روزنامهخوانی با انصاف (1 شهریور 99)
[انصاف نیوز خلاصهای از مقالهها و گزارشهای مهم روزنامهها و سایتهای خبری را به شکل روزانه در این بخش منتشر میکند]
انصاف نیوز: مقالهها و گزارشهای سیاسی روزنامههای امروز، 1شهریور 99 بیشتر به موضوع تلاش آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه پرداخته بودند. روزنامههای اصلاحطلب ناکامیهای سیاسی و حقوق اخیر آمریکا را به علت برجام میدانند و اصولگرایان منتقد توافق هستهای نیز ناتوانی آمریکا در پیش بردن اقدامات خود علیه ایران در شورای امنیت را بی ارتباط با برجام میدانند و همچنان این توافق را یک «جسد» مینامند. سفر مصطفی الکاظمی به آمریکا، عذرخواهی فتاح و همینطور انتخابات2020 از دیگر موضوعات مطرح شده در روزنامههای امروز است.
شکست در واپسین پرده نمایش
دیاکو حسینی، مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در یادداشتی در روزنامهی ایران مینویسد: «ادعای به کار انداختن ســـازوکــــار ماشـــه در بازگرداندن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت در حالی که امریکا عضویت خود در برجام را خاتمه داده، استفاده از آخرین حربه فشار حداکثری امریــکا به ایـــران بود؛ ادعایی که با مخالفت سرسختانه همه اعضای مشارکتکننده در برجام، از همان ابتدا درهم شکست».
این تحلیلگر مسائل بینالملل ناکامی سیاسی و حقوقی آمریکا در فعالسازی مکانیسم ماشه را نتیجهی « توانایی حقوقی برجام» دانسته و نوشت: «ایالات متحده از چندین توافق بین المللی از جمله پیمان منع موشکهای میانبرد با روسیه، پیمان مشارکت فراپاسیفیک، معاهده تغییرات آب و هوایی پاریس، شورای حقوق بشر و پیمان آسمانهای باز خارج شده اما هیچکدام از آنها نتوانستهاند به همبستگی قدرتهای بزرگ در برابر یکجانبهگرایی امریکا منجر شوند. برجام نه تنها به خاطر اهمیت آن بلکه به دلیل تضامین و ظرافتهای مذاکره شده از این توانایی برخوردار است. برجام تجربه بینظیری در اثبات این واقعیت بود که توافقهای چندجانبه با توزیع منافع متوازن، استعداد بیشتری در توزیع هزینهها نیز دارد».
آقای حسینی در پایان نتیجه میگیرد: «آنچه ما در جریان ایستادگی در برابر فشارهای اقتصادی و سیاسی این دوران به منزله دستاوردی ملی به دست آوردهایم باید سرمایهای تلقی شود که در گفتوگوهای سیاسی آینده بتوانیم از آن برای تثبیت داراییهای استراتژیک ایران بهره بگیریم. نبرد دیپلماتیک با امریکا هنوز به پایان راه نرسیده اما آخرین پرده این نمایش در دولت ترامپ که با خامدستی وزیر امور خارجه آن به رسوایی بزرگ دیگری نزدیک میشود، حکایت از اعتراف به ناامیدی و بی ثمری سیاستی دارد که در نزدیک به چهار سال گذشته، اعتبار امریکا را به پایینتر حد خود رسانده است. اکنون زمان اندیشیدن به فصل تازهای از رقابت ژئوپولیتیکی ایران و امریکا در وضعیتی است که ایران دست برتر را دارد».
