خرید تور تابستان ایران بوم گردی

خاطراتی از مواجهه مترو سواران با مشاوران دینی

به گزارش انصاف نیوز، مشرق نوشت: 

عده‌ای مترو را یک سازمان حمل و نقل شهری می‌دانند نه بیشتر. اما مردمی که برای وقت خود ارزش قائل هستند به محیط مترو به چشم یک شهر زیر زمینی نگاه می‌کنند و دلشان می‌خواهد زمانی که در این محیط سپری می‌کنند، به بطالت نگذرد. برای بسیاری از مردم مهم است که در این شهر زیرزمینی رنگ و بوی سنت و مذهب و فرهنگشان را حس کنند و حتی حضور چند دقیقه‌ای آنها در یک قطار برقی برایشان جنبه آموزشی هم داشته باشد. 
هر ایستگاه مترو غیر از گروه خدمات و پرسنل هماهنگ کننده امور قطارها، گروهی هم برای مدیریت بر اقدامات فرهنگی و هنری در ایستگاه‌ها دارد که در مقاطع زمانی خاص طرح‌های فرهنگی، مذهبی و هنری خودشان را در قالب‌های مختلف در معرض دید عموم قرار می‌دهند. بعضی ایستگاه‌ها غرفه‌های صنایع دستی برپا می‌کنند، برخی دیگر تابلو‌های موضوعی به دیوارها می‌زنند و برخی هم مسابقات عکاسی و فیلمبرداری برگزار می‌کنند. 
اما یکی از طرح های مترو، در چند سال اخیر نسبت به دیگر طرح‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و حالا که حدود 2 سال از آغاز آن می‌گذرد، طرفداران زیادی دارد. “نسیم بهشت” عنوان برنامه مذهبی-فرهنگی معاونت امور فرهنگی و اجتماعی مترو تهران است که در مناسبت‌های خاص به صورت یکپارچه و سراسری در ایستگاه‌های مختلف مترو توسط چندین طلبه جوان برگزار می‌شود و هدف آن پاسخگویی به پرسش‌های متدوال مردم در زمینه‌های مذهبی، خانوادگی، روابط زوجین و…است. 
در همین زمینه و به بهانه آغاز مجدد فعالیت‌های این گروه در ماه محرم، گفتگویی با حجت الاسلام والمسلمین جعفر پور، مسئول معاونت فرهنگی و اجتماعی مترو تهران و حجت الاسلام و المسلمین کوششی، رئیس موسسه ندای ملکوت ترتیب دادیم که مشروح این نشست صمیمانه در ادامه از نظر مخاطبان ارجمند می گذرد:
* برای شروع مختصری درباره فعالیت‌هایی که در مترو انجام می‌گیرد، توضیح دهید.
جعفر پور: یکی از مقولاتی که امروز به عنوان یک فرصت باید به آن نگاه کرد حوزه حمل و نقل شهرداری تهران با مخاطبی حدود 10 میلیون نفر است. از این جهت می گویم فرصت، چرا که وقتی شما یک جمعیتی را در اختیار دارید و این جمعیت مردم عزیز و شهروندان عزیز شهر هستند، طبیعی است که نسبت به آنها مسئولیت دارید. ضمن این که از این طرح به عنوان یک مسئولیت ذاتی برای انتقال فرهنگ و داده‌هایی که مد نظر متولیان امر به خصوص در بخش فرهنگی و اجتماعی است یاد می‌شود.
–مترو روزانه 2.5 میلیون نفر را جابجا می کند–
در مجموعه حمل و نقل شهری که شامل اتوبوسرانی، تاکسیرانی، پایانه‌ها، کنترل ترافیک -که با ابزار های نرم افزاری و سخت افزاری در خدمت همه این مجموعه‌ها است- و همینطور مترو، مجموعه حوزه حمل و نقل هستند که هر کدام روزانه جمعیت عظیمی را جابه جا می‌کنند و به طور میانگین سی تا یک ساعت و سی دقیقه از زمان مخاطبان و شهروندان عزیز در این حوزه سپری می‌شود.
وقتی به تدابیر جناب آقای دکتر قالیباف و معاونانشان در حوزه‌های مختلف خدمات شهری، عمرانی و حمل و نقل نگاه می کنیم، می بینیم که یک پیوست فرهنگی و اجتماعی برای همه اقدامات در نظر گرفته می‌شود. در این فضا یک سازه کاملا سخت افزاری خشک و بی روحی مثل مترو که وظیفه جابه‌جایی قریب به سه ملیون نفر مسافر را روزانه در اختیار دارد مورد تاکید ویژه ای است. چون کار متمرکزتری دارد و یک سازه جدا و به عنوان یک شهر زیر زمینی محسوب می‌شود.
قبلا در در صحبت های خود آقای قالیباف رسما اینطور عنوان شد که “دیگر مترو یک مجموعه عمرانی نیست بلکه یکی از بزرگترین سازه های اجتماعی است که روزانه دو و نیم میلیون نفر -(این صحبت ایشان مال هفت هشت ماه قبل است )- به طور میانگین سی و پنج دقیقه از زمان خود را در مترو سپری می کنند لذا مترو یک گذر فرهنگی است و باید به روح آموزش و تربیت همگانی در حوزه اجتماعی و فرهنگی آن توجه جدی شود”  
مهندس قلی‌ها مدیر عامل شرکت مترو در آغاز ورودشان با تشکیل شورایی به نام شورای فرهنگی اقدامات خوب و منسجمی را شروع کردند که این نگاه مورد پسند مجموعه شهرداری هم قرار گرفت. البته ساختار این برنامه هنوز جای کار داشت و باید نگاه دقیق‌تری به آن می‌شد. لذا با تاکید خود آقای دکتر قالیباف و پیگیری‌های معاونت فرهنگی و اجتماعی شهری، معاونتی به اسم معاونت فرهنگی و اجتماعی برای مترو درنظر گرفته شد که ذیل برنامه‌های معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری و شورای فرهنگی حوزه حمل و نقل بتواند برای مخاطبان عزیز خودش برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی داشته باشد.
طرف می‌گفت: حاج آقا من روزه هستم ولی آب معدنی خنک را که دست مردم می‌بینم مرا وسوسه می‌کند روزه ام را بشکنم. چه کنم هوا گرم و زمان طولانی برای افطار و کارم سخت و طاقت فرساست. 
