خرید تور نوروزی

«واقعه عاشورا، تقابل بین شیعه و سنی نبود»

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان این که عاشورا می‌تواند سرفصل و کانون وحدت همه مسلمانان و حتی همه انسان‌های آزادیخواه و اخلاق محور باشد، تاکید کرد: تبیین درست و تفسیر فرامذهبیِ عاشورا موجب می‌شود همه مسلمانان حول محور امام حسین و نهضت حسینی وحدت کنند و به پیش بروند، اما اگر ما به این سرمایه بزرگ، رنگ و بوی مذهبی و شیعی بدهیم، نه تنها به آن خدمت نکرده‌ایم، بلکه این سرمایه عظیم را محدود و کم تاثیر کرده‌ایم.

دکتر حمیدرضا شریعتمداری شب گذشته در دومین جلسه از مراسم “عاشورا و امروز ما” در سخنانی با موضوع «عاشورا، آوردگاه مذهبی یا فرامذهبی؟» گفت: دین یکی از ارکان هویت‌ساز ماست که مانند همه مؤلفه‌های هویت، برای انسان مرزبندی‌هایی را ایجاد می‌کند و البته انسان با همین مرزبندی‌هاست که خود را می یابد و می شناسد و آماده سرمایه گذاری و فداکاری می شود. دینداران با بی دینان و نیز متدینان با پیروان سایر ادیان مرزبندی می‌کنند. در درون هر دین هم با دیگر مداهب، مرزبندی‌هایی شکل می گیرد، مثل مرزبندی شیعیان با سایر مذاهب و فرق اسلامی. این مرزبندی‌ها فوائد و برکات زیادی دارد، از جمله موجب می‌شود تا ما از طریق مقایسه با دیگران و تعامل با آنها، هم خودمان را بهتر بشناسیم و هم نقاط قوت و ضعف خود را بهتر تشخیص بدهیم.

تبری لزوما به معنای دشمنی نیست

وی با اشاره به ترکیب دو مؤلفه ولاء(پیروی و التزام) و براء(مرزگذاری و سلب) که تشیع در ذات خود از آنها تشکیل شده گفت: برائت به معنای مرزبندی است و این درست است که ولایت بدون برائت معنا و تاثیرگذاری لازم را ندارد. نمی‌توان شیعه بود و مرزبندی نداشت، اما تبری لزوما به معنای دشمنی نیست، بلکه دقیقا به همان معنای مرزبندی است، یعنی ما رهبری و مرجعیت اهل بیت را در همه ابعاد پذیرفته‌ایم و فقط تعالیم اهل بیت و پیامبر و قرآن برای ما حجیت دارد، اما سخنان و مواضع بقیه را هم می‌شنویم و بررسی می‌کنیم. اینکه ما با کسی مرزبندی می‌کنیم، لزوما به این معنا نیست که با او دشمنی می‌کنیم، بلکه اتفاقا این هویت‌های متمایز می توانند با هم بنشینند، گفت وگو و تعامل کنند و با هم داد و ستد داشته باشند.

این استاد دانشگاه با بیان این که تقابل، جبهه بندی و دشمنی، آخرین مرحله ای است که ما ناگزیر به آن تن می دهیم، گفت: زمانی تقابل رخ می‌دهد که کیان و هویت ما مورد آسیب قرار می گیرد و طرف مقابل به گفتگو و تعامل تن نمی دهد.

واقعه عاشورا، تقابل بین شیعه و سنی نبود

شریعتمداری عاشورا را تقابلی دانست که در آن، طرف مقابلِ سیدالشهداء علیه السلام، در پی تحمیل بیعت و تسلیم بر امام بود و هیچ راه و گزینه دیگری را برنتافت.

