بازخوانی عملکرد سفرا: از روزهداری سفیر انگلیس تا پیشبینی دعایی
/ بهترین سفیران ایران -بخش نخست /
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: روزهداری سفیر انگلستان در عراق و رسانهای کردن آن، عکس سفیر آلمان در ایران با «نیسان آبی» و آبگوشتپزی او، حضور سفیر انگلستان در تجمع مربوط به جانباختگان هواپیمای اکراینی و توییتهای فارسی سفیر چین و انگلستان و… همگی نشان از نوعی رفتار است که همیشه افکار عمومی را به خود جلب کرده و اقشار بیشتری از جامعهی میزبان را با سفرای کشورهای گوناگون آشنا میکند. اما آیا این رفتارها در چارچوبهای رفتار دیپلماتیک است؟ فاکتورهای مناسب برای سنجش عملکرد سفرا کدامهاست و از میان سفیران ایران در کشورهای مختلف کدامیک موفقتر بودهاند؟
در بخش نخست گزارش انصاف نیوز در این مورد -که با جدولی از بهترین سفیران ایران در آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلستان همراه است- با سیّدجلال ساداتیان دیپلمات و سفیر اسبق ایران در انگلستان گفتوگویی انجام شده است، او میگوید رفتارهایی از سفرا که تلاش میشود رنگ و بوی صمیمانه با مردم جامعهی میزبان داشته باشد در گذشته نیز به اشکالی دیگر سابقه داشته و مثالی از سفارت انگلستان میزند که عدهای از مشروطهخواهان را پناه میدهد، دیگ بار میگذارند و غدا برایشان آماده میکنند.
ساداتیان همچنین ضمن اینکه عملکرد دیپلماتها را بسیار وابسته به شرایط و ارتباط دوکشور میداند با آوردن مثالهایی، برخی فاکتورها برای سنجش عملکرد سفرا را برمیشمارد و به بعضی نمونههای موفق اشارهای میکند. متن کامل این گفتوگو را به همراه جدول بررسی عملکرد سفرا در برخی کشورهای اروپایی در ادامه بخوانید:
ساداتیان سنجهها برای بررسی دیپلماتها و سفرا را بسیار متکی بر روابط دوکشور در مقاطع زمانی مختلف و همچنین پرونکلهایی که سفرا باید رعایت کنند میدان و میگوید: «در مورد پروتکلها برای رفتارهای دیپلماتیک سفرا، به هرحال توافق کلی که از کنگرهی وین به بعد روز بروز هم تکمیل شده، در این مقوله اثرگذار و تعیین کننده است؛ اینکه سفرا میباید چگونه اصول کنسولی و روابط بین دو کشور را رعایت کنند. تا پیش از آن به سفرا و سفارتخانهها تعرض میشد، سفرا کشته میشدند و به آنها تهاجم میشد، اما از آن به بعد قرار بر این شد که سفرا از یک امنیتی برخوردار باشند و کسی متعرض آنها نشود؛ آرام آرام اموال آنها هم –مثلا وسیلهی نقلیه یا بستههایی که همراه خود دارند- هم شامل این امنیت شد تا سفرا بتوانند در آرامش و امنیت کامل نسبت به کشور میزبان انجام وظیفه کنند، پیامها را تبادل کنند و در آن کشوری که هستند اطلاعات لازم را جمعآوری و تحلیل کنند و سعیشان بر این باشد که از این طریق روابط دو کشور را با بینش عمیقتر و بهتر و روشنتر به پیش برند.
اما باید توجه کرد که نفس روابط به عوامل متعددی بستگی دارد؛ عواملی که بطور کلی روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی دو کشور را شامل میشود؛ تبادلاتی که در حوزههای علمی و فناوری و مسائل فرهنگی و هنری وجود دارد و… همگی جزو شاخصههای سنجش عملکرد سفرا هستند. در ارتباط با یک کشوری ممکن است همهی این حوزهها را داشته باشید، حتی ممکن است همکاریهای نظامی و امنیتی داشته باشند، تبادل مجرمین را داشته باشند و در حوزهی قوهی قضاییه هم با یکدیگر به توافقاتی رسیده باشید، در یکسری پیمانهای منطقهای و فعالیتهای بینالمللی با یکدیگر مشارکت و همکاری داشته باشید. مثل کشورهای عضو اوپک که با یکدیگر همکاری دارند، ولو اینکه از لحاظ جغرافیایی از هم دور باشند.
پس با یک معیار نمیتوانیم بگوییم سطح روابط دو کشور در کجا قرار دارد، هم به اشخاص بستگی دارد، هم به شرایط بینالمللی بستگی دارد و هم به نوع منافعی که دو کشور و مسئولینشان در نظر دارند؛ همهی اینها هم منحصر به شخص سفیر نمیشود، ضمن اینکه سفیر نقش مهم خود را میتواند ایفا کند؛ میتواند روابط دو کشور را بهم بزند یا بهبود ببخشد؛ اما در کل روابط دو کشور فقط منحصر به عملکرد سفیر نیست.»
