روزنامهخوانی با انصاف (6 شهریور 99)
[انصاف نیوز خلاصهای از مقالهها و گزارشهای مهم روزنامهها و سایتهای خبری را به شکل روزانه در این بخش منتشر میکند]
انصاف نیوز: توافق ایران و آژانس انرژی اتمی، دستگیری یک متهم به تجاوز و نوسانات بورس از جمله موضوعاتی است که در مقالهها و گزارشهای منتشر شده در روزنامهها و سایتهای خبری به آن پرداخته شده است:
ناکامی حداکثری امریکا
دیاکو حسینی، کارشناس سیاست خارجی در روزنامهی ایران نوشت: «دولت امریکا به شدت مایل بود تا در زمان باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری این کشور، به هر شیوه ممکن تـــحریمهــا علیــــــه جمهوری اســــلامی ایران را بازگرداند تا به زعم خود از این برگ برنده در انتخابات امریکا استفاده کند. به عبارت دیگر، هدف نخست امریکا در این مقطع زمانی، بازگشت تحریم های چندجانبه و قطعنامههای شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی است تا درنتیجه آن، ایران تحریک و از برجام خارج شود. در این صورت است که امریکا به ویژه رئیس جمهوری این کشور ادعا خواهد کرد توانسته است ایران را از برجام خارج کرده و حالا ایران آماده دستیابی به یک توافق جدید است. درصورت چنین رویدادی این گزاره آقای ترامپ باورپذیرتر خواهد شد که (آنطور که خودش اعلام کرده) ظرف یک یا سه هفته با ایران به یک توافق جدید دست پیدا خواهد کرد. این مسأله و نیز این فشار و محدودیت است زمانی است که دولت ترامپ را وادار کرده است تا به یکی از پرمخاطره ترین رفتارهای اخیر دولت این کشور در صحنه بین الملل دست بزند، یعنی پیشبرد یک پروژه بسیار جاه طلبانه در شورای امنیت. این پروژه نه تنها برخلاف همه انتظارها و قوانین موجود است، بلکه نزدیک ترین متحدان این کشور در شورای امنیت را نیز به چالش کشیده است. مهم تر از آن، رویکردی است که امریکا و مایک پمپئو وزیر خارجه این کشور درحال انجام آن هستند، یعنی به چالش گرفتن اساس قطعنامه های شورای امنیت و اعتبار سازمان ملل که حتی می توان آن را مسألهای فراتر از موضوع ایران تصور کرد. زیرا شورای امنیت و قطعنامههای سازمان ملل بیانگر پایه های ثبات و نظم جهانی را به تصویر میکشند که این کشور در70 سال گذشته به رهبری خود آن را پایه ریزی کرده بود.».
در ادامهی این یادداشت میخوانیم: «با توجه به نیات پشت پرده ای که ترامپ و وزیر خارجه او در از بین بردن برجام دارند، یعنی انتظار برای خروج ایران از برجام تا او بتواند کشورهای بیشتری را در شورای امنیت با خود همراه کند، باعث شده است جمهوری اسلامی ایران نیز تصمیمات بسیار هوشمندانه ای را اتخاذ کند. امروز این خویشتنداری ایران در ترکیب با هوشیاری است که دارد به جلو حرکت می کند. یکی از نشانههای اخیر این هوشیاری و خویشتنداری دعوت از مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی برای سفر به ایران و نیز توافقی است که در رابطه با درخواست آژانس مبنی بر بازرسی از دو سایت مورد نظر صورت می گیرد. هرچند می دانیم که درخواست و پروژه ای که منجر به بروز بی اعتمادی میان ایران و آژانس شده است، خود محصولی از همان فشار حداکثری و توطئه چینیهای امریکا و اسرائیل است. باوجود این، ما شاهد هوشیاری و توجه به ابعاد مختلف مسأله از سوی ایران هستیم، امری که باعث شده است تا این بهانه خطرناک را از آژانس و درواقع از قدرت های بزرگ که شامل امریکا می شود، میگیرد و می تواند فضا را برای ادامه همکاری های بین المللی اعضای شورای امنیت با ایران فراهم کند».
آقای حسینی در نهایت مینویسد: « یکی از امیدواری های سیاست فشار حداکثری، ایجاد اختلاف در داخل ایران، چه میان مردم و نظام و چه درون لایه های نظام بوده است.در این شرایط که ایران توانسته است همه معادلات ترامپ و طرفداران فشار حداکثری را از طریق هوشیاری و خویشتنداری خنثی کند، در این روزها که این فشار حداکثری در حال تبدیل شدن به ناکامی حداکثری است، لازم است همچنان از اختلاف های غیرضروری داخلی خودداری شود. با در نظر گرفتن این واقعیت که ما با یک هدف بسیار بلندمدت تر مواجه هستیم، نباید دستیابی به این هدف قربانی رقابتهای جناحی و منافع حزبی در داخل کشور شود. به عبارت دیگر، هدف امروز ما یعنی تداوم تبدیل فشار حداکثری به ناکامی حداکثری امریکا نباید قربانی منافع جناحی شود و مهم تر از همه این اینکه حمایت از وزارت امور خارجه که در محاصره فشارهای زیاد خارجی و در خط مقدم این نبرد حقوقی و دیپلماتیک قرار دارد، بخش مهمی از منافع ملی را تعریف می کند. به عبارت دیگر، با توجه همه شرایط می توان این حمایت را تعهد ملی امروز کشور دانست».
بورس و حکایت غوره و مویز
فتحالله آملی در روزنامهی اطلاعات نوشت: «نوسانات اخیر بازار بورس با توجه به درگیری بخش قابل توجهی از مردم با این بازار و افزایش انفجاری سرمایهگذاران بورسی، بیش از هر زمان دیگری حساسیت آفرید و مورد توجه رسانههای مختلف و از جمله صداوسیما از یک طرف و مقامات و مسؤولان و دولت از جانب دیگر قرار گرفت و دامنه آن تا بدانجا گسترش یافت که طی دو روز گذشته هزاران میلیارد تومان پول جدید برای کاهش صف فروش به آن تزریق شد تا در مقابل سقوط سونامیوار شاخص کل که طی چند روز منجر به حدود بیست درصد کاهش شده بود بایستد که فعلاً نتیجه داد و به سبز شدن بازار سهام انجامید. اما سؤال این است که آیا در بورس فاجعهای اتفاق افتاده بود؟ آیا حمایت دولتی و دخالت در این بازار به نفع اقتصاد کشور است؟ آیا رشد چهارصد درصدی بورس اتفاقی کاملاً منطقی و اقتصادی و حال، افت بیست یا بیست و پنج درصدی آن یک فاجعه به حساب میآید؟ اصولاً اگر همچنان با دخالت غیراقتصادی در صدد رشد شاخصها برآییم به تولید کشور کمک کردهایم؟ آیا میتوان با روشهای ناشی از پول پاشی به این بازار کمک کرد و خلاصه اینکه اصولاً آیا میتوان به این روند ادامه داد؟».
نویسنده در ادامه مینویسد: نکته اینجاست که تا چه زمانی میتوان به این روند ادامه داد و مجال برای خلق پول و افزایش سرمایه و ثروت واسطهگران این بازار و چاقتر شدن آنان را فراهم آورد؟ اقدامات دولت و مدیران بورس برای داغ نگه داشتن بازار بیشتر به شرایط رانتی و سوداگرانه آنان میانجامد. اینکه خوراک تحویلی به پتروشیمیها را ارزانتر کنیم تا سود آنان بیشتر شود یا سرمایهگذاری در بورس و کسب درآمد و ثروت نه مشمول مالیات عایدی سرمایه شود و نه مشمول مالیات معاملات چه کمکی به تولید میکند و چه کمکی به خود بورس؟ این دست و پا زدنهای ضد تولیدی برای رونق گرفتن بورس آن هم اکثراً در بازار ثانویه با کدام منطق اقتصادی و در سال جهش تولید سازگار است؟ در حال حاضر بسیاری از سرمایهگذاران که در طول هفت هشت ماه گذشته شاهد چند برابر شدن داراییهای خود بودهاند بدون مزاحمت، در حال خارج کردن سرمایه خود و خرید ملک و آپارتمان در مناطق بالای شهر هستند و هر میزان دخالت غیرعلمی و غیراقتصادی و تزریق بیهوده پول در این بازار سوداگری صورت بگیرد، براین نابسامانی خواهد افزود و احتمال اینکه خلق پول و سرمایه بیشتر، سوداگری در بازارهای غیرمولّد پولی دیگر را پررونقتر کند بسیار افزایش خواهد یافت».
بخش پایانی یادداشت آقای آملی به این شرح است: «چه حکمتی است که در ایران فعالیتهای تولیدی به ویژه تولید فنآورانه، پرریسک و در معرض انواع مشکلات و موانع و در رصد نهادهای مالیاتی هستند، اما فعالیتهای سفته بازانه، سوداگرانه، رانت جویانه و ضد تولیدی تقریباً با هیچ خطری روبرو نیستند و از بیشترین معافیتهای مالیاتی برخوردار میشوند یا اصولاً با نظام مالیاتی طرف نیستند؛ آنهم در این شرایط که کشور سخت به تولید و اشتغال و سرمایهگذاری مولّد نیازمند است و سال ۹۹ به عنوان سال جهش تولید نامگذاری شده است؟ و سخن آخر اینکه: لطفاً بازار بورس را از این حالت که با یک مویز گرمیاش بگیرد و با یک غوره سردی، نجات دهید و به بساط سوداگری در آن پایان ببخشید».
زاویه پنهان یک دستگیری
حبیبالله معظمی در یادداشتی که روزنامهی شرق منتشر کرده است، نوشت: «در خبرها آمده بود که روز سهشنبه چهارم شهریور فردی به اتهام تجاوز از سوی پلیس تهران بازداشت شد.بازداشت این فرد در پی راهافتادن یک کارزار ایرانی در شبکههای اجتماعی بود که برای اولینبار از این تجاوز و این متهم و دیگر تجاوزها و متهمان خبر میداد. همانطور که خود فرمانده نیروی انتظامی تهران اذعان کرده، «این بازداشت در پی طرح شکایتهای متعدد در فضای مجازی بود»، این بازداشت به تأثیر و مطالبه چند روز قبل شبکههای اجتماعی ربط داده شده است؛ این در حالی است که متهم بازداشتشده یا دیگر افراد مورد اتهام مشابه در همان شبکهها واکنش یا اظهارنظری در برابر این اتهام نداشتهاند. درست در همین روزها، یکی از روزنامهها اظهارات خانمی را منتشر کرد که یک مدیر سابق سینمایی را متهم به سوءمدیریت و رابطهبازی میکرد، البته با زبان محترمانه و غیرتصریحی؛ بااینحال این «مدیر سابق»، ضمن ارسال پاسخ به این روزنامه که منتشر شد، با رد این اظهارات، از خجالت روزنامه هم درآمد و توهینها نثار کرد و دست آخر هم اعلام تهدید به شکایت کرد».
در ادامهی این یادداشت آمده است: «.اینکه به رسانههای اجتماعی توجه شود و در صف مطالبهگران و سوتزنان قراردادن آنها، کاری درست و پسندیده است؛ کمااینکه قبلا هم گفته بودم که رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای مهم، ارزان و راحت برای سنجش افکار عمومی بهخصوص در کشورمان هستند؛ اما رسانههای مرسوم که هویت و شناسنامه مشخص و روشنی دارند، در کشور ما مورد کمتوجهی و بیاعتنایی و حتی در معرض شکایت و سختی قرار میگیرند؟ با اینکه تجربه جهانی هم میگوید که این نوع رسانه به دلیل داشتن این ویژگی مهم و لازم در مطالبهگری عمومی، مورد اعتنا و حمایت قرار میگیرد».
آقای معظمی در نهایت معتقد است: «با پدیدارشدن رسانههای نوین اجتماعی و در کنار رسانههای مرسوم و متداول قرارگرفتن آنها، بهترین مدل برای بیان مطالبات عمومی از طریق رسانه، «هم این و هم آن» است. رسانههای اجتماعی با گسترش و نفوذی که پیدا کردهاند که هرگز به معنای تعطیلی رسانههای مرسوم نخواهد بود، در کنار و مکمل رسانههای مرسوم هستند. این دو را باید در کنار هم دید و هر دو را باید تقویت کرد و مورد اعتنا قرار داد؛ نه اعتنا به یکی و بیاعتنایی به دیگری و تقویت یکی و تضعیف دیگری».
مسیر پرچالش توسعه
حسین سلاحورزی در روزنامهی دنیای اقتصاد نوشت: «طی روزهای گذشته و در پی طرح موضوع «گشایش اقتصادی» از سوی رئیسجمهور محترم، این سوال را بهصورت یک چالش توییتری با فعالان اقتصادی و صاحبنظران حوزه مدیریت کسبوکار و توسعه در میان گذاشتم که به نظر شما «گشایش اقتصادی واقعی» چیست و چگونه بهدست میآید؟باور داشتم و دارم که حرکت ایران عزیز در مسیر توسعه، نیازمند شکلگیری یک هژمونی در مورد معنای توسعه، اولویتهای راهبردی توسعه و تعیین سیاستهایی است؛ که به بهترین نحو ممکن از این اولویتها پشتیبانی میکنند. طرح موضوع چالش نیز در همین چارچوب و با هدف تعاطی آرا و افکار گوناگون برای شکلگیری یک گفتوگوی مولد و حرکت به سوی درک هژمونیک معنای توسعه و راهبردهای تحقق آن صورت گرفت.اما در میان همه جوابها به دعوت آن چالش، یک «ناجواب» ناب و مهم هم دریافت کردم که فکر میکنم ارزش بازخوانی و گفتوگوی بیشتری دارد».
در ادامهی این یادداشت میخوانیم: «یکی از عزیزان (نقل به مضمون) فرموده بودند: توسعه یک مسیر سرراست و یک سرنوشت محتوم و روشن نیست که بتوان با اتخاذ یک یا چند سیاست مشخص و پیمودن گامهای معین، جامعه و کشوری را از قعر فلاکت به اوج قله سعادت رساند.فکر میکنم این تذکر (برای من حداقل) بسیار لازم و مفید بود. توسعه تعادلی ظریف و پیچیده میان ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است؛ بهگونهایکه مجموعه این ساختارها یکدیگر را در مسیر اجرای ماموریت «حمایت از شکوفایی انسانها» تقویت و پشتیبانی کنند.غایت توسعه گرایی، یک جامعه برخوردار و یک دولت قدرتمند و یک اقتصاد مولد نیست، بلکه همه اینها در خدمت حمایت از مسیر «شکوفایی انسانها» در توسعه ایفای نقش میکنند».
آقای سلاحورزی در نهایت بر این باور است که: « توسعه جامعه، از توسعهیافتگی اعضای جامعه یا لااقل نخبگان آن آغاز میشود. اگر سودای به حرکت درآوردن جامعه در مسیر توسعه را داریم، باید از خود و زندگی خود آغاز کنیم».
انتهای پیام