وی افزود: برخی می‌خواهند عاشورا را به تقابل شیعه و سنی تبدیل کنند و بگویند عاشورا نتیجه و مولود طبیعی و قهری سقیفه بود و تقابل لشگر امام حسین(ع) و یزید، تقابل شیعه و سنی بود و چون افرادی که آن زمان بودند، الان زنده نیستند، ما به بهانه عاشورا، بیاییم و به تقابل شیعه و سنی دامن بزنیم، در حالی که واقعا در عاشورا، ما شاهد تقابل شیعه و سنی نیستیم.

دانشیار گروه شیعه شناسی و رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به چند چگونگی در تعریف و کاربرد شیعه گفت: گاهی شیعه به معنای محب بودن است که براساس دوست داشتن اهل بیت و گاه نقل زیاد فضائل آنها تعریف می‌شود. نوع دوم شیعه، تشیع سیاسی یا عراقی است که معتقد بود حاکمیت در صلاحیت اهل بیت است، البته نه صرفا امامان معصوم، بلکه افرادی نظیر زید بن علی یا محمد بن حنفیه هم می توانند عهده دار حکومت شوند. این دو نوع تشیع(و نیز تشیع تفضیلی) با تشیع اعتقادی که ما الان داریم و از آغاز بوده و در عهد صادقین علیهماالسلام عمق و رونق خود را یافت، متفاوت است. تشیع عراقی که قبل از نهضت کربلا و تا مدت‌ها پس از آن جریان غالب بود، عمدتا هویت سیاسی و مبارزاتی داشت.

حتی در قرون اولیه، دو جریان موازی در خودِ اهل سنت وجود دارد که یکی از نظر علمی به امیرمؤمنان می‌رسد، در مقابل خط فکری ابن مسعود یا دیگران.
وی با اشاره به تحقیقات خود از منابع تاریخی و روایی افزود: وقتی رجزها، خطبه‌ها و سخنان امام حسین و اصحابشان را در عاشورا می‌بینیم، کمتر رنگ و بوی شیعی دارند و دغدغه شان اصل اسلام است، نه تشیع. زیارت نامه‌ها هم، چه زیارت عاشورای معروف و غیرمعروف و چه زیارت وارث و زیارت اربعین هم نگاه اسلامی ‌و فرامذهبی دارند و این مصیبت را مصیبت وارد شده بر اسلام و همه مسلمانان می شمارند.

به گفته شریعتمداری، در طرف مقابل هم، ما اثری از سنی‌گری به معنای خاص آن نمی‌بینیم. تنها شاید آثاری از عثمانی گری در برابر علوی گری باشد که اتفاقا در جبهه امام حسین علیه السلام هم کسانی را با پیشینه عثمانی گری می شناسیم.

عاشورا تقابل جریان اموی با اسلام نبوی است

وی در تشریح جریان عثمانی گفت: جریانی داخل اهل سنت به عنوان عثمانی‌ها، امیرمومنان را بعنوان خلیفه چهارم به رسمیت نمی‌شناختند که این رویه تا زمان احمد بن حنبل ادامه داشت. اما احمدبن حنبل با به رسمیت شناختن هر چهار خلیفه(تربیع)، به عثمانی‌گری خاتمه داد. حتی در لشگر امام حسین، زهیر قبلا گرایش‌های عثمانی داشت. اما این گونه نبود که سپاه کوفه دم از خلفا و سقیفه بزند و سپاه امام حسین علیه خلفا باشد. با این حساب می‌توان گفت عاشورا تقابل جریان اموی با اسلام نبوی و علوی بود، نه تقابل شیعه و سنی.

