28 مرداد 1332 کودتا بود؟ | زیباکلام و بیگدلی پاسخ میدهند
بابک مجیدی، انصاف نیوز: علی بیگدلی استاد علوم سیاسی دربارهی کودتای 28 مرداد 1332 و این بحث که آیا آنچه اتفاق افتاد کودتا بوده است یا خیر میگوید: مصدق با رای تمایل مجلس نخست وزیر شده بود و مقام او قانونی بوده و آنچه که علیه او اتفاق افتاد قطعا کودتا بوده. از سوی دیگر صادق زیباکلام میگوید آن تعریفی که از کودتا وجود دارد میگوید که ارتش زمام کل امور را به دست بگیرد و رئیس جمهور و نخست وزیر برکنار شوند، و در نهایت نتیجه میگیرد که در 28 مرداد 32 این اتفاق رخ نداده است.
28 مرداد 1332 یک برگهی مهم در تاریخ سیاسی ایران است که آن را در تاریخ ایران کودتایی علیه دولت نخستوزیر وقت، دکتر مصدق میدانند و مینامند. از نقش انگلیس و آمریکا در کودتا که بگذریم، سوالی که اینروزها توسط برخی مطرح میشود این است که «محمدرضا شاه، پادشاه رسمی و قانونی ایران بود و به همین خاطر اختیار عزل و نصب نخست وزیر را داشته است» و همچنین اتفاق رخ داده را با تعریف کودتا همخوان نمیدانند. به همین منظور از علی بیگدلی و صادق زیباکلام اساتید علوم سیاسی سوال کردیم از منظر علم سیاست آیا کودتای 28 مرداد کودتا بود یا خیر؟
بیگدلی: قطعا کودتا اتفاق افتاد
علی بیگدلی استاد علوم سیاسی دربارهی اظهارنظرها مربوط به اینکه «شاه و اختیار عزل نخست وزیر را داشته»، به این سوال که «آیا آنچه در 28 مرداد 1332 اتفاق افتاد کودتابود یا خیر» پاسخ داد: بله کودتاست. از اینجا شروع میکنیم که سالهای 1320 تا 1327، طبق قانون اساسی، شاه هیچ دخالتی در تعیین هیئت دولت نداشت. بلکه مجلس نشانی از تمایل، به شخصی میداد و آن شخص اگر رای تمایل را بدست میآورد، به شاه معرفی میشد و شاه باید فرمان نخست وزیری را صادر میکرد. بعد از 15 بهمن 1327 که شاه جلوی دانشگاه تهران ترور شد، مجلس موسسان را تشکیل دادند و اختیارات شاه افزایش پیدا کرد. از جمله اینکه شاه میتوانست مجلس را منحل کند و از آن زمان به بعد، تقریبا نخست وزیرها را شاه انتخاب میکرد و یکی از کارهای جالبی که دکتر مصدق در دورهی اول نخست وزیریاش (12 اردیبهشت 1330) انجام داد، فرمان نخست وزیری که شاه به او داد را قبول نکرد و گفت که مجلس باید به من رای تمایل بدهد و رای تمایل مجلس صادر شد و فرمان نخست وزیری را هم شاه بنام دکتر مصدق صادر کرد.
حتی در دورهی دوم دکتر مصدق هم همین طور بود. یعنی بعد از 30 تیر هم همین حالت پیش آمد و اینکه دکتر مصدق میخواست مر قانون اساسی و مشروطه را رعایت کند، بنابراین او نخست وزیری بود که مجلس انتخاب کرد و زمانی که زاهدی 25 مرداد با فرمان نخست وزیری از طرف شاه میرود، مصدق حق داشت قبول نکند. بعضیها به این موضوع توجه نمیکنند و میگویند دکتر مصدق باید همان فرمان زاهدی را به این دلیل که شاه صادر کرده بپذیرد، در حالیکه زاهدی اصلا رای تمایل مجلس را نداشت و مستقیما از طرف شاه انتخاب شده بود. بنابراین آنچه که اتفاق میافتد، قطعا یک کودتا بود.
