیروانی گفته به این کاندیدا رای بدهید که مجلس گلستان می شود!
حمید سوریان قهرمان کشتی را که یادتان هست، مدالش را به احمدی نژاد داده بود، بعد که دوره ی احمدی نژاد به سر آمد و روحانی انتخاب شد، مدعی فشار شد! لابد قابل اثبات هم نیست که کدام واقعی بوده است.
استاد انتظامی هم بازیگر است، پیشکسوت بازیگری است، محترم است، هنرمند است، بالای سر است، اما اگر نامه های سیاسی ایشان را جدی بگیریم به مشروعیت اظهارنظرهای مشابه مهر تایید زده ایم، چه اظهارنظر بهنوش بختیاری بازیگر فیلم دلقک ها که توافق هسته ای را با عهدنامه ی ننگین ترکمنچای مقایسه کرد! یا همین استاد گرامی در آن سالها برای حل مساله ی بنیاد خود با مشایی عکس گرفت و بعد البته توضیحی منتشر کرد.
تکلیف را اگر مشخص نکنیم، فردایی هم هست و این همه ی سوپراستارهای حوزه های غیرسیاسی از جمله بازیگرانی که می توانند در سیاست نقش بازی کنند.
من برای چنین «ابراز دغدغه»هایی اصالت یا اهمیتی قائل نمی شوم؛ علاقه ی سحرقریشی به احمدی نژاد جلوی چشم هایمان باشد!
یک نکته را هم لازم می دانم درباره ی محتوای نامه ای که به نام استاد انتظامی منتشر شده بگویم:
این نامه بعد از آن نوشته شده که پس از چند سال حصر خانگی بسیار محدودکننده، در آخر بهمن ماه برای اولین بار جمعی از خانواده با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به بهانه ی عقد دخترشان ملاقات داشته اند. این اتفاق حق هم بوده که البته بوده، اما نشانه ی تغییری است.
تاکید نامه بر این که وقت حل مسایل داخلی – از جمله مساله ی حصر – است، درست پس از اعلام برنامه ی رییس جمهور برای اجرای «برجام دو» یا همان «برجام داخلی»؛ بی موقع یا استفاده از فرصت تلقی نمی شود؟
متن نامه ی عزت الله انتظامی به رییسجمهور
به نام پروردگار متعال
جناب آقای دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور محترم
با عرض سلام و ادب و احترام
چگونه میتوان دل در گرو سربلندی میهن داشت و از لاینحل ماندن پارهای مشکلات بیمناک نبود؟ و آنچه این نگرانی را افزون میکند، تداوم آنها و بیتفاوتی در قبال آنها است. از همین رو برآن شدم تا دست به قلم برم و دغدغه این روزهایم را بیان کنم. چون همواره بیم آن داشتهام که سر بر زمین بگذارم و چشم از جهان ببندم و این مشکل لاینحل باقی مانده باشد.
جناب آقای رئیسجمهور، شما با به سرانجام رساندن یکی از وعدههای انتخاباتیتان، توانستید سایه شوم تحریمها را از طریق مذاکره و گفتگو از سر ملت بردارید. آیا وقت آن نرسیده است تا به دیگر وعده انتخاباتیتان، یعنی برداشته شدن حصر از سه بزرگوار – سرکار خانم زهرا رهنورد و آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی – عمل کنید؟ بزرگترین دستآورد این عمل، یقینا بیشتر شدن اعتماد و اتحاد ملی است. که قطعا شما بیش از هر شهروند دیگری از این دستآورد خرسند خواهید شد. پس چرا در انجام این وعده تعلل میکنید؟ چگونه میتوان با قدرت های بزرگ جهان بر سر کسب منافع ملی بر سر یک میز نشست و چانه زد و بالاخره به نتیجه هم رسید، اما نمیتوان با مسوولان کشور بر سر منافع ملی مذاکره کرد؟ مگر میشود مسالهای با این اهمیت همچنان لاینحل باقی بماند؟ شما بیش از دو سال بیوقفه با همتی ستودنی پیگیر حل مساله تحریمها بودهاید. حال همتی کنید و مساله مهم داخلی را هم با همین شیوه حل کنید. کدام مسوول مملکتی است که خواهان لاینحل باقی ماندن مسایل باشد؟ مگر میشود مسالهای با این اهمیت را نادیده گرفت و خواهان همبستگی ملی هم شد؟ نادیده گرفتن حقایق و چشم بستن بر آنها، فقط به دشوارتر شدن حل آنها میانجامد. صحبت از همبستگی ملی است. شاید یتوان به شهروندی گفت که از دیگری باایمانتر است، اما نمیتوان به همان فرد گفت از دیگری ایرانیتر است. ایران متعلق به همه ما است؛ با هر عقیده یا مرام. از همین رو باید از آشتی ملی که منجر به همبستگی ملی میشود سخن گفت.
