خرید تور نوروزی

پایان اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا؟

/ انتقاد رضوی‌فقیه و دفاع دبیر کنونی از جواد اژه‌ای /

زهرامنصوری، انصاف نیوز: سعید رضوی فقیه « دبیر اسبق اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپا» از دخالت‌های جواد اژه‌ای نماینده‌ی ولی فقیه در انتخابات و همچنین برخورد دوگانه با دانشجویان با گرایش سیاسی متفاوت می‌گوید و در مقابل صادق امینیان دبیر فعلی اتحادیه این ادعا را باور ندارد و می‌گوید آقای اژه‌ای هیچگاه به دنبال تک‌صدایی در اتحادیه نبوده و نیست.

پس از انصراف انجمن اسلامی آلمان از اتحادیه و حواشی مطرح شده نسبت به ادعاهای مربوط به دخالت جواد اژه‌ای در انتخابات و نشست‌ها؛ جواد اژه‌‌ای- نماینده ولی فقیه در اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپا بیانیه‌ای را صادر کرد و این ادعا را بی‌اساس خواند. خبرنگار انصاف نیوز بارها با جواد اژه‌ای تماس گرفت اما موفق به گفت‌وگو با او نشد و صرفا توانست با دبیر فعلی این اتحادیه ارتباط برقرار کند. متن گفت‌وگو با سعید رضوی فقیه_ دبیر اسبق اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپا و صادق امینیان دبیر فعلی این اتحادیه را در ادامه بخوانید:

 

صدای صادق امینیان، دبیر اتحادیه انجمن‌های‌ اسلامی اروپا: 

 

 

سعید رضوی فقیهرضوی فقیه: دلیلی برا نفوذ نماینده‌های رهبری در تشکل وجود ندارد

سعید رضوی فقیه-دبیرکل پیشین اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا- درباره‌ی سابقه و نتایج دخالت‌ها و اعمال نفوذهای حجت الاسلام  جواد اژه‌ای -نماینده ولی فقیه در اتحادیه- در مسائل داخلی اتحادیه و انجمن‌های عضو، از جمله در فرایند انتخابات و برگزاری نشست‌ها به انصاف نیوز گفت: «این امر کاملا مسبوق به سابقه بوده و مدت‌ها پیش از اینکه من در سال 1385 به دبیر کلی اتحادیه برگزیده شوم، آقای اژه‌ای در مسائل مختلفی که به اختیارات و وظایف ایشان مربوط نبود، مداخله و اعمال نفوذ می‌کردند. امری که نه تنها به تضعیف اتحادیه بلکه حتی به زیان حاکمان جمهوری اسلامی منتهی شد و البته توضیح و تحلیل این مبحث مجالی دیگر می‌خواهد. خلاصه اینکه آقای اژه‌ای نماینده ولی‌فقیه در اتحادیه هستند، اما حق دخالت در ساختار تشکیلات و مسائل داخلی اتحادیه و انجمن‌ها را ندارند.

اتحادیه و انجمن‌های عضو آن در هر یک از شهرها و کشورهای اروپا ساختار مشخصی دارند که مسئولیت‌ها را بین اعضا و ارکان مختلف از جمله شورای دبیران تقسیم کرده است و بنابراین هیچ محمل موجهی برای اعمال نفوذ در امور داخلی اتحادیه و انجمن‌های عضو آن وجود نداشته و ندارد. ایشان می‌تواند براساس آنچه اتحادیه پذیرفته است، صرفا رابطی بین رهبری با اتحادیه جهت تبادل متقابل اخبار و نظرات باشد و نه بیشتر.

به خاطر فضاسازی‌ها از شرکت در انتخابات منصرف شدم

نقش نماینده‌ی ولی فقیه علی القاعده باید به عنوان مشاور مورد اعتماد رهبری، همکاری با اتحادیه و ارائه‌ی مشورت و انتقال دیدگاه‌های رهبری و نهایتا کمک‌های مالی به اتحادیه باشد. هر چند بنده شخصا با مورد اخیر یعنی وابستگی مالی اتحادیه و انجمن‌ها هیچگاه موافق نبوده و آنرا مضر تلقی می‌کردم. اما متاسفانه آقای اژه‌ای فراتر از اختیارات و مسئولیت‌های خود، در برنامه‌های داخلی انجمن‌ها و اتحادیه و از همه بدتر در انتخابات اتحادیه دخالت و اعمال نفوذ می‌کردند و گاه این دخالت‌ها، شکل ناخوشایندی به خود می‌گرفت که در شان هیچ‌یک از چند طرف ماجرا نبود. بارها از دوستان فعال در اتحادیه که ارتباط بیشتری با ایشان داشتند شنیده بودم دانشجویان و مسئولان تشکیلات اتحادیه را به قطع کمک مالی تهدید می‌کرده‌اند. یک سال پیش از آن که در مهرماه 85  به عنوان دبیر کل اتحادیه انتخاب شوم، انتخابات سالانه در لندن برگزار شد و بنا به پیشنهاد برخی دوستان قرار شد از پاریس به لندن رفته و در جریان رقابت‌ها شرکت کنم. ظاهرا آقای اژه‌ای چنان فضاسازی سنگینی علیه بنده راه انداخته بودند که دوستان پیشنهاد دهنده مایوس و بنده هم از این سفر منصرف شدم.

او ادامه داد: سال بعد که انتخابات در پاریس برگزار شد مجددا به پیشنهاد برخی دوستان به عنوان نامزد دبیرکلی اتحادیه در رقابتها شرکت کردم. اما فضاسازی‌ها دوباره آغاز شد و حتی تهمت‌های ناروایی هم زدند که من تصمیم گرفتم دست کم برای پاسخگویی به تهمت‌ها تا آخر بایستم و از خودم دفاع کنم هر چند نه من و نه دوستانی که حامی ام بودند امیدی به انتخاب شدن نداشتیم. آقای اژه‌ای و تیم همراه با ایشان دانشجویان را ترغیب و حتی تهدید کرده بودند، در نشست انتخاباتی شرکت نکنند و به اصطلاح با آبستراکسیون موضوع برگزاری انتخابات را منتفی کنند.