به او گفتم مسیرت را عوض کن یا چشمانت را ببند. تا آنها را نبینی و با ذکر به خصوص صلوات بفرست و یا در دست خود علامتی بگذار که اگر روزه بگیرم و نشکنم آن را قرار است عید فطر خداوند عیدی دهد و یا لبت را بفشار تا وسوسه نشوی و در آخر هم به او گفتم اگر شیطان تو را وسوسه کرد تو هم با ایمان و تقوا او را به وسوسه بی انداز و بلا را به یاد آور. 
او خندید و گفت حالا که اینطور شد حتی اگر از تشنگی بمیرم روزه ام را نگه می دارم. 
سعی کردیم برنامه های ما برای تمام اقشار جالب توجه باشد. با نظرسنجی‌ها و نیازسنجی‌هایی که انجام شد به این نتیجه رسیدیم که ما گسترده‌ترین مخاطب را داریم. در فضای دانشگاهی اگر نگاه بکنیم، بیشترین اعضای هیت علمی شاغل در شهر تهران و دانشگاه‌های پایتخت از مترو استفاده می‌کنند. اگر در فضای کار بخواهیم آمار بگیریم می‌بینیم بیشتر قشر زحمتکش کارگر شهر تهران از این سازه استفاده می‌کنند. در حوزه بازاری‌ها و سرمایه‌داران نیز همین طور است. به لحاظ سن و جنسیت نیز تنوع کاملا محسوسی داریم.
لذا می‌خواهم بگویم گستره ما خیلی وسیع است و می‌طلبد که نگاه فرهنگی و اجتماعی ما یک نگاه بخشی و صرف نباشد. از این رو موظفیم که برای همه با یک سطح متفاوت از هم برنامه فرهنگی داشته باشیم. در مناسبت‌های ملی، مذهبی، فضای دفاع مقدس و… در مورد اخلاف فردی هم وظایف سنگینی برعهده داریم. بالاخره وقتی دو و نیم تا سه میلیون نفر را جابه جا می کنیم، طبیعی است که روی اخلاق فردی هم باید کار کنیم. آموزش‌های شهروندی، رعایت اصولی که هر شهروند باید رعایت کند، حقوق شهروندی و مسائل از این قبیل. 
–برای سالگرد ازدواج حضرت امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) تئاتر خیابانی برگزار کردیم–
در تمام این فضاها برنامه‌های خوبی به شکر خدا رقم خورد و یکی از برنامه هایی که امروز موضوع صحبت من و شما هم هست بحث استقرار کارشناسانی برای ارائه مشاوره به محضر مردم عزیز و مسافرین عزیز بود. ایستگاه‌های مشاوره که در مترو برپا شد، درست که برنامه حضور روحانیون عزیز به عنوان مشاوران مذهبی در ایستگاه های مترو نقطه قوت این حرکت است و خیلی هم به چشم آمد اما در حوزه های دیگر هم چنین اقداماتی صورت گرفته بود. مثلا مشاوران کتاب، مشاوران حوزه سلامت، کارشناسان بخش مواد مخدر و به خصوص مباحثی مثل خانواده و ازدواج هم این برنامه ها را داشتیم. 
یکی از بهترین برنامه‌های ما طی دو سال اخیر در ایام سالگرد ازدواج حضرت امیرالمومنین و حضرت زهرا (س) رقم خورد که ما طرح استقرار مشاوران کار آزموده بر اساس آموزه‌های  دینی در حوزه خانواده را داشتیم و همراه با برنامه های قشنگی مثل  تئاتر خیابانی خیلی مختصر و مفید آن را برگزار کردیم.
طرح ما به این شکل بود که گروه تئاتر یکی از معضلات کانون خانواده‌ها که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند را به صورت تئاتر بازی می‌کرد و در سه چهار دقیقه مردم را متوجه این مطلب می‌کرد که این مشکل ممکن است در هر خانواده ای رخ بدهد. بعد مردم را به یک استیجی راهنمایی می‌کردند که در آن استیج یک خانم یا آقای مشاوری قرار داشت و بلافاصله فضا را در دست می‌گرفت و در چند دقیقه  برای این مخاطبین موضوعاتی را بیان می‌کرد و توضیح می‎‌داد: “این موضوعی که شما در خانواده به آن مبتلا هستید به علت نداشتن این مهارت است و باید این مهارت را آموخته بشود و عزیزانی که حوصله دارند و می توانند بیایند تا یک جزوه ای پیرامون همین مهارت مورد نیاز در اختیارشان قرارداده شود.” یعنی هم مشاوره دیداری، هم گفتاری و هم نوشتاری را با هم به مردم عرضه کردیم. 
این طرح مورد استقبال عجیبی قرار گرفت که خوشبختانه بازتاب خبری خیلی خوبی داشت و باعث شد دریچه‌های جدیدی بر روی ما در این موضوعات گشوده شود. طرح دیگری را همزمان با مثل هفته سلامت و با حضور پزشکان عزیزی که در آنجا مستقر می شدند برگزار کردیم که بعضا به صورت رایگان خدماتی به کهن سالان می‌دادند و در حوزه های گسترده تری به خانواده ها در حوزه بهداشت و سلامت مشاوره می‌دادند. از  این طرح هم استقبال خیلی خوبی داشتیم.
  
همچنین در ایام نمایشگاه بین المللی کتاب حضور مشاورین کتاب را داشتیم که با همکاری کتابخانه‌های عمومی کشور انتخاب و مستقر می‌شدند. این افراد سیر مطالعاتی و چگونگی استفاده بهتر از فضای حوزه نمایشگاه کتاب و کتابخوانی را در اختیار مردم قرار می‌دادند که همه این ها واقعا برای یک هدف صورت گرفت: ما خواستیم حداقل تا جایی که وسعمان می رسد، پاسخی باشیم برای سوالات بی نهایتی که در ذهن مردم هست. 
 
یکی از جدی ترین نیازهایی که حس می‌کنیم باید به آن پرداخته می‌شد و اتفاقا وظیفه جدی ما هم بود، تقویت ارتباط بین مردم و روحانیون به عنوان یک مرجع و یک پناه دینی بوده است که در سنت ما بر آن تاکید شده اما متاسفانه با عملکرد بعضی از ما روحانیون فضا به گونه ای رقم خورد که روحانی شبیه یک موجود فضایی دست نیافتنی یا یک قدیس جنت مکان باشد. یعنی جنت مکانی قلمداد بشود که برای دیدنش باید ناز و کبر و دربان را پشت سرگذاشت. 
