بازدید هاشمی از رقص سماع و سرود دختران ایرانی
خاطرات هاشمی (5)
تلخیص: ناصرغضنفری، انصاف نیوز:
سهشنبه 10 ارديبهشت | 15 شوال 1411 | 30 آوريل 1991
آقاي ايلديريم آكبولوت نخستوزير آمد. جلسه غير علنى و محدود تشكيل داديم. راجع به راهكار رسيدن به اهداف در عراق صحبت شد؛ فشار براى محاكمه صدام، عدم رفع محاصره، فشار براى مراجعت آوارگان و در صورت لزوم دخالت عملى براى اهداف.
سپس همراه اوزال به دانشگاه بيلكنت رفتيم كه خصوصى و وقفى است، با شش هزار دانشجو. ناهار سادهاى تهيه ديده بودند. از مركز اسناد بينالمللى بازديد كرديم. ادعاى وجود اسناد از كل جهان داشتند، ولى فهميديم ناقص است. چند سند از مطبوعات دنيا راجع به من و آقاى ولايتى از كامپيوتر گرفتند، ولى وقتى كه گفتيم راجع به آقاى سيد محمود دعايى بياوريد، سندى نداشتند؛ با اينكه نماينده مجلس و مدير روزنامه اطلاعات است. هديهاى دادند؛ من هم متقابلاً هديه اي دادم.
سپس با چند هليكوپتر، با همراهان براى بازديد از شهر قونيه در ساعت سه پرواز كرديم. اوزال نيامد. از برنامه رقص سماع بازديد كرديم، مخصوص براى ما اجرا كردند: 15 نفر به دبيرى يك استاد دانشگاه بودند. سئوالاتى از آنها كردم. سند اين عمل را خواستم، گفتند از عمل خود مولوى گرفته شده و براى آسايش و فراغت روان است. مردم در خيابانها ابراز محبت كردند.
از فضا شهر را تماشا كرديم. سرسبز است و قبرستانهاى سرسبز زيادى دارد. به سوى آنكارا پرواز كرديم. همه جا از روى مزارع گندم عبور كرديم. غروب در آنكارا فرود آمديم. شهر آنكارا از بالا بسيار زيبا و سرسبز است.
چهارشنبه 11 ارديبهشت
آقاى صلاح الدين، رييس امور مساجد شيعيان آمد. گزارش وضع مساجد شيعيان را آورد. از پيشرفت كار اظهار رضايت كرد. مدعى بود علوىها كم كم دارند به شيعه مىپيوندند. براى دادن تسهيلات به تجار شيعه كمك خواست؛ به نماينده بازرگانى تذكر دادم.
به مسجد شيعه براى اقامه نماز رفتيم. در راه مردم در دو سوى خيابانها اجتماع كرده بودند و نزديك مسجد احساسات گرمى ابراز داشتند. امام جماعت خيرمقدم گفت. جمعى از دختران ايرانى سرود خواندند و من بعد از نماز جماعت، صحبت كوتاهى كردم.
از غرفه امانتهاى مقدس بازديد كرديم؛ آثار مانده از حضرت رسول(ص) و صحابه مثل شمشيرها و لباسها و پرده كعبه، موى پيغمبر و يا نامه پيغمبر و نظاير آن. مراسمى براى بيرون آوردن خرقه پيغمبر(ص) از صندوق طلا ترتيب دادند. يك روسرى را با خرقة مقدس تبرك كردند و به عفت دادند. هر كس هر چه داشت، با تماس با خرقه تبرك كرد؛ گاهگاهى براى مهمانان عاليقدر آن را باز مىكنند
سپس همراه با اوزال، با هليكوپتر از فضا از شهر استانبول بازديد كرديم؛ به نظرم بسيار مهم و با شكوه آمد
پنجشنبه 12 ارديبهشت
امروز صبح، آقاى اوزال با نوعى خودنمايى، با افتخار روزنامههاى صبح تركيه را ارايه داد كه به تلخي به انگليسىها حمله كرده بودند. گفت در جريان توزيع كمكها، افسران انگليسى، يكى از مديران تركيه را كتك زدهاند و او دستور داده است كه انگليسىها را بيرون كنند.
در كنار شهر اورنا، در يك فرودگاه كوچك فرود آمديم. مسئولان منطقه و جمع زيادى از مردم به استقبال آمده بودند. اكثريت مردم طرفدار اسلام وانقلاب اسلامى ايران بودند و شعارهاى مذهبى و ضدآمريكايى مىدادند و اقليتى براى مطالب ديگر كف مىزدند. دو آهوى زيبا به ما هديه دادند.
با اتوبوس به شهر اورنا، براى زيارت محلى رفتيم كه مىگويند حضرت ابراهيم(ع) توسط نمرود در آتش افكنده شده بود؛ ارتفاعى و درهاى كه در عمق دره، استخر بزرگي از آب است. معتقدند آتش نمرود خاموش شد و به جاى آن آب جوشيد و هنوز آن آب در حال جوشيدن است. به ماهيان آن آب تعرض نمىكنند. تعداد زيادى ماهى در آب وجود داشت.
در معبدى كه در نقطه افتادن حضرت ابراهيم(ع) ساختهاند، نماز خوانديم و كتابى از كتابفروشى آن محل خريدم. مردم شهر جمع شده بودند و ابراز احساسات مىكردند. جمع زيادى شعارهاى اسلامى و گاهى به زبان فارسى، مرگ برآمريكا و… مىدادند. لابد باعث ناراحتى مسئولين تركيه مىشد. مردمِ شهر مذهبى و زنان با حجاباند.
در فرودگاه مهرآباد و مصاحبه براى توضيح نتايج سفر، به خانه آمدم. بچهها كم كم رسيدند. آنها هم از سفر راضياند.
تلفنى از رهبرى احوالپرسى كردم.
منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال 1370