به هر حال چون رای گیری به صورت مخفی انجام می‌شد احتمالی ولو اندک برای رای آوری فهرست ما وجود داشت. خوشبختانه با تلاش مجدانه‌ی دوستان فعال همفکر ما یخ آبستراکسیون نگرفت و نشست برگزار شد و بنده هم صرفا در دفاع از خود و رفع تهمت‌ها سخنانی خدمت اعضای حاضر عرض کردم که موجب شد با آرای بالا انتخاب شوم. این امر تا حدی غیرمنتظره بود که آقای حجت‌الاسلام اژه‌ای بلافاصله پس از اعلام نتایج آرا با تندخویی جلسه را ترک کرده و به حالت قهر بیرون رفتند. بعدها  با ایشان از در مسالمت و آشتی‌جویی درآمده و عرض کردم که من و شما باید همدیگر را تحمل کنیم و چاره‌ای جز همکاری نداریم. درضمن به ایشان گفتم به عنوان دبیر کل اتحادیه اولا خود را نماینده‌ی میانگین اعضای انجمن‌ها می‌دانم و ثانیا ملاحظات حضور در خارج کشور را در نظر دارم و بنابرین جایی برای نگرانی ایشان نیست.

با این همه آقای اژه‌ای با من به عنوان دبیرکل اتحادیه تقریبا هیچگونه همکاری‌ نکردند و بر عکس به ارتباط مستقیم با افراد و انجمن‌های همسو با خودشان ادامه دادند. که قصه‌ی آن مفصل است اما همینقدر می‌توانم بگویم که اینگونه کارها اصلا در شان شخص حجت الاسلام دکتر اژه‌ای با آن سوابق و نیز در شان نماینده‌ی رهبری جمهوری اسلامی نبود. خلاصه اینکه اگر چه رقابت شدید به جهت اختلاف در دیدگاه‌ها قابل درک بود اما روی هم رفته بازی تمیزی نبود و به همین جهت در آذرماه هشتاد و شش علیرغم اینکه رسمیت نشست و سلامت انتخابات را قبوال نداشتم عملا کنار کشیدم و این بازی را به بازیگران مناسبش واگذار کردم.»

این فعال سابق دانشجویی ماجرای پیروزی خود در انتخابات اتحادیه با وجود سنگ‌اندازی‌ها را اینگونه شرح می‌دهد: «در جلسه‌ای که قرار بود انتخابات برگزار شود نامزدها خود را معرفی کرده و به پرسش‌ها پاسخ می‌دادند. از من پرسیدند چگونه می‌خواهید دبیرکل اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان شوید، در حالیکه قبلا با نمایندگان کنگره‌ی آمریکا ملاقات کرده و آنها را برای حمله‌ی نظامی امریکا به ایران ترغیب کرده‌اید؟ دوستان طیف یا فراکسیون ما قبلا گفته بودند که از سوی تیم آقای اژه‌ای در محل اسکان نمایندگان انجمن‌های عضو اتحادیه لابی وسیعی انجام شده و علاوه بر ایراد اتهامات سنگین به بنده، دانشجویان تهدید شده‌اند در صورتی که شخصی مثل رضوی فقیه دبیرکل اتحادیه شود عملا اتحادیه رودرروی نظام قرار گرفته و همه‌ی کمک‌ها قطع خواهد شد. در چنین شرایطی حتی دوستان اصلاح طلب هم طیف توصیه کردند آبرومندانه کنار بکشم تا بخت‌های بعدی فهرست ما از دست نرود اما بنده اصرار داشتم که برای دفاع از حیثیت خودم تا آخر می‌مانم و حرف‌هایم را می‌زنم.

به انجمن‌های طرفدار پول داده می‌شد

علی کل حال بنده به جمع دانشجویان توضیح دادم که اساسا هیچ‌گاه به آمریکا سفر نکرده و هیچگاه با هیچ مقام آمریکایی از جمله نمایندگان کنگره دیدار نداشته‌ام و همچنین موضع من در برابر برخورد کشورهای خارجی با ایران مشخص است و هر کشوری که حتی یک قطعه سنگ هم به سوی ایران بیاندازد، صرف نظر از اختلافات داخلی و انتقاداتی که به نظام حاکم دارم، خود را ملزم به دفاع از کشورم در برابر هجوم دشمن خارجی می‌دانم. با این پاسخ‌ها، فضا به شدت تغییر کرد و تا حدی هم رنگ و بوی عاطفی به خود گرفت. حتی برخی از دانشجویان با جدیت خواستار پاسخگویی آقای اژه‌ای و تیم لابیگرشان شدند و گفتند شما این موارد را بیان کردید و حالا در برابر این انکارها باید ادعای خود را اثبات کنید. حتی در برابر سکوت آنها این تعبیر را به کار بردند که دیوار حاشا بلند است.

او درباره‌ی بایکوت شدن اتحادیه در زمانی که دبیرکل اتحادیه بود، اینگونه توضیح داد: پس از انتخابات آقای اژه‌ای که مدتی در شوک بود و بعد با وساطت‌ها و آشتی جویی دوستان اطلاح طلب و معتدل به وضعیت تازه عادت کرد، با ما یعنی حداقل با بنده تقریبا هیچگونه همکاری نکرد. دبیرخانه اتحادیه بیش از یک سال بایکوت بود و فعالیت چندانی نداشتیم. آقای اژه‌ای به جای اینکه بودجه را در اختیار دبیر کل و اعضای شورای مرکزی قراردهد، به انجمن‌های طرفدار خود پول می‌داد. انجمن‌های اصلاح طلب و طرفدار ما عملا از هرگونه کمک مالی محروم بودند. در دوره‌ی ما اردویی از طرف دوستان طیف ما برگزار نشد.