ما گفتیم چرا کاری نکنیم که این فضا بشکند و مردم حس نکنند افراد روحانی که در سنت قدیم ما وقتی می‌خواستند به مسجد بروند فاصله بین منزل تا مسجدشان را پیاده قدم می‌زدند و  با مردم حال و احوال می‌کردند و به سوالات مردم پاسخ می‌دادند، از آنها فاصله گرفته اند. اگر این اصل کمرنگ بشود واقعا ما ضرر کرده ایم و از هدفی که وظیفه روحانیت بود فاصله گرفتیم. ضمن این که اگر ما این کار را انجام ندهیم ممکن است افراد دیگری پیدا شوند و بخواهند پاسخ به شبهات جوانان ما را با یک آموزه غیر دینی بیان کنند. این بود که به ذهن ما رسید استقرار این روحانیون می تواند کمک بزرگی برای پوشش دادن به این دو هدف باشد.
–خواستیم تا جایی که وسعمان می رسد، پاسخی باشیم برای سوالات بی نهایتی که در ذهن مردم است–
 
واقعا زحمات مهندس قلی ها در این حوزه ستودنی بود که همان ابتدا که این شورای فرهنگی را رقم زدند. این اتفاق برای اولین بار افتاد و طبیعی است که گام اولش بازخوردهای متفاوتی داشت. از ابتدا بعضی از مردم برایشان سوال بود که مگر ممکن است شان آقایان رعایت نشود؟ از آن طرف بعضی از سایت‌های خبری و بیگانه بیرونی خبر از این دادند که چه نشستید؟ کار تبلیغ معارف دینی به جایی رسیده که روحانیون بیایند در فضای مترو  مستقر شوند. این موضوع برایشان زنگ خطری بود که ما را خوشحال می‌کرد. 
نکته مهم آنکه مقید بودیم روحانیون عزیزی که انتخاب می کنیم، ویژگی های خاصی داشته باشند. مثلا ما در نوع پوشش این ها دقت ویژه داشتیم که حتما آنچه شان یک روحانی است رعایت شود. دوست داشتیم که در نهایت زیبایی، در نهایت سلامت نفس و برخورداری توان علمی انتخاب شوند و بیایند وقت شریف و گران بهایشان را بگذارند برای گفتگو با مردم. 
خدا را شکر می کنیم وقتی گزارش این برنامه ها توسط دکتر قالیباف به محضر مراجع تقلید داده شد، با استقبال خیلی خوب و چشم گیر عزیزان و مراجع تقلید همراه بود. خیلی هایشان به عنوان یک حرکت بزرگ از آن یاد کردند و بعضا در تعابیری که دوستان نقل می‌کردند به این حقیقت اشاره کرده بودند که ای کاش ما می‌توانستیم همچنین فرصتی را در اختیار داشته باشیم و بیاییم بنشینیم و این چنین رودررو با مردم در این فضای خوب صحبت کنیم. واقعا بازخوردی که گرفتیم خیلی خوب بود. خاطراتی که توسط این عزیزان بعد ها نقل شد و منتشر شد بسیار جالب بود.  بالاخره ببینید وقتی یک روحانی یک جا می نشیند خیلی ها او را مقصر همه گرانی‌ها و تحریم و مشکلات می دانند و به صرف داشتن این امامه هر چیزی بر زبان جاری کنند و گله می‌کنند. اما همین که می‌نشیند مثل یک سنگ صبور ده دقیقه اول صحبت های مردم را می‌شوند بعد آرام آرام یخ ها فرو می‌ریخت و  این فضا، فضای عاطفی تری می‌شد و روز دوم تبدیل به یک گفتمان خیلی زیبا و پرسش و پاسخ می‌شد، و همه این ها برکات این طرح بود. 
خانمی مراجعه نمودند و پس از صحبت مبلغی را از کیف خودش بیرون آورد و به عنوان شیرینی خواست تقدیم کند. وقتی علت را جویا شدم جواب داد سال قبل برای مشاوره نزد شما آمدم و گفتم بخت مرا بسته‌اند. شما ضمن خرافه خواندن این مطلب و برای رهایی از این وسوسه‌‎های شیطانی راهکارهایی را نشان دادید که بعد از ماه مبارک انشاالله ازدواج خواهید کرد. 
الان من نامزد هستم و درست بعد از ماه مبارک رمضان خواستگار آمد و با هم وصلت کردیم. 
امروز خواستم از این ایستگاه رد بشوم که اتفاقی با شما مواجه شدم و فقط وظیفه خودم دانستم که از شما تشکر کنم. 
به این نکته هم باید اشاره کنم که رابطه بین این عزیزان و جوانانی که سوالات خود را می‌پرسیدند با رعایت همه موازین شکل گرفت. تاکید بزرگان دینی است که ما در هر مسئله زندگیمان نیاز به داشتن یک کارشناس داریم که هر کجا به او نیاز داشتیم به او مراجعه کنیم. یکی از ثمرات این طرح همین بود که شرایطی دست داد تا دوستان و عزیزان همشهری فضای خوبی را برای ارتباط با یک شخص روحانی به صورت خیلی ساده و راحت داشته باشد. 
در مجموع شهرداری تهران در قالب طرحی به نام “نسیم بهشت” قبلا این اتفاق خوب را رقم زده بود و  در پارک ها، فروشگاه های شهروند، پایانه ها و فضاهای اینچنینی شبیه این طرح را داشتیم. بعدا در مجموعه مترو  از سابقه و تجربه خودمان استفاده کردیمو ضمن این که با مجموعه “ندای ملکوت” که یک موسسه قرآنی مورد تایید سازمان تبلیغات اسلامی هم هست، وارد مذاکره شدیم و کار را برای هدایت مدیریتی این عزیزان به این مجموعه سپردیم و از تجربیات خوب و ارتباطات خوب افرادی مثل حضرت حجت الاسلام والمسلمین کوششی استفاده کردیم و نتیجه هم بسیار عالی بود. 
* حاج آقا کوششی لطفا در مورد موسسه ندای ملکوت و نحوه انتخاب روحانیان برای گفت و گو با مردم بفرمایید. 
