نئوطالبانها و چالشهای حکومت
عبدالحمید نورزایی، پژوهشگر افغان در یادداشتی با عنوان «نئوطالبانها و چالشهای حکومت» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در طول این سالها نه مادر بمبها و نه بی52های امریکایی و یا حضور نظامی 52کشور خارجی و 20سال جنگ نتوانست طالبان را شکست دهد و یا حداقل قدرت آنها را رقیق کند و بالعکس عملیاتهای آنها از پیچیدگیهای بسیار خاص امنیتی و هجومی برخوردار شده کمپهایی مانند خالدبن ولید نیروهای کوماندوی طالبان را تربیت میکنند و در بعد سیاسی نیز نمایندگان آنها بین پایتختهای عربی و غربی با جتهای خصوصی و تشریفات دیپلماتیک در حرکتند و معاون طالبان (ملأ برادر) با رییسجمهور بزرگترین قدرت نظامی و اقتصادی جهان (ترامپ) به گفتوگو مینشیند، درحالی که ترامپ تاکنون با هیچ کدام از معاونین آقای غنی و یا حتی آقای عبدالله گفتوگوی تلفنی نکرده است. این دستاوردهای طالبان از یک سو و از سویی دیگرناکامی جامعه جهانی از استقرار یک دموکراسی ایدهآل در افغانستان همه و همه باعث شده است که سیاستمداران راهحل افغانستان را در میز مذاکره جستوجو کنند اما برای بسیاری از مردم این سؤال مهم خود نمایی میکند که طالبان چه تغییراتی را تجربه کردهاند و یا چه انقلابی در درون آنها رخ داده که امروز آنها نسبت به 2001 لیاقت حکومت بر افغانستان را دارند؟
نگارنده با بررسی عملکرد طالبان از 1995 تا 2001 واز 2006 تاکنون تغییراتی که در نحوه تعامل و حکومتداری طالبان به وجود آمده و سیر تکامل آنها رابررسی نموده که در ابتدا هدف از تحقیق نشر یک مقاله پژوهشی بود اما با توجه به تب و تاب و سرعت تحولات در افغانستان و پروسه صلح اقدام به تحریر یک مقاله کوتاه ژورنالیستی نمودم تا طیف بیشتری از خوانندگان متنوع از آن بهرهمند گردند.
با گذشت یک ربع قرن قطعاً در مانیفستها و باورهای ایدئولوژیک نخستین هر گروهی تغییراتی به وجود میآید و رشد سیاسی رهبران و اهمیت منافع ملی باعث میشود که رنگهای سرخ، زرد شود و فروعات و اصول به نرمش و حرکت درآیند و همه چیز در سکوی منافع و مصالح ملی تجمیع شود. در این نوشتار فشرده تحولات گروه طالبان و رشد تکنوکراتگرایی دربین آنها به تفکیک ذیل به سمع و نظر شما میرسد:
ابعاد سیاسی، نظامی، رسانهای، اقتصاد و توسعه، اجتماعی، همکاریهای بینالمللی و حقوق بشر، اجرای شرع مقدس
در بعد سیاسی:
طالبان دردهه نود میلادی بسیار تلاش کردند تا حکومت آنها ازجانب قدرتهای بزرگ غربی به رسمیت شناخته شود و نمایندگان این گروه با مقامات میانی امریکایی دیدارهایی در این خصوص داشتند که این تلاشها با همکاری شرکت تگزاس اویل صورت گرفت اما با توجه به فشار فمنیستها و سازمانهای حقوق بشری این تلاشهای طالبان ناکام بود. همچنین قبل و بعد ازحمله موشکی امریکا و قبل ازعملیات بزرگ آزادی نیزارتباطها و دیدارهای مستمر طالبان با امریکا از طریق کشورهای ثالث و بعضاً مستقیم وجود داشت از 2006 تاکنون نیز طالبان با پختگی سیاسی و لزوم توجه به منافع ملی کشور درهای گفتوگو را با همه گشودهاند، این در حالی است که قبلاً مخالفین داخلی را به رسمیت نمیشناختند ولی اکنون حاضر به مشارکت دادن آنها در قدرت هستند. همچنین طالبان امروزی بر داشتن مشروعیت عمومی نظام سیاسی آینده تاکید دارد که این به معنی احترام به آرا و نظرات مردم است و از سویی نیز فعالیتهای گسترده دیپلماتیک طالبان و دیپلماسی عمومی آنها باعث بازتولید و گسترش نظم گفتمانی شده است. تعیین نمایندگان ویژه امور اروپا، چین و…در دفتر قطر و دیدارهای بسیار منسجم آنها با مقامات عالی کشورها و سازمان ملل نشاندهنده برنامههای کلان طالبان برای ادغام در نظام جهانی و تعامل با تمام کشورهای دنیا هستند، از سویی نیز طالبان با استفاده از عقل جمعی و اجماع و در نظر داشت مصلحت و منافع ملی روز به روز از برچسب توتالیتاریسم دینی فاصله میگیرند که این مهم نتیجه ابراز وجود دیپلماسی است که اگر در نشست بن آلمان اتفاق میافتاد و یا در 2006 اتفاق میافتاد شاید بسیار زودتر افغانها به صلح و آرامش میرسیدند اما بزرگترین تهدید پروسه صلح چیزی نیست جز منافع گروهی و حزبی کابل نشینان که تلاش دارند در آینده افغانستان نقش پررنگی داشته باشند. اما طالبان با اعلام حسابرسی از همه وپاسخگو کردن مردان و زنان قدرتمند و قدرتطلب سیاسی با چالش بزرگی مواجه هستند و چالش دیگر طالبان احزاب وگروهایی هستند که از طرف کشورهای دور ونزدیک حمایت میشوند و ضامن منافع آنها هستند. این گروههای قومی و احزاب به شدت قدرتمند هستند واز حمایتهای متنوع مالی واستخباراتی برخوردارند که طالبان با آنها میانه خوبی ندارند و با اتحاد استراتژیک با احزاب دیگری مانند حزب اسلامی قادر به رقیق کردن آنها هستند. همچنین رقابتهای جهانی ومنطقه ای کشورهایی مانند امریکا – ایران – کشورهای عربی، هند – پاکستان، چین – امریکا – روسیه در افغانستان نیز چالش فزاینده و بلند مدتی برای طالبان محسوب میشود.
در ابعاد نظامی:
طالبان در گذشته به صورت بی محابا به اهداف خود حمله میکردند که در این حملات تلفات غیر نظامیان به شدت بالا بود اما از 2015 تاکنون آنها تلاش کردند که تلفات غیر نظامی را کاهش دهند ودر هر ولایت یک کمیسیون کاهش تلفات و جبران خسارات فعال شد که در مواردی حتی دیه قربانیان را پرداختهاند و فرماندهان را بازخواست کردهاند و آمار روزانه تلفات را به رهبر خود گزارش میکنند، همچنین رهبر طالبان با پیامهایی بارها تاکید بر کاهش تلفات غیر نظامی داشته است. همچنین حملات طالبان تاکتیکی شده و دیگر خبری از آن حملات گسترده ملأ دادالله نیست و به صورت هدفمند نفوذ میکنند و با عملیاتهای پیچیده استخباراتی ضربات دردناکی را متوجه نیروهای خارجی و ارتش افغانستان کردند که در یکی از موارد با نفوذ به پایگاه هوایی به استیون در هلمند جنگندههای ملیون دلاری هریر را از بین بردند و بار دیگر با حمله به هواپیمای مارتین دمپسی ریس ستاد مشترک ارتش امریکا در کابل ثابت کردند که از توان بالای استخباراتی و نظامی برخوردارند. همچنین افراد نفوذی آنها در بین نیروههای خارجی و داخلی ترورها وحملات پیچیدهای رادر ده سال اخیر به اجرا دراوردند، طالبان با ایجاد مراکز اموزشی نظامی در مناطق دوردست شرقی نیروهای خود بهترین آموزشها را برای اعضای قطعه سرخ که مخصوص عملیاتهای ویژه است فراهم میکنندتا با استفاده از آنها برتری نظامی خود را به اثبات برسانند، همچنین کمیسیون استخبارات طالبان در رقابتی تنگاتنگ با سازمانهای استخباراتی افغانستان و کشورهای منطقهای قرار دارد و توانسته چتر امنیتی خوبی برای رهبران و فرماندهان خود ایجاد کند. همچنین عملیات نفوذ به پایگاههای نیروهای خارجی در قالب سربازان ارتش را نیز طراحی واجرا نمودند. اما مهمترین چالش پیش روی دولت آینده افغانستان ادغام این نیروها با نیروههای ارتش و امنیت ملی و پلیس است، طالبان خود را پیروز جنگ میدانند و قطعاً خواهان پستهای کلیدی نظامی و امنیتی هستند؛ کسانی که تا دیروز با باروت از هم پذیرایی میکردند امروزباید رودرروی هم بنشینند.
در ابعاد رسانهای:
طالبان در دهه نود میلادی هرگونه تلویزیون و دوربین را ممنوع کرده بود و فقط رادیو به رسمیت شناخته میشد. اما اکنون طالبان در تلویزیونها و شبکههای خبری مختلفی مصاحبه میکنند و با زنان خبرنگار بلوندی صحبت میکنند که با دامنی کوتاه در آن سوی میز خبری نشستهاند همچنین در توییتر وفیس بوک و دیگر رسانههای اجتماعی هزاران نفر از اعضای این گروه وطرفدارن آنها به چهار زبان زنده دنیا در مورد طالبان تبلیغ میکنند، سطح دسترسی نیروهای میدانی طالبان به اینترنت و پخش عملیاتهای جنگی و کلیپهای آموزشی آنها باعث افزایش انگیزه آنها شده است. از سویی دیگر تهدید رسانههای افغانستان به حمله نظامی و کشته شدن خبرنگاران نقطه سیاهی است در کارنامه طالبان، همچنین وجود رسانههای ازاد ومحتوای آنها چالش بسیار بزرگی است برای طالبان و سایه آنها بر آزادی رسانهها همواره نگرانکننده بوده است با قدرت گرفتن طالبان باید نگران مفسران و تحلیلگرانی بود که همواره در بخشهای خبری علیه طالبان صحبت کردند. تحمل این افراد و استفاده از تخصص آنها و تکریم ازادی بیان و حقوق زنان تابلوی عملکرد طالبان در آینده خواهد بود که دیگران رابه قضاوت وامیدارد.
اقتصاد و توسعه:
اقتصاد افغانستان در طول جنگهای داخلی ازهم فروپاشیده است در دهه نود میلادی طالبان دیدارهای منظمی با شرکتهای نفتی بریداس ویونیکال داشتند تا بتوانند خط لوله تاپی را از افغانستان عبور دهند. همچنین مولوی احمدجان، وزیر معادن و صنایع طالبان دیدارهایی از آرژانتین داشت و آقای ستانکزی، معاون وزیر خارجه طالبان نیز با امریکاییها دیدارهایی داشت در مورد پروژههای زیربنایی وزیرساختهای ملی مانند نیروگاههای برق وسدها. طالبان به علت نداشتن حمایت بینالمللی و بودجه متراکم ملی از گسترش و ایجاد آنها محروم بودند اما در بخشهای دیگر که نیاز به بودجه کمتری داشت آنها فعالیتهایی را در کارنامه دارند مانند راهسازی، برقرسانی، ایجاد درمانگاهها و… از سویی دیگر طالبان در سالهای اخیر با ایجاد کمیسیون بازسازی در هر ولایت افغانستان وظایف مهمی مانند هماهنگی با بخش خصوصی و دولتی و تامین امنیت پروژههای اقتصادی و بازسازی را بر عهده گرفته است مانند تأمین امنیت پروژه سد سازی مچلغو در پکتیا، ایجاد کلنیک در فراه، راهسازی در نورستان، حمایت از ایجاد مراکز صنعتی کشاورزی و… همچنین تمام پروژههای دولتی و خصوصی بعد از تأیید کمیسیون بازسازی طالبان میتوانند آغاز به کار کنند. همچنین طالبان درمواردی با اجبار بخشهای خصوصی آنها را مجبوربه راهسازی کردند، گاهی نیز نیروهای طالبان درمناطقی مانند بغلان خطوط برق رابه مناطق محروم رساندند و همچنین شرکتهای مخابراتی و اینترنتی در هماهنگی کاملی با طالبان قرار دارند و برای اینکه به فعالیت بپردازند به آنها مالیات میدهند. هچنین در زمینه درامدهای طالبان نیز افزایش محسوسی را شاهد هستیم. منابع اقتصادی طالبان به پنج دسته تقسیم میشود (استخراج معادن، عشر و زکات، گمرکات، کمک مالی تجار و برخی ازکشورهای خارجی، گرفتن مالیات ازشرکتها و تجارت مواد مخدر) متاسفانه طالبان در طول 20 سال اخیر تمام توجه و تمرکز خود را معطوف به برنامه جنگی خود کرده است و از ارئه برنامههای توسعهای بزرگ عاجز بودهاند اما با موفقیت پروسه صلح میتوان آینده درخشانی را برای افغانستان ترسیم کرد. بهخصوص اینکه امریکا ازکمکهای اقتصادی پسا صلح افغانستان حمایت کرده است. خلیل زاد نیزاخیرا با همراه کردن ادام بولیر ریس شرکت مالی بینالمللی توسعه امریکا، برنامههای کلان امریکا در افغانستان را در جلسهای با سران طالبان مطرح نمود. همچنین طالبان روابط بسیار نزدیکی با سرمایهگذاران عرب دارند واکنون این سرمایهگذاران برنامههای بزرگی را در شرق و جنوب افغانستان در دست اجرا و بررسی دارند، از جمله احداث مجتمعهای صنعتی کشاورزی؛ پیشبینی میشود روابط خوب طالبان با کشورهای عربی نقش مؤثر ومهمی در توسعه و بازسازی افغانستان داشته باشند هر چند که استفاده ازفاینانسهای خارجی و وامهای صندوق بینالمللی پول چالشی دیگری است در سر راه حکومت آینده.
در بعد اجتماعی:
دیگر از سختگیریهای طالبان اثری نخواهد بود، طالبان با درک این مهم که برای حکومت کردن فقط زور و اجبار کافی نیست و باید تعامل و تساهل را نیز پیشه نمود و دراین مورد میتوان به رفتار سیاسی رهبران آنها اشاره کرد. تکنوکراتهای طالبان که تحصیلات اکادمیک دارند روابط مؤثر و مداومی با طبقات مختلف مردم دارند. همچنین طالبان به نقش مهم وموثر زنان احترام قائل هستند و در میز مزاکرات حضور آنها وحقستانی آنها چشم نواز است صحنهای که ده سال قبل قابل تصور هم نبود. اما قطعا جایگاه فعلی زنان در حکومت آینده رنگ خواهد باخت. ورزش زنان، رقص و خوانندگی زنان در رسانهها، عضویت زنان در ارتش و پلیس، ریاست زنان بر وزارتخانهها و مراکز مهم، حضور زنان در کلاسهای دانشگاهی مختلط مواردی است که جامعه مدنی افغانستان، جامعه جهانی، سازمانهای حقوق بشری، دولت افغانستان وزنان بشدت نگران آن هستند.
همکاریهای بین المللی وحقوق بشر:
در دهه نود میلادی طالبان همواره اختلاف نظر شدیدی با ارگانهای زیر نظر سازمان ملل داشتند و در مواردی همه آنها را اخراج کردند. حتی در موارد بسیاری از واکسیناسیون نیز جلوگیری کردند، از تراکنشهای مالی بینالمللی و سفرهای دیپلماتیک و عکسهای سیاسی خبری نبود. وجه حقوق بشری طالبان حتی باعث شد که شرکت نفتی یونیکال دفاترخود در کابل را تعطیل کند رفتار سختگیرانه وروایت بنیادگرایانه طالبان ازحکومت اسلامی باعث شد که در بیرون از مرزهای افغانستان این کشور را جهنمی برای ازادی بیان، زنان، حقوق بشر و آزادیهای مدنی قلمداد کنند. طالبان در ابتدا ازسوی سه کشور عربی به رسمیت شناخته شدند اما در توافقنامه صلح بیش از 30 کشور وسازمان بینالمللی حضور داشتند که این نشاندهنده برد دیپلماسی طالبان است همچنین رفتوآمد طالبان به پایتختهای مختلف نشان دهنده پذیرش طالبان به عنوان یک قدرت مطرح و جزیی از حکومت آینده است. همکاری گسترده و مداوم طالبان با ارگانهای کمک رسان بین المللی مانند صلیب سرخ جهانی و بهداشت جهانی و انجیاوها و خیریههای غربی نوید بخش نئوطالبان جدیدی است که به الزامات بین امللی احترام میگذارند، اما حقوق بشر و آزادیهای مدنی واحترام به حقوق خصوصی افراد را فقط از دریچه شرع اسلام میبیند و امید آان میرود آنچه که در تضاد با شرع است اما موافق با حقوق بشر است با کاتالیست منافع ملی و مصلحتگرایی مهار و خنثی شود.
اجرای قوانین شرع:
اگردر 1995 در کابل قدم میزدید با دستهای بریده و آویزان سارقین و صحنه های اعدام مجرمان در زمین فوتبال مواجه میشدید دادگاههای طالبان فعالانه و به سرعت حکم میدادند و خبری از مدارا و تساهل نبود و اگر با یک ماشین پر از صد دلاری در افغانستان 1999 از شهری به شهر دیگری میرفتید و ماهها در مکانهای خلوت ماشین خود را رها میکردید محال بود که یک اسکناس از پولهای شما کم شود، زیرا کسی حتی فکر هم نمیکرد که پول شما را سرقت کند. طالبان به اجرای احکام شرع اسلام پایبندی بسیار شدیدی داشتند شدت و سرعت اجرای احکام و روایت بنیادگرایانه از اسلام آوازه طالبان را جهانی ساخت و نحوه حکومت آنها تأثیر مستقیم و سریعی بر روابط این گروه با جهان خارج داشت همچنین تکنوکراتهای طالبان و مصلحتاندیشان آنها مانند عبدالسلام ضعیف دراقلیت قرارگرفتند. اجرای شرع مقدس اسلام خط سرخی بود که طالبان به هیچ وجه از آن عبور نمیکردند. از تولد طالبان 25سال گذشته است. آیا امروز میتوان گفت که آن خط قرمز زرد شده است؟ در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که اجرای قوانین شرع برای طالبان نسبت به قوانین وضعی و بینالمللی از جمله قانون اساسی در اولویت تام قرار دارد و اگر آییننامهها و قوانین جزا و مدنی با شرع مقدس در تضاد باشد مبنای اعتبار قرار نمیگیرند اما در مواردی ممکن است بر اساس منافع ملی اجرای برخی از احکام به تأخیر بیفتد و همچنین برخی دیگر از احکام و نظارتها مانند نظارتهایی که از طرف کمیسیون امر به معروف صورت میگرفت کم رنگتر شود و مداخلات در زندگی خصوصی افراد مانند سابق نباشد دیگر به اندازه ریش افراد و اجبار به خواندن نماز جماعت وجود نداشته باشد با توجه به اینکه جامعه افغانستان یک جامعه سنتی است و مردم گرایشهای شدید اسلامی دارند و با در نظر داشت این موضوع که مردم ازفساد، بروکراسی اداری و ناامنیها خسته شدند طالبان در اجرای احکام شرع احتمالاً از حمایت کافی و نسبی مردم برخوردار باشند.
در پایان این نوشتار باید خاطرنشان کنم که در افغانستان روزانه چهل تا شصت نفر بر اثر تقابل دولت و طالبان و ناامنی کشته میشوند و ماهانه تا 150 حمله ازطرف طالبان انجام میشود. به گزارش یوناما در نیمه نخست 2020 تعداد 3458 نفر غیر نظامی در افغانستان کشته شدند، آمار تلفات نظامیان افغان و طالبان که دو طرف از افشای میزان واقعی آن طفره میروند نیز بسیار بالاست. بر اساس یک گزارش تحقیقی دانشگاه براون ایالات متحده سالانه هفت هزار افغان غیر نظامی در افغانستان جان خود را از دست دادهاند. به تمام اینها ضربات اقتصادی، روانی، بین المللی و اجتماعی جنگ را اضافه کنید بیوهها و یتیمانی را اضافه کنید که پر از نفرت و درد و اندوه هستند نسلهایی که درحسرت آرامش و صلح هستند. 80 درصد از مردمی که سوء تغذیه دارند و زیر خط فقر با کمتر از یک دلار درآمد روزانه زندگی میکنند. فکرمیکنم جهان خسته است از جنگ افغانستان و مردم افغانستان متنفر از بوی دود باروت، همه تشنه صلح و در آغوش کشیدن هم هستند پس بنابراین عقلانیت سیاسی و منافع ملی و مصالح افغانها باید دراولویت باشد و طالبان و سیاستمداران افغانستان در پی محو سرزمین سوختهای نباشند که امید نسل امروز و فردای افغانهاست.
انتهای پیام