این پژوهشگر دینی با اشاره به سه گروهی که با حضرت علی جنگیدند، ادامه داد: پرونده و جبهه جمل بعد از امام علی(ع) بسته شد، اما پرونده صفین و نهروان باز ماند و دو جریان پس از ایشان باقی ماندند: یکی خوارج که تا امروز هم مانده‎اند و داعش احیای همانهاست. امروزه علمای اهل سنت برای برخورد با داعش و سلفی گری به سیره امیرمومنان استناد می‌کنند که با خوارج تا زمانی که دست به خشونت نزده بودند، مماشات کرد و پس از آنکه جنگیدند، با آنها جنگید و نیز فرمود که این جریان همچنان ادامه خواهد داشت. دومین جریان، جریان اموی(قاسطین در صفین) است که حدود یک قرن پس از حضرت علی علیه السلام ادامه یافت، البته پس از سقوط اموی‌ها در ۱۳۲، همچنان در اندلس، حکومت اموی‌ها تا حدود سه قرن ادامه یافت، اما آنها با این اموی‌ها فرق‌های زیادی داشتند.

به گفته شریعتمداری، ویژگی نخست امویان، عدم اعتقاد واقعی به اسلام و توحید در اوائل و سوءاستفاده از اسلام برای کسب قدرت بود. البته به برکت قیام امام حسین علیه السلام، آنها از نابودی اسلام دست کشیدند و ناگزیر به اسلام تن دادند، اما همراه با تحریف‌های زیاد. ویژگی دوم آنها اشرافیت بود، هم به معنای تجمل‌گرایی و هم به معنی ترجیح دادن عرب بر عجم و قریش بر غیرقریش و اموی بر غیراموی.

رنگ و بوی مذهبی و شیعی دادن به عاشورا، خدمت به آن نیست

وی تاکید کرد: اگر عاشورا به درستی تبیین گردد، موجب می‌شود تا همه مسلمانان حول محور حسین علیه السلام وحدت کنند و به یکدیگر نزدیک شوند. اما اگر ما به این سرمایه بزرگ، رنگ و بوی مذهبی و شیعی بدهیم، نه تنها به آن خدمت نکرده‌ایم، بلکه آن را کوچک کرده‌ایم. چرا که عاشورا می‌تواند سرفصل وحدت و گردهمایی همه مسلمانان و حتی همه انسان‌های آزادی خواه و اخلاق مدار باشد.

این استاد حوزه گفت: عاشورا و شعارهای امام حسین فرامذهبی و حتی فرادینی و انسانی است. اینکه در سال‌های اخیر عزاداری حسینی در مناطق اهل سنت کاهش پیدا کرده، مایه نگرانی است، بخشی به دلیل تبلیغات وهابی‌هاست و بخشی هم به دلیل عملکردهای تفرقه‌افکنانه برخی جریانات افراطی شیعه و غلوها و تحریک حساسیت‌ها در عزاداری‌هاست، در حالی که عاشورا، یک رخداد و واقعه شیعی نیست، بلکه یک سرمایه بزرگ اسلامی‌است که می‌تواند موجب وحدت و پویایی مسلمانان شود.

ائمه آیین عزاداری را فقط برای امام حسین علیه السلام برپا می‌کردند

دکتر شریعتمداری در انتها به پرسش‌های حاضران سالن و بینندگان اینستاگرامی نیز پاسخ داد و در پاسخ به این که «راه تبدیل عزاداری حسینی به بستر وحدت چیست؟» گفت: راه درست، بازگشت به سنت عزاداری اهل بیت است، ائمه آیین عزاداری را فقط برای امام حسین برپا می‌کردند و اینکه در ایام مختلف سال به اسامی‌ و عناوین مختلف، موسم‌ها و آیین‌های عزاداری ایجاد کنیم، تضعیف عزاداری عاشوراست.

به گفته او، مساله دوم خودداری از تحریف و تفرقه‌افکنی در عزاداری حسینی است، چون نتیجه افراط در عزاداری، غلو در ماجراهای عاشورا و آمیختن آنها به نقل‌های بی‌اساس یا ضعیف، و برانگیختن دشمنی‌ها و فرقه سازی‌ها موجب تضعیف عاشورا و تاثیرگذاری آن است، در حالی که جریان اصلی اهل سنت در طول تاریخ، شیفته و موید امام حسین است و جریان اموی همواره بسیار در اقلیت بوده و این موضوع در فرهنگ و ادبیات اهل سنت نیز هویداست.