مرجعیت و تمامیت شورای امنیت
عباس عبدی در یادداشت خود برای روزنامهی ایران موضوع طرح آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه را از نگاهی دیگر مورد بررسی قرار داده است؛ این تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در مقدمهی یادداشت خود مینویسد: «پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، فوکویاما نظریهپرداز امریکایی، نظریه پایان تاریخ را ارائه و پیشبینی کرد که پس از سقوط کمونیسم، تنها ایده غالب اندیشه لیبرال دموکراسی و اقتصاد آزاد خواهد بود و طبعاً بر اساس این نظریه و با پذیرش عمومی آن، تنشهای پیشین جهان کمتر میشود. این اندیشه همراه شد با تحولات اقتصادی و نظریه جهانی شدن که جهان از نظر اقتصادی به سوی یکپارچگی خواهد رفت و یکی از مؤلفههای مهم آن کاهش قدرت و اهمیت دولتها و پررنگ شدن نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد است. سالهای متمادی نیز این روند در جریان بود. بسیاری از اقدامات در سازمان ملل متحد و شورای امنیت با اجماع جهانی شکل گرفت. اقدامات علیه عراق، دخالتهای نظامی در بالکان، افغانستان و حتی قطعنامههای علیه ایران ماهیتی اجماعی داشت. اقتصاد جهان نیز به سرعت به سوی یکپارچگی حرکت میکرد. سهم تجارت جهانی با سرعت زیادی از تولید جهان افزایش پیدا میکرد و کلاً چشمانداز نوینی را در جهان رقم میزد».
او در ادامه با اشاره به نگاه دونالد ترامپ به این موضوع نوشته است: «با آمدن ترامپ تمامی گزارههای پیشین از قبیل رهبری جهانی، جهانی شدن و اجزای این مؤلفهها کنار گذاشته شد. اتحاد اروپا و امریکا دچار تزلزل شد. چین و روسیه تا حدی از انزوای روانی خارج شدند، زیرا که منطق بینالمللی و تعاملی ایالات متحده در جهان به حاشیه میرفت. هنگامی که قطعنامهای را با اصلاحات فراوان ارائه میکنند که میتوانند فقط یک رأی دومینیکن را با خودشان همراه کنند، به منزله شدت این انزوا است، و ناظران سیاسی را به یاد دوران برژنف در اتحاد جماهیر شوروی میاندازد. آن زمان نیز روسها تا این حد منزوی نبودند و اگر قطعنامهای میدادند، میتوانستند چند رأی بیاورند».
آقای عبدی در نهایت به طرح فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی ایالات متحده اشاره کرده و نتیجه میگیرد: «فعالسازی ماشه اگر چه مربوط به ایران است، ولی در اصل مسأله میان ترامپ و جهان است. جهانی که در روزگاری نه چندان دور قطعنامههایی با ۱۵ رأی و اجماعی را علیه ایران تصویب میکرد، امروز در تقابل کامل با سیاستهای ترامپ قرار گرفته است. در ابتدای دهه 90 قرن گذشته، شاید هیچ کس تصور نمیکرد که 30 سال بعد، جهان در چنین وضعی باشد اکنون میبینیم که آن پیشبینیها به سراب تبدیل شده است. فردا چه خواهد شد؟ امیدواریم وضع بدتر نشود».
رفتارشناسی فتاح
مجید ابهری دریادداشتی که روزنامهی آفتاب یزد منتشر کرده است به عذرخواهی پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان پرداخته و مینویسد: «در ظرف بیست روز به طور سریالی وقایعی اتفاق افتادند که از نگاه رفتارشناسی اجتماعی ابعاد و عوارض متعددی را در بر دارد که باید از هر حیث مورد توجه قرار گیرند. مخصوصا کسانیکه در ابتدای راه سیاست وعرصه سیاستمداری قرار دارند باید به موضوع سخنان مهندس فتاح و عوارض آن به خوبی عنایت نمایند. مهندس یکی از چهرههای مومن وپاکدست وکم حاشیه میباشد که تا امروز وجوه خدمت وصداقتش بر فضاسازیهای تبلیغاتی و تخریبی میچربیده وحتی مخالفان وی نیز نتوانستند عیب وضعف دندانگیری برای وی بیان نمایند. وی حتی در سخنرانیها و صحبتهای رسمی و علنیاش تلاشی بر اختفای لهجه شیرین آذریاش نداشته و با تفکری مومنانه وارد گود سیاست شد».
