نگاهی به کارکرد عکس سلفی در جامعه ایرانی
مصطفی محمددوست در شبکه خبری فرهنگ و هنر نوشت:
احتمالا هنگامی که «جوزف بایرون» اولین عکس سفی به معنای مدرن کلمه را می گرفت هرگز در مخیله اش نمی گنجید که کار او به فعالیت فراگیر و روزمره میلیون ها انسان تبدیل شود.
گفته می شود بیش از دویست میلیون نفر در اینستاگرام از «هشتک» سلفی استفاده کرده اند. سلفی گرفتن به حدی از فراگیری رسیده است که امروزه اکثر «سلیبریتی ها» و حتی فردی مثل باراک اوباما، رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا نیز با نخست وزیر ایتالیا عکس سلفی می اندازد. سلفی گرفتن از منظر هنر عکاسی قطعا جذابیت هایی دارد و می توان استفاده از آن را در تاریخچه عکاسی نوعی ابتکار دانست. در واقع این ایده که سوژه(عکاس) خود را ابژه(موضوع) عکاسی قرار می دهد ایده درخور تاملی است و می تواند نوعی یگانگی سوژه و ابژه تلقی شود. البته این تلفیق را می توان در نقاشی (سلف پرتره- نمونه مشهورش نقاشی های ون گوگ از چهره ی خویش است) و در زندگینامه های خود نوشت و حتی خود فرآیند نوشتار مشاهده کرد. اما هنگامی که به کارکرد سلفی در جامعه امروز توجه می کنیم، در می یابیم که سلفی دیگر از خاستگاه نخستین خود فرسنگ ها فاصله گرفته است و نه تنها دیگر قابل تقلیل به کارکرد هنری خود نیست بلکه می توان گفت دیگر سلفی گرفتن هیچ ارتباطی با مقوله هنر ندارد. این که اصلا امروز سلفی گرفتن چه کارکردی پیدا کرده پاسخی تفصیلی می طلبد. اما پیش از پرداخت به مساله کارکرد سلفی باید قدری جدی تر به فراگیری آن در «زیست جهان ایرانی» توجه کنیم.
سلفی گرفتن امروز در دو راستا به عملی فراگیر تبدیل شده است. هم از این جهت که تعداد افرادی که سلفی می گیرند بسیار بالاست. و هم به این معنا که سلفی در تمام لحظات و تجربه های زندگی بخشی از مردم حضور دارد. برای مثال می توان برای ثبت خاطره ای در یک سفر، یک مهمانی یا در طبیعت عکسی سلفی انداخت. اما امروزه سلفی گرفتن تبدیل به اصلی ترین بهانه برای بسیاری از تفریحات و دور همی ها شده است معروف است که یک فرد سیگاری(البته یک heavy smoker) در تمامی تجربه های خویش تمایل به کشیدن سیگار دارد و این تمایل تا جایی پیش می رود که سایر امور تبدیل به فرع و وسیله و بهانه ای برای استعمال می شوند. به نظر می رسد بخشی از جامعه ایرانی نسبت به سلفی گرفتن دچار چنین حالتی است. دیگر طبیعت رفتن اصل و سلفی گرفتن فرع محسوب نمی شود بلکه سلفی گرفتن هدف رفتن به طبیعت است. به وفور مشاهده می شود که فرد اساسا عاجز از ارتباط گفتن با جایی مثل طبیعت است و درکی از محیطی که در آن است ندارد، بلکه تنها تمام هم و غم افراد گرفتن سلفی و «شر کردن» آن در اینستاگرام است. بدین جهت می توان امروزه از سندرم سلفی و فرهنگ اینستاگرامی یا اینستاگرامیزه شدن فرهنگ سخن گفت.
برخی تحقیقات نشان می دهد که افرادی که تعداد زیادی عکس سلفی از خود منتشر میکنند به لحاظ روانی و اجتماعی دچار مشکلاتی هستند و از حمایت پایین اجتماعی و سرخوردگی های رنج میبرند. تعداد بالای چنین پدیده ای در جامعه میتواند علامتی جدی باشد مساله ها و معضلات اجتماعی و بطور کلی تر زیست مدرن.
فرهنگ اینستاگرامی خود شکلی جدید از جامعه ای مصرفی است. برای سلفی گرفتن معمولا باید چهره ای زیبا و مد روز داشته باشید و از الگوهای زیبایی روز تبیعیت کنید. لباس های برند و شیک بپوشید. همچنین سلفی گرفتن همیشه باید حالات شاد و خوش گذرانی را بازنمایی کند. ازین جهت ورود به دنیای سلفی از جهتی تمایل به مصرف و خرید کالاهایی خاص را تشدید میکند. فی الواقع نوعی کد گذاری در میل برای پذیرفتن نوعی سبک زندگی در فرهنگ اینستاگرامی ایجاد میشود.
با فراگیری سندروم سلفی باید نسبت به ذائقه و ذوق هنری و زیباشناسانه جامعه نگران بود. سندروم سلفی مانع لذت بردن فرد از طبیعت و تنوع طبیعی، میراث فرهنگی و باستانی می شود. واکنش جامعه اینستاگرامیزه شده نسبت به هر پدیده طبیعی و فرهنگی تنها گرفتن سلفی است، نه حتی عکاسی از خود موضوع. چنانکه حتی در عکس ها تنها چهره ها دیده میشود و مکان و موقعیت عکس جایی در عکس ندارد. فی الواقع این نحوه مواجهه “مقوله” تفاوت را نفی می کند و همه جا تبدیل به محلی برای سلفی گرفتن میشود نه چیزی بیش تر.نمونه ای دیگر از امحاء تفاوت و تنوع ، فیگورها و ژست های تکراری برای گرفتن چنین عکسی است.
درنهایت باید گفت که اوج انکار تفاوت در فرهنگ اینستاگرامی در این است که واکنش جمعی به بسیاری از حوادث تلخ و شیرین، فاجعه و مصیبت، گرفتن عکس سلفی است. ممکن است با استدلال هایی از این دست که در همه ی جای جهان این گونه است و مردم عادی باید خوش باشند و به طرز ساده ای زندگی کنند صورت مساله را پاک کنیم که البته این خود نحوه ای مواجهه با این پدیده است مشروط بر این اینکه پیامدهای چنین وضعی را بپذیریم. برای مثال آگاه باشیم سندروم سلفی نسبتی مهم با اگاهی اجتماعی، تعهد اجتماعی، نوع دوستی و احترام به حقوق شهروندی نیز دارد. برای مثال فرهنگ اینستاگرامی که طبیعت را تنها برای سلفی گرفتن میخواهد، آیا حافظ محیط زیست و طبیعت خواهد بود؟ آیا با تنزل سلیقه و ذوق هنری جامعه، میتوان شاهد شکوفایی هنر بود؟ و دها سوال این چنینی که سندروم سلفی را تبدیل به مساله ای مهم برای بررسی های جامعه شناسانه می کند. به زعم راقم این سطور جامعه ای که بوسیله ای عکس سلفی نسبت به بسیاری از مسایل و وقایع بی حس شده و همه چیز را به سلفی گرفتن تقلیل میدهد، میتواند از منظر جامعه شناسانه مساله ای مهم تلقی شود و تبعات فراگیری این پدیده قطعا باید به مثابه یک مساله اجتماعی محل تامل جامعه شناسان و اندیشمندان و کارشناسان قرار گیرد.
انتهای پیام