من عزت الله انتظامی در انتهای راه دراز عمر نود و چند سالهام، این امید را دارم که با تدبیر و عقلانیت این مساله نیز همچون مساله تحریمها ختم به خیر شود. چون از شما این انتظار را دارم که در آستانه نوروز مساله حصر را هم حل کنید تا موجبات وحدت ملی در جامعه فراهم آید. انشاءالله.
دعاگوی شما، با احترام / عزتالله انتظامی ۱۳۹۴/۱۲/۱
انتهای پیام
البته هر کس می تواند عقیده خودش را داشته باشد. اما اینکه کسی به صرف اینکه وابسته به صنف هنر است ،پس نباید اعتنا کرد. سخن درستی نیست . هرکس در جامعه به نوعی وابسته. ببصنفی اعم از هنری. ورزشی فرهنگی اقتصادی و … است . اما همه صاحب نظر و حق رای حتی آن خانمی که طرفدار احمدی نژاد است .شما نمیتوانید هیچ یک از این افراد را از این شمولیت خارج کنید. علیالخصوص کسی. همچون جناب عزت اله انتظامی که خود صاحب. نظر و صا!چب ایده است. کارةای هنری ایشان. خود گویای این مدعاست
به نظر بنده این تحلیل کاملا اشتباه و نادرست
اما دلایل مخالفت من با این تحلیل
اعتراض به نقایص و کمبود ها و دفاع از مظلوم وظیفه تمام اقشار مختلف مردم است و هرکسی در هر صنف و موقعیتی که باشد با توجه به میزان صبر در برابر فشار ها و خطرات باید در مقابل رفتار های اینچنینی نقد کند تا شاهد جامعه ای آرام تر و گسترش عدالت باشیم اینکه بازیگران نظر خود را در مورد مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی بیان می کنند رذیلت و بدی به شمار نمی رود بلکه باید این چنین باشد یک هنرمند یا بازیگر با توجه به اعتبار و جایگاهی که دارد بدی ها را بگوید ایشان توسط مردم دنبال می شوند و از این محبوبیت و شهرت باید در جهت منافع مردم استفاده شود ولی از سویی می توان گفت که هنرمند نباید سیاست باز باشد یعنی نباید در رقابت های سیاسی و بازی های جناحی دخالت کند و اگر جنین شود محبوبیت خود را از دست خواهد داد در مورد اقای انتظامی هم چنین است کمتر ایرانی هست که ایشان را نشناسد پس اظهار نظر سیاسی در جهت کسب محبوبیت وشهرت برای ایشان نیست از طرفی این نامه میتواند خطراتی را برای این بزرگوار ایجاد کند فراموش نکنیم امثال شجریان ها که برای مردم هزینه دادند و هنوز هم از تفکر خود دست بر نداشته اند من توصیه میکنم تا منصفانه تر به این قضیه نگاه کنیم و با هم در کنار هم مشکلات را حل کنیم تا به فضایی بازتر و صمیمانه تر دست یابیم
در مورد خانم بختیاری هم باید بگویم که نظر ایشان کاملا محترم استشاید ایشان نگرانی هایی داشتند که آنطور نوشتند اگر طرفداران ایشون این حرف هارا تحلیل بکنند و در کنار سایر صحبت ها قرار دهند حتما حقیقت را پیدا خواهند کرد اصلا تفکر اصلاح طلبی هم همین را میخواهد همه حرفشان را بزنند چه مخالف چه موافق این وظیفه من هست که به گسترش آن کمک کنم و آن را پخته تر کنم و یا اگر مخالف نظرات و عقاید من بود با دلایل خود حقیقت درست را به مردم انتقال بدهم ظرفیت ها باید بالا بره و منطقی با حرف ها برخورد کنیم همه باید سیاسی باشند ولی نه سیاست زده که با هر ترفند و فریبی به مقاصد خود برسند اگر در زمان انتخابات مجلس دهم پیام های ویدیویی همین هنرمندان نبود شاید امروز چینش نمایندگان تهران به گونه دیگری بود وقتی هنرمندان از بازیگر و کارگردان و خواننده دیدند که خانه ملت صدای واقعی ملت نیست و مردم اعتراض دارند دست به کار شدند و آن پیام های تاثیر گذار را منتشر کردند اگر این پیام ها بیشتر از صحبت های بزرگان سیاسی نفوذ نداشته باشد قطعا کمتر نیست