شهروند ایرانی که دوماه با داعشیها و طالبان همسلول بود
/ رایزن فرهنگی سابق و سفیر اسبق در افغانستان از موارد مشابه در دوکشور میگویند /
سرویس سیاسی انصاف نیوز: خانوادهی پ.الف، شهروند ایرانی ارمنی که برای مدت زمانی در کابل مفقود شده بود، دو هفتهی تمام پس از مدتها بیخبری از فرزندشان راهی کابل میشوند تا شخصا و وجب به وجب این شهر را برای یافتن اثری از او زیرورو کنند؛ چون پیش از آن بررسی و پیگیریهای وزارت خارجه و سفارت ایران در کابل از مراجع رسمی افغانستانی به جایی نرسیده است و همگی اظهار بیاطلاعی کرده بودند.
پ.الف بهمن ماه سال 98 کاملا قانونی با ویزای رسمی و از طریق مرز هوایی، وارد خاک افغانستان میشود، سفری که چنان مشقتی بر او و خانوادهاش تحمیل میکند که تا امروز علاقهای به بازخوانی و بازگویی آن ندارند و تنها میگویند «فقط خدا را شاکریم که بازگشته است».
مجتبی نوروزی وابستهی فرهنگی سابق سفارت ایران در افغانستان، با تاکید براینکه این اتفاقات چه در افغانستان و چه در ایران استثنا هستند و میگوید: «این برخورد را تایید نمیکنم و این برخورد اشتباهی بود که از سوی مامورین امنیتی افغانستان صورت گرفت» او همچنین دلیل دوگانههای رسانهای در پوشش اخبار این استثنائاتی که برای شهروندان دوکشور پیش میآید را عدم شناخت کافی در دوسو و همچنین هجمههای سیاسی و رسانهای علیه ایران میداند و راهکار حل آن را شناخت بیشتر عنوان میکند.
فداحسین مالکی –سفیر اسبق ایران در افغانستان- هم میگوید در جریان این نمونه نیست اما این موارد را قبلا هم دیده و در هردوسو اتفاقاتی رخ میدهد که نباید بزرگنمایی شود. او همچنین تاکید میکند که در مسائلی مثل پاسپورت، شهروندان دو کشور باید رعایت کنند و به قوانین احترام بگذارند.
ماجرای پ.الف
اما ماجرای پ.الف دقیقا چه بوده است؛ او بعدا تعریف کرده است همان اوایل ورود بخاطر تفاوتی که در ظاهر داشته، دچار مزاحمتی از سوی برخی افراد قرار میگیرد که آنها را «اراذل و اوباش» میخواند. این درگیری به مداخلهی پلیس و بازداشت دوماههی پ.الف از تاریخ 10 بهمنماه 98 میانجامد، بازداشتی که به اطلاع سفارت ایران نرسیده و حتی پیگیریهای سفارت را هم بعد از اعلام مفقودی او از سوی خانوادهاش، بیپاسخ گذاشته است. پلیس افغانستان پس از چندی او را در اختیار ادارهی امنیت قرار میدهد تا اتهام جاسوسیِ این شهروند ایرانی حدودا 25 ساله را بررسی کند. اتهامی که در نهایت پس از دوماه بازداشت سخت رد میشود. پ.الف در تاریخ 10 بهمنماه 98 به زندان امنیت کابل منتقل شده است و میگوید که درآنجا وحشت فراوانی را بواسطهی همراه بودن با افراد پرخطری چون اعضای داعش و طالبان و… متحمل شده است، موضوعی که در افغانستان مرسوم نیست. او در این دوماه حبسِ سخت، مورد بازجویی قرار میگرفته است تا اعتراف کند برای چه ماموریتی به کابل آمده است. پس از این فشارها در نهایت به این نتیجه میرسند که احتمالا موضوع، سفری ساده بوده است و ماموریتی در کار نیست.
جدای از بازداشت اولیه به هردلیلی، اما سوال اینجاست که چرا پس از بازداشت او را کنار مجرمان داعشی و طالبان و در بند ادارهی امنیت نگاه داشتهاند؟ مگر جرمی امنیتی مرتکب شده بوده؟ اگر آری به چه دلیل آزاد میشود؟
پدر و مادر پ.الف پس از بیاطلاعی از فرزند خود و در تاریخ 19 بهمن 98، به اداره امور اجتماعی وزارت خارجه مراجعه کردند و وقتی نتیجهای نگرفتند خود راهی کابل میشوند و بعد از گشتن هرکجای شهر و مراجعه به بسیاری از مراجع رسمی، پس از دوهفته دست خالی به ایران بازمیگردند.