وی در پاسخ به سوالی در خصوص موضوع لعن در زیارت عاشورا گفت: ما دست کم، نسخه و نقل معتبری از زیارت عاشورا بنا به نقل کامل الزیارات داریم که فاقد این فراز خاص است و به نظر ما این نقل و نسخه با سایر زیارتنامه‌ها و با سیره و ادبیات اهل بیت علیهم السلام در خصوص عاشورا و در قبال دیگر مسلمانان سازگارتر است.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب درباره نسبت جریان وهابیت با سایر جریانات اهل سنت هم گفت: بخشی از جریان اهل حدیث و حنبلی‌ها تا حدی تحت تاثیر امویان و عثمانی‌ گری بوده اند، اما باید بدانیم که بخش زیادی از اهل حدیث به شیعه نزدیکند وحتی گاه بیشتر از معتزله، نه در روش شناسی، بلکه در مواضع کلامی و تاریخی، با شیعه اشتراکات دارند. نمود این را می توانیم در اوائل المقالات شیخ مفید ببینیم.

وی توضیح داد: بخشی از اهل حدیث، به رهبری ابن تیمیه در قرن هفتم سلفی‌ها را شکل دادند و بخشی از سلفی‌ها، وهابیت را ایجاد کردند. جریان تکفیری هم انشعابی از سلفی‌گری است که عمدتا در مصر و شبه قاره هند متولد شد. اما تکفیری‌ها با وهابی‌ها یکی نیستند و بسیاری از وهابی‌ها، دوستدار اهل بیت هستند.
به گفته او، افراطی که سلفی‌ها در مبارزه با بدعت‌ها کردند، موجب مخالفت ناموجه آنها با مزارات و عزاداری‌ها شد، اما مخالفت سلفی‌ها با این نمادها یا با شیعیان، را نباید به معنای مخالفت با اهل بیت گرفت. خودِ ابن تیمیه می‌گوید ملاک اسلام اعتدالی، حب السبطین است و در اینجا به آن شعر معروف شافعی بدون نام بردن از وی تمسک می کند.
شریعتمداری گفت: این که بگوییم وهابیت دشمن اهل بیت هستند، نه درست است و نه به مصلحت ما. اگر کسی با ما یعنی شیعه مخالف باشد به معنای مخالفت با اهل بیت نیست، ما نباید اهل بیت را سپر بلای خود کنیم و اینطور وانمود کنیم که هرکس با ما مخالف است، مخالف اهل بیت است، در حالی که بسیاری از سلفی‌ها محب اهل بیت هستند و این را در بسیاری از کتاب‌ها و سخنرانی‌هایشان می توان نشان داد.
این استاد حوزه در پاسخ به سوالی درباره رواج عزاداری برای سیدالشهدا در میان اهل سنت توضیح داد: عموم اهل سنت معتقدند گریه کردن بر حسین فضیلت دارد و روایت معروف ام سلمه در منابع اصلی اهل سنت، فراوان نقل شده است. اما به خاطر برخی غفلت‌ها و تندروی‌های ما درکنار تبلیغات مسموم وهابیت، برخی از اهل سنت از این آیین‌ها فاصله گرفته‌اند. البته اهل سنت میل بیشتری به گرامیداشت ولادت و اعیاد اهل بیت و مشارکت در مواضع و مناسبات شادی اهل بیت دارند. در مصر ۱۰ روز برای ولادت سیدالشهدا جشن می‌گیرند.
مراسم «عاشورا و امروز ما»، امسال در چهارمین سال برگزاری به همت کانون توحید و انجمن اندیشه و قلم در کانون توحید برپا شده است. امشب حجت‌الاسلام والمسلمین جوادی آملی از ساعت 21 با موضوع «در جستجوی فلسفه سیاسی عاشورا» به سخنرانی پرداخته و سخنان وی از صفحه instagram.com/andisheqalam نیز پخش می‌شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا