مفهوم فساد و اصلاح در نهضت عاشورا | داود فیرحی
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه فساد از نظر امام حسین(ع) کم و زیاد شدن سنت پیامبر(ص) است، گفت: نظم اجتماعی که پیامبر(ص) ایجاد کرده بود مبتنی بر انسان آزاد مؤمن بود؛ این انسان جامعه را به درستی می سازد.
به گزارش جماران، حجت الاسلام و المسلمین داود فیرحی در سلسله نشست های مجازی کانون توحید در خصوص «مفهوم فساد و اصلاح در نهضت عاشورا» گفت: در نهضت عاشورا کلمه «اصلاح» زیاد استفاده می شود و بعضا این کلمات در طول زمان معنایش تغییر می کند. معنای مدرن اصلاح تحت تأثیر انقلاب های جدید است و اصلاح در برابر انقلاب به کار می رود. اصلاح به معنای مدرن آن به عنوان یک حرکت تدریجی و محافظه کارانه در برابر انقلاب است که عمیق و ناگهانی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: برخی متفکران چپ قبل از انقلاب، به جای نهضت و اصلاح حسینی از کلمه «قیام» استفاده می کردند که بار چریکی و نظامی دارد؛ در حالی که کتاب «نهضت حسینی» چنین ادبیات و حالتی را ندارد. مرحوم شریعتی برای حرکت حسینی واژه «انقلاب» را به کار می برد و در واقع تعبیر انقلاب در آن زمان، لازمه جمع آوری تسلیحات و نیروی نظامی است. از همین رو چنین فضایی را ایجاد کردند که حرکت امام حسین(ع) قیام است. در حالی که در ادبیات امام حسین(ع) واژه «خروج» وجود دارد و خروج یعنی حرکت و از جای خود تکان خوردن. امام حسین(ع) همچنین واژه اصلاح را به کار بردند.
وی با اشاره به اینکه اصلاح در ادبیات سنتی در برابر «فساد» یا «افساد» است، اظهار داشت: در نظریات کلاسیک فساد دو گونه است. نوع اول به صورت تدریجی است؛ مثل زنگ زدن آهن. یعنی حکومت خود به خود از درون به صورت تدریجی فاسد می شود. نوع دوم حالت فساد دفعی و بیرونی دارد که به آن افساد می گویند؛ مثل اینکه بر آهن اسید بریزیم.
فیرحی یادآور شد: در یک تقسیم بندی دیگر هم فساد دو گونه است. یک نوع کم شدن محتوا و لاغر شدن و یک نوع افزودن غیر به محتوا و آلودن است و اصلاح در هر نوع فساد باید عکس آن اتفاق باشد؛ یعنی اگر محتوای صحیح کمرنگ شده باشد باید آن را تقویت و اگر افزوده های خارجی داشته باشد باید آنها را پیراست و زدود.
وی با اشاره به اینکه هر جامعه ای معیار خودش را دارد و فسادی که رخ می دهد در تغییر آن معیار است، تصریح کرد: معیار حسین بن علی(ع) که نگران تغییر آن بود و فساد را تغییر آن می دانست، سنت پیامبر(ص) بود و فساد از نظر امام حسین(ع)، یعنی کم و زیاد شدن سنت پیامبر و اصلاح از نگاه ایشان یعنی بازگشت به سنت پیامبر(ص).
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: در سال های پس از پیامبر(ص) دو مولفه تغییر کرد؛ یکی اینکه تفسیر وحی عوض شد و دیگری هم این بود که سیره پیامبر(ص) را تحریف کردند. از نظر امیرمؤمنان(ع)، فساد یعنی از جا درآمدن سنت و سیره پیامبر(ص). نظم اجتماعی که پیامبر(ص) ایجاد کرده بود مبتنی بر انسان آزاد مؤمن بود؛ این انسان جامعه را به درستی می سازد.
وی افزود: زمان خلیفه دوم، عمر گفت اگر من کج رفتم چه می کنید؟ گفتند با شمشیر راستت می کنیم؛ یعنی معیار و شاقول مشخص آن دوران سیره و سنت پیامبر(ص) بود. در زمان پیامبر(ص) انسان ها آزاد بودند. اگر پیامبر دو معجزه داشت یکی قرآن و دیگری حکومت مبتنی بر قرارداد و توافقات بود. حتی در اختلاف و جنگ با یهود هم مبدأ پیامبر نیست بلکه اختلاف با اوس و خزرج بود که پس از افول تنش، پیامبر حقوق یهود را برمی گرداند. در مورد مسیحیان بیش از این است و پیامبر می گوید شما مثل مایید.
فیرحی تأکید کرد: پیامبر(ص) دولت را براساس توافق و قرارداد و جامعه مدنی شکل داده بود و دولت کوچک در کنار جامعه بزرگ را شکل می داد. اما بنی امیه جامعه را لاغر کرد و حقوق مردم و آزادی انسان ها را کاهش داد و دولت را فربه و مطلقه کرد. سیدالشهدا(ع) در خطبه ای که در مکه قبل از سفر به کربلا یا سال قبل بیان می کند، تفسیر و تصویر دقیقی از جامعه نشان می دهد. در متن مدینه هم که به عنوان وصیتنامه امام است شرایط مدینه تشریح شده است.
وی افزود: چون راه خروج بر امام(ع) بسته شده است، ایشان ناگهانی و به صورت پوششی از مدینه و مکه خارج می شود و می فرماید من بی دلیل یا از سر خوشی خروج نکردم بلکه می خواهم به سیره جدّم باز گردم. می فرماید من در این مسیر نظرم را خواهم گفت؛ هرکس خواست بپذیرد و هرکس خواست رد کند و من صبر می کنم تا تقدیر الهی رخ دهد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: در ابتدای حکومت امیرمؤمنان(ع) هم شعار اصلی بازگشت به سیره پیامبر(ص) است اما آنقدر سیره تغییر کرده که کسی نمی داند سیره پیامبر(ص) چیست. این به اصطلاح تغییر دی ان ای جامعه است؛ این یک حرکت چریکی نیست بلکه یک حرکت گفتمانی و روشنگرانه است.
وی اظهار داشت: امام حسین(ع) در خطبه منا می فرماید «شما ای نخبگان دینی و اجتماعی کاری کردید که هیبت جامعه شکسته شد و بازی را باختید. همه چیز در اختیار حکومت قرار گرفته و دین را طوری که می خواهد ارائه می دهد. اعتبارتان را از دست ندادید جز به خاطر اختلافتان در حق و سنت پیامبر(ص) که موجب گم شدن سیره و راه درست شد.
فیرحی با بیان اینکه در هرکشوری چهار وضعیت ممکن است به وجود بیاید، تصریح کرد: جامعه قوی و دولت قوی، که هر کدام کار خود را می کند؛ مثل دولت های اروپایی. جامعه ضعیف و دولت ضعیف، نه جامعه می تواند دولت را تغییر دهد و نه دولت جامعه را؛ مثل یمن. جامعه قوی و دولت ضعیف، که جامعه، دولت را سرنگون می کند.
وی ادامه داد: نوع چهارم دولت قوی و جامعه ضعیف است که دولت همه فضای فرهنگی، دینی، آزادی و حرکت های اجتماعی را تصرف می کند؛ دولت هم قانونگذار است و هم مفسر و جامعه را لاغر می کند و به اصطلاح خون جامعه را می مکد. در این شرایط مردم چاره ای جز چاپلوسی دولت ندارند تا باقی بمانند. نخبگان جامعه در چنین شرایطی به سمت سوء استفاده می روند. نخبگان و علمای دین شرایط دین را تحریف می کنند تا با سلیقه حکومت تطبیق پیدا کند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: امام حسین(ع) می فرماید، «جامعه توانش را از دست داد و تبدیل به مستضعفانی شد که در برابر اربابان مطیعند و به خاطر نان شب، کمر خم کردند. مستضعف یعنی کسی که توسط قدرت و حکومت ضعیف شده و جامعه را لاغر و ضعیف کردند تا در حکمرانی هر تقلبی که بخواهند بتوانند انجام دهند و حقایق را وارونه کنند و هر خط و سیاستی که می خواهند می گذارند. هرکس شرورتر و زورگوتر، استوارتر. به هر شهری بروی، منبرهایی وجود دارد که با صدای بلند استبداد را توجیه می کنند. دین در واقع وسیله حکومت شده و بی اعتمادی مردم به نخبگان دینی به دین سرایت می کند و اعتقاد مردم به خدا از دست می رود».
وی با اشاره به اینکه در کوفه نیز شاهد متنی هستیم، گفت: کوفیان به دلیل ترس از شام به امام حسین(ع) تمایل داشتند اما جرأت میدانداری را نداشتند. به همین دلیل فرزدق به امام می گوید: «قلوب کوفیان با توست اما شمشیرهایشان با امویان است». این تناقض کامل درون مردم، نتیجه عملکرد انحرافی حکومت است و سیدالشهداء(ع) می فرماید، «درست است و مردم بنده اموالشان هستند و اگر تناقضی بین دنیا و دین باشد، به سوی دین نمی آیند».
انتهای پیام