حجت الاسلام کوششی: بسم الله الرحمن الرحیم. من هم در ابتدا این نکته را عرض کنم که با توجه به نگاه فرهنگی که شهرداری تهران دارد این طرح از اقدامات کم نظیر در حوزه فرهنگی بوده است. موسسه قرآنی ندای ملکوت یک تشکل قرآنی است که رویکرد خود را در برنامه‌های کاری‌اش سه قسمت آموزش و پژوهش و تبلیغ تقسیم کرده است. 
ما با توجه به شناختی که از جامعه قرآنی به لحاظ تجربی داشتیم و بر اساس آسیب شناسی که وجود داشت سعی کردیم حوزه تبلیغ و ترویج را در بحث معارف قرآن تقویت کنیم. چون فعالیت‌های قرآنی بیشتر در غالب تشکل‌های رسمی متمرکز بود و فعالیت‌های تبلیغی و ترویجی کمتر صورت می‌گرفت.  
–رسانه های ضد انقلاب صدایشان از فعالیت های ما در مترو در آمد–
بنابراین به سراغ طلاب و روحانیونی که مبنای علمی و تحصیلی و فکری و تبلیغی شان معارف قرآن و تعالیم دینی بود رفتیم و سعی کردیم با این ها ارتباط داشته باشیم. از آنجا که ارتباط خوبی با مجموعه شهرداری تهران و دوستان فرهنگی شهرداری داشتیم و اعتقاد داشتیم که نگاه آقای دکتر قالیباف به مسائل فرهنگی و تربیتی یک نگاه ایده آل در شهرداری هست و باید تقویت شود، خودمان را ملزم دانستیم که با این مجموعه همکاری کنیم. شهرداری هم در راستای اهداف فرهنگی و اجتماعی خود اعلام آمادگی کرد و این اعلام آمادگی و ارتباط به آشنایی با مجموعه معاونت فرهنگی و اجتماعی مترو و حاج آقا جعفر پور و همکارانشان منجر شد. 
نهایتا به اینجا ختم شد که مجری طرح قشنگ و زیبایی که دوستان پیش بینی کرده بودند به اسم نسیم بهشت قرار بگیریم و بتوانیم با سیاست هایی که دوستان داشتند، این طرح را به زیبایی اجرا کنیم. در مورد انتخاب طلاب سعی ما این بود که فقط تهرانی ها را انتخاب کنیم. دلیل اش هم این بود که این دوستان طلبه و مبلغین با توجه به پراکندگی فرهنگی و فرهنگ خاصی که در تهران هست آشنایی بیشتری به فضای فرهنگی و اجتماعیی تهران داشتند و لذا ترجیح مان این بود که از طلاب تهرانی استفاده کنیم. 
بحث بعدی شاخص هایی بود که به لحاظ علمی و تجربی در نظر گرفته بودیم. طلبه‌هایی که به عنوان مشاور فرهنگی یا دینی در مترو مستقر می‌شوند حتما باید دوره های خاصی را در حوزه مشاوره یا مسائل تبلیغی به صورت تخصصی دیده باشند چون در مقام مشاوره که قرار می‌گیرند کارشان دشوارتر است. کسی که به روی منبر می‌رود موضوع صحبت را خودش انتخاب می‌کند اما در مقام پاسخگویی موضوع را مخاطب انتخاب می‌کند. لذا این قضیه مهم بود که از لحاظ تخصصی و تجربی هم تجربه این کار را داشته باشند و هم دوره هایی را در این رابطه گذرانده باشند. 
شرطی هم که برای همه آنها داشتیم، تاهل بود. با توجه به آسیب ها و مسائلی که که ممکن بود در حوزه بعضی مسائل در این  به وجود بیایید ما ترجیحا سعی کردیم دوستان از افراد متاهل باشند که از یک شرایط مناسب تری برای پاسخگویی برخوردار باشند. در نهایت از بین تقریبا صد طلبه ای که ما از حوزه علمیه و از دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم تقاضا کردیم، سی نفر گزینش شدند و پس از برگزاری جلسات توجیهی، آموزش های خاص و آشنا کردن انها با فضای حاکم بر مترو و الزاماتی که باید به لحاظ رفتاری وجود داشته باشد آنها را آماده اجرای طرح کردیم.
شاید بتوانم بگویم یکی از تجارب بسیار ارزنده و خوبی که ما توانستیم به برکت همکاری دوستان در مترو بدست بیاوریم همین طرح نسیم بهشت بود که تا الان سه نوبت دارد در مترو توسط این موسسه اجرا می شود و برکات خوبی را برای ما داشته و  منجر به این شد که ما تصمیم بگیریم از این به بعد افراد و نفرات مورد نیاز را خودمان تربیت کنیم تا بتوانیم پاسخگوی این نیازها باشیم.
–در مورد انتخاب طلاب سعی ما این بود که فقط تهرانی ها را انتخاب کنیم–
* آن  150 نفر روحانی که به شما معرفی شدند، از طرح استقبال کردند یا راغب نبودند در این کار شرکت کنند؟ چون در این زمینه تجربه ای نداشتند و شما از آنها می خواستید که بروند در مترو یا در استادیوم بنشینند و جواب مردم را بدهند. آیا کسانی هم در میان آنها بودند که مخالف طرح شما باشند؟ 
کوششی: همه کسانی که دعوت کردیم از طرحمان استقبال کردند ولی بعضی از آنها یک دغدغه داشتند که آیا این کار عملی هست یا خیر؟ شان روحانیت حفظ می شود یا خیر. ما هم سعی کردیم کسانی را انتخاب کنیم که اعتماد بیشتری به این طرح داشتند. البته این فقط برای نوبت اول بود. در نوبت دوم دیگر ما تقاضا نمی‌کردیم خودشان متقاضی بودند. این کار برای خودشان تبدیل به تجربه ای لذت بخش شد. 
بعضی از این همکاران می‌گفتند ما همه جور  تبلیغی در جاهای مختلف کرده بودیم ولی هیچ کدام به زیبایی این کار در مترو  به دل خودمان نچسبید. چون احساس می‌کردیم مخاطب مان به طور جدی قانع و راضی می‌شد و از پیش ما می‌رفت و هر کدام از این راهنمایی‌ها می‌توانست جهت زندگی یک فرد یا قومی را عوض کند. لذا این برایشان ارزشمند بود هم به لحاظ کیفیت ماموریت و هم به لحاظ تجربی. الان متقاضیان زیادی داریم که می‌خواهند در مترو و جاهای دیگر مستقر بشوند و ما هم با توجه به حساسیت‌هایی که در  هر نوبت به دست می‌آید سعی می‌کنیم شاخص های انتخابی را قوی تر کنیم که ان‌شاالله از افراد مجهز تری در این حوزه استفاده کنیم. 