زیباکلام: کودتا -با آن معنای معمول- رخ نداد
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران هم دربارهی اینکه آنچه در 28 مرداد 32 اتفاق افتاد کودتا است یا خیر به انصاف نیوز میگوید: عدهای معتقدند تصمیم شاه بر عزل مصدق درست بوده و این حق را داشت که حسب قانون مصدق را عزل کند. بنابراین استنکاف مصدق و نپذیرفتن حکم عزلش تمرد بوده است. در عین حال نگاه دیگری وجود دارد که میگوید حسب قانون اساسی شاه اساسا نمیتوانست نخست وزیر را عزل کند و این موضوع حق مجلس بوده و شاه فقط میتواند نخست وزیر را به مجلس معرفی کند.
بعد از آن وارد یک بحث حقوقی دیگر میشویم که با توجه به اینکه مجلس معلق بود، وضعیت این امر به چه صورت درمیآید. بالطبع کسانی که مخالف مصدق و ملی شدن نفت هستند و با کودتا موافقند میگویند مصدق نخست وزیر قانونی نبود و شاه او را عزل کرده است. کسانی که موافق ملی شدن نفت و مخالف کودتای 28 مرداد هستند، میگویند عزل مصدق قانونی بوده است و شاه میتوانست او را عزل کند. اینها چیزی نیست که به آن از منظر سیاسی نگاه کنید و یا از منظر حقوقی آن را بررسی کنید. اینها گرایشات و تعلق خاطر افراد مختلف نسبت به یک سوژه است. همچنان که امروز هم میتوان نگاه سیاسی متفاوتی به برخی موضوعات مثل برجام داشت.
اما در خصوص اینکه آیا کودتای 28 مرداد، کودتا به آن معنایی که متعارف است هست یا نه؛ کودتا یعنی صبح که از خواب بیدار میشویم میبینیم ارتش کودتا کرده و چهارراهها و مناطق حساس شهر به دست ارتش است، نظامیان سازمانهای دولتی را گرفتند و رییسجمهور یا نخست وزیر بازداشت شده، این کودتاست. اما آنچه در روز 28 مرداد اتفاق افتاد، اینگونه نبود. در نخستین ساعات روز چندصد نفر به طرفداری از شاه به خیابانها آمدند. هیچکس به این افراد توجهی نکرد. به تدریج و ظرف یکی دوساعت بعد، به این جمعیت اضافه شد و ساعت 10 صبح این چند صد نفر به چندهزار نفر تبدیل شده بودند و ساعت 12-1 بعد از ظهر آن چند هزار نفر به چند ده هزار نفر تبدیل شده بودند. برخلاف کودتاهای معمولی که در همان ساعات اولیه مراکز حساس گرفته میشود، کاخ نخست وزیری دکتر مصدق و رادیو، نزدیک ساعت 12 بعد از ظهر گرفته شدند. برخلاف کودتاهای دیگر که فرمانده کودتا اول صبح کودتا را از طریق رادیو اعلام میکند، ارتشبد زاهدی که فرمانده کودتا بود، نخستین اعلامیهاش را حدود ساعت 1-2 بعد از ظهر میخواند. در حالی که از ساعت 8 این داستان راه افتاده بود.
در مورد قانونی بودن یا نبودن عزل دکتر مصدق نظر قطعی وجود ندارد و چه در مورد خود کودتا هم نظر قطعی وجود ندارد و به جای اینکه بیاییم و به این مسائل صرفا از بعد سیاسی نگاه کنیم، بهتر است به کل ملی شدن صنعت نفت، نگاه واقع بینانهتری بیندازیم. به سیاستها و عملکرد دکتر مصدق، از اردیبهشت 1330، در آن 24 ماه منتهی به کودتای 28 مرداد که نخست وزیر میشود و زمام امور کشور را به دست میگیرد، ببینیم سیاستهای او و نقش آمریکا چگونه بود. آمریکا در ابتدا از ایران پشتیبانی میکند و تلاش زیادی میکند یک مصالحه برقرار شود. چند راه حل پیدا میکند که ایران و انگلیس در مسئله اختلاف بر سر ملی شدن صنعت نفت مصالحه کنند. اما آنچه که ما میدانیم دکتر مصدق تمایلی به راه حلهایی که پیدا میشد تا این مصالحه انجام شود، نداشتند. اینکه چرا دکتر مصدق حاضر به مصالحه نمیشود را دست کم من نمیدانم. برایم سوال است. چون اگر مصالحه شده بود به هیچ وجه کودتا اتفاق نمیافتاد و بحران نفت هم به تدریج فروکش میکرد.
به نظر من باید نگاه سیاه و سفید و اهریمن و فرشته را کنار گذاشت و به تاریخ واقع بینیانه نگاه کرد. از جمله سوال کرد در طول چندساعتی که کودتا اتفاق می افتد، طرفداران مصدق و حزب توده که 4 ماه قبلش در تظاهرات اول ماه می بیش از یکصد هزار نفر را به خیابانها آوردند، کجا بودند؟ جبهه ملی و آیت الله کاشانی کجا بودند؟ مراجع و روحانیون کجا بودند؟ سوالات بسیاری میشود طرح کرد در طی آن چند ساعت حتی اگر کسانی با مصدق دشمن سربی هم بودند، می دیدند که کودتا در حال اتفاق افتادن است. مصدق به کنار. بخاطر مصالح و منافع ملی چرا پا پیش نگذاشتند؟ سوالات زیادی مطرح است و ما قریب به 70 سال گذشته و به خصوص بعد از انقلاب، تلاش کردیم که از کودتای 28 مرداد به عنوان هیزمی برای آمریکا ستیزی استفاده کنیم. بنابراین هیچ وقت به دنبال این پرسشها نرفتیم و فقط گفتیم آمریکاییها به خاطر بغض و کینه و تنفری که از مردم ایران داشتند، کودتا را به راه انداختند و دولت قانونی دکتر مصدق را سرنگون کردند و نگاهی که در 41 سال بعد از انقلاب بوده، نگاه کاملا سیاسی و مصادره به مطلوب بوده است.
او درپایان درباره اینکه آیا 28 مرداد کودتا بود یا خیر هم افزود: چیزی که میتوانم بگویم این است کودتایی که در بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق میافتد و در آن خلق الساعه نیروهای نظامی به خیابانها میریزند و قدرت می گیرند، خیر این اتفاق در 28 مرداد 1332 نیفتاد.
انتهای پیام
نظر به رفراندوم به قطع مردم کودتا نکردند ولی وقتی به اوضاع الان ایران نگاه می کنیم متوجه می شویم در زمان مصدق هم اقلیتی مخالف بودند که هم زور داشته اند و هم پول و هم انگیزه.
مثلا در قشم چندین نفر بودیم که با دوستی طرفدار شهردار اسبق صحبت می کردیم و متوجه شدیم این دوست عزیز نه شهردار و پیشینه اش را می شناسد نه از شهرسازی چیزی می داند و نه حتی تهران آمده است ولی با ایمان راسخ و بسیار قاطع از ایشان دفاع می کرد و اگر کمی بیشتر صحبت می کردیم شاید کتک مفصلی هم از ایشان می خوردم. چون این دوست عزیز اعتقادات مذهبی اش را در گرو تعلق به گروه خاصی می دانست. بنابر این ما چند نفر سکوت کردیم تا یک وقت کار به جای باریک نکشد.
در زمان مصدق هم کافی بود فقط هزار نفر از طرفداران کاشانی که سرشار از احساسات تند مذهبی بوده اند یا حتی نوچه های فلان لات خیابانی که عرق گروهی داشته اند بریزند در خیابان. هر یک نفر که ایدئولوژی دارد به بیست مرد برتری دارد. بی شک جلوی چنین سیلی را مردم طرفدار مصدق که گاها اعماق قلبشان هم شک و تردید داشته اند نمی توانستند بگیرند.
و امروزه می دانیم که پول های انگلیس و کمک های بی دریغ آمریکا هم در کار بوده است. در نتیجه مثلث زور و زر و تزویر شکل گرفته و مصدق را سرنگون ساخته است.
به قول حضرت علی: آنها در امر باطل خود متحد هستند و شما در حقی که دارید پراکنده اید….
فرمایش شما بسیار متین و کافی و جمیع جهاتش شاید بنظر من این باشد که جناب مصدق مرد ۶۷ساله و تحصیلکرده و بسیار سیاس و زیرک که از همه ابزار ها حتی خود را به بیماری زدن و زیر لحاف رفتن استفاده از احساسات ایرانیان به آدم بیمار و افتاده بگیر تا استفاده از نفوذ مذهب و آیت الله کاشانی و… از ابتدا فقط قصد اصلاح و ساختن نبوده بلکه کشیدن شاه از قدرت و نمایش و خودنمایی هم در کار بوده والا ، خیلی راحت برخی اصلاحات را میتوانست با مجاب کردن شاه و.. در پشت پرده که شاه جوان هم خیط نشن انجام دهد … بطوریکه این امور در مورد آیت الله کاشانی هم توسط آقای دکتر اجرا شده، اما کاشانی خود یک روحانی عاقل و زیرک بوده و بلافاصله دست رد به میزند.. خلاصه من ایشان را مردی خالص و خدوم کشور که تمام نیتش این باشد نمیدانم.. البته شاه و … بعد ها کار کشته میشوند و… دیکتاتوری کار درستی از ۳۶خصوصا شروع میکند
زیباکلام بهتر است یک ترم تاریخ معاصر بگذراند و بعد اظهار نظر بکند.
زاهدی ساعت ۸ صبح نیامد و ۱ بعد از ظهر آمد و خانه مصدق و رادیو را در ۸ صبح نگرفتند و ۱ بعد از ظهر گرفتند. من نمیدانم کرمیت روزولت در ایران چه میکرده و با بی بی سی ساعت ۸ صبح رمز احرای کودتا را پخش کرد یا ۱ بعد از ظهر و پول را صبح پخش کرد یا بعد از ظهر من نمیدانم زاهدی و نصیری با همکاری آمریکا ارتش را ساعت ۸ صبح به خیابان آورد یا ۱ بعد ازظهر. کاشانی و فداییان و حزب توده به خیابان نیامدند پس نمشود گفت کودتا بوده است.؟؟؟؟!!!!!! اگر مصدق اشتباه نمیکرد هیچ اتفاقی نمیفتاد و آمریکا هم در دراز مدت منافع ایران در نفت خود را به رسمیت میشناخت (یک ادعا البته بدون رحوع به هیچ مدرک تاریخی). مصدق اشتباه کرد و آمریکا هم یک کارهایی کرد که نمیتوان کفت کودتا بود (پس چکار کرد و چه بود)؟؟؟؟!!!!!
من صحبت های زیبا کلام را تا این حد مبهم و مخدوش و غیر منطقی ندیده بودم.
خیر ۲۸ مرداد به هیچ وجه کودتا نبود کسی که میگوید کودتا معنی کودتا را نمیداند کودتا برکناری مافوق توسط مادون بصورت مسلحانه از کی مصدق مافوق شاه بود که شاه علیه وی کودتا کند بتعبیری میشود گفت مصدق علیه شاه میخواست کودتا کند که شکست خورد شاه نخست وزیران زیادی را عزل و نصب کرد برکناری نخست وزیر طبق قانون آن زمان در اختیار شاه بود دوم اینکه میگویید دولت ملی این دولت ملی از کجا آمد شاه مصدق را انتخاب کرد چند روز حزب توده از او حمایت کرد اتفاقی نیافتاده بود که حکومت ملی تشکیل شود شاه به کمک آمریکاییها قدرتش را از چنگ مصدق درآورد همین کاری که ایران برای حفط اسد کرد
مصدق نخست وزیر منتخب مجلس بود نه شاه، بازی با این کلمات فقط برای تبرئه عملکرد شاه است بار این ننگ و گناه تا آخر دوران سلطنت بر دوش شاه سنگینی میکرد