او میگوید: در بررسی عملکرد سفرا میتوان این عوامل و شاخصهها را بررسی کرد: «روحیات شخص سفیر و اینکه چقدر فعال است و چقدر کاربلد. چقدر انگیزهی داردکه خود را به آب و آتش بزند تا روابط آن دو کشور را بهبود ببخشد، اینها مهم است، ولو اینکه نتوانسته باشد آن نتیجهای را که میخواهد بدست آورد.
در دورهی رضاشاه، آقای قاسم غنی، پزشک است و بعد هم بخاطر ذوق ادبی که دارد با عدهای از بزرگان آن دوران، از جمله علامهی قزوینی معاشر میشود و این ارتباط او را به دربار متصل میکند؛ در خواستگاری از فوزیه –خواهر پادشاه مصر- ایشان هم جزو آن هیئت به مصر میروند که فوزیه را به ایران بیاورند. وقتی فوزیه به اینجا میآید و مشکلات و برخوردهای دربار و اشرف خواهر شاه را با خود میبیند، قهر میکند و بازمیگردد. این آقا را سفیر ایران میکنند در مصر که برود و فوزیه را بازگرداند.
ببینید که ایشان چه تلاشهایی میکند. چندین بار موفق میشود که ملک فاروق برادر فوزیه را ببیند. سراغ چه کسانی میرود، مستقیم و غیر مستقیم، همه را نوشته است که برای چه کسی گل میگذارد، نهارش را با چه کسی میخورد و شامش را با چه کسی. در میهمانیهای مختلف با هدف دیدن چه افرادی و طرح چه مسائلی شرکت میکند و… که بتوانند پادشاه و خواهرش را متقاعد کنند که به ایران بازگردد. اینجا یک هدفی برای سفیر تعیین شده و او در راستای این هدف تمام تلاش خود را میکند.
یا مثلا خدا آقای شیخالاسلام را رحمت کند؛ ایشان یک مقطعی سفیر ایران در سوریه شد. تمام تلاش آقای شیخ الاسلام در آنجا این بود که محور مقاومت را تقویت کند. از طرفی با لبنان و از طرفی با خود دولت سوریه. یعنی ایشان دیگر اصلا اهمیتی به روابط اقتصادی دو کشور نمیداد و شاید اصلا در جریان هم قرار نمیگرفت که دو کشور چه تبادلات اقتصادی دارند. اما مثلا میبینید که مرحوم آقای حسین کاظمپور اردبیلی که سفیر ما در ژاپن بودند، تمام هم و غمشان اقتصادی بود. یعنی عمدهی آن چیزی که با ژاپن دنبال میکردند اقتصادی بود؛ نه اینکه مسئلهی سیاسی پیش نیامد، نه اینکه مسئلهی کنسولی هم وجود نداشت، یا حتی توجه به معرفی هنر ایرانی، مثلا موسیقی اصیل ایرانی به ژاپنی می کند، اما وجه قالب عملکرد آن مرحوم، مسائل اقتصادی دو کشور بود.
اما در یک کشوری میبینید که همهی اینها را باهم داریم؛ مثلا در زمان من در انگلستان دانشجوهای زیادی داریم که باید به آنها از نظر آموزشی برسیم، مشکلات سیاسی عمدهای بین دو کشور داریم و باید تمام تلاش خود را بکنیم که سوءتفاهمات را از بین ببریم. مسائل کنسولی داریم یعنی هم دانشجویانی که در آنجا زندگی میکنند، هم ایرانیانی که در آنجا زندگی میکنند، هم ایرانیانی که تردد میکنند، هرکدام از اینها مسائل خاص خود را دارند. مسلمانانی که علاقمند به انقلاب اسلامی هستند، مشتاق ارتباط و دریافت پیام های انقلاب و نظام هستند، پس باید سفارت بتواند برنامه هائی را تدارک کند که ارتباط با آنان تقویت شود.
مسائل امنیتی و مراقبتهای اینچنینی داریم چون مخالفین ما در آن مقطع آنجا فعالاند و گاهی هم حتی به سفارت حمله میکنند، پس این بعد قضیه را هم باید لحاظ کنیم. در عین حال باید با کشور میزبانمان مسائلی را که داریم حل و فصل کنیم. ما میتوانیم از آنها مثلا قطعات تانک چیفتن را بگیریم. ما میتوانیم از آنها کشتیهایی که پولش را قبلا دادهایم مطالبه کنیم. پس یک بخشی از قضیه هم مسائل اقتصادی ما با کشور خاص است.