* پس تغییرات هم حتما صورت می‌گیرد؟  
جعفر پور: اگر اجازه بدهید من یک نکته را بگویم. ببینید فقط فردی می‌تواند در این عرصه موفق باشد که شیفته هدایت و فراری از شهرت و نام و نشان باشد. یعنی دو تا آسیب وجود دارد. اینکه یک نفر بگوید من می‌خواهم روزم را بگذرانم و یک ایام تبلیغی را سپری کنم. این جایش اینجا نیست چون واقعا اذیت می‌شود و دوم کسی می‌تواند اینجا کار کند که واقعا دنبال شهرت و نام و نشان این حرف ها نباشد. بالاخره اگر بخواهد دنبال نام و نشان و شهرت باشد، اینجا کلاسش پایین می‌آید. چون می‌گویند ای بابا رفته توی مترو نشسته است.
پیامبر(ص) وقتی امیرالمومنین(ع) را فرستادند یمن برای هدایت مردم یک جمله ای به ایشان فرمودند: “اگر یک نفر به دست تو در این سفر هدایت شود، برای تو بهتر از هر آن است که هرچه آفتاب به آن می تابد تحت مالکیت تو باشد.” یعنی تمام دارایی عالم در یک کفه ترازو و هدایت یک بنده خدا در کفه دیگر قرار می‌گیرد. اگر یک روحانی با این نگاه بیاید برای کار جایش بهترین جا است. چون آن جوانی که هرگز  پایش را در مسجد نگذاشته جز مثلا برای مجلس ختم،  ممکن است در مترو چشمش به این روحانی ها بیوفتد و با خودش بگوید: برویم یک سوالی بپرسیم و این حاج آقا را تستش کنم ببینیم چیزی بلد هست یا نه. 
*آیا به دیدار مراجع عظام هم رفتید؟ 
جعفر پور: خود ما خیر. اما آقای قالیباف در این زمینه دیدارهایی داشتند. 
* اگر امکان دارد یک کلیتی راجع به نظراتی که بعضی از مراجع در مورد این طرح داشتند ارائه بدهید. 
جعفر پور: دیداری که سال گذشته آقای دکتر قالیباف و هیئت همراهشان با مراجع معظم مثل حضرات آیات مکارم شیرازی، جوادی آملی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، سبحانی و همین طور آیت الله اردبیلی داشتند، در مورد این طرح گزارش هایی را ارائه دادند که بازخورد آن بسیار خوب بود و به گفته حاج آقا ناصحی عضو شورای اسلامی شهر تهران و رئیس مرکز فعالیت های دینی شهرداری همه مراجع معظم با یک حس شوق به این حرکت ماندگار نگاه کردند و همگی آنها تاکید و تشویق به ادامه به این کار داشتند که این کار به صورت برنامه ریزی شده و دقیق اتفاق بیافتد. 
* این ارزیابی ها توسط شما صورت می‌گیرد یا موسسه؟ 
جعفر پور: هر دو. ما چند شکل ارزیابی را تدارک دیدیم. یک شکل از ارزیابی ما در غالب فرم هایی بود که خود عزیزان روحانی مستقر در مترو تک تک سوالاتی که از آن ها پرسیده می‌شود و اتفاقاتی که رخ می‌دهد را یادداشت می‌کنند و جواب‌هایی که داده‌اند را هم زیر آن می‌نویسند. دوم خود موسسه ملزم شده بود طی مفاد تفاهم نامه ای که با آنها داشتیم حتما یک گروه نظارتی داشته باشد تا از لحظه ورود تا لحظه خروج نیروها، میزان ساعت استقرار و چگونگی برخورد و پاسخگویی و مواجه با مردم  را رصد کنند. حتی در مواردی خودمان کسانی را مجبور می‌کردیم که بروند بنشینند ز روحانی ها سوال کنند تا مشخص بشود توان پاسخگویی بزرگان چقدر است.
البته همیشه حواسمان بود که شان آقایان حفظ بشود. نحوه دیگر ارزیابی به این صورت بود که گروهی از مجموعه مدیران معاونت که توسط  آقای زند مدیریت می شد، سنجش توانایی نیروهای مستقر در مترو به صورت حضوری را برعهده داشتند. 
 
کار قشنگی که در این مدت انجام شد این بود که آنها تبدیل به پل ارتباطی با تمامی دفاتر مراجع چه از طریق ایمیل، چه از طریق تلفن و تمام سامانه هایی که در اختیار دارند شدند و مراجعان را به این سمت هدایت می‌کردیم که اگر سوال ویژه ای دارند از طریق دفاتر مراجع بپرسند و خود آن هم موجب تقدیر و تشکر مسافرین عزیز شده بود که حس می‌کردند ما نمی‌خواهیم الا و بلا فقط خودمان جواب شما را بدهیم.
مدیر ایستگاه به همراه یکی از نیروهای پرسنل با عجله و شتاب به سمت بنده آمدند و اشاره به این موضوع داشتند که با خانمی مواجه شدیم که عرب زبان است و به هیچ طریقی فارسی را متوجه نمی‌شود. 
آن زن به شدت گریه می‌کرد و ترسیده بود. گفتم او را نزد بنده بیاورند. به محض حضور زن متوجه شدم که او به خاطر شرایط به وجود آمده و ناتوانی در بیان خواسته‌هایش ناراحت است. آن زن را مادر خطاب کردم و با لسان عربی او را راهنمایی کردم که به شدت مسرور شد و تشکر کرد. 
این اتفاق بازتاب بسیار خوبی بین اطرافیان که تعدادی درصف انتظار و تعدادی از نیروهای خود مجموعه بودند داشت. 
کوششی: ما از طلبه ها خواستیم که برای صحبت با مردم صبر و حوصله به خرج بدهند، چرا که برخورد مردم متفاوت بود. مثلا یک نفر می‌آید می‌خواهد دلش را با او خالی کند. تنهاست و دیگر هیچ کس را پیدا نمی‌کند. دوست دارد فحش بدهد، مشکل مالی و اقتصادی دارد  یا حتی اصلا با اسلام مشکل دارد به هر دلیلی می‌آید یک نیشی به طلبه می‌زند و می‌رود.
صبوری در مقابل بعضی برخوردهایی که احیانا از بعضی افراد عمدا اتفاق می‌افتاد خیلی مهم است. استقبال همراه با لبخند و تبسم با مردم حتی با مخالفان، امتیازی بود که روحانیون بتوانند با مردم مشاوره و مذاکره داشته باشند. به هر حال اینها در روز 7 یا 8 ساعت در مترو بودند بعضی از ایستگاه‌هایی که شلوغ تر بود هنوز یک ساعت بعد از وقت مقررش مردم می‌آمدند برای سوال پرسیدن.
البته کارشناسان ما هم هر روز در کنار مشاوران حضور داشتند تا اگر مشکلی یا کمبودی متوجه نیروها شد سریع آن را برطرف کنند. در این مدت ما خاطرات ارزشمندی از مراجعاتی که به این مشاورین می‌شد در دست داریم که اگر خدا بخواهد بنا داریم آنها را در غالب کتاب چاپ کنیم. قطعا چاپ چنین کتابی تاثیر گذار خواهد بود. هم برای دیگر طلاب هم برای مردم.
در مجموع من فکر می کنم این طرح با توجه به سبک زندگی این روزهای مردم که دیگر کمتر به مساجد و مراکز مذهبی سر می زنند، بسیار جای کار و امکان رشد دارد و باید روی آن تمرکز و دقت بیشتری شود. 
* استقبال مردم از این طرح چطور بود؟
جعفر پور: کاری که برای اولین بار صورت می‌گیرد طبیعی است که من مدام تعریفش را بکنم و یک عده از همکاران ما هم تبلیغ کنند. ولی در کل واقعا کسی تصورش را نمی‌کرد که این کار آنقدر خوب بگیرد و امروز ما به عنوان یک وظیفه به آن نگاه می‌کنیم. ما سال گذشته در ماه مبارک رمضان بالای 50 هزار تا سوال را در مترو پاسخی دادیم و این خیلی حرکت بزرگی است. بعد از آن هدف گذاری کردیم برای سال بعد یعنی 92 تا این رقم افزایش پیدا کند. در رمضان امسال 98 هزار و چهارصد و پنجاه و شش سوال پاسخ داده شد. و این خیلی مهم است. 
البته در کنار این 98 هزار تا قطعا 20 هزار تا متلک هم بوده است. در خاطرات یکی از آقایان و گزارشات ما آمده زنی حدودا 50 ساله با عصبانیت به سمت من آمد و شروع کرد به توهین کردن و شکایت از مسائل اقتصادی. بعد از تمام شدن صحبتش من به ایشان گفتم خانم هر وقت خواستید درد و دل کنید بیایید اینجا من در خدمت شما هستم. آن خانم بغض کرد و سرش را پایین انداخت. چند ثانیه بعد عذر خواهی کرد و رفت. 
یا طلبه دیگری گفته بود: “ساعت یازده و خرده ای بود که بعد از چند مراجعه پشت سر هم و بدون فاصله که فرصتی پیدا کرده بودم مطلبی را یادداشت می‌کردم مرد خوش پوشی که با فاصله چند قدمی از میز ایستاده بود نظرم را جلب کرد. چون با دقت کارت شناسایی و عنوان بنری که پشت سرم نصب شده بود -ما برای این آقایان برای اینکه خاطر جمع باشیم کارت شناسایی درست کردیم، نامشان بود فامیلی و مدرک تحصیلی و عکسشان هم بود که مردم بدانند با چه کسی دارند حرف می زنند – نگاه می کرد. سلام کردم گفتم کمکی از دستم بر می آید؟ گفت راستش من خیلی خوشخال شدم و دلیلش را هم اینطور عنوان کرد که من دیروز بعد از چند سال دوری به کشور برگشتم آنجا پدرهای روحانی در مکان های عمومی خیلی با نشاط تبلیغ دین می کردند و از مخاطبین شان دعوت می کردند چند دقیقه با آن ها هم کلام بشوند. من این را که می دیدم خیلی تاسف می خوردم که چرا ما با اینکه بهترین دین و عقیده را داریم به این صورت تبلیغ دین را نمی کنیم. امروز انگار آرزویم برآورده شد. برایتان آرزوی موقیت می کنم.” این مورد خودش کلی امیدواری است و نشان می دهد ما تا الان غفلت کردیم و حتی تا حدودی دیر هم شده است!  
ما موضوعاتمان را در 12 شاخه، دسته بندی کردیم. اگر بخواهم بر اساس میزان فراوانی سوالات بیان کنم اولینش احکام است، دوم خانواده، سوم مسائل دختر و پسر، چهارم مباحث اعتقادی، پنجم مسائل اخلاقی، ششم بحث شیرین ازدواج، هفتم مباحث قرآنی، هشتم سیاسی، نهم مسائل تربیتی و تربیت فرزند، دهم فرقه های انحرافی و شبهاتی که پیرامون این مباحث است، یازدهم سولاتی از موضاعات سایر و دوازدهم موضوع دوست یابی است.
حتی این سوالات را هم دسته بندی کردیم تا به عنوان یک آرشیو خوب پرسش و پاسخ در اختیار کارشناسان قرار بگیرد و در نظر داریم تا پاسخ های بهتر و کوتاه تری هم آماده کنیم تا به صورت جزوه به مردم بدهیم.
از 83 ایستگاه مترو ما 30 ایستگاه را به عنوان محل اسکان همکاران خودمان انتخاب کردیم چون در بقیه امکان توقف وجود ندارد. این 30 ایستگاه را بر اساس بیشترین میزان پرسش و پاسخ تفکیک کردیم. مثلا سال قبل در ایستگاه میدان آزادی 6014 سوال پرسش و پاسخ را داشتیم که امسال به دو برابر رسیده است. در ایستگاه های دروازه شمیران با 2536 سوال، تجریش با 2530 سوال و صادقیه با 2104 سوال به ترتیب بیشترین مراجعات را داشتیم. حتی من پیشنهاد داده بودم که سوالات را به تفکیک بالای شهر و پایین شهر در بیاوریم تا مشخص بشود اقشار مختلف جامعه چه شکل سوالاتی را مطرح می کنند. 
به هر حال کاستی هایی هم وجود داشت. به هر حال در زمان شروع خیلی هماهنگ و موفق نبودیم ولی با اطلاع رسانی که شد و اعتمادی که جلب شد بالاخره توانستیم موفق بشویم. شوخی نیست اگر یک خانومی یا آقایی می خواهد یک بحث کاملا محرمانه زندگی خود را با یک روحانی در میان بگذارد، این روحانی باید اولین هدف گذاریش باید جلب اعتماد باشد. اگر این جلب اعتماد را کرد حتما به کررات این مراجعه تکرار خواهد شد و اگر یک روزی بیاید مترو و ببیند این روحانی نیست از مسئولین مترو سوال خواهد کرد که اینجا شما کار خوبی کرده بودید چرا این کار ادامه پیدا نمی کند؟
من اسم این طرحم را گذاشته ام” منبری با سه میلیون مخاطب.”  اگر من طلبه یک روزی در دانشگاهی سرکلاس 40 نفره حضور پیدا می کنم و اگر خارج از کشور می روم در فضای تبلیغی صد نفر می نشینند پای منبرم، یا مثلا در تهران، کاشان یا هر جای دیگری با فضای خیلی مذهبی منبری می روم با دو سه هزار نفر جمعیت، نباید موقعیتی با 3 میلیون جمعیت را از دست بدهم. 
* شما مشری ثابت و دائمی هم داشتید ؟ یعنی کسی که چند بار به شما مراجعه کرده باشد.
جعفر پور: بله یکی را داشتیم که چند وقت یک بار می آمد می گفت: سه هزار میلیارد چه شد؟(خنده جمع)
کوششی: بعضی ها این ثابت بودنشان در تیکه انداختن بوده است اما هستند کسانی که فرصت را غنیمت می شمرند و چون به منابع دیگری دسترسی ندارند بارها به مترو می آیند تا سوال بپرسند. به عنوان مثال شخصی را داشتیم که طرف چند روز پی در پی می آمد می گفت من در مترو کار ندارم  فقط می‌آیم از شما سوال کنم و جواب بگیرم. خوشبختانه اگر این روند ادامه پیدا کند ممکن است ترافیک مترو از این که هست ترافیکش بیشتر بشود. 
* این طرح جند سال در جریان بوده و قطعا شما در ارزیابی هایتان متوجه برخی نقاط ظعف و قدرت آن شده اید. آیا به فکر ایده جدیدی هم برای ادامه آن هستید؟ 
جعفر پور: یک ایده جدی که باید به آن فکر کنیم این است چندین روحانی متخصص این کار را تربیت کنیم و پرورش بدهیم که این کار را باید موسسات حرفه ای انجام بدهند که حوزه شان تربیت نیرو های روحانی است. ما هم باید در این مراکز آموزش های خاصی را ببینیم.
کسی که در پارک باید منبر برود و بخواهد برای جمعیت دو سه هزار نفری ده دققه صحبت کند باید حتما متخصص این کار باشد وگرنه خراب خواهد کرد. ولی اگر خبره این کار باشد تند و تیز و چسبان در هفت هشت دقیقه مطلب کاربردی را بیان کند و تمام. مابرای استقرار روحانی در فضای مثل مترو باید افراد زبده و حرفه ای را به کار بگیریم. این اولین کاری است که باید انجام بشود. 
–یکی را داشتیم که چند وقت یک بار می آمد می گفت: سه هزار میلیارد چه شد؟–
نکته دیگر آن که بتوانیم هر کدام از 12 حوزه سوالات را از هم مجزا کنیم. یعنی بحث احکام از مباحث خانواده جدا شود. بلاخره شخصی که برای احکام مراجعه می‌کند یک انتظاری دارد و عزیزی که برای امور خانوادگی مراجعه می‌کند انتظار دیگری.
کوششی: کار مهمی که لازم است بکنیم کیفیت بخشی به برنامه های قبلی است. این ارتقای کیفی یک بخش آن بر می‌گردد به امکانات و استقرار طلبه ها در مترو و در آینده احتمالا مراکز دیگر چرا که امکانات و توسعه مراکز پاسخگویی بسیار مهم است. بخش دیگر هم مربوط به کیفیت پاسخگویی و آماده کردن کسانی است که می‌خواهند در خدمت مردم باشند. ان‌شالله شرایط مناسب فراهم بشود، مسئولان هم کمک کنند تا به اهدافمان در تمام سطح شهر برسیم. 
نیاز است که همه جا فعال باشیم. کل شهر که مترو نیست. مترو یک گذر است که شروع کار ما آنجا بوده و حالا نوبت دیگر سازمان ها و ارگان ها است تا از مجموعه مترو الگو بگیرند و این کار را توسعه بدهند. ما به صورت آزمایشی این کار را در حاشیه یک نمایشگاه در فلکه دوم نیرو هوایی خیابان پیروزی که منطقه ای خاص و تقریبا پاتق بسیاری از جوانان است اجرا کردیم. عده ای مخالف بودند و می‌گفتند شرایط بی‌حرمتی برایشان به وجود می‌آید و این کار نباید بشود. ولی یک طلبه صبوری را پیدا کردیم که آنجا مستقر شد. چندی بعد کار به جایی رسید که همان جایی که می‌گفتند جوان ها این چنین و آن چنان اند، واقعا صف می‌ایستادند برای سوال کردن! دختر و پسر و بیشتر هم جوانان.
* میانگین سنی طلبه‌ها و پرسشگران شما چقدر است؟ 
کوششی: طلبه ها در حدود 35 سال و پرسشگران نیز بین 25 الی 35 سال برآورد شدند.  
* معمولا در هر کاری یک سری رانت هایی وجود دارد و ممکن است افرادی به روی کار بیایند که خیلی استطاعت انجام آن کار را نداشته باشند. کار شما واقعا جدی است. آیا شما در این حوزه هم نظارت دارید که خدایی نکرده پای آدم ناشی به کارتان باز نشود؟
جعفر پور: قطعا اگر یک طلبه آن ویژگی های طلبگی را رعایت نکند و مثلا در مقام پاسخگویی به شوخی جواب بدهد به کار ما لطمه بدی خواهد زد. موردی داشتیم که روز دوم طرح امسال ماه مبارک، یک عزیزی موبایل ما را پیدا کرد و زنگ زد گفت: من رفتم فلان جا سوالی پرسیدم ولی آن روحانی با حالت نیشخند سوال من‌را جواب می دهد. من زنگ زدم به حاج آقا که این فرد را عوض کنید. گفتند مشکل چیست؟ گفتم فعلا او را تعویض کنید تا بعدا با هم صحبت کنیم. 
–عده ای مخالفت می‌کردند و معتقد بودند شان روحانی از بین می‌رود–
پیش تر هم گفتم که ما چندین افراد ناظر به کار این طلبه ها را در مترو داریم که دائما گزارش می‌دهند. موارد دیگری جاهای دیگری بوده که نمی خواهیم مصداقی واردش بشویم ولی واقعا به نکته خوبی اشاره کردید که اگر دقت نکنیم آسیب به ریشه این طرح خواهیم زد. لذا هم در انتخاب دقت کردیم هم در اجرا نظارت جدی داشتیم. 
اصلا بعضی از مردم در مورد ما نظر منفی دارند. وظیفه مترو این است که آسایش مردم را فراهم کند. شلوغ نباشد، واگن خواهران فقط برای خواهران باشد و واگن آقایان فقط برای آقایان باشد. وظیفه اش این نیست آخوند بیاید بنشیند آنجا. اگر ما به این دقت نکنیم و آسایش مردم را رقم نزنیم آرام آرام این فضا تحت الشعاع قرار خواهد گرفت. چون مردم ما مردم خوب و صبوری هستند اگر شرایط فراهم باشد روحانی که می‌نشیند را تحویل می گیرند و اعتماد می‌کنند.
من می خواهم از طریق مشرق نیوز  از دولت خوب و عزیزمان خواهش کنم که آستین همت بالا بزنند به این فضای خوب و امیدوار کنده ای که حاکم شده کمک کنند تا فضای مترو فضایی برای آسایش مردم بشود. الان مترو ناقص است یعنی بعضی از خطوطش هنوز افتتاح نشد و مجبور است بار ناقصی خط را یک جای دیگر به دوش بکشد و لذا شلوغ نشان می دهد. اگر مترو کامل بشود مردم در آن احساس آرامش می کنند و همین در کار ما موثر خواهد بود چرا که با مردم در آرامش سروکار خواهیم داشت.
* من در ابتدای شروع این طرح – ویژه برنامه ازدواج حضرت صدیقه طاهره و امیر المومنین(ع) – حس خوبی به طرح شما نداشتم. فکر می‌کردم که جواب نمی‌دهد. الان هم البته تصور دقیقی ندارم که چه اتفاقی در طرح شما رخ می دهد.  لطفا یک آماری در مورد کارهای خود بدهید که شبهات مخاطبان ما هم در مورد آن رفع بشود.
زند: استقبال مردم ما را به جایی رساند که حالا این برنامه ها با یک تنوع بیشتری اجرا می شود. خب شما می دانید اگر یک کاری جواب ندهد، دیگر نه تیم خیلی انگیزه دارد که دوباره این کار را اجرا کند و نه مردم اجازه می دهند که شما این فضا را ادامه بدهید. 
بحث حضور روحانیون در مترو در سال 90 با تایید چهره های مهم دینی و مذهبی کشور برای اولین بار اجرا شد. اگر بخواهم در یک تقسیم بندی مشخص برنامه های قبلی خودمان را خدمت شما عرض کنم باید چند قالب مشخص را بیان کنم. 
قالب اول و مهم ما آموزش است که به صورت کارگاه های آموزش و مشاوره های دینی به آن می پردازیم. یک قالب دیگر از برنامه های ما موضوع هنرهای پویا و غیرپویا است که در ایام ماه محرم اجرا شد و ادامه هم خواهد داشت. مثلا موسیقی‌های آیینی شهر ها و شهرستان ها را داریم. آذری ها، خوزستانی ها، مازنی ها و بوشهری ها در چهار گروه دارند آن نغمات و نواهای عاشورایی و محرمی خودشان را اجرا می کنند. مردم می ایستند ده دقیقه این برنامه را می شنوند یک اشکی می ریزند و دنبال کارشان می روند. 
یک قالب دیگر این بوده که ما از فضای ایستگاه ها برای ماه محرم یک استفاده خاصی داشته باشیم. یعنی وقتی مسافر وارد ایستگاه می‌شود این فضای ماه محرم به او منتقل شود. مثلا در ایستگاه تجریش گالری عکس از شیر خواران حسینی برپا شد. یا در ایستگاه چهارراه ولیعصر برنامه “محرم و عاشورا در قومیت ها و  سراسر کشور” به نمایش گذاشته شد.
ابتکاری هم دوستان به خرج دادند. بدین ترتیب که در انتهای هر برنامه یک پذیزایی محرمی هم از مردم صورت می‌گیرد. مثلا خرمای اهواز را تهیه کردند و در خلال مراسم جنوبی ها به مردم دادند یا در مراسمی که برای گروه های مازنی داشتیم بامیه مازنی که مرسوم در ایام محرم توزیع شد. 
در حوزه مجازی هم فعال بودیم. دوتا ظرفیت خیلی مهم هم در اختیارمان است. یکی مانیتورهای قطار و یکی تلویزیون های ایستگاهی که حتما دیده اید در ایام مختلف سال به مناسبت های مختلف کلیپ و نماهنگ برای مردم پخش می کنند. دیگر آن که از طریق ایمیل و سامانه پیامکی هم با مردم در ارتباط هستیم. 
در حال حاضر و در ایام محرم برای طرح نسیم بهشت ابتکار به خرج دادیم گفتیم ما به شبهات محرم هم پاسخ می دهیم. یعنی اگر در ماه مبارک رمضان پاسخگویی احکام  شرعی نماز و روزه هستیم حالا باید به شبهات حسینی جواب بدهیم. 
طبق آماری که مترو به ما نشان می‌دهد حدود 50 درصد از مسافران ما تحصیلاتشان لیسانس به بالا است. پس معلوم است ما با قشر فرهیخته‌ای سرو کار داریم و کارمان کار ساده ای نیست که هر چیزی را بتوانیم ارائه کنیم. باید همه چیز بسیار فاخر، کارشناسی و علمی باشد. یعنی اگر مسافر 5 دقیقه روی سکوی ایستگاه منتظر قطار است در همان مدت زمان کار فرهنگی ما را هم ببیند و استفاده کند. اگر 10 دقیقه وقت داشت سراغ مشاور برود، اگر 20 دقیقه در قطار تا ایستگاه بعدی فاصله داشت از تلویزیون قطار استفاده کند. یادمان است روز اول می گفتند مترو اصلا جای این حرف ها نیست اما ما از تمام پتانسیل های خودمان استفاده کردیم تا به نتایج خوبی رسیدیم. 
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا