پاسخی به جوابیه به «آقا وحید! گفتی، اما نگفتی…»
حسام الدین رها (نام مستعار)، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در پاسخ به جوابیهای به یادداشت «آقا وحید! گفتی، اما نگفتی…» نوشت:
برادر گرانقدر سید ثارلله فاطمی نسب
سلام علیکم، جوابیه شما را به یادداشت ” آقا وحید.. گفتی.. اما نگفتی” را خواندم، سپاس از حسن توجه شما، در این یادداشت بنای جواب دهیهای رایج که به نوعی برای “رو کم کردن طرف مقابل” است را ندارم و امیدوارم فتح بابی شود برای بیان و تبادل نظرات…انشاءالله…
در ابتدا فرمودهاید “پرخاش نامه شما به آقای جلیلی، پر است از تکبر و تهمت”، اگر یادداشت من پر از تکبر و تهمت بوده از همگان عذرخواهی و حلالیت میطلبم، قصد توهین نبوده انشاءالله.
و اما بعد…
درباره شخصیت آقای خوئینیها حرف بسیار است و من کاری به شخصیت افراد ندارم، باید خروجی افراد را زمانی که مسئولیت دارند سنجید، رفاقت با افراد هم مسئولیتی بر گردن آدمی نمیاندازد، به طور مثال شاید جنابعالی رفیقی داشته باشید که مسئولیتی دارد و در جایگاه خود عملکرد مثبتی نداشته باشد، آیا مسئولیت عملکرد او با شماست؟ به طور حتم خیر، تا جایی که بنده میدانم آقای خوئینیها در طول این سالها مسئولیت رسمی و اجرایی در نظام جمهوری اسلامی نداشته است، اگر هم از کسی حمایت کرده و یا تشویق به رأی دادن به فلان کاندیدا داده از منظر اخلاقی و حقوقی مسئولیتی با او نیست، کما اینکه حضرت آیت الله مصباح یزدی از طرفداران آقای احمدی نژاد بود و برای رأی آوری او بسیار تلاش کرد، اما نمیتوان مسئولیت اقدامات دولتهای نهم و دهم را بر گردن ایشان انداخت.
نوشتهاید “او در نامهاش سر سوزنی از غربگدایی هم قطاران و سیاستهای غلط هم قطاران خود لب به شکایت باز نمیکند”، باز میگویم که قصد دفاع از آقای خوئینیها را ندارم، اما سئوالی برای افرادی مثل من ایجاد میشود که مسئولیت اصلی کشور با چه کسی است؟
نفر اصلی کشور کیست؟ آیا غیر از رهبری انقلاب است؟ پس اگر سئوالی درباره کلیت اداره کشور باید پرسیده شود باید از ایشان پرسید و هیچ اشکالی هم ندارد.
بله، دولتها می ایند و میروند، اما…
بگذارید کمی راحتتر با هم سخن بگوئیم، انگار خیلی کتابی دارم حرف میزنم…
میدانی برادر مشکل اصلی کجاست؟ میدانی چرا دولتهای و مجالس هر کدام میآیند و میروند اما اوضاع کشور بهتر که بلکه بدتر از قبل میشود؟ مشکل این است کشور دو قطبی شده، انقلابی و غیر انقلابی، خودی و غیر خودی…
صریح بگویم، دولت آقای روحانی و تمامی اعضای کابینه و اطرافیانش از خودیهای انقلاب هستند، اصلاً سیستم به ناخودی ها اجازه ورود نمیدهد، اگر نقدی به جمهوری اسلامی هست به ماهیت نظام مقدسی نیست که بیش از دویست و پنجاه هزا ر شهید برای ثباتش تقدیم شده، انتقاد به عملکرد سلیقهای افراد است.
بیا نگاهی به همین کابینه شیخ حسن روحانی بیندازیم، شیخ الوزرایش بیژن زنگنه است که از اول انقلاب مسئولیت داشته.. یادم نمیرود سال 92 وقتی کابینه جدید به مجلس معرفی شده بود آقای جهانگیری پشت تریبون رفت وجملاتی به این مضمون گفت: “اول انقلاب از ما انتقاد میکردند که جوان هستیم و تجربه داریم حالا هم می گویند پیر هستید، ماندهایم چه کنیم ”
میخواستم بگویم جناب معاون اول مشکل این است از اول شماها بودید.
اما این سخن به این معنی نیست که دولت احمدی نژاد هم اینطور نبوده، بالاخره او هم “خودی”ها را بر سر کار آورد..
برادر، در این مملکت تا وقتی آقازادهها، کیفکشها و جوانان به اصطلاح انقلابی “حق” داشتن مسئولیت داشته باشند، هیچ اتفاقی نمیافتد.
به نظرت در این نظام به فردی با اندیشههای بنده اجازه گرفتن مسئولیت میدهند؟
بیا نگاهی به نمایندگان ادوار مجلس بیندازیم، قصد توهین ندارم، خیلیهایشان محترم هستند، اما به طور میانگین بخواهیم بررسی کینم، آیا این افراد شان نماینده شدن را دارند؟ چه کسی مانع ورود افراد محترم و نخبه به مجلس میشود؟
زمانی که در کشور سیستمی به نام گزینش وجود داشته باشد که اهمیتی به تخصص افراد نمیدهد نتیجهاش میشود این حال و روز کشور.
تا زمانی که ظواهر دین و ریاکاری بر تخصص ارجحیت داشته باشد نیروهای نخبه هیچ انگیزهای برای حضور در مملکت نخواهند داشت.
تا زمانی که مخالف را با ادبیات “غربگدایان” مورد هجوم قرار دهیم وضعیت همین است.
من از دولت دفاع نمیکنم، از برجام هم دفاع نمیکنم، کاری هم به این ندارم که دولت غربگدا هست یا نه، من وضعیت فعلی را حاصل عملکرد سیستم جمهوری اسلامی میدانم، حسن روحانی از افراد درجه یک همین نظام است که تائید صلاحیت شده، پس به رأی دهندگان نباید ایراد گرفت که چرا به او رأی دادهاند، “رئیسی ” هم میآمد باز آمریکا از برجام خارج میشد.
نوشتهاید: “مشیت الهی بر ان الله لا یغیر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم است و چهارچوب تغییر، انتخابات است و مردم باید بجای آمریکاپرستان و گدایان آمریکا و شاه سلطان حسینها باید به امثال شهید سلیمانیها و بهشتیها و چمرانها رأی بدهند تا مصائب امروز را که ناشی از انتخاب آمریکاپرستان و غرب پرستان برای مناصب و مسٸولیت های خطیر است را شاهد نباشیم.”
کلیت حرف شما درست است که انتخابات زمینه ایجاد تغییر است، اما کدام انتخابات؟ کدام کاندیداها؟
وقتی شورای نگهبان شما “فله”ای رد میکند، آیا این را میشود گفت انتخابات؟ آیا وقتی شورای نگهبان تعیین تکلیف میکند که یا این و یا هیچ، میشود دست به انتخاب بهتری زد؟
برایت از تجربه شخصی بگویم، در انتخابات اخیر بنده شرکت کردم و احراز صلاحیت نشدم، به شورای نگهبان مراجعه کردم و کارشناس مربوطه گفت، ما چون شما را نمیشناسیم صلاحیتتان احراز نشده، از مسجد محل یا امام جماعت آن یک توصیه نامهای بیاورید تا تائید شوید.
میبینی، آیا شما بودی بهت بر نمیخورد؟ آخر این با کجای استانداردهای جهانی همخوانی دارد که امام جماعت مسجد باید نامه برای تائید صلاحیت دهد، خوب معلوم است از دل چنین مجلسی “هیچ” مثبتی بیرون نیاید.
شاید بخواهی به صحرای کربلا بزنی و بهگوئی مجلس ششم و مجلس دهم چی پس؟ میگویم آنها هم همینطور، مردم مدتهاست از اصلاح طلب و اصولگرا عبور کردهاند.
برادر، ما “مردم ” در اداره کشور هیچ مشارکتی نداریم، به جز در انتخابات که یک “منوی محدود ” جلویمان میگذارند و باید از همان انتخاب کنیم، یاد سال 88 افتادم تا روز جمعه ظهر ملت همیشه در صحنه بودیم و ساعت 11 شب از دست لباس شخصیها در حال فرار بودیم و چند روز بعد هم باید جواب میدادیم که چرا به مهندس موسوی رأی دادید.
همین الان با همین افکارمان مگر میتوانیم وارد حکومت شویم؟ درست است جوانگرایی اتفاق می افتد، اما خودیها فقط میتوانند، مثلاً پسر باجناق آقای حداد عادل میشود مدیر شبکه 3 و دوستانش را هم میگذارند پستهای دیگر…
در کشوری که حکومت و دولت اینقدر بزرگ است و هیچ گردش نخبگانی اتفاق نمیافتد نباید انتظار معجزه داشت؛ اگر من از وحید جلیلی انتقاد میکنم از یکی از فعالان وابسته به حکومت انتقاد میکنم که باید هم بکنم، مگر او دوستانش کم اثر گذار بودند؟ مگر مسئولیت نداشته و ندارد؟ باید هم جواب بدهد..
برادر من باید یقه بگیرم؟ یقه چه کسی را بگیریم؟ نگاهی به زندانها بکنید و وضعیت زندانیان سیاسی را ببینید، دیدهاید؟ سریع هم به آنها انگ امنیتی و جاسوس بودن میزنند؟ آنها چرا زندان هستند؟ اصلاً از منظر شما آنها “انسان” هستند یا خیر؟
گفتهاید “برادر من، دنبه در دست دختر مظلوم وزیر است، در دست برادر آقای جهانگیری و فریدون است، اصلاحات دنبه را به نام مردم و به کام خود میل میفرمایند.”
همه این افرادی که می گوئید وابستگان مسئولین جمهوری اسلامی هستند، ما که خیلی سنگ نظام سیاسی را سینه نمیزنیم، شما باید جوابگو باشید که چطور قوه قضائیه و سیستمهای امنیتی کشور از این فسادها خبر نداشتهاند، من باید جواب بدهم؟ من چه کاره این مملکت هستم؟ من حتی صلاحیتم برای مجلس هم احراز نشده …
نوشتهاید: “آیا جا نداشت تندی و تیزی قلمتان را متوجه مسئولانی کنید که همه افتخارشان در قریب هشت سال حکومت، چک بی محل برجام است؟!”
حرفتان را قبول دارم، ما که نفهیمیدم از 17 سالگی تا الان این انرژی هستهای چه سودی برای امثال من داشته، نه اصرار بر داشتنش را فهمیدیم، نه برجامش را، فقط تبعات تحریمش نصیب ما شد، البته اینکه دوستان می گویند برجام کار دولت بود، کمی مزاح است، آنطور که عقل سیاسی من میگوید برجام محصول تصمیم کلیت نظام بوده و نشان داده شده که زیر فشار کاری به سر انجام نمیرسد، اگر اصرا ر دولت به تنهایی اثر داشت حصر محصوران تا به امروز شکسته شده بود.
میگویی چاره در ” اقتصاد مقاومتی” است، بله قبول دارم، اما وقتی افراد شایسته و نخبه بر سر کار نباشند و به فکر “تولید” و “تولید کننده” داخلی نباشند نتیجهاش میشود تعطیلی واحدهای تولیدی، وقتی بر سر راه تولید کشور کلی مانع وجود دارد، نتیجهاش میشود افزایش فعلیتهای سوداگرانه و سفته بازی مثل خرید سکه، ارز و دلار…
همه این مشکلات به این خاطر است که دایره قدرت بسته است و افراد شایسته خیلی کم و به ندرت وارد آن میشوند.
سئوال هایی از بنده پرسیدهاید که برخی از آنها سئوالات درستی است، اما من و امثال من کارهای نیستند که جواب بدهند، ما ” خودی ” نیستیم و ” مسئولیتی ” نداشتهایم، یا باید کیف کش برخی اصلاح طلب نما میشدیم یا ظاهری انقلابی میداشتیم و به دامان اصولگرایان میرفتیم، پس به ما ربطبی ندارد، حرف ما همان حرف پیرمرد خراسانی است که خطاب به وزیر وقت کشاورزی گفت: خودتان میدانید و مملکت خودتان.
جایی دیگر گفتهاید: “شورای نگهبان بر اساس قانون موظف است افرادی که طبق قانون صلاحیت دارند را تأیید و در غیر اینصورت رد کند بله! دزدها ناراحت میشوند که اصلاً مهم نیست.”
برادر؛ من و امثال من “دزد” نبودهایم، پدرانمان هم نبودهاند، اما شورای نگهبان و شما که از عملکرد آن دفاع میکنید باید پاسخگوی عملکرد دولت و مجلس باشید، چون طبق گفته شما آنان که تائید نشدهاند “دزد” هستند. تا وقتی که این ادبیات حاکم باشد وضعیت همین است، این همان رفتار “خودی ” و “غیرخودی ” کردن جامعه است و برای همین مانع ورود نخبگان و شایستگان به درون حاکمیت هست.
راستی این رابگویم که منظور از شایستگان “خودم” نیستم که بگویید دارد سنگ خودش را بیه سینه میزند، نه، اصلاً، همان ایام ثبت نام به برخی افراد کار بلد که عمدتاً در بخش خصوصی هم افراد موفقی بودند گفتم چرا ثبت نام نمیکنید، گفتند: دیوانهای؟ اینها جز خودیها را راه نمیدهند، گفتم: زود قصاوت نکنید، گفتند: دور قبل ثبت نام کردیم و جرم عدم التزام عملی به اسلام “رد” شدیم.
انتهای پیام