این جامعهشناس در ادامه به واکنشها به گفتههای جنجالی اخیر فتاح اشاره کرده و نوشته است: «به محض آغاز این بخش از حرفهای فتاح در مورد سوء استفاده از اموال بنیاد هجوم از طرف دوستان وی و مخالفان ایشان با شدت وضعف متفاوتی شروع میشود. عدهای این حرفهای ایشان را زمینهسازی و یارکشی برای انتخابات ریاست جمهوری آینده تلقی کرده و گروهی دیگر حساسیت سنجی دوستان و همسویان فتاح را هدف این بیانات قلمداد نموده ودر کنار این اظهار نظرهای کلی، نظرات فرعی وجزیی نیز با اهداف و مقاصد مختلف در این راستا بیان ورسانهای شدند.».
آقای ابهری در نهایت و پس از شرح واکنشها و عذرخواهی رئیس بنیاد مستضعفان نتیجه میگیرد: «تعدادی از دست اندرکاران، تاکتیکی بودن این حرکت وبرخی دیگر صادقانه بودن این حرکت وی را مورد تاکید قرار داده واز ایشان تقدیر نمودند. ظاهر وباطن افراد و خلوص نیت شان فقط مورد وقوف الهی هستند. وما مکلف به حکم به ظاهر هستیم. امید آنکه:اولا مدیران سطوح مختلف قبل از هر اظهار نظر، ارزیابیها وتحلیلهای لازم را به عمل آورده بنحوی که نیازی به چنین رفتارهایی نباشد. ثانیا:در صورت ارتکاب رفتاری مغایر با موازین شرعی و اخلاقی و قانونی؛ با شهامت وشجاعت اقرار به خطای خود کرده و در مورد آن عذر خواهی نمایند».
فراری از منتقدان فنی
وحید حاجیپور در یادداشتی برای روزنامهی جوان به نامهی انتقادی جمعی از نمایندگان مجلس درباره عملکرد بیژن زنگنه پرداخته و مینویسد: «متأسفانه بخش مهمی از انتقادات مطرح شده در قبال عملکرد وزارت نفت، معطوف به چهرههای سیاسی و ناآشنا با تحولات داخلی نفت بوده و کلیگوییها، فرصت مناسبی را برای فرار به جلو زنگنه ایجاد کرده است. فرض کنید وزیر نفت به جلسه سران قوا برود؛ او چه میخواهد بگوید؟ قطعاً میگوید تولید نفت از پارس جنوبی دو برابر شده، ایران صادرکننده بنزین و تولید از غرب کارون پنج برابر شده است. بیش از ۱۵ قرارداد توسعهای با شرکتهای داخلی امضا شده، گازرسانی به روستاها جهش بزرگی داشته است، خط لوله گروه – جاسک در مراحل پایانی است و حماسههایی از این دست. ارائه چنین مباحثی در جلسه سران قوا، مایه تمجید افرادی میشود که چیز زیادی از نفت نمیدانند، ولی اگر فقط یک کارشناس زبده و منتقد در این جلسه حضور داشته باشد، میتواند وزیر نفت را به جایی برساند که از کرده خود پشیمان شود».
این روزنامهنگار حوزهی نفت ادامه میدهد: «افتخاراتی که زنگنه برای خود میتراشد از جانب طرفداران او هم محکوم است، محکوم به اینکه کاری نکرده و تنها و تنها کارهای درستی را که دولت گذشته کلید زده و به افتتاح نزدیک کرده، به دولت یازدهم تحویل داده تا افتخارش برای زنگنه باشد. در جلسه سران قوا کسی نمیداند و کسی هم نمیپرسد که چرا در طول ۱۶ سال وزارت خود یک پالایشگاه هم نساخته و هیچ پروژه بزرگ جدیدی را طی هفت سال اخیر استارت نزده است. کسی از ژنرال سؤال نمیکند که در آزادگان جنوبی چه گذشته و چه تراژدی رخ داده است. زنگنه هم میداند که کسی او را بازخواست نمیکند، چون اصولاً «سؤالکنندگان» نمیدانند و اگر هم بدانند، نمیتوانند حریف وزیری شوند که با همه مجالس شورای اسلامی – به جز مجلس نهم- کار کرده است».
آقای حاجیپور در نهایت بر این باور است که: « اعلام آمادگی زنگنه برای دفاع از خود در جلسه سران قوا را باید به حساب زیرکی وزیری بگذاریم که دوست ندارد چالشی برایش خلق شود!».
غیر قابل پیش بینی ترین انتخابات
امیرعلی ابوالفتح دریادداشتی که روزنامهی خراسان منتشر کرده است با اشاره به انتخابات2020 آمریکا مینویسد: « حدود 70 روز پیش از برگزاری انتخابات در آمریکا، نگرانی عمده ، میزان آرای مردمی و آرای الکترال کالج نامزدهای دموکرات و جمهوری خواه نیست؛ بلکه میزان سلامت انتخابات و نحوه پذیرش نتایج آن از سوی نامزدهای شکست خورده است».
این کارشناس مسائل آمریکا در ادامهی یادداشت خود آورده است «رویکرد بی سابقه رئیس جمهوری آمریکا به موضوع سلامت انتخابات و همچنین تشکیک در پذیرش شکست احتمالی در انتخابات، چشم انداز مبهم و غبارآلودی را پیش روی بایدن و حزب دموکرات ایجاد کرده است. سران حزب دموکرات معتقدند که ترامپ با ایجاد تشکیک در نظام انتخاباتی، در صدد است در انتخابات به هر قیمتی پیروز شود».
آقای ابوالفتح در پایان نوشت: «آمریکا در مقابل یکی از غیر قابل پیش بینی ترین انتخابات خود قرار دارد که پیروزی یا شکست هر یک از دو نامزد اصلی انتخابات با تبعات و پیامدهای گسترده ای همراه شود».
کوچه گردهای عاقل و عاشق
مسعود پیرهادی در یادداشتی برای روزنامهی رسالت با موضوع عزاداری محرم در شرایط کرونا نوشت: « محرم ۱۴۴۲ شاید خاصترین دوره از حیث اقامه عزا در زمانهای باشد که مردم و زمامدارانی دلباخته و عاشق اباعبدالله علیهالسلام دارد، اما با این وجود، نمیتوانند در صفوف بهمفشرده پرشور و مطابق روال سابق، عزاداری کنند.».
او در ادامه با اشاره به سه رویکرد به موضوع محدودیتهای کرونایی اعمال شده در عزاداریها مینویسد: «رویکرد سوم با تدبیر، خلاقیت و خلوص کامل، وقت و توان خود را در عرضه بدیع اقامه عزا متناسب با شرایط کرونایی مصروف داشتند و تحسین همگان را برانگیختند. کوچهگردی کردند هم عاقلانه و هم عاشقانه؛ کوچه به کوچه و خیابان به خیابان مانند طبیب دوار بطبه، اینبار آنان سراغ مبتلایان به عشق حسینی را گرفتند و با سوز نوای خود، داغ دل عشاق اباعبدالله را تسکین دادند. حالا دیگر تمام شهروکشور حسینیه میشود و نور خدا نه اینکه خاموش نمیشود بلکه تتمیم آن به چشم همگان دیده میشود».
آقای پیرهادی با اشاره به اقدام محمود کریمی، مداح در پایان نوشته است: « محمود کریمی شاید سرشناسترین مداح کشور باشد؛ حتما اگر اراده میکرد، بزرگترین مکان مناسب با همین دستورالعملهای آنبهآن تغییریافته ستاد ملی مبارزه باکرونا هم در اختیارش گذاشته میشد؛ اما کنار وانت، پیاده راه میرود و عشقو عقل، شوروشعور و نگاه تراز یک مداح انقلابی را فریاد میزند. مهدی رسولی و خیلی از مداحان بزرگوار دیگر نیز کوچهگردی میکنند و این تواضع لله، رفعتی برای آنان رقم میزند که بلندای آن را زمینیان درک نخواهند کرد».
برجام، مکانیسم ماشه و مخالفتهای داخلی و خارجی
علی صالحآبادی در سرمقالهی روزنامهی ستاره صبح به واکنشهای داخلی به موضوع تلاش آمریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه اشاره کرده و مینویسد: «اکثریت ایرانیان در دو انتخابات ریاست جمهوری (24 خرداد 92 و 29 اردیبهشت 96) به این دلیل به حسن روحانی دادند که او به پشتوانه رأی اکثریت بتواند پا پیش بگذارد و با تعامل سازنده با جهان و با بهرهگیری از ابزار دیپلماسی، تنشها و تحریمها و سایه تهدید و جنگ را از سر کشور بردارد. برای تحقق این خواست، دولت یازدهم با انجام 23 ماه مذاکره نفسگیر با قدرتهای بزرگ، معاهده برجام و صدور قطعنامه 2331 شورای امنیت که هردو بهصورت برد-برد بودند را به سرانجام رساند».
مدیرمسئول این روزنامه ادامه میدهد: «کسانی که در برهمخوردن برجام نقش داشتهاند اکنون طلبکار هستند و مقصر را دولت و اصلاحطلبان قلمداد میکنند . اینان که دیروز میگفتند باید از برجام خارج شد، پسازاینکه برجامِ نیمهجان باعث شد تا ایالاتمتحده در شورای امنیت شکست بخورد، خم به ابرو نیاوردند و از شکست آمریکا گفتند و نوشتند. بدون اینکه به این پرسش مهم پاسخ دهند که اگر برجام نبود، آیا چنین پیروزی دیپلماتیک برای کشور حاصل میشد یا خیر؟ بدون شک اگر برجام نبود آمریکا در شورای امنیت 11 به 2 شکست نمیخورد».
آقای صالحآبادی در پایان یادداشت خود آورده است که: «مخالفان دولت تا انتخابات ریاست جمهوری 1400 بر اقدامات خود علیه دولت بیافزایند. دولت در این شرایط لازم است از یکسو همچنان در برجام باقی بماند و از سوی دیگر رئیسجمهور و تکتک وزرا مثل وزیر اطلاعات کارشکنیهایی که مخالفان بر سر پیشبرد کارها انجام میدهند را با مردم درمیان بگذارند».
آقای نخستوزیر ترامپ هم جدی نمیگیرد!
حسین شریعتمداری در یادداشتی که در روزنامهی کیهان منتشر کرده است به موضوع سفر نخستوزیر عراق به آمریکا میپردازد و نوشته است: « آقای مصطفی کاظمی، نخستوزیر عراق در دیدار با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا گفته است «ما برای مقابله با داعش به آمریکا نیاز داریم»!! اظهارات نخستوزیر محترم عراق از یکسو با واقعیات قابل تکیه و تجربیات قابل استناد متناقض است و از سوی دیگر با خواسته بارها اعلام شده مردم عراق فاصلهای پُرناشدنی دارد».
مدیرمسئول این روزنامه ادامه میدهد: «تمامی اسناد و شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که گروه وحشی داعش ساخته و پرداخته خود آمریکاست. همین آقای ترامپ که جناب نخستوزیر عراق از او برای مقابله با داعش اعلام نیاز میکند، در تبلیغات انتخاباتی خود با صراحت گفته بود «باراک اوباما و هیلاری کلینتون بنیانگذاران داعش هستند» و خانم هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش با عنوان «انتخاب سخت HARD CHOICE» میگوید به ۱۱۲ کشور سفر کردم تا آنان را متقاعد کنم بعد از اعلام موجودیت این گروه، از آن حمایت کنند؟! آیا نخستوزیر عراق نمیداند که مجروحان داعش را برای مداوا به بیمارستانهای تلآویو و حیفا میفرستادند و نتانیاهو از ملاقات خود با آنها عکس و فیلم گرفته و منتشر میکرد؟! ».
این فعال رسانهای اصولگرا مینویسد: «مردم عراق اعم از شیعه و سنی و پیروان سایر مذاهب، حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و سپاه قدس و حشدالشعبی را اسوههای مثالزدنی در مقابله با داعش و نجاتدهنده خود از چنگال خونریز تروریستهای تکفیری میدانند. و در همان حال تردیدی ندارند که داعش ساخته و پرداخته آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آن است. پارلمان عراق نیز به نمایندگی از مردم این کشور خواستار اخراج آمریکا از خاک عراق شده است و همین دیروز نهضت نامآور حشدالشعبی عراق با صدور بیانیهای به برخورد منفعلانه نخستوزیر عراق با آمریکا اعتراض کرد و اظهارات ایشان را با خواست مردم این کشور در تقابل دانسته و رسماً اعلام کرد «به آمریکا با همه توان حمله میکنیم»».
آقای شریعتمداری در نهایت معتقد است: «ایران دعوت هرچند ناخواسته نخستوزیر عراق از پدرخواندههای داعش را، برای امنیت هردو ملت ایران و عراق مخاطرهآمیز میداند و خوشبختانه در این زمینه با ملت و مسئولان عراق دیدگاه مشترکی دارد و از این روی خواستار آن است که اظهارات نخستوزیر محترم عراق هم با ملت عراق ناهمخوان نباشد».
سورپرايز نارس اكتبر
علی صارمیان در یادداشتی در روزنامهی اعتماد به موضوع «سورپرایز اکتبر» و گمانهزنیها در این باره میپردازد و مینویسد: «در يك ماه گذشته 3 اقدام امريكا روي ميز آمده است؛ اقدام اول بازگرداندن تحريم تسليحاتي بود كه امريكا در شوراي امنيت شكست خورد. اقدام دوم مكانيسم ماشه است كه هماوردي ظريف و ترامپ در 10 روز آينده، نتيجه آن را مشخص ميكند. اقدام سوم سورپرايز اكتبر است. از اين اقدام كسي مطلع نيست. اما علاقهمندان جنگ در منطقه و جناح جنگطلب و اسلحهفروش داخل امريكا، زمزمههايش را شروع كردهاند».
این روزنامهنگار به پنج دلیل چنین احتمالی را «خام و نارس» میداند که بخشی از آن به این شرح است: «… حمله به ايران در فضاي كنوني امريكا اتفاقا ريسك نتيجه معكوس براي ترامپ خواهد داشت… اصل غافلگيري در معادله سورپرايز اكتبر با محوريت ايران وجود ندارد. ايران از زمان خروج امريكا از برجام به حالت آمادهباش تلافي است… بعيد است بلوك غربي كه حتي در قطعنامه برگشت تحريم تسليحاتي با ايران همراهي ضمني كردهاند در اقدام نظامي كنار امريكا باشند و البته امريكا معمولا تنهايي به جنگ نميرود».
آقای صارمیان در نهایت نتیجه میگیرد: «فكر سورپرايز اكتبر با محوريت حمله به ايران؛ توطئهاي خام و نارس است كه ممكن است، ريشه حكام كشورهاي امريكايي كه در آغوش اسراييل، ناخن به هم ميزنند را بخشكاند ».