خلاصه از هر حیث با محدودیت و عدم همکاری مواجه بودیم که شرحش مطول و مفصل است. حتی در سفر جمعی اعضای شورای مرکزی به ایران از حیث دیدارهای معمول و متعارف اتحادیه با رفتار متفاوتی مواجه بودیم. شخصا برخی دیدارها را مفید و موثر نمی‌دانستم اما به اصرار دیگر اعضای شورای مرکزی با برنامه ریزی برای دیدارهای متعارف با افراد و مقامات موافقت کردم اما برخی از این دیدارها به جهت نگاه منفی به شخص بنده انجام نشد. به خلاف دوره‌های قبل و دور‌ه‌های بعد، ما تنها دوره‌ای بودیم که با رهبری و حتی برخی دیگر از مقامات و افراد جناح اصولگرا دیدار نکردیم.

در پایان دوره وقتی قرار شد انتخابات بعدی در آذر سال 86 مجددا در پاریس برگزار شود مداخلات و کارشکنی‌ها و قانون شکنی‌ها اوج گرفت. تا آنجا که در توان داشتم با این موارد مقابله کردم اما در نهایت با انتشار گزارش تخلفات و ذکر مستندات، انتخابات را غیر قانونی و نتایجش را نامشروع اعلام کرده اما در عین حال کنار کشیدم و تداوم دبیری خودم را منتفی دانستم. از جمله تخلفات این بود که تعداد زیادی از شرکت کنندگان و رای‌دهندگان در نشست انتخاباتی که با فشار و لابی اجازه‌ی حضور در نشست را یافتند یا اصلا دانشجو نبودند یا نمایندگی از انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های خود نداشتند.

حتی کسی که قرار بود به دبیر کلی اتحادیه برگزیده شود دانشجو نبود. زمانی که من دبیرکل بودم و ایشان قصد داشت دبیر منطقه‌ی فرانسه شود تا مدت‌ها این چالش را داشتیم که ایشان باید کارت دانشجویی یا گواهی ثبت‌نام ارائه دهد تا اساسا عضو یکی از انجمن‌های اسلامی تلقی شود اما ایشان مدرکی دال بر دانشجو بودن خود ارائه نکرد. در واقع همسر ایشان در پاریس تحصیل می‌کرد و خودشان صرفا در معیت خانواده ساکن پاریس بودند. در شبه انتخاباتی که من به آن اعتراض داشتم نامزد آقای اژه‌ای و جناح اصولگرا شخص مورد نظر بود که مثل برخی رای گیری‌های دیگر به نتیجه‌ی مورد نظر خود البته صرفا در کوتاه مدت رسیدند. در واقع اتحادیه را کاملا در دست گرفتند اما عملا آنرا از اعتبار و کارآمدی انداختند. این سخن را از سر دلسوزی می‌گویم نه از منظر تعصبات جناحی و دعوای قدیمی اصلاح طلب و اصولگرا.

وابستگی مالی استقلال اتحادیه را گرفت

نهادها باید کارکرد مشخص خودشان را داشته باشند و با همین کارکرد است که در بزنگاه‌های خاصی به جامعه و حتی حکومت کمک می‌کنند که تهدیدها را برطرف و آسیب‌ها را جبران کنند. یک اتحادیه‌ی مطیع و گوش به فرمان و فاقد استقلال با همه‌ی گستردگی‌اش از روسیه و اوکراین تا ایرلند هزینه‌ی زیادی دارد اما هیچ فایده‌ای نخواهد داشت. متاسفانه اعتیاد مالی اتحادیه و انجمن‌های عضوش به حکومت سبب شد که آرام آرام استقلالش را از دست بدهد و بسیاری از اعضا هم علیرغم اعتقادات باطنی در عمل محافظه‌کار شدند. بنابرین اتفاقاتی که سا‌ل‌ها قبل افتاد و اخیرا هم دوباره مثل زخم چرکینی سر باز کرده از جمله نتیجه‌ی همین فرایند وابستگی مالی اتحادیه به بودجه‌های بی حساب و کتاب حکومتی و حراج استقلال تشکیلاتی است.

رضوی فقیه درباره‌ی ساز و کار مالی اتحادیه قبل از انقلاب توضیح داد: «پیش از پیروزی انقلاب نیازهای مالی اتحادیه براساس پرداخت حق عضویت و نیز احتمالا جذب کمک‌های مالی از نیروهای انقلابی و مراجع تقلید تامین می‌شد. بالطبع با توجه به شرایط  سیاسی حاکم بر ایران، اتحادیه کاملا مستقل و غیر دولتی بود. اما بعد از انقلاب مثل انجمن‌های اسلامی داخل و دفتر تحکیم وحدت به کمک‌های دولتی وابسته شد. این وابستگی مالی نفوذ سیاسی و تشکیلاتی نیز به همراه دارد و طبیعتا حکومتی که برای این تشکل‌ها هزینه می‌کند در تعیین خط مشی‌ها و اعلام مواضع انتظاراتی دارد. در دوره‌ای که من دبیر بودم پیگیر استقلال و شفافیت مالی اتحادیه شدم اما به نظر می‌رسید باتوجه به گستردگی انجمن‌های اتحادیه و حجم مبالغی که به اشکال مختلف و به صورت دستی رد و بدل می‌شود چنین امکانی اصلا وجود ندارد. بخصوص که همه‌ی مبالغ هم به صورت دلار و یورو دست به دست می‌شد و همه‌ی ما می‌دانیم آن پدیده چه معنایی و چه تبعاتی دارد.

او با بیان اینکه استقلال مورد نظر ما در اتحادیه به این معنی نبود که بخواهیم علیه جمهوری اسلامی فعالیت کنیم، گفت: «وقتی یک تشکیلات می‌خواهد مستقل باشد، نمی‌تواند از بودجه‌ی دولتی استفاده کند. بخصوص از این جهت که هیچ مکانیزم مشخصی برای حسابرسی دقیق دخل و خرج‌ها وجود نداشت. آقای اژه‌ای به صورت نقدی به بعضی از انجمن‌ها پول پرداخت می‌کردند و به بعضی هم پرداخت نمی‌کردند. البته رسید پول‌های پرداختی را دریافت می‌کردند. بودجه‌ای که در اختیار من قرار گرفت خیلی محدود بود و بسیاری از انجمن‌های همسو و غیر همسو یا واقعا بر اساس نیاز و یا برای اعمال فشار درخواست بودجه برای برگزاری برنامه‌های مختلف داشتند و مبالغ مورد درخواست‌شان هیچ تناسبی با آنچه در اختیارم بود نداشت.

هم هویج بود و هم چماق

یعنی عملا دست‌های ما بسته بود. البته اگر انجمن‌ها به استقلال مالی می‌رسیدند نیازی نبود برای برگزاری اردوهای خانوادگی دانشجویان از بنده بودجه درخواست شود. برای همین است که من تعبیر اعتیاد مالی را به کار می‌برم که گمان می‌کنم اصلا مبالغه آمیز نیست. برخی از جریان‌ها تمایلی نداشتند اتحادیه به استقلال مالی برسد چون برای یک طرف معامله ساده‌ترین راه حل جهت تامین هزینه‌ فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی و تفریحی بود و برای یک طرف دیگر معامله هم ابزار اعمال نفوذ و در مواقع لازم اهرم اعمال فشار. خلاصه هم هویج بود و هم چماق.

اتحادیه انجمن‌های اسلامی در اروپا بر خلاف دفتر تحکیم وحدت که یک اتحادیه‌ی دانشجویی داخل کشور بود اولا یک جریان متکثری بود که دانشجویان اصلاح طلب و اصولگرا به طور مساوی در آنجا حضور داشتند. ثانیا اکثریت اعضای اتحادیه بورسیه‌ها‌ی جمهوری اسلامی یا اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران بودند که برای تکمیل تحصیلات خود به خارج از کشور آمده بودند و اگر عضو هیئت علمی هم نبودند قرار بود پس از پایان تحصیل و بازگشت به کشور عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه‌ها شوند، پس کاملا طبیعی است که اگر قلبا هم اصلاح طلبند از سر اجبار عملا محافظه کاری پیشه کنند و دامنه‌ی اصلاح طلبیشان بسیار محدود و ملاحظه کارانه باشد. این نیروها هم در طول و هم در عرض، شعاع مانور بسیار محدودی داشتند چون هم تامین مالی زندگی و تحصیلشان در خارج و هم آینده‌ی شغلیشان در داخل به طور جدی محل ریسک بود.»

این فعال سابق دانشجویی درباره‌ی تهدید اعضای اتحادیه توسط حجت الاسلام جواد اژه‌ای گفت:« همچنانکه قبلا هم گفتم، دوستانم نقل می‌کردند در نشست انتخاباتی لندن در سال 84 تهدید کردند که اگر فلانی رای بیاورد یا آقای ایکس رای نیاورد، به طورکلی بودجه‌ی اتحادیه را قطع می‌کنم. چون رای‌گیری‌ها مخفی بود تهدیدات فردی نمی‌توانست کارایی داشته باشد و بنابرین نمی‌تواستند تا زمانی که همه‌ی نیروهای اجرایی نشست انتخاباتی خودی نباشند روی بخش رای گیری اعمال نفوذ موثر کنند. به هر حال کسانی بودند که در ظاهر انتقادی نمی‌کردند اما براساس اعتقاد خود رای می‌دادند. با این همه تحریم‌های مالی می‌توانست روی عملکرد و اعلام مواضع انجمن‌ها تاثیر داشته باشد.

افراد هم تا حد محدودی می‌توانستند از چارچوب‌های مورد نظر اسپانسر مالی اتحادیه خروج کنند. پس نتیجه‌ی طبیعی همان است که ما دیدیم و امروز منتقدان دیگر آقای اژه‌ای تجربه می‌کنند. البته کسانی هم در اتحادیه بودند که با هزینه‌ی خودشان زندگی و تحصیل می‌کردند و بنابرین می‌توانستند کاملا مستقل مانده و در نظر و عمل صراحت داشته باشند اما تعداد این افراد بسیار کم و به اصطلاح اقل من القلیل بود. اکثریت دانشجویان عضو اتحادیه اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا بورسیه‌ی جمهوری اسلامی بودند و برای تامین مخارج زندگی و تحصیل در اروپا و برای تضمین آینده‌ی شغلی و نیز برای برگزاری اردوها و نشست های سیاسی و فرهنگی به بودجه دولتی وابسته بودند. اعضای اتحادیه به خلاف اعضای اتحادیه‌ی پیش از انقلاب عادت نداشتند در تامین معاش و هزینه‌ی تحصیل به کار خود یا تمکن مالی خانواده متکی باشند و برای چرخاندن چرخهای اتحادیه حق عضویت بپردازند و هزینه فعالیتهای انجمنها را خودشان تامین کنند.

اتحادیه دنباله‌ی بوروکراسی دولتی است

پیدایش این وابستگی مالی پس از انقلاب سبب شد تا اتحادیه صرفا به ابزاری برای تبلیغات در خارج از کشور و مقابله با گروه‌های مخالف تبدیل شود و استقلال نظری و عملی خودش را از دست بدهد و فراتر از همه‌ی اینها به محلی برای ارتقای شغلی و جهش به سوی مقامات دولتی تبدیل شود. در واقع اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپا هم مثل تحکیم دهه‌های شصت و هفتاد و مثل خانه‌ی کارگر و بسیج دانشجویی و بسیج اساتید به دنباله‌ی بوروکراسی دولتی بدل شد که بعضا افراد سودجو و آینده نگر را به سمت خود جذب می‌کند نه افرادی که برای عقیده‌ی خود آماده‌ی پرداخت هزینه‌اند.»

این فعال سیاسی بیان کرد: «قبل از انقلاب در راس اتحادیه اشخاصی مانند آقایان حسن حبیبی، صادق قطب زاده و صادق طباطبایی قرار داشتند. امثال دکتر یزدی و دکتر چمران هم در آمریکا به همین مجموعه متصل بودند و در واقع گاهی از عنوان اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، آمریکا و کانادا استفاده می‌شد.  این افراد پیام‌رسان مبارزات ضدسلطنتی نیروهای مبارز مذهبی در اروپا و امریکا بودند و بخش مهمی از مبارزات نیروهای خارج از کشور را تشکیل میدادند. اتحادیه پس از انقلاب نیز با نگاه مثبت اعضایش به تحولات بعد از پیروزی انقلاب و تاسیس نظام جمهوری اسلامی، فعالیت خود را ادامه داد.

البته اینکه به نظام جمهوری اسلامی و رهبری پیشین و فعلی نگاه مثبتی داشته باشند، مشکل خاصی ایجاد نمی‌کند اما مسئله این است که اتحادیه از نظرمالی و تشکیلاتی به دستگاه‌های دولتی وابسته و عملا به بخشی از دیوان سالاری دولتی تبدیل شد که اجرا کننده‌ی سیاست‌های خرد و کلان نظام جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود. گویی یک واحد از سفارتخانه های جمهوری اسلامیست. در چنین شرایطی استقلالش به مثابه یک انجمن دانشجویی مخدوش شده و به سمت وابستگی به بدنه‌ دولت پیش میرود. این اتفاق چنانکه گفتم برای انجمنهای دانشجویی و غیر دانشجویی در داخل هم رخ داد. اما مشکل اتحادیه آنجا مضاعف شد که آقای اژه ای حتی اعتدال را هم در این خط وابسته سازی اتحادیه رعایت نکردند و به جای آنکه اتحادیه را به بخشی از دیوانسالاری حکومت در خارج کشور بدل کنند کوشیدند آنجا را حیاط خلوت شخصی کنند و حامیان شخصی خودشان را در آنجا بگمارند تا تشکیلاتی به آن گستردگی و قدمت کاملا فرمایشی، مطیع اوامر و گوش به فرمان اداره شود.

این رخداد خوبی نبود بلکه یک خسران بزرگ بود. اتحادیه مثل دیگر نهادهای مدنی حکم ستون را در ساختار جامعه دارد. باید مستقل باشد نه متکی به جای دیگر. این استقلال اگر چهار دردسر هم داشته باشد چهل منفعت دارد که در روز مبادا به کار می آید. متاسفانه این درایت در مواجهه با نهادهای مدنی و انجمنهای مستقل مردمی وجود نداشت و هنوز هم ندارد. نهادهای مدنی مثل قانون ضروری اند. اگر ده جا علیه منافع زودگذر ما باشند صد جا منافع درازمدت ما را تضمین و تامین میکنند. متاسفانه اتحادیه ای با آن عظمت به یک زائده‌ی پرهزینه با بودجه های کلان ارزی و بدون هیچ دستاورد و فایده‌ی قابل رویت بدل شده است. شاهدش اینکه در این سالها هیچ رخداد آن خبر تلقی نشده و جدی گرفته نشده است مگر همین انشعابات یا شاید انحلالش.

او درباره‌ی اینکه آیا هیچگاه نوع عمکرد آقای اژه‌ای منجر به برخورد انتقادی دانشجویان با او شد یا خیر، گفت:« طبیعی بود که ایشان از دانشجویان عضو اتحادیه کارت قرمز یا حتی زرد نگیرند، زیرا دانشجویان به جهت آینده‌ی شغلی خود جرئت برخورد با ایشان را نداشتند. آقای اژه‌ای درسطح عالی با نیروهای سیاسی و مدیران ارشد جمهوری اسلامی مرتبط است. طبیعتا دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می‌کنند، نمی‌توانند مستقیما با آقای اژه‌ای مخالفت کنند. به جز آنهایی که استقلال داشتند و دارند. ما اقلیتی اندک بودیم که چون وابستگی مالی نداشتیم، می‌‌توانستیم با آقای اژه‌ای از در اختلاف وارد شویم.

متکی به بورس دانشجویی جمهوری اسلامی نبودیم

برای تامین معاش کار میکردیم و متکی به بورس دانشجویی جمهوری اسلامی نبودیم و هیچ چشم اندازی هم به عنوان آینده‌ی شغلی در ایران برایمان متصور نبود که ترسی برای از دست رفتنش داشته باشیم. اما اکثریت مثل ما نبودند و البته این وضعیت برای ما کاملا قابل درک بود. آقای اژه‌ای هم از این وضعیت استفاده می‌کرد تا به بدترین شکل ممکن وابستگی اتحادیه را نه حتی به نظام بلکه به شخص خودش پیش ببرد و حتی تلاش نمی‌کرد دانشجویان را از طریق حکمت و موعظه و جدل به احسن با خود همفکر کند. تلاش نمی‌کرد مخالفانش را ارشاد کنند. بلکه می‌خواست با ساده‌ترین راه به هدفش برسد و با اهرم‌های مالی دانشجویان را مطیع خود کرده و تشکیلات را به دست آدم‌هایی بسپرد که کاملا مورد اعتمادش باشند و اوامر صادره را اجرا کنند. شخصا از آقای اژه‌ای که استاد روانشناسی و علوم تربیتی‌اند تعجب می‌کنم که چگونه متوجه نشدند این شیوه حتی برای کودکان و دانش آموزان مبتدی هم نه تنها بی‌فایده بلکه مضر و تباه کننده است.

کار اتحادیه مدت‌هاست تمام شده

چندی پیش مجمع اسلامی دانشجویان منطقه آلمان در اعتراض به قانون‌ستیزی‌های صورت گرفته در اتحادیه، از عضویت در اتحادیه انصراف دادند. در پاسخ به این پرسش که آیا با این اعتراض‌ها و انصراف‌ها به پایان کار اتحادیه‌ نزدیک شده‌ایم؛ رضوی فقیه اینگونه پاسخ می‌دهد: «به گمانم کار اتحادیه مدت‌هاست تمام شده، زیرا ما عملا با یک اتحادیه از انجمن‌های اسلامی دانشجویی طرف نبودیم، بلکه با مجموعه‌ای از دانشجویان مورد حمایت مواجه بودیم که مجری اوامری بودند که به آنها دیکته می‌شد.

هزینه سفرشان را برای چند روز تفریح و اقامت در این یا آن شهر اروپایی می‌دادند که در نشست انتخاباتی هم شرکت کنند و به شخص از پیش تعیین شده رای بدهند. بعضی از این افراد اصلا دانشجو نبودند. در عین حال تعدادی از دانشجویان هم بودند و هستند که با انگیزه‌های خیرخواهانه به دنبال فعالیت‌اند اما از سالها پیش به این سو عملا از تاثیرگذاری ساقط شده‌اند و بنابرین طبیعی است که امروز به نوعی از انشعاب رسیده‌ایم و احتمالا این روند ادامه خواهد داشت و  ممکن است در عمل به انحلال کامل اتحادیه برسد حتی اگر از آن فقط اسمی باقی بماند. این وضعیت نتیجه‌ی سیاست‌های غلطی است که مسئولیتش از جمله با آقای اژه‌ای است.

او در توضیح این سخنش که اتحادیه نیز مثل تحکیم دهه‌های شصت و هفتاد نردبام ترقی برای نیل به مقام‌های مدیریتی بود، گفت: «آقای حجت الله ایوبی که مدت‌ها رایزن فرهنگی ایران در پاریس بود و بعدها به معاونت فرهنگی اجتماعی وزارت کشور نیز رسید عضو انجمن اسلامی دانشجویان در فرانسه بود. نمونه‌ی دیگر داماد مرحوم کاظم پور اردبیلی است که پیش از بنده دبیر کل اتحادیه بود و بعدها در دولت آقای روحانی به معاونت وزارت بهداشت منصوب شد.

رضوی فقیه از عدم ارتباط اتحادیه با دیگر انجمن‌های غیر ایرانی دانشجویی نیز سخن گفت و توضیح داد: یکی از اشکالات اتحادیه همین بود. متاسفانه اتحادیه از یک تشکل مدنی دانشجویی به یک نهاد نیمه دولتی وابسته به دستگاه‌های دولتی در داخل و خارج بدل شده بود که اعتبار دانشجویی نداشت. ما برای احیای هویت دانشجویی و مستقل اتحادیه تلاش کردیم و تمایل زیادی داشتیم با جریان‌های دانشجویی خاج از کشور ارتباط بگیریم اما میسر نشد. همچنانکه گفتم وابستگی اتحادیه و دانشجویان عضو آن مجالی برای ریسک کنش‌های مستقل نگذاشته بود و به علاوه دانشجویان عضو انجمنها ترجیح میدادند اردوهای دانشجوی و خانوادگی برگزار کنند تا اینکه به کارهای جدی و وقتگیر بپردازند.

در آن زمان می‎خواستیم در چهلمین سالگرد جنبش دانشجویی بهار 1968 یک بین المل جنبش دانشجویی برگزار کنیم و نسل‌های مختلف جنبش دانشجویی را در کشورهای مختلف گرد هم بیاوریم و مرکزی برای ثبت اسناد تاریخی فعالیت‌های دانشجویی و برقراری ارتباط  میان کنشگران کشورهای مختلف تاسیس کنیم و تاریخ جنبش‌های دانشجویی در نقاط مختلف جهان را بازخوانی کنیم اما چنین تمایلی در اتحادیه جایگاهی نداشت. حتی برای برگزاری سی امین سالگرد درگذشت دکتر شریعتی به عنوان عضو برجسته‌ی این اتحادیه نتوانستیم کاری بکنیم. چون اساسا فضایی برای اقداماتی از این دست وجود نداشت و به‌ویژه شاید از نظر عده‌ای ریسک ارتباط با نهادهای دانشجویی خارجی بالاتر از ظرفیت اتحادیه و موقعیت اعضای آن بود. با این اوصاف و احوال تنها کارکرد اتحادیه این شده بود که دانشجویان مذهبی ایرانی و خانواده های آنان را در پوسته‌ای از روابط بین خودشان گرد هم بیاورد.

رضوی فقیه در ادامه درباره‌ی زمینه های تشکیل این اتحادیه گفت:« این اتحادیه زمانی شکل گرفت که دانشجویان فعال مذهبی شاغل به تحصیل در اروپا تشکیلات مستقلی نداشتند و در قالب کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور مشترکا با دانشجویان چپ و ملی گرا فعالیت می‌کردند. وقتی اختلافات آنها در مسائل ایدئولوژیک از حدی فراتر رفت و احساس کردند نمی‌توانند در قالب تشکیلات واحد با مارکسیست‌ها و ملی‌گراها کنش مشترک داشته باشند اتحادیه‌انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا را تاسیس کردند. در حقیقت بنیانگذاران اصلی و اولیه عضو کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور بودند و از دل آن انشعاب کردند.

مثل نهضت آزادی که از دل جبهه ملی انشعاب کرد.  تشکیل اتحادیه اقتضای آن زمان بود و دانشجویان انگیزه‌ها و اهدافی جدی داشتند وآماده‌ی پرداخت هزینه های سنگین برای رسیدن به آن اهداف بودند. اما بعد از انقلاب دیگر این انگیزه‌ها وجود نداشت. با اینکه شروع اتحادیه‎‌ انجمن‌های اسلامی ضعیف بود اما بعدها با همت اعضا به تشکلی بسیار تاثیرگذار بدل شد. اما به نظر میرسد وابستگی‌های چهار دهه‌ی گذشته استقلال، هویت و تاثیرگذاری و کارآمدی این تشکیلات را در روندی فرسایشی کاملا از میان برده است و این پایانی تلخ و غم انگیز به شمار می آید برای اتحادیه‌ای که یک گذشته‌ی پربار و پرافتخار داشته است.»

امینیان: آقای اژه‌ای سعی کرد در اتحادیه تک صدایی نباشد

ادعاهایی نسبت به دخالت جواد اژه‌ای نماینده ولی فقیه در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا مطرح شد، مبنی بر اینکه او در نشست‌ها و همچنین انتخابات اتحادیه دخالت می‌کند و صرفا به انجمن‌های اسلامی طرفدار خود بودجه می‌دهد، صادق امینیان -دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی اروپا_ ضمن تکذیب این ادعاها به انصاف نیوز گفت: «آقای اژه‌ای اهل گفت‌وگو با رسانه‌ها درباره‌ی مسائل داخلی اتحادیه نیستند و همیشه در درون اتحادیه به عنوان یک تشکل پویا بحث‌هایی مطرح بوده که نتیجه‌ی آنها در نشست‌های سالیانه متبلور می‌شود، ممکن است در یک دوره‌ای به عملکرد یک فرد انتخاب شده، انتقادی وارد شود و این مسائل میان دبیرها و اعضا مسائل و گفت‌وگوهایی را پیش بیاورد اما اینها در نشست با حضور همه‌ی اعضا به بحث گذاشته شود.

از دل همین بحث‌ها برنامه‌ی صنفی، فرهنگی و علمی اتحادیه مشخص می‌شود و با آرای اعضا به تصویب می‌رسد. سپس نمایندگان جدید از دل اتحادیه بیرون بیایند؛ درباره‌ی دخالت آقای اژه‌ای در انتخابات و مسائل داخلی باید بگویم پس از انقلاب اعضای اتحادیه از امام خمینی خواستند کسی را به عنوان نماینده‌ی ولی فقیه در اتحادیه مشخص کننند و  تا سال 1360 سه نماینده وجود داشت و بعد از به رهبری رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای، آقای اژه‌ای نماینده شدند و کلا یک وحدت رویه در ایشان وجود داشت. در اتحادیه هم مثل جامعه‌ی ایران گرایش‌های سیاسی مختلفی وجود دارد و آقای اژه‌ای هم سعی کرده، هیچ وقت تک صدایی یا تسلطی در اتحادیه پیش نیاید و اتحادیه همواره باید محل تضارب آرا باشد. اتحادیه نباید در خدمت یک جناح خاص باشد و مجموع اقدامات آقای اژه‌ای را می‌توان در این مسیر ارزیابی کرد.

او ادامه داد: در درون اتحادیه بحث‌های جدی‌ای بین اعضا وجود دارد و در حال حاضر اتحادیه یکی از فعال‌ترین دوره‌های خود را پشت سر می‌گذارد. برنامه‌های متعددی در حوزه‌های علمی، فرهنگی و مذهبی در حال انجام است و طبیعتا با توجه به سلیقه‌های مختلف بعضی از این برنامه‌ها محل بحث و گفت‌وگو است، جایی که لازم بود آقای اژه‌ای نظرات خود را نسبت به پرسش‌ها اعلام کردند. همانطور که می‌دانید یک درخواستی را از تعدادی از انجمن‌ها درباره‌ی همین موضوعات دریافت کردیم که در حال بررسی آن هستیم و مطابق اساسنامه با آن رفتار می‌کنیم. تلاش می‌کنیم در اتحادیه کار دانشجویی خود را به دور از هیاهو رسانه‌ای با توجه به اهداف و آرمان‌ها ذکر شده در اساسنامه‌ی اتحادیه حرکت کنیم و در عین حال پویایی این نهاد دانشجویی را حفظ کنیم.


واکنش اژه‌ای به حواشی اخیر در انجمن‌های اسلامی دانشجویان اروپا

نماینده ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی اروپا طی نامه‌ای به انتشار برخی حواشی در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا که انصاف نیوز پیش از این به آن پرداخته بود واکنش نشان داد.

به گزارش مشرق، حجت الاسلام جواد اژه‌ای نماینده ولی فقیه در امور دانشجویان ایرانی اروپا طی نامه‌ای در واکنش به برخی حواشی در اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا به اعضای این اتحادیه نوشت: سعی کنید الگویتان سردار بزرگ اسلام، شهید قاسم سلیمانی باشد که با فروتنی خود را تلاشگر راه اسلام و مدافع حقوق ملتهای رنج دیده، شهید داده و در میانه بدترین محاصره اقتصادی تاریخ ایران دچار شده، می دانست.

متن این نامه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین آمنوا، اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (سوره مبارکه احزاب، آیه ۷۰)

ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق گویید.

اعضای محترم اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا

با سلام و تحیت، از این که رویدادهای اخیر در اتحادیه بالاجبار مرا وادار به واگویی وقایع روی داده از نشست وین تا به امروز نموده است، پیشاپیش عذرخواهی می کنم.

اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا از دیرباز محلی برای بیان آرا و تفکرات از هر دو جریان غالب در آن بوده است؛ نمونه بازر آن نیز در نشست هامبورگ بود که دبیر اتحادیه با تنها یک رأی اختلاف نسبت به رقیب خود (که هدیه انجمن جناح مقابل بود) برگزیده شد و سکان انجمن‌ها را به دست گرفت.

