درد دلهای یک استاد حق التدریس دانشگاه آزاد
وحید، یک استاد حق التدریس دانشگاه آزاد، در متنی در قالب درد و دل که به انصاف نیوز ارسال شده، خطاب به همکارش نوشته است:
سلام جناب دکتر! جریان از این قرار است که اگر ما در یک دانشگاه با سطح بسیار نازل مثلاً در فلان شهر دور افتاده تحصیل میکردیم و انسانهای بی سوادی بودیم، آن گاه اصولاً لیاقت یک ساعت تدریس را هم نداشتیم. درد از این است که بسیاری از ما روز و شب در حال پژوهش و کار هستیم، بسیاری میتوانستیم مثل خیلی دیگر راه بیزینس کردن را پیش برویم اما سعی کردیم از راه علم و دانش وارد شویم آنگاه بازخوردی که میگیریم این است که حدود ۱۰ ماه حقوقی واریز نشود. آن حقوق اصلاً ارزشی ندارد آن حقوق حتی اگر ۱۰ ماه قبل هم واریز میشد آنقدر کم بود که هیچ کجای زندگی من را به شخصه نمیگرفت، درد این است که چنین مساله ای به بنده این پیغام را میدهد که علم ارزشی ندارد مگر دیوانه هستی راه علم در پیش گرفتهای؟! برو ببین فلانی فلان داد و ستد (شما بخوان داد و ستد منظورم چیز دیگریست) راه انداخته ده ها برابر هزار ساعت تدریس تو پول میگیرد، درد پول نیست، درد این است که به من، به دانشجویان من پیام میدهد علم بی ارزش است. ما علم نمیخواهیم، سیاه لشگر میخواهیم، جسم تو که در سایت باشد از روح و روان تو ارزشمندتر است… اصولاً چرا در این مملکت اگر بخواهی از راه آدم حسابی وارد بشوی باید هزینه بدهی؟! مگر این نیست که چنین مساله ای به دانشجویان و جوانان آینده این مرز و بوم یاد میدهد، علم پوچ است؟! به دانشجویی که جیب استاد خود را خالی میبیند و به دنبال دو قران حقوق حق التدریس در به در به این جا و آنجا می زند چگونه مفهوم والای علم را یاد بدهیم؟!
زمانهای دانشمندان از مهمترین افراد جامعه بودند، به خدا ابن سینا و بیرونی و رازی و… از این راه بزرگ شدند..
من به شخصه با انگیزه خیلی بالایی وارد شدم، سعی کردم بهترین روشهای تدریس را مطالعه کنم و مدام خودم را به روز نگه دارم اما در اینجا، به جایی رسیدهام که میبینم ادامه مسیر بی ارزش است، تدریس من برای جایی ارزش ندارد… حالا به جایی رسیدهام که دیگر انگیزهای ندارم، تصمیم دارم ادامه مسیر را به همان پژوهش و کسب علم از جانب خودم محدود کنم… عطای تدریس را تا اطلاع ثانوی به لقایش بخشیدم شاید در زمان و زمانهای مناسبتر دوباره شروع کنم… البته هیچ گاه دانشجویان را فراموش نکردهام… بنده هر سه شنبه شب کاملاً از روی انگیزش شخصی برای دانشجویان تدریس یک کتاب را به صورت واتس آپی دارم… درد ما پول نیست… هست درد اول نیست… درد اول ما این است که ارزش بر کار ما گذاشته نشد…
انتهای پیام
برادر هموطن ! جسارتا عرض میکنم که چرا در شرایط فعلی خودتان را در بن بست می انگارید؟ درایران بعضی از کارهای خدماتی خوب جواب میدهد.برای مثال چرا شما هم مثل بعضی سایت خبری با دوستان همفکرتان راه اندازی نمی کنید.باور کنید از زمین وزمان بر سرتان پول،ماشین،ویلا ییلاق و قشلاق ،هدایا،وووو خواهد ریخت.بازاری است بزرگ با بودجه ای چند صد میلیون دلاری سالانه در داخل و خارج. امیدوارم منظورم را رسانده باشم.فقط باید مواظب باشی لیز نخوری وتعادل را حفظ کنی.
فری یونیورسیتی همه چیز را به گند کشید مانند یک غول بی شاه دم، برویددفقط اراضی که در استانهای مختلف کرفته ببینید. مثلا اگر داذهر استان به طور متوسط ۱۰۰ هکتار زمین از اراضی ملی گرفته باشد عددی عددی بیش از ۳۰۰۰ هکتار گاها از بهترین نقاط کشور را گرفته است. بعد چی تخویل داده؟!؟!
ساعت حق التدریس در علمی کاربردی را بگو که بیست و دو هزار تومان است حالا اون را آیا انتهای ترم بدند آیا ندند. این دوستمون پیشنهاد خوبی داد بیایم سایت شرط بندی بزنیم درآمد یک ماهش از سی سال خدمت صادقانه در این مراکز به اصطلاح علمی بهتره
با درود
متاسفانه جناب وزیر می فرمایند ” غلامی با بیان اینکه هیئت علمی حقالتدریس نداریم، ادامه داد: در دانشگاهها افرادی که از طریق فرآیند جذب وارد میشوند عنوان استاد یا هیئت علمی را کسب میکنند و افرادی که به ازای هر درس حقالتدریس میگیرند، عنوان حقالتدریسی دارند.”
. چند مسئله مهم دارد اول آنکه فرایند جذبی که هر دانشگاه حد اکثر یکی دو استاد جذب دارد و بقیه نیروی خود را از اساتید حق التدریس جذب می کند .
هنگام جذب نیرو هم فقط مانده اسم شخص را بنویسید که کی را قرار است استخدام کنیم .
اگر اساتید هیات علمی شما کافی است . چرا پس حق التدریسی را دعوت به تدریس می کنید .
و اگر از نظر علمی ما شایسته تدریس نیستیم پس سیستم شما بسیار مشکل دارد که افرادی را دعوت می کنید که قرار است نسل آینده علمی کشور را تربیت کنند .
اگر هم این استادان شایستگی علمی تدریس را دارند . که دارند , پس این سیستم شماست که باید اصلاح شود . خوب می دانید که آموزش عالی سالهاست که بیشتر دارد به سیستم های بنگاه داری نزدیک می شود .
با سیاست در آمد بالا و هزینه کم و استاد هم هزینه است . چنانچه دانشجو در آمد است خوب راه حل آسان است . تضییع حقوق استادان .
در ضمن دانشگاه های غیر انتفاعی و خود گردان و علمی کاربردی در واقع مراکز در آمدی هستند که بیتشر نفع شخصی برای افرادی خاص محسوب می شود .
و قطعا مجوز علمی کاربردی و و غیره را باز هم باید با رانت خاصی در یافت می کردی . پس هدف اصلی فقط استفاده از جامعه جویایی دانش برای جذب ثروت و رانتهای خاص است نه افزایش علم . و گرنه تمام جوامع توسعه یافته با هدف آینده نگرانه اولین گام برای توسعه را تامین اساتید و معلمین خود می دانند . و حقوق استادان این کشور ها جزو بیشترین حقوق اقشار جامعه می باشد .
حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل