خرید تور نوروزی

عاشورا و عیار ارزشها | گزارش سخنرانی سیدمحمدناصر تقوی

حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدمحمدناصر تقوی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی انستیتو الهیات صلح آلمان در پنج شب با موضوع «عاشورا و عیار ارزشها» در اینستاگرام انصاف نیوز سخنرانی کرد. گزیده‌ی مباحث مطرح شده در این سخنرانی در پی می‌آید. فیلم‌های هر بخش از این سخنرانی را هم از طریق لینک‌ها می‌توانید ببینید.

گزیده بحث در جلسه اول (پنجم محرم)

[لینک فیلم]

«عیار سنجی»برای جایی است که اولا شیئی با ارزشی باشد که می خواهیم درصد خلوصش را بسنجیم( مثل طلا یا نقره) و ثانیا در نگاه اولیه و با ظاهر آن نمیتوان مقدار خلوص را تشخیص داد و دچار خطا می شویم.

ذهن ما آشنایی با سنجش ها و عیار ها در مقولات کمی ( Quantitative) و محسوسات را دارد ولی در مقولات غیر کمی و کیفی با این عیار سنجی کمتر مانوس است. در حالیکه بسیار لازم و ضروری است و اگر این سنجش ها و عیار سنجی ها نباشد سرمایه های پر ارزشی مثل عمرمان را از دست می دهیم.

به همین جهت در سلوک و اخلاق ، اساتید و در راس اساتید تربیت و اخلاق، پیامبران ، به محاسبه نفس تاکید و توصیه کرده اند.چنانکه پیامبر اکرم ص فرموده “حاسبوا انفسکم قبل آن تحاسبوا و زنوها قبل ان توزنوا ” و زندگی آنجهانی ما نیز وقتی رضایتبخش خواهد بود که در سنجش و توزین، اعمال نیکمان سنگین باشد (فمن ثقلت موازینه فهو في عيشة الراضية)

“ارزش” اسم مصدر از ارزیدن است و وقتی مثلا می گوییم “صداقت” یک ارزش است یعنی ارج و ارزیدن و بهای آن چنان است که برای حفظ و حراست از آن همه تلاشم را بکار می بندم تا آنرا حفظ کنم و یا اگر ندارم آن ارزش را بدست آورم. مواردی مثل کرامت، آزادی، ایمان ، عدالت از این مقوله اند. اگر این مقولات ناظر به حوزه انسانی باشند ، ارزشهای انسانی، و اگر ناظر به حوزه اخلاق باشند ارزشهای اخلاقی و … خواهند بود.

ارزشها می توانند خاستگاههای مختلفی داشته باشند و گاه این خاستگاه هنجارهایی هستند( Norm) که بعدا به ارزش (Value ) تبدیل می شوند.

خصوصیت عیار ، یک نوع قاعده مندی و ثبات است و ملاکی است که همیشه و همه جا بر اساس آن عیار سنجی صورت می گیرد و مثلا اگر می گویند عیار این طلا ۲۴ است همه می فهمند که درجه خلوص آن فرضا ۹۹ درصد است.

در عاشورا و وقایعی که رخ داد از جانب امام حسین علیه السلام برای ما مواردی به عنوان عیار و قاعده معرفی شده است که قابل استفاده برای همیشه تاریخ هست.چون از جانب شخصیتی حکیم و اسوه انسانهاست. چنانکه حضرت اباعبدالله در نامه به سلیمان صرد خزاعی بر این تصریح دارد( لکم فيّ أسوة حسنة) همانطور که تمام ائمه برای ما معیار و میزان هستند و ما در زیارت امام علی علیه السلام می گوییم السلام علی میزان الاعمال

بین معیار و میزان و قواعد عام عاشورا در عیار سنجی ارزشها و جزئیات واقعه باید تفکیک قائل شد.کما اینکه این جزئیات برای هیچیک از ائمه دیگر به جز امام حسین پیش نیامده است.

اگر در فهم این قواعد اختلال پیش بیاید، تحریف صورت می گیرد و تحریف عاشورا فقط کم و زیاد کردن روضه ها نیست، بلکه تحریف در تحلیل است.

بهترین راه تحلیل مراجعه به خود متن و کلمات و جملات امام حسین است. مثل قرآن که بهترین تفسیر ، تفسیر قرآن به قرآن است (چون من لدن حکیم علیم است) ، تحلیل فعل و قول معصوم هم که صادر شده از جانب فاعل حکیم است ، اینچنین خواهد بود.


گزیده بحث در جلسه دوم (ششم محرم)

[لینک فیلم ۱ و لینک فیلم ۲]

عاشورا دارای اختصاصات و نیز قواعد عامی است. اختصاصات آن استثناء ( لایوم کیومک یا ابا عبد الله) است و قواعد آن قابلیت الگو سازی دارد( امام حسین: و لکم فيّ أسوة حسنة/ مثلي لایبایع مثله / كل يوم عاشوراء…)

از قواعد کلی این واقعه می توان برای عیار کردن ارزشها در همه زمانها بهره برد و این قواعد ماجرای تاریخی عاشورا را فرا عصری میکند.

فهم این قواعد مهم است و اگر در استخراج آن اختلالی ایجاد شود ، خواه ناخواه به نوعی تحریف دچار خواهیم شد.

تحریف》 از زاویه فهم هرمنوتیکی متن / واقعه ، یا ناخواسته و بی توجه به قواعد فهم صورت می گیرد و یا دانسته و با غرض و انگیزه قبلی که منجر به اختلال و تحریف شناختی (Cognitive distortion) می‌گردد.

از جمله اختلالات و تحریفهای شناختی در وقایع تاریخی از جمله واقعه عاشورا می توان به این موارد اشاره کرد:
تحلیل‌های با پیش فرض و استنتاج دلبخواه و از پیش تعیین شده
جدا سازی گزینشی عوامل و فاکتورهای دخیل در واقعه
بزرگنمایی یا کوچکنمایی عوامل غیر از آنچه که در واقعه تاریخی بوده اند
ربط غیر منطقی آن وقایع به رخدادهای بیرونی و تزریق عوامل غیر مرتبط به واقعه

تحریف واقعه عاشورا در واقع از همان زمان واقعه در دو جنبه تبلیغات دستگاه اموی، و فیلتر کردن رسیدن پیام امام به آحاد مردم شروع شد که نمونه‌اش عدم اطلاع حرّ بن یزید ریاحی از نامه‌هایی است که کوفیان در طلب امام نوشته بودند.


گزیده بحث در جلسه سوم (هفتم محرم)

[لینک فیلم]

ادامه بحث تحریف، نقد نظریه جبر و نفی اختیار در حرکت امام با توجه به پیشگویی پیامبر

امام حسین روشنگری و آگاهی سازی اش را در دو جهت پیش برد:

اول معرفی خودش ، جایگاهش ، خانواده اش و اینکه مسیرم مسیر جدم هست و قصد شورش ندارم و باغی نیستم و صرفا می خواهم اصلاح کنم و امر بمعروف و نهی از منکر کنم

دوم معرفی یزید که فسقش علنی است، قاتل انسانهای بیگناه و متقی است، در این حکومت سنت مرده و بدعت زنده گشته است ( فان السنة قد أميتت و البدعة قد أحييت)

مهم ترین اتفاق که امام حسین به عنوان یک هشدار و اعلام خطر می گوید همین جابجایی ارزشهاست که به عنوان قاعده و معیار برای همیشه و در هر جامعه ای مهم بوده و باید قابل توجه باشد. بد تر از آن اینکه بدی و زشتی در جامعه سیستماتیک و عادی و امری معمولی شود.

هر وقت و در هر جامعه ای این اتفاق بیفتد خطرناک است. کما اینکه هانا آرنت در تحلیل حکومت نازی و اینکه چرا چنین چیزی اتفاق افتاد ، اصطلاح پیش پا افتادگی و عادی شدن بدیها یا بهنجاری زشتی، (Banalität des Bösen / The Banality of evil) را مطرح می‌کند.

اینکه حضرت ابا عبد الله نسبت به معروف و منکر و جابجایی ارزشها این مقدار حساسیت دارد و تمام هستی و وجود نازنین خود را در این مسیر می گذارد به خاطر اهمیت این امر در یک جامعه است.


گزیده بحث در جلسه چهارم (هشتم محرم)

[لینک فیلم]

امر بمعروف و نهی از منکر بویژه در حوزه اجتماعی بسیار مهم و بنا به آیه ۱۰۴ سوره آل عمران فریضه است
(وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَي الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ …)

دعوت به خیر مرحله قبل از امر بمعروف است. این دعوت که ماهیت شناختی دارد هنجارها را می شناساند تا پس از شناخته شدن تبدیل به معروف شوند.

امر در قرآن یعنی اهتمام و توجه دادن به موضوعی بسیار مهم و ارزشهای شناخته شده که معروفند از این جمله اند و در مقابل ، ضد ارزشها منکر.

کسی که دعوت به خیر می کند و یا امر به معروف و نهی از منکر باید از خیر ، معروف و منکر شناخت داشته باشد.

ارزشها تار و پود و عناصر هویت بخش هر جامعه ای هستند که توجه و اهتمام به حفظ آنها باعث حفظ انسجام جامعه و قوام آن است و این شامل ارزشهای انسانی، اخلاقی و سپس دینی است.

آیه دعوت به خیر و امر به معروف، مابین دو آیه ای است که از یک سو دعوت به انسجام کرده و از نعمت تالیف قلوب و اخوت در جامعه سخن می گوید و نیز از سوی دیگر بر عدم تفرقه و عدم اختلاف تاکید دارد( آیه ۱۰۳ و ۱۰۵ آل عمران) واین خود نشانگر نقش کلیدی امر به معروف و نهی از منکر در ایجاد انسجام و همگرایی ( Integration ) در جامعه است.

امام حسین می خواست با امر به معروف و نهی از منکر به حفظ ارزشها و روشنگری در جامعه بپردازد و جامعه اموی که در آن اختلاف طبقاتی ( شهروند درجه یک عرب و درجه چندم عجم و موالیان ) و رانت خواری و تبعیض و فساد و چند پارگی نژادی موج می زد را به انسجام و مسیر صحیح انسانی و سنت جدش و برابری اسلامی پیامبر بکشاند ولی دستگاه تبلیغاتی و جبار اموی او را به عنوان شورشی و بر هم زننده جامعه مسلمانان (شق عصای مسلمین) معرفی کردند!

معمولا قدرتها با مصادره به مطلوب واژگان بزرگی چون آزادی، عدالت، دمکراسی و … به نفع تثبیت قدرت خود ، این واژگان را میان تهی و پوچ کرده و یا دقیقا بر ضد آن مفاهیم تبدیل می کنند و مثلا به نام دمکراسی دیکتاتوری و خفقان و به نام عدالت، تبعیض یا عدالتی بی خاصیت و بی معنی را برقرار می کنند و به گفته پورسکن (Pörsken) با واژگان مومی(Plastikwörter) هر گونه که دلشان می خواهد کلمات و مفاهیم را تعبیر و تفسیر کرده و شکل می دهند.


گزیده بحث در جلسه پنجم (شب عاشورا)

[لینک فیلم]

یکی از سوالاتی که مطرح می شود 《نسبت حرکت امام حسین با تشکیل حکومت 》است. برخی کاملا هدف امام را برای در دست گرفتن حکومت می دانند و برخی با توجه به اخبار غیبی و سخن پیامبر از واقعه کربلا هدف امام را حرکت برای شهادت می دانند که هر دوی این نگاه ها نادرست است.

امام حسین علیه السلام آگاه سازی و روشنگری اش را از همان ابتدا و در مدینه با عدم بیعت خود با یزید شروع کرد و برای عدم تحت فشار قرار گرفتن بیشتر برای بیعت به مکه سفر کرد. در مکه نامه های کوفیان و نمایندگان آنها و درخواستهای مکرر آنان برای اینکه امام به کوفه برود و حاکم آنها شود برای او وظیفه ای جدید ایجاد کرد تا برای حکومت به آنجا برود. پس تشکیل حکومت یک امر ثانوی بود که در مکه برای امام این وظیفه ایجاد شد.

امام برای اطمینان بیشتر یک راه عقلایی را برگزید و برای اینکه مطمئن شود که نامه ها و نمایندگان از کوفه واقعا خواستار او هستند ، مسلم بن عقیل را فرستاد تا از نزدیک اوضاع را ببیند و به امام اطلاع دهد که آیا شرایط و فضای کوفه واقعا مستعد برای پذیرش امام است‌یا خیر.

در طی مسیر که به امام خبر می رسد مسلم را به شهادت رسانده اند و از حرف خود برگشته اند و یا شرایط بواسطه فشار های حکومت یزید تغییر کرده و دیگر مردم خواهان حکومت او نیستند ، بنابراین وظیفه تشکیل حکومت از امام ساقط شده و می خواهد برگردد که به او اجازه نمی دهند و جلوی راهش را می گیرند.

امام می گوید مردم از من دعوت کرده اند و اصرار داشتند و نامه نوشتند و حال که نمی خواهند اجازه دهید من به مدینه باز گردم( تترکني حتى أرجع إلى حرم جدي رسول الله ) ، یا به یمن، یا به هر جایی که شما بگوئید. اما می گویند یا باید بیعت کنی و یا خونت را می ریزیم و امام می گوید من هرگز بیعت و زندگی با ذلت را نمیخواهم و ذلت از ما به دور است.

امام حسین مثل امام علی و همه ائمه به این عهد پیامبر وفا دار بوده اند که به علی فرمود اگر مردم با طیب خاطر ولایت تو را پذیرفتند و بر تو به رضایت اجماع کردند ، امر حکومت آنها را به پا دار و بر عهده بگیر و اگر بر تو اختلاف کردند پس در امر حکومت سیاسی رهایشان کن( فإن ولّوک في عافية و أجمعوا عليك بالرضا فقم بأمرهم و إن اختلفوا عليك فدعهم)

اینکه بسیاری از ائمه ، قدرت سیاسی را بدست نگرفتند به خاطر همین عدم تحقق شرایط اجماع اکثریت و عدم درخواست عمومی بوده و تنها زمانی که انجام شده در زمان بعد از خلیفه سوم برای حضرت امیر بود که خود حضرت هم بارها می فرمایند اگر این درخواست عمومی و اتمام حجت برای من نبود( لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر…) من مانند ۲۵ سال کناره گیری ام، باز همچنان با قدرت و حکومت کاری نداشتم.

این یک عیار برای سنجش حکومت و تحقق آن در اسلام است که حتی اگر صلاحیت کامل و افضلیت تمام، مثل همه ائمه داشته باشی ولی اجماع عمومی و اکثریتی که با رضایت خاطر تو را بخواهند موجود نباشد، شرط محقق شدن حکومت تمام نیست.

البته وظیفه اصلی ائمه که هدایتگری و روشنگری جامعه است هیچوقت تعطیل نمی شود و ائمه هم این وظیفه خود را سر سوزنی فروگذار نکرده اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا