از فرار اقتصادیها تا استرداد سیاسی – امنیتیها | دو ارزیابی
/ در گفتوگو با عبدالله ناصری و اکبر خوشکوشک /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: عبدالله ناصری –فعال سیاسی اصلاح طلب- با صورتبندی متهمان اقتصادی به سه دسته میگوید بخشی از این متهمین که با کانونهای اصلی قدرت ارتباطی نزدیک دارند مطلع شده و از کشور خارج میشوند. او همچنین در مورد تفاوت در بازگرداندن برخی از متهمین و بازنگرداندن برخی دیگر میگوید «عیسی شریفی را برگرداندند تا فدایی شهردار جهادی و انقلابی اسبق بشود و امثال مالمیر چون ارتباط نزدیکی با نزدیکان رئیس جمهور و بخشی از نهادهای امنیتی پیدا میکنند، فعلا در دستور کار بازگرداندن نیستند.»
از طرف دیگر اکبر خوشکوشک –امنیتی سابق- نیز که پیش از این در گفتگویی به بهانهی شایعهی مرگ خاوری در کانادا گفته بود که «خاوری کاری نکرده است» و همچنین تاکید کرده بود که «در فرودگاه به او گفته بودند که برود»، با انتقاد از نحوهی برخوردها با متهمان اقتصادی به بازخوانی موارد مختلفی میپردازد. او همچنین معتقد است که عیسی شریفی خود بازگشته است و اصلا فرار نکرده بوده است و از سوی دیگر از پروندهی فاضل خداداد میگوید که «بررسی کنید و ببینید که بخاطر چه چیزی اعدام شد. من و آقای رفیقدوست و یکی دیگر از دوستان بدنبال این بودیم که آقای خداداد بازگردد؛ از آمریکا آمد، اما زمان زمانی بود که مسائل سیاسی با موضوع مخلوط شد و وسط آوردند و بالاخره آن اتفاق افتاد».
بیشتر بخوانید:
چندی پیش نعمت زاده در برنامهی دستخط به اظهار نظر در مورد پروندهی شبنم نعمتزاده –دخترش- پرداخت و در بخشی از آن گفت که برخی از آشنایان به شبنم پیشنهاد ترک کشور و فرار را دادهاند که او قبول نکرده است. اما موضوع فقط به پیشنهاد اشنایان شبنم نعمتزاده محدود نمیشود؛ اخبار غیررسمی درمورد توصیه به خاوری برای رفتن از ایران توسط برخی و فرار دیگر متهمین اقتصادی، بازگرداندن برخی و بازنگرداندن بعضی دیگر محل سوال برای افکار عمومی شده است؛ تا آنجا که در بازداشت روح الله زم و جمشید شارمهد و بازگرداندن آنها به ایران، سوال بسیاری در شبکههای مجازی این بود که «حال که میتوانید چرا خاوری را بازنمیگردانید؟»
گفتوگوی انصاف نیوز با عبدالله ناصری و اکبر خوشکوشک، در مورد توصیهها به فرار و توانایی استرداد متهمین اقتصادی به ایران را در ادامه بخوانید:
ناصری: امثال عیسی شریفیبازمیگردند تا فدایی مافوق خود شوند
ناصری با صورتبندی متهمین اقتصادی، به انصاف نیوز گفت: «در مورد مفسدان اقتصادی باید یک صورت بندی دقیق بکنیم. یک گروه کسانی هستند که با کانونهای اصلی قدرت ارتباط پیدا میکنند. مثل خاوری که شواهد پرونده گویای آن بود که او مهرهی برخی قدرتمندان سیاسی بوده و چون بنا داشته است آن را قربانی کنند یا فرار کرده یا فراریاش دادهاند. نمونهی دیگر این گروه به نظر من مورد عیسی شریفی است که او را با وعده و وعید آوردند تا فدایی مافوق خود شود. دسته دوم افرادی هستند که در شبکهی قدرت سیاسی نیستند ولی ازموقعیت فساد سیستمی استفاده کردهاند و با رانت منابع هنگفتی گردآوردهاند، مثل شبنم نعمت زاده (که البته باید نقش پدرش را هم جدی بگیریم) و فرصتی برای خروجشان پیش نیامده و یا آنچنان آسودهخاطر بودهاند که به کارهای خود ادامه دادهاند. طبعا این گروه دنبال فرصتی هستند که بتوانند به خارج بروند و اینجاست که شاهدیم بستگان او به او پیشنهاد فرار میدهند. دسته سوم فراریانی هستند که به کشورهایی رفتهاند که بازگرداندن آنها امکانپذیر نیست. مثل خانم شیخ الاسلامی در آمریکا. البته من معتقدم اگر شبکههای اجتماعی و جامعه مدنی اینقدر بیمهابا انگشت به لانهی زنبور نمیکردند، اینها هم احتمالا مطرح نمیشد.
او در پاسخ به اینکه این افراد از کجا متوجه شده و فرار میکنند، گفت: احتمال زیاد به کسانی مثل خاوری -که با برداشت اکثریت جامعه به پیشنهاد یک مقام عالی قضایی فرار کردند- که در درون تشکیلات مشکلدار قرار گرفتهاند و با پشتوانه کانونهای قدرت قبلا اطلاعرسانی میشود.
پروندههایی که مبهم باقی خواهد ماند
ناصری در پاسخ به این سوال که «چطور موفق به بازگرداندن افرادی مثل عیسی شریفی و روح الله زم و جمشید شارمهد میشوند اما خاوری و امثال شیخ الاسلام و مالمیر و… را علیرغم اتهاماتی که در موردش طرح میکنند تاکنون امکان بازگشتش فراهم نشده است؟» گفت: اولا روحالله زم و جمشید شارمهد موضوع سیاسی هستند و نه اقتصادی. در این دو پرونده نام قدرتمندان نظام سیاسی مطرح نیست و طبعا آنها را به صورتهای مختلف به ایران برمیگردانند. قطعا اگر روحالله زم به جای عراق به آلمان سفر میکرد و یا شارمهد به جای تاجیکستان به فرانسه میرفت، هیچیک قابل برگرداندن نبودند. اما عیسی شریفی قرار است قربانی نفرات بالاتر شود و لذا به او قولهایی دادهاند که او برگردد و چون میدانستند مدیریت شهری اصلاح طلب پروندهی چندهزار میلیارد تومانی شهرداری را دنبال میکند، او را برگرداندند تا فدایی شهردار جهادی و انقلابی اسبق بشود و امثال مالمیر چون ارتباط نزدیکی با نزدیکان رئیس جمهور و بخشی از نهادهای امنیتی پیدا میکنند، فعلا در دستور کار بازگرداندن نیستند.
اگر باور داشته باشیم که فساد کشورگیر شده به نظر من این یک واقعیت است، احتمالا انگیزهای برای بازگرداندن تعدادی از این مفسدان و پولهای مربوطه وجود ندارد. در یک جمع بندی پایانی، پروندههای امثال مهآفرید خسروی، اکبر طبری، مثل پرونده خرید هواپیمای تشریفاتی سلطان برونئی، برای آشیانه انقلاب در دههی ۸۰، مبهم باقی خواهند ماند. هرچند پول هواپیما را برگرداندند.
خوشکوشک:چرا بر پشتوانهی اینها دست نمیگذارند؟
اکبر خوشکوشک نیز در مورد پروندههای اقتصادی اخیر و سابق به انصاف نیوز گفت: زمانیکه کشوری درگیر تحریم و مشکلات اقتصادی است، این نوع حرکات، حرکات خوبی نیست. مثلا بروید پروندهی فاضل خداداد را بررسی کنید و ببینید که بخاطر چه چیزی اعدام شد. من و آقای رفیقدوست و یکی دیگر از دوستان بدنبال این بودیم که اقای خداداد بازگردد؛ به او گفتند بیا و از آمریکا آمد، اما آن زمان زمانی بود که مسائل سیاسی با موضوع مخلوط شد و وسط آوردند و بالاخره اتفاقاتی افتاد. بعد ماجرای برادران افراشته پیش آمد و پس از آن نگاه کنید که تمامی این پروندههایی که الان پیگیری میکنند (باتوجه به اینکه وام برای یکسال و دوسال و چهارسال نیست) مثل امید اسدبیگی که هفت تپه را خریده، این خصوصیسازیها مربوط به چه زمانی بود؟ این دولت گرفتاریهای دولت قبل را میکشد. راه مبارزه با مفاسد اقتصادی این نیست که برادران فلان نهاد شروع کردهاند و زیرمجموعهشان مثلا با اینها برخورد میکند.
