لبنان، موسی صدر دیگری میخواهد | گفتوگو با مجید تفرشی و مهدی فیروزان
زهرا منصوری، انصاف نیوز: «مجید تفرشی» میگوید دخالت خارجیها و فرقهگرایی است که کشور لبنان را از تجزیه نجات داده است، اما اکنون مردم لبنان به دخالت قدرت خارجی معترض هستند. لبنان به یکسری از چهرههای ملی نیاز دارد تا وفاق ایجاد کنند، او معتقد است پس ظهور امام موسی صدر در لبنان، شیعه در آنجا عزت یافت.
از سوی دیگر مهدی فیروزان اعتقاد دارد که حزبالله یک حزب لبنانی و ملی است و برای همین به حضور مکرون در لبنان واکنش مثبت نشان داد و باید در آینده لبنان شاهد تصمیمگیری بزرگی باشیم. همچنین او معتقد است رویکرد امام موسی صدر این است که همهی گروههای سیاسی باید فعال باشند. پیروزی هر حزبی و گروهی در گروی پیروزی احزاب دیگر است و میتوان از خط مشی امام موسی صدر برای وحدت لبنان استفاده کرد.
لبنان در سالهای 2019 و 2020 درگیر اعتراضات مردمی بود؛ انفجار بندری در بیروت جرقهای بود تا بازهم مردم لبنان به خیابانها بیایند و نسبت به فساد سیاسی، وضعیت بد اقتصادی و دخالت نیروهای خارجی در لبنان اعتراض کنند. این انفجار مرگ بیش از 200 نفر و 6000 مجروح و آوارگی 300 هزار نفر را در پی داشت. معترضان به ساختمان وزاتخانههای اقتصاد، محیط زیست، کار، خارجه و بانک مرکزی حمله کردند. در پی این اعتراضها حسان دیاب و چند وزیر در لبنان استعفا کردند. یکی از خواستههای معترضان شفافیت علت انفجار بندر بیروت است.
اما آیا دولت فعلی لبنان کارآمدی خود را از دست داده است؟ آیا با وجود تنوع دینی و مذهبی و طایفهای در لبنان این گروهها میتوانند کنار هم جمع شوند؟ یا اینکه باز هم لبنان به امام موسی صدر دیگری نیاز دارد؟ مجید تفرشی -تحلیلگر مسائل خارجی- و مهندس فیروزان -خواهرزادهی امام موسی صدر- به این پرسشها پاسخ میدهند.
تفرشی: گروههای سیاسی در لبنان وابستگیهای خارجی دارند
مجید تفرشی در گفتوگو با انصاف نیوز میگوید: «وقتی دربارهی لبنان صحبت میشود، باید آن را از گذشته تا کنون مورد بررسی قرار داد، لبنان پس از استقلال از استعمار خارجی و فرانسه، دولتی طبقاتی، کاستی و فرقهای است. براساس ساز و کار در قانون اساسی لبنان، همیشه باید رئیس جمهور مسیحی، نخستوزیر سنی و رئیس مجلس شیعه باشد. در زمانی که قانون اساسی لبنان نوشته شد، این یک راهکار ناگزیر بود، برای اینکه شیعیان قدرتی نداشتند. جمعیت آنها کمتر بود و سنیها به دلیل نفوذ کشورهای منطقهای، قدرت اجرایی میخواستند. رئیس جمهور کشور هم باید مسیحی میبود به دلیل تثبیت سابقهی استعماری کشورهایی مثل فرانسه.
اکنون پس از گذشت چنددهه این ساز و کار بهم خورده است، با یک جمعیت شیعه روبرو هستیم که اکثریت هستند و برروی کاغذ قدرت کمتری دارند. ضمنا از نظر سیاسی و نظامی بیشترین نفوذ را دارند. جماعت بدبخت و توسری خور و مستعضفی بودند. پدیدهای مثل موسی صدر در آنجا ظهور کرد و عزت شیعه در آنجا احیا شد. تا قبل از موسی صدر در لبنان شیعیان در آنجا ذلیلترین و حقیرترین شغلها را داشتند، از نظر اقتصادی بسیار پایین بودند، از نظر سیاسی کمترین نفوذ را داشتند. اجداد موسی صدر لبنانی بودند اما متولد و بزرگ شدهی ایران بودند و ضمنا از جهت مذهبی مقام بسیار بالایی داشت. پدر او سید صدرالدین صدر و پدر بزرگ مادری او حاج حسین قمی مرجع تقلید بود.
ضمنا موسی صدر با تایید آیتالله بروجردی و علمایی مثل آقای خویی و شریعتمداری به لبنان رفت. دولت ایران در زمان شاه هم در ابتدا از او حمایت میکرد، اما بعدا حمایتی نکرد. عملا یک اقتدار و مرکزیت و عزتی به شیعیان داد، اکنون وضعیت شیعیان تغییر کرده است.
از طرف دیگر این سه جناح کلاسیک حاضر در صحنهی سیاسی مثل مسیحیان، شیعیان و سنیها هرکدام وابستگیها و دلبستگیهایی دارند. از یک طرف مسیحیان مارونی و فالانژ را دارید؛ اکثرا به فرانسه، آمریکا و یا قدرتهای دیگر وابستگی دارند. ارامنه هم همیشه به مسلمانان بهویژه شیعیان دلبستگی دارند و حتی اکنون با حزب الله متحد هستند. از طرفی سنیها از جهت سیاسی، مالی و نفوذ در مراکز قدرت تحت تاثیر پادشاه سعودی هستند. شیعیان هم در لبنان تحت تاثیر ایران هستند. البته برخی از گروههای شیعه مثل امل معتدلتر هستند و به اندازهی حزب الله تحت تاثیر ایران نیست. مردم لبنان از این دستهبندیها عاصی هستند و فکر میکنند سیاستهای از پیش تعیین شده باعث میشود تقسیم قدرت به نفع آنها نباشد. معتقدند این مسائل روح دموکراسی -یعنی «یک نفر، یک رای»- را از آنها میگیرد.
در این شرایط مردم لبنان فکر میکنند منویات کشور آنها توسط ایران و فرانسه و… از پیش تعیین شده و سیاستمدارن بیش از آنکه پاسخگو به مردم باشند، پاسخگو به کشورهایی هستند که آنها را تایید میکنند. در این شرایط مردم انتظار دارند دولت از آنها رای بگیرد و دوم اینکه شفافیت و نظارت برای مردم باشد، نه قدرتهای خارجی. ضمنا برای مردم لبنان از نظر سیاسی فرصت برابری وجود داشته باشد، نه اینکه هر قسمت در دست یک فرقهای باشد. در طی دهههای اخیر فساد و ناکارآمدی حرف اول را در لبنان میزند. مردم لبنان هم درست یا غلط این مسئله را ناشی از قدرتهای خارجی میدانند. یعنی فرانسه، ایران، سعودی و آمریکا.»
دخالت خارجیها و فرقهگرایی، لبنان را از تجزیه نجات داده
او ادامه داد: «نیروهای شبه نظامی بر وضعیت دولت در لبنان تاثیرگذار هستند، اکنون وضعیت اقتصادی در لبنان بحرانی است. آمریکا بخشهایی از حزب الله را به خاطر حضور آن در دولت لبنان تحریم کرده است. مردم لبنان فکر میکنند مداخلهی کشورهای دیگر مثل سعودی، ایران، اسراییل از یک طرف و تحریکات آمریکا باعث میشود وضعیت اقتصادی به حالت ورشکستگی مطلق برسد و آیندهای برای کشور آنها وجود نداشته باشد. انفجار اخیر آخرین میخ بر تابوت ناکارآمدی و فساد در لبنان بود. گزارشهایی مبنی بر فساد و تباهی هیئت حاکمهی لبنان مزید بر علت شد، الان هم مردم لبنان فکر میکنند باید سرنوشت و اقتدار کشور را خودشان پس بگیرند. در این شرایط عکس نصرالله و نتانیاهو را آتش میزنند. زیرا فکر میکنند هر گونه دخالت خارجی برای آنها مضر است.
واقعیت تلخ این است که دخالت خارجیها و فرقهگرایی است که کشور لبنان را از تجزیه نجات داده است. یکی از عوامل اتحاد لبنان است. ضمنا مصائب و مشکلاتی هم ایجاد کرده، از ابتدا نخبگان مسیحی تحت تاثیر فرانسه و یا شیعیان تحت تاثیر ایران یا سنیهای تحت تاثیر سعودی دلیلی برای دورهم ماندن نداشتند. اگر اینها نتوانند به یک دموکراسی و همگرایی معقول در جهت منافع ملی برسند، به طور منطقی دولت و کشور لبنان دچار فروپاشی و تجزیه میشود.»
تفرشی دربارهی اقدامات موسی صدر در لبنان گفت: «موسی صدر یک شبه در لبنان معجزه نکرد یا اینکه به عنوان یک نجات بخش عمل کند. کار موسی صدر، یک بخشی از آن به جامعهی شیعه بستگی داشت و از طرف دیگر به عنوان یک مصلح اجتماعی تلاش کرد، یک اصلاحی بین روابط گروههای مختلف معارض در لبنان ایجاد کند، با همین احوال هم جنگ داخلی در لبنان در گرفت و تاثیرات خود را گذاشت. البته در آن جنگ شاکلهی آن را مهاجران و پناهندگان مسلح فلسطینی تشکیل میدانند؛ اینها اکنون قدرت سابق را ندارند اما درلبنان به یکسری از چهرههایی نیاز است که ملی باشند، تا وفاق ایجاد کنند. به نظر نمیرسد کسی مثل موسی صدر بین گروههای مختلف وجود داشته باشد که مورد تایید همهی جناحها باشد. یعنی فراجناحی و ملی باشد. اما اگر این شخصیت پیدا شود و فراتر از منویات شخصی و لابیهای فرامرزی به منافع لبنان فکر کنند، این وفاق حاصل میشود. در کوتاه مدت نور امیدی در این موقعیت دیده نمیشود.»
او درباره استقبال مثبت مردم و حزب الله از مکرون رئیس جمهور فرانسه گفت: «فرانسه سالها است در لبنان نفوذ داشته است، لبنان مستعمره آن است و پدر خواندهی مسیحیان لبنان است. از جهت سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی مسیحیان لبنان افتخار میکنند که فرانسوی صحبت میکنند، فکر میکنند فرهنگ آنها را دارند. این تاثیرگذاری فرهنگی دربارهی ایران وجود نداشت. موسی صدر تا حد زیادی آن را ایجاد کرد اما به دلیل تلاشهای نظامی حزبالله این نگاه مثبت فروکش کرد. در گذشته بیشتر تلاشها در لبنان در حوزهی خیریه و کمک به مردم از جهت رفاه و ساخت بیمارستان و… بود.
به تدریج وقتی رویارویی ایران و آمریکا عمیق و جدیتر شد، مردم لبنان فکر میکنند حزب الله دیگر بخشی از راه حل کشور آنها نیست و اتفاقا بخشی از مشکل است. به همین دلیل هم دخالت ایران را برنمیتابند و میگویند همهی مشکلها زیر سر ایران و حزب الله است. البته در این مسئله اغراق شده است. تبلیغات سعودی چه مستقیم و غیر مستقیم از طریق لابیهای سیاسی و رسانهای در افکار عمومی قوی بوده است تا نشان دهد دشمن اصلی ایران است. در این شرایط ایرانهراسی، طبیعی است آمدن مکرون به لبنان خوشایند باشد و به عنوان یک راه حل نجات بخش به آن نگاه کنند. البته بخشی از این هراس به خاطر زیادهرویهای ایران و حزبالله بوده است اما بخشی از آن هم به خاطر تبلیغات است.
فیروزان: حزب الله یک حزب ملی لبنانی است
مهدی فیروزان، خواهرزاده و داماد امام موسی صدر دربارهی اعتراضات اخیر لبنان به انصاف نیوز گفت: «همیشه اتفاقات سیاسی بزرگ در لبنان پس از حوادثی بزرگ شکل میگیرد. انگار نیاز به حادثهای عظیم دارد. به خاطر دارم وقتی دولت و نیروهای سوریهای در لبنان بودند و در خیلی از امور لبنان حضور داشتند میان احزاب داخلی لبنان این بحث مطرح بود که آیا سوریه باید از لبنان برود یا خیر؛ حتی در میان رهبران عربی هم. اما همیشه دربارهی آن تصمیمگیری نمیشد.
وقتی نخستوزیر لبنان، آقای حریری ترور شد، به سرعت سوریه از لبنان خارج شد. یعنی خروج سوریه از لبنان نیازمند یک حادثهی بزرگ بود، مثل ترور حریری. اکنون هم حادثهی بزرگی در لبنان رخ داده، این سومین انفجار بزرگ تمام تاریخ بشریت است. پس از هیروشیما و ناکازاکی، برای لبنان این حادثه رخ داد. این دیگر به سادگی باقی حوادث لبنان نیست. نمیدانم چه اتفاقی در لبنان خواهد افتاد. اما براساس تجربهی سیاسی من، اتفاق سیاسی بزرگی در لبنان خواهد افتاد. خوب و بد آن هم نمیدانم، یعنی از بعد ارزشی، هیچ نظری ندارم. اما به شدت منتظر و نگران یک حادثه و یک تصمیم سیاسی بزرگ در در لبنان هستم. استعفای دولت و مقامات و رفتن آقای مکرون به لبنان، همهی اینها تبعات این انفجار بزرگ و مقدمات آن تصمیم بزرگ است.»
او دربارهی اعتراضات نسبت به حزب الله در لبنان گفت: «حزب الله یک حزب ملی لبنانی است. منافع ملی لبنانی را پیگیری میکند، از جانب بسیاری از قوای مسیحی هم به رسمیت شناخته شده است. اینکه میگویند حزب الله یک حزب نیابتی و ایرانی است را قبول ندارم. این حزب ملی برای کیان اسلام و لبنان و عرب تلاش کرده است. حزب الله را در دنیای عرب، اسلام، منطقه و لبنان باید دید. در این چهار حوزه، این حزب بسیار لبنانی عمل کرده. همیشه هم این حوادث در لبنان بوده. براساس چند عکس، چند تظاهرات و جوانانی که در خیابان اعتراض میکنند، دربارهی سیاست لبنان تصمیمگیری نمیشود. این اتفاقات زودگذر است. نباید اصلا به آن فکر کرد. قطعا حزب الله و بقیهی نیروهای لبنانی با هوشمندی که دارند در اینباره مذاکره میکنند و بر اوضاع کشور خود مسلط هستند و در تصمیمگیری نهایی برای لبنان حضور فعالی دارند.
همانطور که در لبنان به حزبالله اعتراض میشود، در مقابل به احزاب مسیحی مثل القوات اللبنانیه هم اعتراض میشود، یعنی صرفا به حزبالله اعتراض ندارند. همیشه در لبنان این دست از اعتراضات دیده میشود. هربار یک موجی علیه یک جریان شکل میگیرد، یک روز علیه حزبالله و یا میشل عون مسیحی. روز دیگر علیه حریری. اینها را نباید برای محاسبات و پیشبینیهای کلان دخیل کرد. از قدیم هم برخی از رهبران و رسانههای لبنانی به ایران اعتراضاتی داشتند. برخی از رهبران سیاسی به رویکرد جمهوری اسلامی منتقد هستند و برخی هم انتقادی ندارند. این امر تازهای نیست. اکنون هم چهار جوان در خیابان یکسری از مسائل را مطرح میکنند. به اینها نباید فکر کرد.
او ادامه داد: به لبنان باید طور دیگری نگاه کرد، در تحلیلها از یک نکته غفلت میکنیم و حتی غربیها هم غفلت می کنند. لبنان کشور طایفهها و ادیان گوناگون است. هر طایفهای و پیروان هر دینی به صورت تاریخی جزو همپیمانان کشورهای خارج از لبنان هستند. مثلا مسیحیهای لبنان هم پیمان فرانسه هستند. مثلا شیعه در لبنان همیشه هم پیمان با ایران بود. در فرانسه هر کسی با هر رویکردی رئیس جمهور شود، فرانسه پشتیبان مسیحیت لبنان است. ربطی به ایدئولوژی نظامها ندارد.
آقای مکرون به عنوان فرانسه و نه از طرف حزب و دولت خود باید به لبنان میرفت. باید به بخشی از لبنان که هم پیمان او است رسیدگی میکرد. اوضاع لبنان را تحلیل میکرد و با تمام طرفهای درگیر گفتوگو میکرد. به نظر من کار آقای مکرون اکنون قابل ارزیابی نیست. لبنان جزو اردوگاههای فرانسه زبان است و در کنفرانس فرانسوی زبانها عضو است. حتی یک سال کنفرانس فرانسوی زبانها در لبنان برگزار شد. تمام احزاب لبنانی، فرانسه را به عنوان کشوری که در کنار، و دراستعمار و استقلال لبنان نقش داشته است به رسمیت میشناسند.
حضور مکرون در لبنان تبعاتی دارد، اما در گام نخست یک خطا نیست. بلکه یک رابطهی تاریخی است. اینکه حزبالله هم با آمدن مکرون مخالفتی نمیکند و حتی به معنایی استقبال میکند به این دلیل است که حزبالله یک حزب لبنانی است. یک بخش از لبنان به حزبالله انتقاد میکند، اختلاف رویکرد میان احزاب وجود دارد، همیشه هم در این نوع رقابتهای سیاسی به یکدیگر انتقاد میکنند. در مجموع اینها نکات مهمی نیست. لبنانیها باید مترصد و هوشیار نسبت به حادثه پیش رو باشند.»
تفاوت منافع؛ علت تعارضها در لبنان
مهدی فیروزان دربارهی تعارضات طایفهای و دینی در لبنان گفت: «تفاوت منافع طوایف باعث بروز این اختلافات در لبنان شده است. هر حزب و گروهی جای حزب و گروه دیگری را نباید تنگ کند و همه در سرنوشت لبنان باید سهیم باشند. لبنانیها یکی از الگوهای همکاری در دنیا هستند. اما باید احزاب لبنانی به این نکته توجه داشته باشند که در تقسیم قدرت در لبنان هیچکس نباید احساس انزوا کند. همه باید سهم خود را داشته باشند تا بتوانند دو مرتبه یک لبنان متحد ملی تاسیس کنند این یکی از استراتژیهای امام موسی صدر بود.
در سال 1975-1976 بود و در ایام جنگهایی از جنگهای داخلی، نیروهای ملی و اردوگاه چپ موفقیتهای نظامی زیادی پیدا کردند. امام موسی صدر یک تذکری میدهند. نباید بگذاریم نیروهای مسیحی یعنی کتایب آن زمان به گوشهای رانده شود. باید برای آنها جایگاهشان را حفظ کنیم و از آنها دفاع کنیم. «حرکت امل» در یک منطقهی سنی نشین دفتر داشت. امام به آنها گفت، دفتر را ببندند تا اهل تسننی که در آنجا ساکن هستند، احساس تهدید نکنند و به لبنانیها پیشنهاد کردند، باید تمام احزاب سهم خود را در زندگی و سیاست لبنانی داشته باشند. دقیقا این را از سیاستهای استراتژیکی امام موسی صدر آموختم.
میتوان خط مشی موسی صدر را برای وحدت لبنان استفاده کرد
رویکرد امام موسی صدر این است که همهی گروههای سیاسی باید فعال باشند. پیروزی هر حزبی و گروهی در گروی پیروزی احزاب دیگر است. اگر هر حزبی و نیروی سیاسی به کمک دولت اروپایی بخواهد تفوق در لبنان ایجاد کند، قطعا شکست میخورد. هنوز خط مشی امام موسی در لبنان وجود دارد، به نظر من میتوان از آن خط مشی به عنوان شاهراه برای وحدت لبنان استفاده کرد.»
او دربارهی علل موفقیت امام موسی صدر در لبنان گفت: «به نظر من امام موسی باطنا به گفتوگو و وحدت میان گروهها معتقد بود، وحدت شیعه و سنی برای او یک تفنن نبود. یک اعتقاد باطنی بود. اتفاقا یک ریشهی ایدئولوژیک داشت. گفتوگو و همنشینی با مسیحیان برای امام موسی صدر یک تاکتیک سیاسی نبود. بلکه ایشان اعتقاد دارند ادیان یکی هستند. بنابراین وقتی اینگونه فکر میکنید، بنابراین پیروان ادیان برای شما هماندازه هستند و دیگری بر دیگری در صحنهی سیاست رحجانی ندارد.
امام موسی صدر اجازهی فعالیت به دیگر طوایف را میداد. هر موسسه و تشکیلاتی که ایشان راهاندازی کردند، از تمام طوایف یکی از بزرگان آنها در هیئت موسس آن نهاد و یا ارگان حضور داشت. مثل هیئت یاریرسانی به جنوب یا حرکت محرومین برای تمام محرومین لبنانی اعم از شیعه، سنی و مسیحی و با حضور بزرگان ادیان بود. وقتی اسقف اتریشی به لبنان آمد و با امام موسی صدر دیدار داشت، گفت: تاریخ لبنان را باید به دو دوره تقسیم کرد، دورهی پیش از موسی صدر و دورهی موسی صدر.»
انتهای پیام
مجید تفرشی فکر کرده اگر به جای امام موسی صدر بگوید موسی صدر علمی صحبت کرده است. علمی آن است که فرد در تمام حوزه ها احساس کارشناسی نکند.
موسی صدر خطری بزرگ برای امپریالیست و کمونیست و فاشیسم بود و صد البته خطری بزرگ تر برای متهجرین دیندار.
برای همین هم بودنش به صلاح قدرتها نبود و اگر هم مثل او پیدا شود باز به همان سرنوشت دچار خواهد شد.