گفتوگو با هادی خانیکی به بهانه روز خبرنگار
هادی خانیکی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی گفت: آزادی در رسانههای داخلی، باطلالسحر رسانههای مضر و مخرب خارجی است که میخواهند جامعه ما را به سمت آشفتگی و بیافقی بکشانند.
به گزارش ایسنا خانیکی در گفتوگوی زنده اینستاگرامی که شب گذشته توسط سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی، تحت عنوان «نورافکنهای خاموش» و با موضوع تحلیل مواجهه رسانههای فارسی زبان داخل و خارج از کشور شکل گرفت، اظهار کرد: ما هرچقدر دچار ضعف مرجعیت رسانههای بزرگ شویم، مخاطبان به سمت رسانههای بی مرکز متمایل میشوند که رسانههای بی مرکز، از فضای مجازی و رسانههایی که با هدف و برنامه مشخص سیاسی در خارج از کشور برنامهریزی و تولید میشوند، تشکیل میشود.
وی ابراز عقیده کرد: آنچه که به عنوان مخاطره میخواهیم تعریف کنیم، مخاطره ملی و فراتر از مخاطرهای است که به نهادهای حاکمیتی و جبهههای سیاسی مربوط باشد، میتوانم بگویم وقتی ادارهشوندگی رسانهای از دست نهادها و کنشگرهای معتبر خارج بشود دیگر تضمینی برای اخبار آن وجود ندارد، چه در ایام بحران و چه در ایام غیربحران، و به نظرم نباید برای مشارکت اصحاب رسانه و کنشگران رسانهای که دغدغه دین و انقلاب دارند، هر نوع محدودیتی فراهم بشود که ممکن است این محدودیتها شغلی یا معیشتی باشد. فیلترینگ، محدودیت و ایجاد ترس و نگرانی برای جامعه رسانهای، راه حل نیست و اتفاقا اطمینانبخشی، سامان دادن به انتقاد و فعالیتهای حرفهای و کمککردن به نهادهایی که مرجعیت داشته باشند، میتواند تاثیرات خوبی داشته باشد و هر چقدر دولت و نهادهای حاکمیتی به آنها کمک کنند، به بالابردن نقش مرجعیت رسانهها کمک کردهاند.
خانیکی در رابطه با تاثیر رها کردن شغل خبرنگاری توسط خبرنگاران خوب و برجسته ابراز عقیده کرد: اینکه خبرنگاران خوب ما ریزش میکنند و به بهترین شکل به کارهای شبه ارتباطی و تبلیغاتی میپردازند، یا به سمت تجاری شدن میروند و علایقشان به سمت و سوی دیگری میرود و یا محدودیتهای سیاسی، حقوقی و قضایی برایشان به وجود میآید. در این زمان بی سروسامانی و آشفتگی به وجود میآید و مشخص نمیشود مرجع اخبار کجاست.
وی با اشاره به عنوان این گفتوگوی مجازی ادامه داد: برداشت من از تیتر زیبای نورافکنهای خاموش این بود که احتمالا منظور از آن ظرفیتهای رسانهای داخل به لحاظ فناورانه و نرمافزارانه است و به این موضوع اشاره میکنم که این موضوع درباره خبرنگاران، روزنامه نگاران و شهروند روزنامهنگاران و همه دست اندرکاران رسانههاست که حقیقتا در شرایط دشواری به سر میبرند.
این کارشناس رسانه افزود: وقتی مطالب و نوشتههای خبرنگاران خوب را در این چند روز اخیر دنبال میکردم تردیدی را دیدم که در بعضی به وجود آمده بود که آیا روز خبرنگار را تبریک بگویند یا نه و در بعضیها که همچنان سرسختانه بر روی بقای انگیزهها و ادامه کار حرفهایشان تاکید میکردند، نگرانیهایی که برای تعطیل و توقف بعضی رسانههای مکتوب در روزهای اخیر به وجود آمده نیز از مواردی بود که مشاهده کردم.
نان، آزادی و منزلت برای خبرنگاران باید مورد توجه قرار گیرد
خانیکی خاطرنشان کرد: این موضوع که چگونه به روزنامهنگاری و خبرنگاری نگاه میکنیم و آن را جزو نیازهای ضروری کشور میدانیم یا نه در کنار نگرانی مسأله معیشتی و شغلی خبرنگاران و روزنامهنگاران اهمیت دارد، آنها با این همه زحمتی که میکشند از یک طرف با نگرانیهای شغلی و بیآیندگی شغلی مواجه هستند و از طرفی نگران وضعیت حقوقی و قضاییشان هستند و به نظرم نان، آزادی و منزلت برای خبرنگاران در کنار یکدیگر مسائلی است که باید به آنها توجه داشت، بنده وضعیت خطیر روزنامهنگاران در ایران را درک میکنم و به آنها تبریک و خسته نباشید میگویم و آنها را تشویق میکنم که امیدوارانه راه خود را ادامه دهند.
وی بیان کرد: ضرورت بعدی که تصور میکنم وجود دارد، تعطیلی روزنامههای مکتوب و نوشتاری و تبدیل آنها به رسانههای مجازی است که من آن را خبر بدی میدانم و نگرانی نسبت به وضعیت نهادها و روزنامهها را ذیل یک پرسش بزرگتری قرار میدهم که آن موضوع اعتماد به رسانهها و مرجعیت رسانههای داخلی است.
این استاد علوم ارتباطات عنوان کرد: فکر میکنم وضعیت بیشتر به این بازگردد که بستر روزنامهنگاری موثر و اثربخشی رسانهها را در کجا میبینیم؟ مخصوصا امروزه با توجه به اینکه شرایط، شرایط کرونایی و پساکرونایی است و شرایطی است که اساسا جامعه وارد چارچوب ارتباطی جدیدی شده است، و از طرفی در محدودیت و قرنطینه قرار گرفتهایم و از طرفی نیاز به ارتباطات بیشتر شده و شاید بتوان گفت به لحاظ زمینهای، رسانهها هیچوقت در موقعیتی مثل امروز از لحاظ نیازی که به آنها وجود دارد قرار نگرفتهاند.
خانیکی تشریح کرد: از یک طرف ما در خانه محدود شدهایم و از طرفی مجبور به این شدهایم که ارتباطات را گسترش دهیم و اکنون بحث بر سر این موضوع است که این ارتباط چگونه باید شکل بگیرد، از جمله اینکه رسانههای پرامکاناتی مانند صداوسیما در داخل و رسانههایی با پخشهای محدودتر مانند رسانههای خارجی در مقابل هم قرار گرفتهاند و به دلیل اینکه بنده این موضوع را گسترده میبینم به چیزی که تحت عنوان اعتماد به رسانهها، سرمایه اجتماعی رسانه و همچنین اهمیت رسانهها مطرح است تکیه میکنم.
وی افزود: توصیه میکنم کتابی که اخیرا موسسه رحمان منتشر کرده است که «در جستوجوی اعتماد رسانهای در ایران» نام دارد مطالعه بشود، در این کتاب گفتههایی تحت عنوان تحول ساختار رسانهای و مسأله اعتماد اجتماعی در ایران وجود دارد که اعتماد را در تحولات تکنولوژی و سختافزارانه مانند رسانههای جریان اصلی، رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها بررسی میکند که وقتی آنها در برابر رقیبان جدیدی مثل شبکههای اجتماعی قرار گرفتهاند پدیده اعتماد از جمله مرجعیت رسانهای را دچار چه تحولی کرده است.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: وقتی با رسانههای بزرگ و جریان اصلی رو به رو هستیم، آنها با هویتها و ساختارهای شناخته شده به میدان میآیند، اما مهمترین ویژگی شبکههای اجتماعی بی مرکز بودن، تعدد و تکثر است و علاوه بر این با پدیده مهمی در جهان جدید و دنیای مدرن با نام افکار عمومی سروکار داریم. در شکل گیری افکار عمومی عوامل مختلفی دخیل هستند، هرکسی حق دارد بر اساس تصورات و برداشتهای خود حرف بزند اما من اگر بخواهم به زبان علمیتری حرف بزنم میتوانم بگویم بهترین چیزی که میتواند به ما نشان دهد که افکار عمومی در چه وضعیتی است روند تغییرات اجتماعی در ایران از جمله تغییر ارزشها، نگرش ها و تغییراتی است که در وضعیت سرمایه اجتماعی رخ داده است، میزان امید به آینده و میزان مشارکت و همبستگی اجتماعی و نظیر این موضوعات را نیز بر مبنای تحلیل مسیرها مشاهده کنیم.
وجود چشم اندازهای نگرانکننده و امیدوارکننده با توجه به افکار عمومی
خانیکی اظهار کرد: پس از آخرین مطالعات و نظرسنجیهایی که قبل از کرونا انجام گرفت، نشانههای تحول کیفی در افکار عمومی در قالب گزارشی ارائه شد و مشخص شد که سه ویژگی مهم در افکار عمومی ما بروز پیدا کرده است.
وی ادامه داد: موضوع اول این بود که سطح نارضایتیها به دلایل مختلف در جامعه افزایش پیدا کرده، نگرانی و هراس از آینده شکل گرفته است که میتواند نگرانی از آینده شغلی، اجتماعی، سیاسی و … باشد و به دلیل تکثر و تنوعی که در جامعه شکل گرفته است عمومیتها و ارزش های مشترکی که جامعه بر روی آن توافق داشته باشند کم شده و ارزشها، ارزش های متکثری شده و جامعه در بعضی از زمینه ها، شکل قطبی به خود گرفته است.
این استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: کسانی که بر روی یک امر توافق دارند که یک موضوع را خوب میدانند، یا بد میدانند، اندازههایشان در جایی به هم نزدیک شده و این وضع را متکثرتر کرده و در چنین وضعیتی میتوان گفت دو چشم انداز نگران کننده و امیدوار کننده در جامعه و در مقابل ما قرار میگیرد.
خانیکی در رابطه با چشم اندازهای نگران کننده گفت: چشم انداز نگران کننده، تضعیف همبستگیهای اجتماعی است و به عبارتی دیگر آن انسجامی است که چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل کاهش پیدا میکند، به دلیل اینکه زمینههای عینی شکافانداز مانند رشد فقر، نابرابری، تبعیض، حاشیه نشینی و فساد آنها را زیاد میکند و در زمینههای ذهنی مانند نوع نگاه به جنبههای معرفتی، عوامل نگرشی، قومیت و تغییر نظام ترجیحات ارزشی، ضعف نظام هنجارهای اخلاقی و یا احساس زوال اجتماعی و رشد فردگرایی وجود دارد.
وی افزود: آنچه که در مطالعات نشان میدهد این است که فردگرایی و رشد ارزشهای مادی در ایران بیشتر شده، این موضوع فی نفسه نمیتواند تهدید باشد، زمانی تبدیل به تهدید میشود که نهادهایی مانند نهاد خانواده، آموزش و پرورش، سیاست و دینداری تضعیف شده باشد.
این کارشناس رسانه اظهار کرد: جنبههای امیدوار کنندهای که به نظر من در جامعه میتوان دید، این است که در سطوحی که انتقادها، اعتراضها و ناامیدی ها بروز و ظهور پیدا کرده اشکالی از همبستگی و میل به خیرخواهی و نیکوکاری بیشتر شده و به خصوص در دوران کرونا در میان اقشار و گروه های مرجع این اتفاق بیشتر به چشم میخورد، مانند حضور فداکارانه کادر درمانی در مواجه با کرونا یا همبستگیهای مردم که در ماه رمضان و کمک به دیگران در وضعیت بد معیشتی شکل گرفت.
خانیکی تصریح کرد: آن چیزی که میشود افکار عمومی را بر اساس تحلیل مسیرها دید، نگرانی نسبت به آینده و بیافقی است که باید دید مردم آینده نزدیک و آینده دور را چگونه میبینند، برای مثال وقتی بنده نظرسنجیهایی از ابتدای کرونا تا چند روز پیش که در ۷ نوبت در تهران توسط دفتر مطالعات شهرداری تهران انجام گرفته بود را مشاهده میکردم، به این نتیجه رسیدم که در فروردین امسال اکثریت شهروندان تهرانی امکان مهار کرونا را تا تیرماه تصور میکردند، اما در نظرسنجی جدید بیش از ۶۰% از شهروندان تهرانی تصور میکنند حداقل تا سال آینده با کرونا درگیر هستیم و بیش از ۲۵% هم گفتهاند که نمیتوانند در این باره پیش بینی انجام دهند و میزان نگرانی به دلیل رشد و شکلگیری موج دوم کرونا بیشتر شده است.
وی اضافه کرد: باقی مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هم از همین جنس است و در نتیجه در افکار عمومی نگرانی از آینده بسیار مهم است و تضعیف ارزش های عام و مشترک نیز اهمیت بسیاری دارد. همچنین گستردگی نارضایتی نیز مهم است، نارضایتی فی نفسه تهدید نیست اما وقتی نارضایتی نتواند سازوکار رضایت را پیدا کند آن وقت است که باید نگرانی به وجود بیاید.
این استاد علوم ارتباطات در رابطه با مرجعیت رسانه ابرازعقیده کرد: در این حال اگر بخواهیم مشخص کنیم مرجعیت رسانهای کجاست، باید بگویم که هنوز میزان بینندگان صداوسیما در ایران از بقیه رسانهها بیشتر است، اما اینکه میزان بینندگان باعث مرجعیت آن میشود یا خیر را، نمیتوانم بگویم و اینکه رسانههای داخلی اعم از رسانههای نوشتاری، صوتی و تصویری در چه وضعیتی هستند را هم نمیتوان گفت.
اخبار فیک و فرار از خبر، دو موضوع مهم و نگران کننده
خانیکی در رابطه با تهدیدهای رسانهای خاطرنشان کرد: این را هم اضافه میکنم که در دورانی به سر میبریم که اساسا نوع ارتباطات و اطلاعرسانی تهدیدهای جدی دارد و برای مثال وقتی سازمان بهداشت جهانی موضوع کرونا و ابعادش را مطرح کرد در کنارش به موضوع اطلاعات غلط، بی مبنا و آشفته و اخبار جعلی توجه کرد و هشدارهایی در این باره را اعلام کرد که به این مسائل توجه نشود.
وی افزود: معمولا در این مواقع تحولات فناورانه اجازه میدهد که اخبار فیک روی کار بیایند و به تعبیر جوانان، سیاست هشتگزنی هم تبدیل به سیاستورزی مهمی میشود که اگر از اصول اخلاقی تبعیت نکند میتواند خبرساز شود و نگرانی دیگری که مطرح میکنم مسألهای است که فراتر از اخبار جعلی است و آن فرار از خبر و گرایش به این است که اخبار را دنبال نکنیم.
این کارشناس رسانه ابرازعقیده کرد: به نظر من متاسفانه مرجعیت خبری، رسانهها و سازوکارهای آن مورد اعتماد نیست. منظورم از رسانهها این است که ممکن است در یک سطحی به قدری اعتماد لطمه ببیند و سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کند که حتی فعالیتهای درست و موثر نهادهای رسمی هم مورد پذیرش واقع نشود و نسبت به آنها شبهه وجود داشته باشد، کما اینکه شبهه نسبت به آمارها، نهادها و اقدامات رسمی پدیده زیانباری برای کشور است. بر اساس تجربه و مطالعاتی که انجام دادهام میگویم که اساسا اگر از دوران مشروطه تاکنون فرازوفرودهای رسانهها را در ایران بررسی کنیم و آن دوران را با زمان کنونی مقایسه کنیم و از سویی دیگر مطالعه تطبیقی در رابطه با تجربه کشورهای موفق و درحال توسعه انجام دهیم، از آن نتیجه میگیریم که اداره کردن افکار عمومی و طبیعتا موثر بودن نقش رسانهها صرفا با محدودیت نه ممکن است و نه مطلوب و قطعا به دلیل گسترش نقش شبکههای مجازی ممکن نخواهد شد.
وی افزود: برای مثال آقای دارون عجم اغلو، نویسنده کتاب «چرا ملتها شکست میخورند» در مصاحبه اخیرش گفته است که یکی از گزینه هایی که پیش روی جامعه پساکرونایی وجود دارد بردگی دیجیتال است، یعنی رهاشدگی در فضای دیجیتال به وجود میآید.
این استاد علوم ارتباطات گفت: در جهانی به سرمیبریم که درهمتنیدگی و گره خوردگی همه حوزه ها جزو ویژگی های آن است، به طوری که برای مثال امروزه پدیده مهار کرونا پدیدهای صرفا زیستی، اقتصادی و مدیریتی نیست و در ایران هم مسأله رسانه با سیاست پیوند خورده و گشودگی در دیدگاهها و رویکردهای سیاسی به گشودگی و تاثیر بر فضای رسانهای هم میتواند اثرگذار باشد و شاید بتوان گفت نقطه اول توافق و تفاهم برای اینکه ببینیم مسأله رسانهها چیست این است که بپذیریم تغییری که در جهان رسانه رخ داده است چیست؟
خانیکی تشریح کرد: ما در عصر پساتلویزیون به سر میبریم و باید بپذیریم که تلویزیون فی نفسه باید خود را در برابر رقبای تازه نفسی مانند شبکههای اجتماعی ببیند، همین لایوهای اینستاگرامی و بسیاری از ابزار و لوازم شبیه به آن بسیار میتوانند اثربخش باشد و باید تغییر را بپذیریم و سپس به تغییر در برنامهریزیها و سیاستها برسیم.
وی در رابطه با رسالت رسانهها اظهار کرد: امروز رسانه وقتی رسانه میشود که در درجه اول مخاطبانش را راضی نگه دارد و آنها مشارکت داشته باشند، چون پیامها در ذهن مخاطبان قرار میگیرد.
انتهای پیام