یا مثلا در مورد خاوری؛ اگر کسی از بانک پولی گرفته است و وثیقه نداشته است، این قطعا مشکلاتی دارد؛ اما شما میدانید در هر بانکی که بخواهند وامی بگیرند، اگر بخاطر هزارتومان و 10 هزارتومان وثیقه نگذارند، وامی داده نمیشود. تمامی صنایع ما در این کشور با وام بانکها میچرخد؛ مردم در بانکها سود سپرده میگذارند و بانکها هم به شرکتهای تولیدی وام میدهند، فولاد، دارو، واردات سویا و غلات و… اینکه الان آقایانی را میگیریم و محاکمه میکنیم، این ریشهای دارد؛ چرا در این مملکت روی اینها دست میگذارند و چرا بر پشتوانهی اینها دست نمیگذارند؟
مگر نمیگویند آقای دانیالزاده از طریق آقای حسین فریدون و با توصیهی او وام گرفته است؛ مثلا میگویند که ایشان [حسین فریدون] زنگی به آقای صدیقی زده است و گفته که به آقای دانیالزاده یا به آقای مالمیر که الان در ایران نیست اینقدر وام بدهید. حالا یک زنگی زده شده است، تمام افراد اینچنینی که ددر ایران بودند کسانی بودند که توصیه شدهاند. من سراغ دارم پسر یکی از بزرگان زمان آقای احمدینژاد 2000 میلیارد تومان برای آقای دانیالزاده وام گرفته است؛ یا آقای زنوزی، کارآفرین بزرگی است، 12000 میلیارد تومان وام گرفت. اینها همهاش در شرایطی قرار گرفت و با مسائل اقتصادی برخورد شد.
از طرفی ما تحریمیم و از طرف دیگر دادگاههای اقتصادی را شروع کردیم، خیلی خوب هم هست که از زمان آقای آملی لاریجانی تا الان این دادگاههای اقتصادی را برگزار کردند، اما آیا این کار تا الان اقتصاد ما را پویاتر کرده است. اینکه میگویند به شبنم نعمتزاده گفتند برود، این توصیهی دولتی یا توصیهی یک ارگان خاصی نیست؛ این توصیهی اطرافیانش است و مثلا گفتهاند «بگذار برو!» اما قصهی ایشان با قصهی آقای خاوری فرق میکند. قصهی آقای مهآفرید خسروی ابتر ماند؛ این ماجرا در اهواز شروع شد، یک قاضی بود که اسمش را نمیگویم، 3000 میلیارد نبود و مبلغ دیگری بود و اتفاقاتی رخ داد که اگر به رسانهها کشیده شود چندان خوشایند نیست.
این تدبیر نیست
خود قاضی منصوری، حالا فاسد بود، خوب بود یا بد بود، اما شما اول باید تحقیق میکردی و قاضی منصوری را میخواستی، یک مواجههی حضوری میزدی؛ وقتی قاضی منصوری که در آلمان است و خودش میگوید که میخواهد بازگردد و این اتفاق –حالا حالش بهم میخورد، سرش گیج میرود، خودکشی میکند یا خود میکشندش- هرکاری که میکند، این تدبیر نیست.
در دنیا –مخصوصا در اروپا- اینگونه نیست که یکنفر را تا آمد رومانی دو روز ماند، او را صبح بکشند. این اصلا واقعیت ندارد؛ یکی از دوستان ما اخیرا –بسیار بچهی خوب و سالم و متدینی بود- جنون آنی میگیرد و خود را با کلت میکشد! به آقای قاضی منصوری هم در کشوری غریب شاید فشار روحی آمده و در یک آن تصمیمی گرفته است. بله، ایشان میخواسته بازگردد و بیاید، پروازی هم نبوده.
حرفهایترین کار اقتصادی و مبارزه با مفاسد اقتصادی را وزارت اطلاعات داشته است. ببینید وزارت اطلاعات چقدر با مفاسد برخورد کرده است و چقدر آن نهاد دیگر.
عسلویه قیامتی بود و هزاران نفر کار میکردند، یک آقایی آن موقع 100 میلیون تومان اختلاس کرده بود؛ آقای طائب آمدند و به مرحوم آیت الله هاشمی گفتند اختلاس شده است. آقای هاشمیگفتند کار را نخوابانید، اختلاس شده، اما پول را از او میگیرید، با گرفتن این آدم این کار از بین میرود؛ بیتدبیری کردند و آن کار هم از بین رفت. با گرفتن و بستن کاری درست نمیشود. الان وزارت اطلاعات دفتری دارد و بدهکاران بانکها را دعوت میکند و میگوید که «برادر من بدهیهایت را بده». 99 درصد کسانی که وام گرفتند همگی اسناد دارند، یعنی یک تومان را ده تومان اسناد گذاشتند. اعتقاد شخصی من این است که برخورد با مفاسد ضروری است اما نباید این حرکات سیاسی شود؛ نباید اینها را در بوق و کرنا کنیم، نباید اجازهی این فرار سرمایه را بدهیم. خود آقایان الان میگویند 30 میلیارد دلار از این مملکت رفته است! طرف کارخانهدار است و فردا میتواند بدهیهایش را تسویه کند، این کارها کارهای خوبی نیست. من اعتقاد ندارم که شبنم نعمتزاده از این کشور برود. ما فشاری میآوریم که اینها بروند، اما چرا؟ بایستند و بدهیشان را بدهند. هیچ بدهی نیست که با وثیقه نباشد. پشت تمام کسانی که وامهای کلان گرفتهاند کسانی بودهاند که اینها را توصیه کردهاند. بعد هم در این مملکت بانکهای خصوصی دارند بهترین کارها را انجام میدهند و بهترین سرمایه را میآورند؛ اما نمیگذارند. یا یکسری تجربه ندارند و فکر میکنند با این بگیر و ببندها حل میشود. جلوی مفاسد باید گرفته شود اما مفاسد این نیست که کارخانهای آمده وام ارزی گرفته، مثلا دلار 4 هزار تومان بوده و الان دلار شده 23000 تومان، خب مشخص است که نمیتواند بدهد.
ترغیب اینها به رفتن به نفع اسرائیل و آمریکاست. من اعتقاد ندارم که کسانی از داخل –از دولت یا هر ارگان دیگری- به اینها بگوید که برو. بنظرم اینگونه نیست. کارخانهداری که بدهی بانکی دارد و وثیقه هم گذاشته است که مفاسد نمیشود.
اگر یکی بیاید ارز را بگیرد و آزاد بفروشد فساد است؛ اما مثلا در بحث خاوری، چه کسی او را تایید صلاحیت کرده و سرکار گذاشته است؟ اصلا خاوری پولی را که مهآفرید خسروی داده است در مقابلش سند گرفته است. منتها مسائل پیچیدهای وجود دارد که با بگیر و ببند و… درست نمیشود. ما باید مثل وزارت اطلاعات برنامه بگذاریم و بگوییم که آقای بدهکار! تا شش ماه دیگر شما باید فلان قدر بدهیتان را پس دهید.
دیدیم که خیلیها را گرفتند ؛ آقای خلیلزاده و.. کارخانهها تعطیل شدند. مثلا در همین نیشکر هفت تپه، جوانی آمده و اینجا را خریده، یک مدت فراری و در خانهی این و آن بود و بعد آمد و خود را معرفی کرد. رئیس خصوصیسازی را زندان کردهاند چون مثلا زمان احمدی نژاد در اردبیل یک کشتارگاه خریده است.
من اعتقاد ندارم کسی در سیستمی سازمان یافته در جمهوری اسلامی باشد و به بعضی از بدهکاران بانکی بگوید فرار کنید.
خوشکوشک در مورد برخورد گزینشی با برخی مسائل اقتصادی، مثلا در مورد عیسی شریفی که جزییاتی از پرونده او در دسترس نیست، گفت: آقای عیسی شریفی یک نظامی است که در شهرداری بوده است، تقریبا در جایگاه یک قائممقام بوده است. همسرش سرطان داشت و به همین خاطر او را برد سوئد و بازگشت. عیسی شریفی فرار نکرده بود. رفته بود و بازگشته بود. اما اینترپل با ایران زیاد هماهنگ نیست و همکاری نمیکند. خیلیجاها ما استرداد متهم نداریم. اینهایی هم که میروند مجبورند و میترسند که میروند. اگر با آنها دوستانه برخورد شود و بنشینند صحبت کنند و بگویند تو بدهی داری و شش ماهه اموالت را بفروش و بدهی خود را بده، این شدنی است؛ اما اینکه او را بگیرید، خانهاش را بگردید و ببرید در بازداشتگاه نگهش دارید و فشار روحی بر او آورید و بعد هم هرچه میخواهید را در دادگاه بگوید که دیگر مبارزه با مفاسد نمیشود. مبارزه با مفاسد این است که دعوتشان کنید و به آنها اولتیماتوم دهید.
