نامه عزت الله انتظامی از سر تفنن سوپر استاری نبود
ابراهیم اصغرزاده درباره ی نامه ی عزت الله انتظامی [لینک] در اینستاگرام نوشت:
جریان راست شاید باور ندارد که جامعه ایرانی از «مش حسن» روستای نا کجا آباد و «توتم» گاوش گذر کرده و «مش اسلام»هایی پرورانده که به حصر و زندان به عنوان راه حل اعتقاد ندارند. صحبت از نامه ی عزت الله انتظامی جهت رفع حصر است. پاسخ نامه را رییس جمهور به هر علت تاکنون نداده چون احتمالا خود را مبرا از مسوولیت در این زمینه می شناسد، شاید هم خواسته دفع دخل مقدر کند گفته منظور نامه و نامه نگاری رساندن مطلب به گوش شخص یا دستگاه ثالث بانی حصر است.
محتوای نامه البته نشان می دهد که اسطوره 92 ساله دقیقا می دانسته می خواهد به چه کسی و چه زمانی تذکر بدهد. چنین نامه ای نه از سر تفنن سوپر استاری که بر اساس مسوولیت پذیری اجتماعی و موقعیت شناسی نوشته شده و برخلاف مرحوم عسگراولادی که بیشتر دل نگران وجه شرعی حصر بود، مشخصا بر تکالیف سیاسی رفع حصر تمرکز دارد. نامه ظاهرا از تعلل وعده ی انتخاباتی روحانی و همبستگی ملی می گوید ولی در لایه ی زیرین و پنهان خود از منطقی سود می برد که روحانی را فقط حافظ منصب اداری «رییس جمهوری» نمی داند بلکه رییس «جمهور» ایرانیان می شناسد که پس از انتخابات اخیر قدرت چانه زنی اش دوچندان شده. میخواهد بگوید وقتی میتوان با قدرت های بزرگ جهان بر سر کسب منافع ملی پشت یک میز نشست و چانه زد و به نتیجه هم رسید، چرا با مسوولان کشور نباید مذاکره کرد و چرا باید اجازه داد در بر همان پاشنه سابق بچرخد. نامه اول اسفند نوشته شده ولی پس لرزه های انتخابات بازتاب گسترده به آن داد زلزله ای که اگر دولتمردان آن را درک نکنند خیلی زود دیر می شود …
چهل و اندی سال قبل همین آقای انتظامی و چند آکتور تئاتر به همراه دو نابغه ی ادبی و سینمایی _ ساعدی و مهرجویی _ موج نو سینمای ایران را پایه گذاشتند که فضای غم زده و منفعل جامعه هنری را در هم شکست و مسیر فرهنگ و هنر کشور را برای همیشه تغییر داد. «گاو» فقط یک سینمای انتقادی و اجتماعی نبود بلکه ژانری مملو از استعارات، نشانه شناسی تصویری و سمبولیسم سیاسی بود که در یک قاب بندی عالی، مسخ شدگی و غارت زدگی جامعه به دست بلوریهای دشمن و مروجان خرافات را افشا می ساخت. درست زمانی که جوان هم نسل من لابلای شبنامه ها و جزوات درسنامه ای دنبال شناخت دشمنان خلق می گشت و نهایتا به ترجیح سنت و مذهب بر تجدد از ریخت افتاده ی شهری و از خود بیگانگی می رسید.
سینمای موج نو مامایی بود که کف خیابان و سالن نمایش به زایش رومانتیسیسم و رادیکالیسمی یاری رساند که درونش روستا و روستایی تقدیس می شد و بیرونش به جنبش بازگشت به خویشتن پروبال می داد. وضعیتی که نیروهای مذهبی و سیاسی منتقد بیشترین بهره را بردند.
انتهای پیام