یعنی در آن دوران بعنوان سفیر در مقطعی قرار گرفتیم که هم کار اقتصادی باید بکنیم، هم کار سیاسی و هم کارهای فرهنگی و کنسولی. بنابراین بستگی به آن کشور، نوع روابط، حجم روابط و تنوع و گستردگی آن روابط دارد؛ علاوه برآن بستگی به این دارد که آن سفیری که به کشور میزبان میرود هدف اصلی و اساسیاش چیست. مثلا نفر بعد از من که به انگلستان آمد گفت که هدف من فقط کار سیاسی است؛ تمامی کارهایی که داشت انجام میشد را تعطیل کرده و تمرکز را بر کار سیاسی گذاشت. بحث سلمان رشدی و قطع روابط در آن دوران پیش آمد؛ روابط تا سطحی کاهش پیدا کرد که یک نفر تنها بعنوان نگهدارندهی اموال ماند. کسی که خودش کاردار و سفیر بود، گفت من خودم برای نگهداری از اموال اینجا میمانم!!! معلوم است که شرایط خیلی بدی هم پیش آمد!!!
همه چیز را تعطیل کردند، یعنی غفلت کردن از مسائلی که در آنجا تمرکز بر آنها ضرورت داشت. بنابراین شاخصهایی که باید به آن دقت کرد، در ارزیابی عملکرد سفرا اینهاست: اهداف اصلی و فرعی و ابعاد آنها و اولویت آنها.
مثلا آقایان عادلی و کاظمپور که پیش از این نام بردم و سفرای جمهوری اسلامی در ژاپن بودند، 80 درصد وجه قالب مشخص روابط ما با ژاپن را در وجه اقتصادی دنبال میکردند و آقای شیخ الاسلام 80 درصد هدفش سیاسی و امنیتی بود.
در جای دیگر ممکن است شاخصی با چنین درصدی نداشته باشید، اگر هم داشته باشید ممکن است درصدش خیلی نسبت به باقی موارد متفاوت نباشد. بنابراین شاخصهایی که میتوان تعریف کرد بسته به نوع روابط ما با آن کشور است. رابطهمان با هر کشوری شرایط خاص خود را دارد و سفرایی هم که به این ماموریتها میروند باید درک درستی از این روابط و نیازها داشته باشند و تمرکزشان روی آن اهداف اصلی قرار گیرد که منافع و ارتباطات دو کشور را تنظیم کند.»
ساداتیان درمورد تغییرات رفتارهای دیپلماتیک سفرا ازگذشته تا امروز، گفت: این دست رفتارهای سفرا قبلا هم بوده، منتها ظهور و بروز امروزی آن بخاطر شبکههای مجازی بیشتر شده؛ به این خاطر که از این طریق بیشتر پشت ویترین قرار گرفته و سعیشان بر این است که در کشور میزبان، خود را محبوب نشان دهند و از این طریق افکار عمومی را به سمت کشور خود جذب کنند.
مثلا معروف است که یک عده از مشروطهخواهان به سمت سفارت انگلیس رفتند و دولت وقت –دولت محمدعلی شاه- مخالف اینها و به دنبال سرکوبشان است. سفارت انگلستان به اینها پناه میدهد، ضمن اینکه آنجا دیگ بار میگذارند و غدا برایشان میگذارند. با امروز هم مقایسه کنید ممکن است رفتارهایی ذیل همین موارد را ببینید، اما او اهداف خاص استعماری و گسترش نفوذ خود را دارد.
از آنطرف مثلا در مورد سفیر آلمان –که الان عکسهای متفاوتی در ایران از او نشر میشود- در مقاطعی که رضاشاه در ایران برسر کار هست، بین دو جنگ، سفیر آلمان در ایران خیلی راحت میان عشایر میرود و میآید و سعی میکند آنها را جمع و جذب کند و نفوذ خاص خود را در بین عشایر –که بیشتر حوزهی نفوذ انگلیسها هست- گسترش دهد. انگلیسها این ماجرا را میفهمند و همین موضوع به حذف رضاشاه و روی کار آمدن پسرش میانجامد.
البته الان اهداف سفرا متفاوت است. مثلا الان تمامی طیفها از کشورهای گوناگون در انگلستان جایی دارند. آنها با دیگر کشورها اینگونه هستند و سعی میکنند تمامی طیفها را جذب کنند. جمهوری اسلامی هم تا حدودی با همین رویه عمل میکند. مثلا مگر ما در عراق داریم چکار میکنیم؟ تقریبا با تمامی طیفهای داخل عراق یا افغانستان همین مراودات را داریم. بنظرم با یک شاخص کلی نمیتوان سفرا را سنجید. یعنی شاید سفیر ما در یک کشوری موفق باشد و در کشوری دیگر عملکرد مثبتی نداشته باشد. بستگی به سابقه و تحریه و ماموریت و شناختی دارد که یک سفیر دارد.»