البته من شخصا اعتقادی ندارم که مسائل مطرح شده در مورد شهرداری و آقای قالیباف راست باشد، چون اگر حقیقت داشت هیچوقت رهبر انقلاب ایشان را عضو تشخیص مصلحت و الان رئیس مجلس نمیکردند. یعنی ماها یک چیزهایی را نمیدانیم و نباید هم بدانیم. اما من شخصا اعتقاد ندارم که آقای قالیباف دزدی کرده و یا از شهرداری خورده است. این را من قبول ندارم.
او در پاسخ به اینکه کسانی که این مسائل برایشان پیش میآید چگونه ماجرا را فهمیده و میروند، گفت: این تجاری که میگذارند و میروند، بخاطر آبرویشان است؛ زندان و انفرادی و بازجویی و برخوردها را تحمل نمیکنند و توان ندارند و میروند. وگرنه اگر اینجا باشند اتفاقی هم برایشان نمیافتد. جو روانی جامعه خیلی بد است. تلویزیون مثلا یکی را میآورد و نشان میدهد و با این حرفها که فلانی دوستدختر داشت و دیگری ماشین و ساعت و فلان داشت و… برایش موج درست میشود.
کشور ما به سرمایهی اقتصادی و نگهداشتن این سرمایهدارها نیاز دارد. شما نگاه کنید که در کشور ما یک ایرانمال ساخته شده و نور چشم این کشور است. امارات تا دیروز به دوبیمال خود میبالید، اما امروز ایران مال را ببینید؛ چه جوسازی برای آن میکنند. ما نمیتوانیم آدمهای کارآفرینی مثل گروه تات را در این کشور حمایت کنیم و نگاهشان داریم. اینها سرمایهدار هستند و با بیرون بردن سرمایهشان از این کشور مشکلی ندارند. اینها عاشق این انقلابند. این گروه تات اکثرشان زمانی رزمنده بودند، خیر هستند، مسجدسازند و بیمارستان دارند، سرطانی دارند، گروه وام قرضالحسنه دارند؛ آمدهاند چسبیدهاند به ایران مال که از کجا آوردهای! خب معلوم است از کجا آورده دیگر. آنوقت شما میخواهید این کارآفرین را دلسرد کنید، در تلویزیون بیاورید تا گریه کند و به […] خوردن بیاندازیدش که بدهی دارد؟! خب بدهی مالی دارد؛ چه کسی در این کشور بدهی مالی ندارد. ما الان در این موقعیت تحریم هستیم و چین و ترکیه و روسیه پولهایمان را نمیدهند، عراق و افغانستان و … پول برق و آب ما را نمیدهند؛ در این وضعیتی که در آن هستیم، آیا خداوکیلی درست است چنین کارهایی کنیم، فضا را امنیتی کنیم که تجار بترسند؟!
بدهی بانکی دارند دیگر. آقا ارز گرفته، این ارز را تبدیل به ریال کرده و فلان قطعه و فلان چیز را خریده است؛ آنموقع ارز 4200 بوده است و الان یورو 25000 تومان است، معلوم است که این بدبخت در آن میماند. یک قران و دوزار که نیست.
بنظر من تعامل با بدهکاران بانکی ضروری است؛ نه همهی آنها –اسم نمیآورم البته- بعضی از اقوام و فرزندان عزیزان کارهایی کردند که مورد برخورد هم قرار گرفتند؛ البته اعتقاد من بر این است که رانتها همهاش دولتی – دولت به معنای عام- است. خیلیها هستند که زنگی به این و به آن میزنند؛ اما اینگونه نیست که بدون سند این وامها داده شود. البته بانک سرمایه –از ابتدا تا آخرش را نگاه کنید- فرق دارد و قبول دارم که مسائلی وجود دارد. یعنی ملکهای دوزاری را کارشناسی کردهاند و رقمهای کلان گرفتهاند؛ آن فرق دارد. اما بحث من روی سرمایهگذاریهاییاست که وام گرفتهاند و بدهی دارند و در مقابل بدهیشان هم ده برابر مال دارند و حدکثر میآیند در عوض بدهیها مالشان را برمیدارند دیگر.
