برندهها و بازندهها
علیرضا ایمانخانی، دانش آموخته علوم سیاسی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «برندهها و بازندهها» درباره توافق امارات و اسرائیل نوشت:
در فاصله کمتر از 80 روزه تا انتخابات آمریکا، ترامپ سعی کرد که با رونمایی از روابط دیپلماتیک اسرائیل و امارات عربی متحده، به اصطلاح برگ برنده ای را رو نمایی کند تا قدری اختلاف چند درصدی با رقیب دموکرات خود را جبران کند.
به نظر می رسد در این ماجرا ترامپ بیشتر به یک نوع خود فریبی نائل شده تا اقناع سازی جامعه آمریکا حالا چرا؟
دلیل اول . جامعه کرونا زده آمریکا، کمترین نگاهی به این قبیل اتفاقات نداشته و مسائل اقتصادی مانند رفع بحران بیکاری و اشتغال دغدغه اصلی آنها در این وانفسای اقتصادی می باشد.
دوم. اعراب مقیم آمریکا، درصد چندانی از جمعیت آمریکا را شامل نمی شوند و بدتر آنکه بخش زیادی از آنها تندروی مذهبی و متعصب بوده که روی خوشی به این اتفاق ندارد. پس قطعا تاثیری در آرای آنها نخواهد داشت.
سوم. امارات عربی متحده، از نظر اقتصادی و ثروت مالی شاید اعتباری در جهان امروز داشته باشد ولی از نظر هژمونی در میان کشورهای جهان محلی از اعراب ندارد.
چهارم. مخالفت. تمام لایحه های جامعه فلسطینی با این توافق، نشان داد حداقل، فعلا بدنه گروه های فلسطینی اعم از اسلام گرا یا ملی گرا روی خوشی با این تولفق ندارد.(حتی، اگر در واقع، آن را وسیله ای جهت امتیاز گیری از دولت اسرائیل قلمداد کند)
پنجم. شاید، این توافق مقدمه ای برای شروع روابط کشورهایی دیگری مانند عمان و بحرین و دیگر کشورهای خلیج فارس، گردد، ولی فاصله اندک زمانی تا انتخابات اجازه میوه چینی از این معامله را به ترامپ نمی دهد. مگر کشور هم منطقه، یعنی عربستان سعودی اقدام به این کار میکرد که ظاهرا حالا حالا ها زمان نیاز دارد.
ششم. این توافق با دولت نتانیاهو صورت گرفته که از نظر بین المللی یک دولت کودک کش و منفور به حساب میآید و در بیشتر کشورهای غربی پرونده قضائی و حقوق بشری دارد،
هفتم. همزمانی این اتفاق با شکست پیش نویس طرح تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت، کام دولت ترامپ از این توافق به فوریت تلخ کرد.
ولی در عین حال دستگاه، دیپلماسی ایران نمیتواند در قبال این توافق فقط و فقط با بیانه های شعاری اکتفا کرده و آن را واکاوی، نکند زبرا
اول، با این توافق، تقربیا قبح داشتن روابط با اسرائیل در حال فرو ریختن است و بعد از مصر و اردن و امارات احتمالا در آینده نزدیک سودان و عمان و قطر و مراکش اقدام به عادی سازی روابط کنند.
دوم. عمان و قطر دو کشور متحد ما در جنوب خلیج فارس هستند قطعا بعد از این عادی سازی نمیتوان همین بیانه تند را در مورد آنها صادر کرد که آن وقت عملا دیگر متحدی برای ما در منطقه خلیج فارس باقی نخواهد ماند.
سوم. برخورد تند ما با اعراب خلیج فارس، احتمال، واگذاری به اسرائیل در کنار مرزهای ما را تقویت میکند. گواه آن هم نظر بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این بود که ایران در حال محاصره توسط محور عبری، عربی است که در آینده عینیت بیشتری خواهد داشت.
چهارم. فراموش نکنیم مخالفت بیشتر گروههای فلسطینی، برای گرفتن امتیاز و سرزمین بیشتر در توافقات آینده است نه مبتنی بر حذف اسرائیل.
پنجم. فراموش نکنیم، شاخص ترین متحد ما در محور مقاومت یعنی دولت بشار اسد بارها از طریق، نمایندگان عرب کنست، با اسرائیلیها ارتباط داشته و فقط و فقط معطل گرفتن، جولان اشغالی می باشد .پس در جهان امروز بیشتر کشورهای منطقه، بیشتر خواهان گرفتن امتیاز هستند تا مسائل آرمانی.
در نتیجه، خواهش دلسوزان از دستگاه دیپلماسی کشور اتخاذ یک راهبرد و استراتژی در سیاست خارجی مبتنی بر واقعیات منطقه و جهان امروز است نه فقط آرمانهای دست نیافتنی.
جنگ تحمیلی، هشت ساله خیلی واقعیات را به ما نشان داد که در مواقع بحرانی، نمک خوردگان، نمکدان را خیلی راحت شکستند.
اسارت بسیاری از مزدوران سودانی و یمنی و لبنانی و فلسطینی نشان داد برای خیلی از مردم منطقه و همسایگان ما قومیت و مذهب و زبان مهم تر از دادن پاسخ به محبتهای مردم ماست.
همان طور که یاسر عرفات در اوایل جنگ ما با صدام در زمان گرفتن کمک از ایران می گفت ایران دوست ماست و وقتی به عراق رفت گفت صدام برادر ماست.!
انتهای پیام
امیدواریم دولتمردان کشور عزیزمان ایران،دست از اشتباهاتشان،که تاوان آن را فقط ملت می پردازند،بردارند و از رویا پردازی در دنیای واقعی،که
دیگران به فکر مردم کشورشان هستند بردارند