متأسفانه بایدن! متأسفانه…؟
احمد غلامی در سرمقالهی امروز روزنامهی شرق نوشت: «یكی از شهروندان آمریكایی در پاسخ به یك خبرنگار تلویزیونی درباره انتخابات ریاستجمهوری آمریكا و اینكه به كدام نامزد رأی خواهد داد، گفت: «متأسفانه بایدن!». این پاسخ برای مردم ایران بسیار ملموس است؛ چراكه در موقعیتهای اینچنینی قرار گرفتهاند. در انتخابات سال 84 كه به پیروزی محمود احمدینژاد منجر شد، بسیاری در پاسخ به این پرسش كه به چه كسی رأی خواهید داد اینگونه ابراز كردند: «متأسفانه هاشم!»».
سردبیر این روزنامه ادامه میدهد: «گویا دولتهای سرمایهداری نئولیبرال و دولتهای رانتی جملگی به این بلا دچار شدهاند كه دیگر قادر به خلق رقابتها و انتخابهای تمامعیار نیستند؛ چراكه سیاست به ایده زنده است و نامزدهای كنونی آمریكا هیچكدام ایدهای در سر ندارند. نباید ایده را با برنامه اشتباه گرفت. یقینا حزب دموكرات و بایدن بعد از رسیدن به قدرت، برنامه اقتصادی و سیاسی دارند، با نقشه راهی پیشرو، گیرم خوشبینی چندانی برای پیروزی آنان وجود نداشته باشد اما حزب دموكرات و بایدن ایدهای برای دولت ندارد. ایده محتوای یك جامعه را بیان میكند. محمد خاتمی چندان برنامه اقتصادی و سیاسی نداشت اما ایده جامعه مدنیاش دولت او را سامان داد و به پیروزیاش رساند. میرحسین موسوی هم در انتخابات 88 واجد ایدهای بود كه به سرانجام نرسید. دولت هاشمیرفسنجانی برنامه داشت اما ایده نداشت. از همین منظر بود كه هرگز ارتباط عمیق و وثیقی بین مردم و دولت سازندگی ایجاد نشد».
این روزنامهنگار در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد: «نه بایدن و نه ترامپ قادر به تصویرسازی برای آینده سیاسی آمریكا نیستند و حتی اگر قادر به چنین كاری باشند، باوراندن آن به مردم آمریكا نباید چندان كار راحتی باشد. این وضعیت بیشباهت به وضعیت سیاسی ایران نیست با این تفاوت كه راه تخیل سیاسی برای مردم ایران بسته است و بدون تخیل سیاسی تصویرسازی از سیاست و باوراندن آن كار سختی است. در شرایط كنونی همه جریانهای سیاسی ایران چه در داخل و چه در خارج حامل هیچ ایدهای نیستند. جریانهای مخالف بیش از هر چیز بر نقاط ضعف یكدیگر انگشت میگذارند و در بهترین حالت تصاویری نوستالژیك از دوران خود را تصویر میكنند، تصاویری كه ارجاع به تخیلی سوخته و رؤیایی ازدسترفته دارد كه با آن نمیتوان سیاست خلق كرد».
آقای غلامی در پایان نتیجه میگیرد: «كارگزاران سیاسی و پوپولیستها به یك میزان مردم را به سیاست بیاعتماد میكنند. اگر بخواهیم شرایط كنونی را درك كنیم باید این ملاكها و معیارها را در نظر داشته باشیم كه مردم ایران یك دولت پوپولیست و هم یك دولت برآمده از ایده كارگزاری را تجربه كردهاند و بسیار بدیهی است بعد از این تجربه جامعه تهی از تخیل سیاسی شده و تصویرسازی و باورپذیری در آن ناممكن میشود. این عناصر سهگانه شركت در انتخابات پیشرو را تحدید میكند و شاید مردم در پاسخ به این پرسش كه به چه كسی رأی خواهید داد خواهند گفت: «متأسفانه…!».
انتهای پیام