ینها که دارند میروند از ترس آبرویشان است و کسی نمیخواهد برود. بازگرداندنشان هم کاری ندارد. مگر آقای دانیالزاده با این همه ثروت و امکانات که از ترس رفته بود و پس از صحبت و رایزنی و قول، بازگشت و کاری با او نداشتند، بازنگشت؟ الان هم در دادگاه میآید و حرفش را میزند. اما شما کاری میکنید که فرار کند دیگر.
او در پاسخ به اینکه پس چطور آقای خاوری را نتوانستند بازگردانند، گفت: آقای خاوری آخر چیست که بزرگش کردهاید؟ مگر چکار کرده است؟ آقای خاوری نهایتا رئیس بانکی بوده است که مثلا پولی به کسی بیشتر داده، خاوری که تسویه حساب کرد و تمام مالش را شما پس گرفتید! هرچه خاوری داشت را مصادره کردید. همان پولی را هم که آقای خاوری داده بود به آقای مهآفرید خسروی را پس گرفتید.
اتفاقا من یکی دوبار او را در مراسمات دیده بودم. بازنشسته شده بوده کامل رفته بوده است و زندگی میکرده و زمان احمدی نژاد او را رئیس بانک ملی میکنند. چفیه میانداخته در مراسمات و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته است. اینها چیزی ندارند. حالا مثلا خاوری پول از بانک برده؟ خاوری وام از بانک گرفته است؟ مثلا ممکن است گفته باشد به این چهار پنج نفر وام دهید و مثلا اسناد نگیرید. میتواند این کار را کرده باشد، اما خودش چیزی برده است؟
میخواهم بگویم که نباید اینقدر تحت تاثیر جو قرار بگیریم، آنهم در این شرایط. مثلا به این گروه تات که بهترین خدمات را به کشور داده است گیر دادهاند. باید از کارآفرینان دفاع کرد باید ایستاد و سوال کرد که برای چه شما فلان آقا را گرفتید؟ چرا فلان آقا در رفت؟
من صحبتهای آقای نعمتزاده را چند دقیقه گوش میکردم؛ میگفت دختر من ورشکست شده، برده و لوازمش را در یک انبار گذاشته و حالا میگویند احتکار کرده است. حالا چون آقای نعمتزاده چپ است؟ این رفتارها صلاح نیست.
من مسائلی را میدانم و نمیخواهم بگویم که چکار کردهاند. همین ماجرای ثامنالحجج، بروید ببینید که پشتشان چقدر بردند، یا آن آقای پهلوان، آمد و پدیده شاندیز را درست کرد، از مردم پول گرفت و داشت کار میکرد و پیش میبرد، ریختند و گرفتند که «آی بدهی دارد و فلان کرده است»، پدیده شاندیز هم خوابید، مال مردم هم خوابید و کارشان هم خوابید. پدیده شاندیز خیلی تخلف داشت البته؛ من با استاندار مشهد صحبت میکردم گفت ایشان زمین گرفته بدون مجوز، زمین کاربریاش فلان چیز و بیسار چیز نبوده است. سرمنشا تمامی این بدهیهای بانکی و اختلاسها به سال 84 بازمیگردد تا سال 92. از 92 به اینطرف هم دولتهای یازدهم و دوازدهم گیر آن وضعیت افتاده است و باید بروید آمار را نگاه کنید. یکروزه که این پولها را نگرفتهاند و سالها گدشته تا این پولها به اینجا رسیده است. ولی هرکسی فرار کند و برود بدبختترین آدم دنیاست؛ مدام ترس و لرز و نگرانی از اینکه اینترپل بگیردشان و… فضا را آزاد کنند تا نگذارند اینها از کشور بروند. به آنها تنفسی بدهند، اجازه دهند تا مال را برگردانند. با بگیر و ببند و در تلویزیون آبرویشان بردن که مشکلی حل نمیشود. البته کره شمالی یک اختلاسگر که میگیرد تا اعضای خانوادهاش را هم میکشد. یا چین هم میکشد. اما بالاخره کشور ما الان نیاز به سرمایه و تولید و کارآفرین دارد. بخدا قسم باید بر سر این کارآفرینها تاج طلا بگذارند.