موضوع بازداشت پ.الف تا سوم فروردینماه از سفارت ایران پنهان میماند و تمامی پیگیریها به دری بسته میخورند و سرانجام در این تاریخ به سرکنسولگری ایران در هرات اطلاع میدهند که «آقای پ.الف در بازداشت امنیت بوده و بعد از تحقیقات معلوم شده که او بی گناه است و آزاد شده است، ولی با توجه به اینکه مهلت ویزای یکماهه او تمام شده است باید ۴۷۵۰۰ افغانی جریمه پرداخت کند تا اجازه خروج داده شود». درحالیکه امنیت ملی پ.الف را زندانی کرده و به همین خاطر مدت ویزای او -که یک ماه بوده- به اتمام رسیده و گذشته است، ولی با این وجود به جرم اقامت غیر مجاز جریمه شده و معادل ۶۵۰ دلار از او گرفته میشود!
پ.الف بالاخره در تاریخ 7 فروردینماه 99 از مرز زمینی هرات به ایران دیپورت میشود. اما او تنها نمونهای از اتفاقی است که ممکن است برای شهروندان ایرانی بیافتد. برخی از ایرانیان نیز -مانند بسیاری از اتباع افغان- به هردلیل ممکن است بصورت غیرقانونی وارد افغانستان شوند؛ این دسته معمولا بلافاصله توسط اداره امنیت بازداشت شده و به بخش تروریسم فرستاده میشوند؛ یا به اتهام تروریسم مورد بازجویی قرار میگیرند و یا به اتهام تخریب سد سلما؛ بازداشتهایی که در آنها حتی الزامی به رعایت ظاهری قوانین بینالمللی حس نمیشود.
اما در مورد خاص پ.الف، که مدارک قانونی برای ورود به افغانستان داشته است، پلیس امنیت افغانستان تاکنون به این سوالات پاسخ نداده است که این شهروند ایرانی را به چه علت و با چه شواهد و دلایلی بازداشت کرده؟ و چرا جریمهی اقامت غیرقانونی -که اجبارا به این شهروند ایرانی تحمیل شده بوده است- را از او مطالبه و اخذ کرده است؟
نوروزی: این موارد در هردوسو استثناست
انصاف نیوز: نظر شما دربارهی برخوردی که با پ.الف مسافر ایرانی که با وجود داشتن ویزای قانونی، دچار بازداشت دو ماهه در افغانستان شد و همچنین برخوردها با او حبس او با زندانیهای پرخطر چیست؟
مجتبی نوروزی: نکتهی مهمی که وجود دارد این است که این نوع رفتارها از دو طرف، استثنا هستند. یعنی ما تعداد قابل توجهی از ایرانیها را داشتیم که به مناطق دوردست افغانستان سفرهایی داشتند که رفت و آمد هم به آنها سخت هست ولی به راحتی سفر کردند و برخورد بدی با آنها نشده است. من این برخورد را تایید نمیکنم و این برخورد اشتباهی بود که از سوی مامورین امنیتی افغانستان صورت گرفت، ولی این موارد استثنا بوده است. کمااینکه در ایران هم استثناهایی وجود دارند. برخورد عمومی مامورین و مردم ما با افغانیها -که به هر دلیل مهاجر هستند و یا مسافرند- مناسب است و ریشه در فرهنگ مشترک و دوستیها و محبتهای موجود دارد.
اما مشکل اینجاست که این استثناها از سوی برخی رسانهها بزرگ میشود و میخواهند آنها را تبدیل به روایت عام کنند. مشکلی که ما در آن سمت و قضایایی مثل هریرود و یزد که اتفاق افتاد داریم این است که نوع روایتگری آلوده به غلطهای فراوان از سوی رسانههای بیگانه است -چه رسانههای داخل افغانستان و چه رسانههای بین المللی که فارسی زبانند و روی روابط ایران و افغانستان حساساند. نکتهی بعد اینکه این استثناها جای خودش را به اصل برخورد داده است. یعنی به جای این همه مهماننوازی و روابط خوب، انسانی و دوستانه که وجود دارد، جوری تظاهر و فضاسازی میشود که این موارد تبدیل به برند جمهوری اسلامی در برخورد با اتباع کشور افغانستان میشود. غلط ماجرا اینجا است. کمااینکه من معتقدم برخوردی که با این شخص صورت گرفته برخورد کاملا غلطی است و وزارت خارجه پیگیریهای جدی برای مسببین این قصه را داشت. ولی درمجموع برخورد عام دوستانه و خوب است.
نتیجه چه شد؟
این را باید از مسئولان بپرسید و من در جریان ادامهی مسیر نیستم ولی به هر حال تا همین جا که او توانسته بازگردد، نتیجهی پیگیریهای جدی از سوی وزارت امور خارجه است. من معتقدم این مورد استثنا بوده است. ما تعداد قابل توجهی سفر به داخل افغانستان داشتیم که خیلی عالی و خوب و بدون کمترین مشکل اتفاق افتاده است. همچنین سفرنامههای خوبی چه به صورت نوشتاری و ویدئویی وجود داشته است. ما عکاسهای خوبی داشتیم که به افغانستان رفتند و وقتی برگشتند عکسهایی را از آنجا در رسانهها منتشر کردند؛ ما همیشه از مهمان نوازی مردم افغانستان یاد میکنیم. ولی متاسفانه فضای رسانهای به دنبال این استثناهای منفی است.
ریشه این اتفاقات و برخوردها در کجاست و چرا برخوردهایی صورت نمیگیرد که وجهه خوبی داشته باشد؟ دوگانههای خبری هم وجود دارد؛ مثلا خبرهایی چون پ.الف رسانهای نمیشود اما خبرهای برخورد با اتباع افغانی، چه قانونی و چه غیرقانونی، سریعا رسانهای شده و ایران هم متهم میشود.
ریشهی قصه، عدم شناخت درست دو ملت است. تلاشی از سوی رسانهها برای ایجاد این شناخت صورت نگرفته است. ریشه اصلی این مشکل به نظر من همین موضوع است و اینکه چرا مسائل این سمت رسانهای میشود ولی در افغانستان نه، دلیلش نوع هجمهی رسانهای است که علیه جمهوری اسلامی وجود دارد؛ از بهانههای مختلف استفاده میشود برای اینکه وجهه و تصویر جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی تخریب شود. یکی از این دستاویزها هم نوع برخوردهای غلطی است که به صورت استثنا اتفاق میافتد؛ اما حتی برخوردهایی که اتفاق میافتد هم روایتهای غلطی از آن ارائه میشود.
نمونهای مثل پ.الف داشتیم که ایرانی به افغانستان رفته باشد و چنین اتفاقی برایش افتاده باشد؟
من حداقل در جریان نیستم.
با توجه به شرایط امروز، برخورد افغانستانیها با ایران را چطور میبینید؟ برخوردها مناسب است یا همچنان به صورت خشونت آمیز وجود دارد؟
در پدیدههای اجتماعی نمیشود به صورت صفر و یک قضاوت کرد، بگوییم خیلی خوب یا خیلی بد است. یک طیفی از رفتارها وجود دارد. من به عنوان کسی که در دل آ جامعه سالها زندگی کردم، نوع رفتارها را رفتارهای محبت آمیزی میبینم. البته ممکن است استثنائاتی هم در این زمینه وجود داشته باشد.
خاطراتی از برخورد بد و خوب آنها دارید؟
من در طول این سال ها برخورد بدی ندیدم اما برخورد خوب دیدم و میتوانم برای شما تعریف کنم.
میتوانید یک نمونه مثال بزنید؟
اگر شما به صورت طبیعی به عنوان یک ایرانی در بازار افغانستان حرکت کنید و متوجه شوند که شما ایرانی هستید، بسیار بامحبت با شما برخورد میکنند و خیلی سخت از شما پول میگیرند و اصرار دارند که مهمان نوازیشان را اثبات کنند؛ مهمان نوازی یک خصیصه جدی و ریشه دار بین مردم افغانستان است.
پیشنهاد شما برای اینکه این مشکلات کمتر پیش آید و به وجهه ایران ضربه نزند چیست؟
به نظر من راهش توسعه شناخت است. شناخت هم در راستای کار جدی رسانهای، برمبنای بازتاب نکات مثبت و نقاط مشترک در رسانه است که باید در رسانههای دوکشور بازتاب داشته باشد؛ رفت و آمد بیشتر هم مهم است. من حس میکنم مخصوصا از سوی ایران به افغانستان سفرهای کمی وجود دارد و این کم بودن سفرها باعث میشود که شناختمان از واقعیت جامعهی افغانستان درست نباشد و باعث میشود تصویری که رسانههای غرب مبنی بر وجود خشونت و ناامنی در افغانستان ارائه میدهند برای مردم ما شکل بگیرد.
