تحلیلی درباره سکوت ایران در برابر مسلمانان چین
دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در روزنامه ایران نوشت:
از نگاه برخی منتقدان، سکوت جمهوری اسلامی ایران در برابر گزارشهایی که از نقض گسترده حقوق بشر دولت چین در ایالت سین کیانگ و علیه اقلیت مسلمانان ایغور خبر میدهند، موجب سرشکستگی و نشانهای از اجرای استاندارد دوگانه در سیاست خارجی ایران است.
آنها انتظار دارند همانگونه که ایران از شیعیان و یا مسلمانان در سایر کشورها و در رأس آنها فلسطین حمایت میکند، به حمایت از مسلمانان ایغور در برابر سرکوب چین نیز برخیزد. تعهد جمهوری اسلامی ایران به دفاع از حقوق مستضعفان از اصول قانون اساسی بویژه اصل ۱۵۴ برمی خیزد که تصریح میکند: «جمهوری اسلامی ایران… در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتهای دیگر، از مبارزه حقطلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت میکند.»
رویه عمل جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مستضعفین در دهههای اخیر حاکی از وجود یک الگوی نانوشته است که نشان میدهد تنها در صورت وجود شرایط معینی، خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملتها کنار گذاشته شده و از مبارزه مستضعفین در برابر مستکبرین حمایت کرده است. نمونههای لبنان در میانه دهه ۱۳۶۰، بوسنی و هرزگوین در دهه بعد و همینطور فلسطین از ابتدای انقلاب اسلامی تا امروز، یمن، عراق و افغانستان این الگو را آشکار میکند. جمهوری اسلامی ایران تنها زمانی وارد مداخله فعال شده که اولاً، دولت مستقر بشدت ضعیف شده و فروپاشیده و یا اساساً دولتی در دفاع از حقوق مستضعفین وجود ندارد. ثانیاً، امکان رسیدگی به حقوق این مردم از سایر راههای قانونی بینالمللی وجود نداشته باشد و ثالثاً، جمهوری اسلامی ایران فاقد رابطه دوستانه با دولتی باشد که قادر به حل مسأله و حمایت از حقوق مستضعفان است. در غیراینصورت، ایران ترجیح داده که از دخالت در امور داخلی کشوری که هنوز یک دولت حاکم و مسلط بر اوضاع دارد، یا امید به مداخلات مشروع از سوی نهادهای بینالمللی به منظور بهبود اوضاع از میان نرفته و در نهایت، مناسبات دوستانه با دولت مستقر به نحوی است که امکان رایزنی و مشورتهای کافی و مناسب را فراهم میآورد، امتناع کند.
در سالهای اخیر، مبنای موضعگیری مداخلهجویانه ایران در بحران روهینگیا، فقدان حق تابعیت برای مسلمانان روهینگیا از سوی دولت میانمار بود. این مسلمانان در عمل حتی شهروند آن کشور شمرده نمیشوند، بنابراین میتوان آنها را اقلیتی بدون دولت و نیروی دفاعی در نظر گرفت. با این حال، حساسیت جهانی به این نقض گسترده حقوق انسانی که با فشارهای بینالمللی و صدور قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در
۷ دی ۹۸ به حداکثر رسید، ضرورت مداخله بیشتر ایران را از میان برد. ایران در مناقشه کشمیر نیز حتیالمقدور از مداخله در آن خودداری کرده و تنها اوج گرفتن کشمکش بویژه بعد از تصمیم سال گذشته پارلمان هند به لغو خودمختاری منطقه جامو و کشمیر و حوادث خشونتبار متعاقب آن، ایران را ناچار از موضعگیری کرد. حتی در این زمان هم ایران تلاش کرد که از مسیرهای دیپلماتیک، دولت هند را از اقدامات خشونتآمیز پرهیز دهد و همین لفاظیهای انتقادی هم مدت زیادی ادامه پیدا نکرد. این همان روشی است که ایران در رابطه با مسلمانان چچن با روسیه نیز در پیش گرفته است. آنچه درباره حمایت ایران از شیعیان در بحرین و یا استان شرقی عربستان سعودی گفته میشود، غالباً اتهامهایی بیاساس یا بشدت اغراقآمیزند. شیعیان بحرین مناسباتی تاریخی و طبیعی با ایران دارند و به همان اندازه طبیعی از مجاورت جغرافیایی و روابط طولانی تاریخی از ایران تأثیر میپذیرند. هرچند که بعد از خیزش مردمی در بهمن ۸۹ در این کشور و بلافاصله سرکوب گسترده تحت حمایت عربستان سعودی همراه با سکوت ایالات متحده و نهادهای بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران انتقاد لفظی از حکومت بحرین را افزایش داد اما این رفتار از سوی ایران نه تنها دوره بسیار کوتاهی را دربرگرفت بلکه به رویه غالب ایران در برخورد با حکومت اقلیت بر اکثریت در بحرین آسیب نزده است.
به همین ترتیب، هیچ شاهد معتبری وجود ندارد که ایران فعالانه در امور داخلی عربستان سعودی و در حمایت از شیعیان آن علیه حکومت سعودی مداخله میکند؛ هرچند که غلیان احساسات تعدادی از مردم همزمان با اعدام شیخ نمر، روحانی معترض شیعه، موقتاً به بالا گرفتن اعتراضات ایران و در نهایت واکنش افراطی در به آتش کشیدن سفارت عربستان سعودی و کنسولگری آن در مشهد منجر شد. اصول سهگانه فوق، حتی در سوریه نیز مورد استفاده قرار گرفت و به پایه پیشنهاد ایران برای برگزاری انتخابات آزاد تبدیل شد؛ البته تا قبل از آنکه مداخلات خارجی، اعتراضات سوریه را به یک نبرد ژئوپولیتیکی در براندازی زورگویانه دولت سوریه تبدیل کند. این دستورالعمل سیاسی، راه حل ایران برای خاتمه دادن به جنگ سوریه در جریان مذاکرات آستانه نیز بوده است. با در نظر گرفتن این اصول، روشن است که چرا ایران از طرفهای تحت ظلم در یمن، فلسطین و لبنان که در معرض فقدان دولتهای قدرتمند بوده و یا بیبهره از حمایت سازمانهای بینالمللی در احقاق حقوق مستضعفان هستند، حمایت میکند.
تا جایی که به مسلمانان ایغور و رفتار دولت چین با آنها مربوط میشود، این سه شرط برای ضروری بودن مداخله ایران وجود ندارد. دولت چین تسلط کامل بر استان سین کیانگ دارد و به نظر میرسد که نسبت به نظارتهای بینالمللی به آنچه در این استان میگذرد، بی تفاوت نیست. به علاوه، دولت چین رابطه دوستانهای با ایران دارد و ایران میتواند بدون هیاهوی رسانهای، نگرانیهای خود را به پکن انتقال دهد. تحت این شرایط در حالی که راههای بهتری برای ابراز نگرانی ایران وجود دارد، اعلام عمومی اعتراض به برخی رفتارهای گزارش شده دولت چین، هیچ کمکی به اقلیتی که شاید تحت ستم باشد، نمیکند. در همین حال، هیچ کدام از گزارشهایی که در تکیه به منابع امریکایی گاهی به شکل مبالغهآمیزی از نوعی نسلکشی در استان سین کیانگ خبر میدهند، قابل اعتماد نیست.
ایالات متحده در حالی که جنگ سرد تازهای را با چین آغاز کرده، انگیزه بالایی به منظور تحریف و بزرگنمایی اطلاعات نادرست علیه آن کشور دارد. استان سین کیانگ با اشغال یک ششم مساحت چین، ۲۵ درصد از منابع ذغال سنگ و نزدیک به ۴۰ درصد از منابع نفت و گاز این کشور را در خود جای داده و پل ارتباطی چین به خشکیهای اوراسیاست. بدون سین کیانگ، چین عمدتاً به یک قدرت پرچالش در آسیای دریایی محدود خواهد ماند و باید ایدههای بلندپروازانه مانند جاده ابریشم جدید از مسیر آسیای مرکزی را برای همیشه کنار بگذارد. این مسأله تأثیر مستقیم و هنگفتی بر چشمانداز بازخیزی چین که در سالهای اخیر همه چشمها را به خود خیره کرده، خواهد داشت. تلاش امریکا برای بی ثبات کردن سین کیانگ، یک روش فریبنده برای اخلال در داستان ظهور چین است. جمعیت ۱۱ میلیونی ایغورها در سین کیانگ که خود را به لحاظ دینی و نژادی از اکثریت قوم هان در سرزمین اصلی چین جدا میدانند، در گذشته گاهی راه استقلال خود را در استفاده از ابزارهای خشونتآمیز دیدهاند. جنبش استقلال ترکستان شرقی که زمانی تحت حمایت اتحاد شوروی قرار داشت، امروز یک دولت در تبعید در واشنگتن تشکیل داده و مخفیانه از سوی تعدادی از دولتهای غربی نیز حمایت میشود. این جنبش که مهمترین تکیه گاه فراگیر برای آرمانهای جداییطلبانه ایغورهاست، در شاخه نظامی خود یک سازمان افراطی با عنوان جنبش اسلامی ترکستان شرقی را تشکیل داد که بعد از چندین عملیات تروریستی سرانجام در سال ۲۰۰۲ از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و کشورهای مختلف در لیست گروههای تروریستی قرار گرفت. این سازمان بعدها همچنان در افغانستان و سوریه نیز در کنار افراطی ترین گروههای تکفیری فعالیت داشته است. با وجود این، دولت چین بخوبی نسبت به این حساسیت و راههایی که امنیت پایدار را به این استان بازمیگرداند، واقف است. یک سال پس از آشوبهای این استان در سال ۲۰۰۹ که به کشته شدن بیش از ۲۰۰ نفر منجر شد، هو جین تائو رئیس جمهوری وقت چین در جریان دیدار از آن استان، راه اساسی برای حل مسأله سین کیانگ را توسعه آن دانست. از آن زمان وضعیت اقتصادی در سین کیانگ به میزان قابل توجهی بهبود یافته است.
تولید ناخالص داخلی این استان به بیش از دو برابر و میانگین سرانه درآمد در نواحی شهری و روستایی سالانه ۶/۷ درصد افزایش داشته است. امروز میدانیم که تبلیغات غرب پیرامون آنچه گاهی «اردوگاههای کار اجباری» نامیده شده درست نیست. بر اساس جزئیات کتاب سفیدی که دفتر شورای اطلاعات جمهوری خلق چین در مرداد سال گذشته منتشر کرد، وظیفه اصلی این مراکز که در سراسر سین کیانگ پراکنده هستند، آموزش زبان، قوانین چین و مهارتهایی است که هر فرد برای بهرهمندی از حقوق شهروندی چین و مشارکت در فرصتهای اقتصادی باید از آن برخوردار باشد. از دیدگاه دولت چین، فقر و نقصان در مهارتهای زبانی و آشنایی با قوانین جاری، از مهمترین دلایل گرایش جوانان ایغور به گروههای افراطی است و این مراکز به آنها کمک میکند که این مشکلات را پشت سر بگذارند.
هیچ کدام از اینها ثابت نمیکنند که احتمالاً هیچ گونه ظلم یا نقض حقوق انسانی در سین کیانگ صورت نمیگیرد اما تا زمانی که تحقیقات مستقل و قابل اتکایی وجود نداشته باشد، گزارشهای غربی که اغلب با انگیزههای سیاسی همراه است، نمیتواند معیار خوبی برای تشخیص واقعیت در سین کیانگ باشد. همین تفاوت عمده، سرچشمه رفتار متفاوت ایران با مسأله ایغورها از یک طرف و مستضعفان تحت ستم در یمن، فلسطین و لبنان از طرف دیگر است.
انتهای پیام
قانع کننده نبود
لعنت به چین کمونیست