اختلاف سلیقه هم زیاد است. به آیت الله رئیسی خیلی امیدوارم؛ من از 58 ایشان را میشناسم. آقای رئیسی پاکترین و بیحاشیهترین قاضی است؛ آدم بسیار زرنگ، باهوش و نابغهای است. اگر ایشان با یک برنامهی خوبی جلو برود قطع به یقین ما تا 3-4 سال آینده یک قوه قضاییه پاک و حمایتکننده از اقتصاد خواهیم داشت. آقای دوستمان هم کمی کوتاه بیاید و واقعا بدنبال جاسوس و ضدانقلاب و… بروند بهتر است تا کارهای داخلی؛ کارهای داخلیاش موفق نبوده است، ولو که بگویند ما 100 میلیارد تومان مردم بدهیداشتهاند و برگرداندیم. خب طبیعی است، طرف مال گذاشته که وام گرفته است؛ این پول بازمیگردد دیگر، شماها که از لسآنجلس تشریف نیاوردید. من فکر میکنم آن دیگر نهاد نباید کاری کند که مردم بیکار شوند و آبانی دیگر پیش بیاید. مردم از بیکاری و مشکلات بود که این کار را کردند. تا آنجا که میتوانند باید کشور را بسمت آرامش، اقتصاد خوب، حمایت از تولید، از بانکدار و آهن فروش و تولید چوب و… ببرند.
بنظر من آقای دوستمان اشتباه میکند که اینطور به این موضوع مفاسد اقتصادی چسبیده است، که خود همین تولید کنندهی بیکاری و مردم را به خیابان ریختن است. کسی گرسنه باشد باید چه کند؟! 90 درصد آنها که به خیابان ریختند اصلا وسیله نقلیه نداشتند.
بعد هم اکثریت این کشور با نظام و رهبری معظم انقلاب هستند. ما کلا 10 درصد مخالف داریم که 2 درصدشان رادیکال هستند. آن 8 درصد هم به جامعه نگاه میکنند. که هیچکس نمیخواهد جمهوری اسلامی عوض شود و آلترناتیوی از این بهتر ندارند. همین امارات زپرتی که نوههای ما ادرار کنند آب میبردشان، اینها برای ما شاخ کشیدهاند. ما باید بیشتر روی سیاست خارجیمان سرمایهگذاری کنیم و این سرمایهگذاری بیشتر به اقتصاد ما کمک میکند.
انشاالله که بفرموده رهبر معظم انقلاب سال بعد یک رئیس جمهور جوانِ پرانرژیِ پرکار با تیمی پرکار بیاید و کارها را انجام دهد. از الان باید بایستند و به این دولت دوازدهم که آخرش است کمک کنند، این همه بگیر و ببند را کمتر کنند، شایعهپراکنی نکنند و بگذارند تجار بمانند و خدمت کنند، تولید کنند و با بگیر و ببند هم کار درست نمیشود.
انتهای پیام
این آقای خوشکوشک چه باحاله. رسما همه را تبرعه کرد. یعنی چی که به طرف وقت بدهید می آید حسابش را پس میدهد؟ خوب عزیزم به این ها وقت و فرصت دادید که توانستن این چنین بگیرند و ببرند.
این آقای خوشکوک تا به حال مسیرش به تهران نیافتاده تا ببیند چه بلاهایی سر این شهر در زمان آقای قالیباف افتاده که خیلی صریح می گوید اعتقادی به فساد ایشان ندارد!
منظور ایشان از وثیقههای گذارده شده نزد بانک دقیقا کدام وثیقه است؟ شاید منظورشان خانه های دوستان در تورنتو و اتاوا می باشد.
واقعا ده درصد مخالف داریم؟ یا ایشان فقط ده درصد میبیند؟! عزیزم مخالف سیاسی که سهله. دین و ایمان مردم هم به واسطهی شما از بین رفته. ایشان مانند صدا و سیمای ایران است که رییسش می گفت ۹۰ درصد مردم برنامه های ما را نگاه می کنند و به ما اعتماد دارند!