فداحسین مالکی: در دوران سفارتم از این موارد بوده است
فداحسین مالکی میگوید در جریان ماجرای پ.الف نیست اما اشاره میکند که این رخدادها در هردوسو بوده و پیش میآید؛ او به انصاف نیوز میگوید: دولت افغانستان و ملت ایران در جایگاه یک تمدن بزرگ فارسی زبان بوده و به نوعی خویشاوند هستند. باوجود مرزها و فرهنگهای مشترکشان یکسری مسائل که احتمال به وجود آمدنشان هست نباید باعث کدورت بین این دو کشور بزرگ منطقه شود. بیش از 3 میلیون از دوستان افغانمان در جمهوری اسلامی ایران هستند که تاثیرات بسیار خوبی در زمینههای مختلف تولیدی در کشور داشتند. علاوه بر این، حضور لشکر فاطمیون در عراق و سوریه در مقابل داعش را دیدید که رشادتهایی که انجام دادند مثال زدنی بود. شهید ما سردار سلیمانی هم همیشه به نیکی از آنها یاد میکرد.
اتفاقات مرزی معمولا پیش میآید و در طول سالهای مختلف بوده است. زمانیکه خود من هم در افغانستان سفیر بودم پیش میآمد که کسی بدون ویزا و یا بدون رعایت شئونات آن کشور، وارد شود و آنها هم براساس قوانین خودشان عمل کنند. این به معنای این نیست که ما بخواهیم هر اتفاقی را رسانهای کنیم؛ در اینجا هم به همین طریق است. به هر جهت باتوجه به ارتباطات قوی که از نظر سیاسی، تجاری و فرهنگی با افغانستان داریم، خیلی میتواند بسیار تاثیرگذار باشد. آینده افغانستان به عنوان کشوری که میتواند از طریق چابهار، مهمترین بارانداز تجاری کشورها به آسیای میانه، چین و مناطق دیگر باشد. همه باید به سمت این برویم که مبادا کدورتی بوجود آید. همان طور که می دانید در افغانستان پایگاههای آمریکا و ناتو حضور دارد و آنها همیشه به دنبال شیطنت هستند و از کاه کوه میسازند.
مالکی با اشاره به اینکه مواردی مثل پ.الف را در دوران سفارتش دیده است مثال میزند که: مثلا میخواهند از آنجا به کشورهای دیگر بروند و یا ممکن است قوانین آن کشور را رعایت نکنند ولی به هر حال پس از مدتی، با رایزنی مشکلات حل میشد.
او در مورد روابط با افغانستان و شکل رفتار ایران با اتباع افغانستانی میگوید: نوعا روابط خوب است. مگر اینکه مشکلی به وجود بیاید که ما نباید اجازه دهیم این مشکلات رخ دهد و نباید بهانه به دست جریانات معاند و مخالف دو کشور بدهیم. قطعا در ایران هم تلاش بر این است. بارها شده که مقام معظم رهبری دستور دادهاند که نهایت همکاری به وجود آید و بچهها از تحصیل نمانند. این کار انجام شد و کار بسیار ارزشمندی بود که دولت افغانستان هم تشکر کرد.
ما الان مشکلی نداریم که روابط بخواهد به سمت دشمنی پیش رود. با هم دوست و برادر هستیم. مسائل مرزی همیشه وجود دارد و هیچ مشکلی بین دو کشور نیست. اما سطح روابطشان باید در زمینهی تجاری و زمینههای مختلف دیگر ارتقا پیدا کند. چون کشورهایی بودهاند که بخواهند بین دو کشور ایران و افغانستان مشکل ایجاد کنند. شیطنتهایی که آمریکاییها میکنند اصولا بر همین اساس است ولی در مجموع ما با افغانستان ارتباط تنگاتنگی داریم.
او در مورد رفتار افغانستانیها با اتباع ایرانی نیز گفت: تا جایی که من دیدم برخوردها خوب بوده است. مرزهای مشترک بین دو کشور به صورت عادی ارتباط برقرار میکنند و مشکلی وجود ندارد. در مسائلی مثل پاسپورت، شهروندان دو کشور باید رعایت کنند و به قوانین احترام بگذارند.
انتهای پیام