او درمورد اینکه آیا پس از انقلاب سفرایی داشتهایم که بتوانند الگویی برای رفتار دیپلماتیک باشند، گفت: سوال شما را در قالب مثال پاسخ میدهم و تمایل ندارم که گزینشی نام ببرم چون ممکن است افرادی از قلم بیافتند. مثلا آقای دعایی اوایل انقلاب، سفیر ایران در عراق میشود و مسئلهی جنگ را پیشبینی میکند. در کتاب خاطراتش هم نقل کرده نزد حضرت امام (ره) میروند و توضیح میدهند که صدام اینگونه و آنگونه گفته است که امام میگویند اعتنا نکنید. آقای دعایی میگوید آنها حنگ را شروع میکنند و جنگ خواهد شد. امام باز میگوید که اعتنا نکنید. کار به جایی میرسد که اشک آقای دعایی درمیآید و گریهی رسمی میکند که «آقا کشور درگیر میشود». ایشان در آن مقطع وظیفهی خود را انجام میدهد. کسانی که وظیفهی خودشان را در مقطعی که در آن مسئول هستند، درست و مسئولانه انجام میدهند را باید موفق بدانیم، ولو اینکه روابط دو کشور و یا مسئولین بالای دوکشور بنا به ملاحظات دیگری تعهدات آنها را اعتنا و اجرایی نکنند. اما اگر آن سفیر، خطر و آن جنبهی مثبتی که وجود دارد را بموقع، درست و به اندازه منعکس کند، و آنچه در حوزهی اختیاراتش هست را درست و بموقع احرایی کند، ما باید آن را بعنوان یک شاخص موفقیت برای سفرا درنظر بگیریم.
اما آنها که تنبلی میکنند، آنها که منافع شخصی خود را در نظر میگیرند، بیتوجهی میکنند، باری به هرجهت و فقط در حد اینکه گزارشی از یک کارشناس یگیرند و امضایی زیر آن بیاندازند و به تهران بفرستند و همهی حواسشان دنبال مسائل و منافع شخصی خودشان است، خب معلوم است اینها نمیتوانند در لیست آن سفرای موفق قرار گیرند. مصادیقش وحود دارد. خیلی از سفرای ما، خداقل در دوران اخیر، در همین حدود عمل میکنند و از استانداردهای لازم برای سفارت برخوردار نیستند.»
بهترین سفیران ایران
در ادامه بخش نخست جدول موفقترین سفرای جمهوری اسلامی ایران در حوزهی اروپا را در ادامه میخوانید:
کشور | سفرا | ویژگیها |
آلمان متحد | حسین موسویان | قویترین روابط با آلمان در دورهی او بوده. روحانی در این دوره بعنوان معاون اول محلس و رئیس کمیسیون سیاست خارجی سفری به آلمان میکند که به لحاظ تشریفات دیپلماتیک مثالزدنی بود. او موثر در روابط بود به این خاطر که با احزاب و فراکسیونهای جریانات مختلف داخل آلمان گفتوگو کند و زمینهی پذیرش هیئت ایرانی را فراهم کند و یا افرادی را راهی ایران کند، حتی در سطح نخستوزیر گفتوگوهایی داشت و توانست ملاقاتهای خوبی بگیرد و نفوذ قابل توجهی داشت. |
فرانسه | آهنی | چون زبان فرانسه میدانست روابطش با افراد مختلف قویتر و موثرتر بود. سفرای دیگر بعضا تنها مسلط بر انگلیسی بودند. او دوبار بعنوان سفیر ایران در فرانسه انتخاب میشود. |
ایتالیا | مجید هدایت زاده | تمام هم و غم خود را بر بحث انرژی و مرودات نفتی گذاشت. |
انگلستان | سید جلال ساداتیان | خدمات کنسولی سطح بالا به ایرانیان خارج از کشور، چه مذهبی و چه غیر مذهبی. اولین شخصی که در جمهوری اسلامی عید را در خارج از ایران جشن گرفت، اولین کسی که عزاداری عاشورا را به خیابانها آورد –باواسطه- ساداتیان بود و پس از آن این دو مورد باب شد. مسائل اقتصادی در آن دوران –دوران جنگ- بخوبی پیش میرفت. تانکهای چیفتنی که ساخته نشده بود گرفته نشد اما بخشی از قطعات آن گرفته شد. تنشها متعدد مهار شد و روابط در سطحی خوب بود. در زمینههای فرهنگی نیز اولین نشریهی انگلیسی زبان خارج از کشور بنام “امام” در آن زمان منتشر شد. |
انتهای پیام