خودسوزی پرویز فتاح؛ از افشاگری نسنجیده تا رویارویی با مردم
سایت جهان صنعت نوشت: رئیس بنیاد مستضعفان تا همین چند هفته قبل یکی از جدیترین گزینههای جریان اصولگرایی در انتخابات ۱۴۰۰ به شمار میرفت. این گمانه به قدری جدی بود که «میدلایست» هم در مقالهای به پیروزی احتمالی «پرویز فتاح»، رئیس فعلی بنیاد مستضعفان، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ پرداخت.
کارشناسان و تحلیلگران سیاسی درباره تمایل او به ورود به رقابتهای انتخاباتی تردید داشتند اما درباره پیروزی او در صورت ورود، شک نمیکردند. دلیلشان نیز کارنامه فتاح بود که بر خلاف بسیاری از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آتی نقطه تاریکی نداشت. ورق اما یکباره به زیان فتاح برگشت. حالا دیگر زمین و زمان علیه او شدهاند. از ساکنان روستای ابوالفضل اهواز گرفته تا مردمی که با دیدن فیلمهای آن رخداد متاثر شدند. از آقایانی که دستشان در آن مصاحبه جنجالی رو شد گرفته تا مردمی که بعد از همان مصاحبه نسبت به خیلیها دلچرکین و بدبین شدند. این طور که به نظر میرسد حتی فتاح مثل چند هفته قبل مورد تایید کانونهای قدرت نیز نیست.
پرده اول: گمانه زنی درباره پیروزی فتاح
سید پرویز فتاح از حلقه یاران قدیمی احمدینژاد در سپاه ارومیه بود و نامش هم همزمان با دولت وی سر زبانها افتاد. مثل احمدینژاد از خود چهرهای حامی محرومان و مستضعفان ارائه کرده و این ظرفیت را داشت که با یک سری اقدامات پوپولیستی پا جای پای او گذارد. بیمیلی او به حضور در رقابتهای انتخاباتی نیز از وی چهرهای متفاوتتر ساخته بود. هرچه باشد او در انتخابات ۹۶ هم یکی از پنج گزینه مورد نظر سازوکار اصولگرایان بود اما تمایلی به ورود به این کارزار از خود نشان نداد. از سوی دیگر نقطه سیاهی در کارنامه نداشت و همه اینها از وی یک کاندیدای مستعد و باظرفیت میساخت. خاصه آنکه خبر رسیده بود او مورد تایید مجموعه حاکمیت است و زمزمههایی درباره رایزنی و کسب اجازه وی از مقامات عالی برای ورود به عرصه انتخابات به گوش میرسید. افزون بر این و به گواه نظرسنجیها فتاح یک چهره محبوب به حساب میآمد و همین هم شانس کاندیداتوری و پیروزی او را اضافه میکرد. بگذریم از اینکه خودش به صراحت چیزی مبنی بر تمایل به ورود به انتخابات نگفته بود.
پرده دوم؛ مصاحبهای که ضد تبلیغ شد
زمزمهها درباره تمایل فتاح به حضور در رقابتهای انتخاباتی آتی تازه شروع شده و شایعاتی نیز درباره کسب نظر مثبت از دفتر رهبری برای این اقدام وجود داشت که فتاح در مقابل دوربین تلویزیون نشست و حسابی گرد و خاک کرد. افشاگری نهچندان به هنگام او از املاک و اموالی که در اختیار بسیاری از اهالی سیاست و مسئولان است کار دستش داد. عقب نشینی و عذرخواهی از برخی افراد همچون حداد عادل که پاسخ تندی به اظهارات او داده بود هم کارساز نشد و وضعیت به نفع فتاح تغییر نکرد.
از یک سو تاکید وی به فراجناحی بودن و اصلاح طلب و اصولگرا یا بهتر بگوییم خودی و ناخودی نشناختن برای برخی ناخوشایند بود و از سوی دیگر آن مصاحبه به اصولگرایان ثابت کرد که فتاح سرکشتر از آن است که بشود روی او حساب کرد. به اضافه اینکه اتخاذ مواضع تند و عقبنشینی سریع از آن نشانه خوبی نبود و آقایان را به این نتیجه رساند که فتاح به قدری که برای یک ریس جمهور لازم است، زیرک و سیاس نیست. شاهد آنکه روزنامه کیهان او را با طبرزدی مقایسه کرد. حشمتاله طبرزدی در دهه ۷۰ مطلبی تند علیه آقای هاشمی رفسنجانی را در نشریه خود به نام پیام دانشجو نوشته بود که نشریهاش در چاپخانه کیهان چاپ میشد و از انتشار آن جلوگیری شد.
نکته دیگر اینکه افشاگریهای فتاح در آن مصاحبه تلویزیونی مورد توجه گسترده رسانههای آن سوی آبی قرار گرفت. به قولی فتاح حسابی آقایان را دشمن شاد کرد و از همینجا معلوم شد که او پختگی لازم را ندارد. وضعیت در این مرحله چنان به ضرر فتاح تغییر کرد که شاهد بودیم محمد مهدی طائب در صفحه توییتر خود نوشت: « آقای فتاح تذکری قاطعانه و تلخ از حضرت آقا دریافت کرد. وقت آن رسیده که با خود خلوت کنیم و ببینیم از اقدامی که آقایمان را ناراحت و وادار به عتاب نموده، خوشحال شده بودیم یا ناراحت. بسیاری از ما فکر میکنیم افکار و مبانی امام و رهبری را میدانیم اما حقیقت چیز دیگری است».
پرده آخر؛ افتادن از چشم افکار عمومی
آن مصاحبه جنجالی و افشاگریها علیرغم خسرانی که برای فتاح به همراه داشت، توانسته بود نظر بخشی از جامعه را به خود جلب کند. در واقع به نظر میرسید که فتاح قادر باشد بدنه احمدینژادی جامعه که مدتها است به اقدامات اپوزیسیونی توجه نشان میدهند را به خود جلب کند اما در این راه نیز موفق نبود. در آخر هم ماجرای اخیر در روستای ابوالفضل اهواز در حقیقت تیر خلاصی بود که همه رشتههای فتاح را پنبه کرد.
فیلم حضور ماموران و برخورد با مردم محروم و بیدفاع روستا به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد و موجی از انتقاد علیه فتاح و بنیاد مستعضفان به راه انداخت. گفته شد که حضور ماموران و برخوردشان با روستائیان در پی شکایت بنیاد مستضعفان بوده است. البته ناگفته نماند که سید نظام الدین موسوی، نماینده تهران در مجلس در صفحه تویتیر خود این موضوع را رد کرده است.
او نوشته بود «در تماس با آقای فتاح رئیس بنیاد مستضعفان موضوع روستای ابوالفضل اهواز را پیگیری کردم. میگوید مسئله دیروز ارتباطی به شکایت بنیاد ندارد و ظاهراً مربوط به مصوبات کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری اهواز برای مقابله با ساختوسازهای غیرقانونی بوده است. نمایندگان اهواز در حال بررسی دقیقتر موضوع هستند». این در حالی است که به نوشته خبرگزاری مهر، برخی منابع رسمی از حضور نماینده بنیاد مستضعفان در کنار فرماندار اهواز همزمان با حضور مأموران اجراییات و نیروی انتظامی در محل روستا خبر دادهاند. همچنین احمد نادری دیگر نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز در واکنش به این اتفاق نوشت: «بررسیها نشان میدهد مانند روستای ابوالفضل، مناطق حاشیهای زیادی در کشور وجود دارد که مالکیت آنها در اختیار نهادهایی مثل بنیاد مستضعفان است. ساماندهی وضعیت این مناطق قبل از هر اقدام شتابزده و ناهماهنگ بین دستگاهی، نیازمند مطالعات اجتماعی است تا حقی از مظلومی ضایع نشود و ناعدالتی رخ ندهد».
در مجموع ماجرای روستای ابوالفضل و نقش بنیاد مستعضعفان در آن هرچه باشد، در اصل قضیه تغییری ایجاد نمیشود. پرویز فتاح آن اندک توجهی که به دست آورده بود را خیلی زود از دست داد و به نظر میرسد دیگر گزینه مناسبی برای کاندیداتوریری ریاست جمهوری ایران در سال ۱۴۰۰ به حساب نمیآید.
انتهای پیام