پاسخی به حرکت احمدی نژادی یک احمدی نژادی
حُسینِ دهباشی، کارگردان فیلم تبلیغاتی حسن روحانی در انتخابات سال 92 که با دولت زاویه پیدا کرده است، در یادداشتی به حرکت احمدی نژادی یک احمدی نژادی در باره ی نامه ی عزت الله انتظامی [لینک] پاسخ داد.
به گزارش انصاف نیوز، دهباشی خطاب به عبدالرضا داوری نوشت: روزی که گذشت | دیالوگِ مشهوری از استاد «عزتاله انتظامی» نقل کرده بودی | گرچه بیهیچ توضیحی | امّا به روشنی نهتنها طعنهای بود به ایشان | از بابتِ درخواستِ اخیرِ وی برایِ رفعِ حصرِ ثُلاثهء محصوره | که به گمانِ بسیاری و از جُمله نگارنده | توهینی بود | نه مُناسبِ شُمایِ نویسنده | و نه در شانِ مُخاطبِ خواننده | و خصوصا نه در قامتِ ضمیرِ آن | که بُزرگمردی است هُنرمند و فروتن و خیرخواه و محبوبِ دلِ ملیونها هموطن.
و امّا دو نُکتهء رفیقانه:
نخست آنکه | بهتر از نگارنده میدانی | این سُخنِ فصلالخطابِ پیامبرِ گرامی اسلام را: | «انی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق» | و درخواستِ جنابِ آقای انتظامی حتّی اگر نادُرست یا اشتباه بود | که به گمانِ من نبود | شایستهء پاسُخی جوری دیگر بود | و بزرگاش نخوانند | اهل خرد | که نامِ بزرگان | به زشتی برد
به یاد بیاور که علیرغمِ برخی اشتباهات واضح و مُبرهنِ جنابِ آقای میرحسینِموسوی | مانندِ آن اعلام پیروزیِ زودرس | یا عدم اهتمام بر جُدا کردن صفِ مُعترضانِ منطقی از برخی براندازان و مُعاندانِ این مُلک و ملّت | و خطاهایِ دیگری که بیمُبالغه این کشور را تا آستانهء جنگِ داخلی پیش بُرد | آنچه بیشتر از وی در خاطرهها مانده | واژگان و تعابیرِ مودبانه و متین او است | و سرمشقهایی چون «ادبِ مرد به زِ دولت او است» | و امروزِ روز | دیگر حتّی مخالفانِ سرسختاش | او را از بابت لُکنتهایی سُتودنی از برایِ مهارِ خشم | و آن «چیز چیز» گفتنهایِ نجیبانهاش | در احتراز از کلماتی گداخته و عصبانی | شماتت نمیکُنند که هیچ! | مظلوم و بُزرگاش میدارند.
مُتقابلا | لابُد موافقی که | جنابِ آقایِ دکتر روحانی | اگر با همین فرمانِ زبان جلو برود | صرفِنظر از همهء کامیابیها و دُشواریهایِ سیاسی و اقتصادی فرارو | بعید است دوباره رای بیاورد | چرا؟ | چون به مانندِ آقایِ دکتر احمدینژاد | معالاسف و روزافزون | گاه از کلمات و تعابیری در موردِ مخالفاناش استفاده میکُند | بسیار دور از سُخنان و سخنرانیهایی | برازندهء کشوری که کهکشانی از که اُدبا و ادبیّاتِ فاخر در خاطرِ خود دارد.
دو دیگر امّا | فقرهء «حصر» | که از نظرِ امثالِ این رفیقات | بیجهت است و [خطا] | مگر به حُکمِ دادگاهِ صالحهای که گویا هنوز تشکیل نشده و تشکیل نخواهد شُد | و ولو مجازاتِ فعلیِ مُبتلایان به این حصرِابد | بسیار کمتر از آنی باشد که آن دادگاه صالحهء مفروض مقرر میکرد.
و باز به یاد بیاور | «دکتر محمّد مصدق» را | که گرچه خدماتی سترگی داشت از جنسِ «ملّی کردنِ صنعتِ نفت» | امّا به نظر بسیاری و بر مبنایِ روالِ بسیاری از کشورهایِ جهان | میتوانست به خاطرِ خطاهایی از جنسِ انحلال مجلس شورایِ ملّی و تمرّدِ مُسلحانه از حکم عزلِ خود | قانونا اعدام شود | امّا با وجودِ تخفیفِ مجازاتاش | همین که در پایانِ مدّتِ محکومیت آزاد نشد | و تا آخر عُمر در حصارِ «احمدآباد» ماند | برایِ همیشه مظلوم شمرده شد.
و تازه | مگر آقایِ انتظامی چه خواسته؟ | جُز آنکه مثلِ یک بزرگترِ عاقل و مهربان و شُجاع | طبعا نه از طرفِ مخالفان آقای روحانی | که از طرفِ موافقانِ وی | مُحترمانه | عریضهء دادخواهی به رئیسجُمهوری نوشته | که رای و بیعتِ آنهایی که او را برگزیدهاند | اخلاقا | تا زمانی مشروعیّت دارد | که به همه قولهایش و از جمله اموری چون «رفعِ حصر» پایبند باشد.
و امّا… | این را مُنصفانه نیست | و اصلا نباید ناگفته گذاشت | که بیشتر آنهایی که دیالوگِ از نظرِ این رفیقات ناپسند نقلشده از سویِ شُما را نقل کردهاند | اغلب آن را تحریف و شورترترش کرده و با گاه تیترهایی دروغ و نادرست و اینها | و چیزهایی به آن افزودهاند | که معلوم است | نه منظورت بوده و نه در آن چهارکلمه که نوشتی یافت میشوند | و خُب دیگر! | بعضی دوستانِ موسوم به اصلاحطلبی نیز | آب ندیدهاند | و گرنه آن بر روی رُقبایشان میبستند | و خیلی هم بیرحمتر و بیتعارفتر و ناجورتر از آنهایی که یکصدمِ ادعایِ آزاداندیشی و رواداری آنها را ندارند.
انتهای پیام
نويسنده محترم مفاهيم ساده را در قالبى زمخت و نامفهوم ارائه كرده اند ، توصيه ميكنم بيشتر مطالعه كنند