من در طول یک سال فعالیت دوره قبلی و علیرغم شکننده بودن آرای اکثریت اعضای شورا، از آرای شما در نشست حمایت کردم. ولی این امر متاسفانه منجر به حفظ تعادل و میانه روی در هنگامه درگیری های فکری بعدی نشد که نمود بارز آن در نشست وین و در برخورد حذفی با انجمن اصلی شهر لندن و انجمنهای بلاروس و اکراین و حتی حذف آرای وکیل چند انجمن از اروپای شرقی که به دلیل وضعیت اضطراری و علیرغم داوطلبی برای عضویت در شورای مرکزی از نشست خارج شده بود، دیده شد.

انتخابات دوره اخیر با رسمیت نشست برگزار شد، در حالی که اروپای شرقی به اعتبار آن معترض بود، اما من، هم در نشست هامبورگ و هم در وین، علیرغم این که نشانه هایی از مهندسی آرا حس می شد، به آرای نمایندگان شما احترام گذاشتم.

هنوز دوره جدید شروع نشده بود که دبیر اتحادیه اعلام انصراف از دبیری نمود. شخصاً به طور تلفنی و مکتوب از او خواستم به احترام آرای مکتسبه به کار خود ادامه دهد، اما اعلام نمود به خاطر انتظارات غیرارزشی و فشارهای ناروا قادر به ادامه کار نیست.

لذا اینجانب پس از مشاهده اصرار وی به استعفا، به چهارنفر منتخب نشست در شورای مرکزی اعلام نمودم، یک نفر را از میان خود با حفظ سمت به عنوان دبیر برگزینند. به دلیل تساوی آرا و به منظور خروج از بن بست اجرایی، یک نفر از دو نفر پیشنهادی، یعنی دبیر صنفی منتخب نشست را با توجه به پیشنهاد آقای صراف، دبیر مستعفی، به عنوان دبیر جدید اعلام کردم.

لیکن تلاشها و فعالیتهای خارج از شورای مرکزی و بدون هماهنگی با دبیر جدید آغاز شد. در موارد متعدد و مکرر این عدم هماهنگی ها، من تنها شرط خود در مناظره ها و سخنرانی های چالشی را حضور نماینده هر دو تفکر موجود در ایران دانستم (که اعضای اتحادیه نیز کمابیش بر اساس همان دیدگاه ها به دو گروه عمده تقسیم شده اند) که بعضاً منجر به لغو برنامه از سوی مسئول فرهنگی شد.

در مورد برنامه اخیر تحت عنوان مسابقه آزاد فکری در خصوص ازدواج سفید یا همباشی، اعتراضات و مخالفتهایی از سوی برخی انجمن‌ها با برنامه مزبور به دلیل عدم تناسب با نظام فرهنگی ارزشی اتحادیه و چرایی اینکه در فضای فعلی فشارهای سنگین اقتصادی و سیاسی این برنامه باید به یکی از مباحث اصلی اتحادیه مبدل شود، ابراز گردید.

بدیهی است تصمیم گیری در خصوص حذف مسئول فرهنگی اتحادیه صرفاً در حوزه اختیارات نشست آتی اتحادیه (به صورت فوق العاده یا عادی) که مطابق اساسنامه باید تحت نظر اینجانب برگزار گردد، است.

با این حال اقدام چند عضو معدود از منطقه آلمان در اعلام خروج و انصراف با ادعای میراث داری شجره طیبه اتحادیه، مانع از اقدام من در این زمینه با میانجیگری مسئول محترم مرکز اسلامی هامبورگ گردید.

اکنون که این جریان شناخته شده که عامل فشارها و هجمه های ناروا به دبیر مستعفی اتحادیه در این دوره بوده اند چنین قصدی دارند، من نیز دلیلی برای ممانعت از این خروج و مداخله در آن نمی‌بینم.

اعضای محترم اتحادیه، من بر اساس نظر رهبرم، نگاهی یکسان و فارغ از تفاوت دیدگاه های سیاسی به شما دارم. سعی کنید الگویتان سردار بزرگ اسلام، شهید قاسم سلیمانی باشد که با فروتنی خود را تلاشگر راه اسلام و مدافع حقوق ملتهای رنج دیده، شهید داده و در میانه بدترین محاصره اقتصادی تاریخ ایران دچار شده، می دانست.

این اتحادیه، از سال ۱۳۶۸ که من در کنار شما حضور داشته ام، فراز و نشیب های زیادی دیده و من نیز هیچ گاه بی بهره از بی مهری انحصار طلبان نبوده ام، ولی آنچه این میراث شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی را زنده نگه داشته است، «طریق الوسطی» بوده است.

آنچه مسلم است، این رودخانه شفاف و جاری با گردو غبار تندروی های مقطعی هیچ گاه به مرداب تبدیل نخواهد شد، چون اعضای آن، برادران و خواهران دین باوری هستند که سلوک زندگی خود را بر عدل و انصاف بنا نهاده اند.

والعاقبه للمتقین

جواد اژه‌ای

۲۷ مردادماه ۱۳۹۹

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. متاسفانه در ایتالیا هم سو مدیریت در انجمن های تابعه کاملا مشهود است. امیدوارم نهادهای مسئول در داخل کشور فکری به حال این سو مدیریت و هدر رفت انرژی جوانان کشور بکنند.

  2. بسیار گزارش جالبی بود. متاسفانه در ایتالیا هم سو مدیریت در انجمن های تابعه کاملا مشهود است. امیدوارم نهادهای مسئول در داخل کشور فکری به حال این سو مدیریت و هدر رفت انرژی جوانان کشور بکنند.

  3. سالها دخالت هاي اژه اي و دخترش موجب اين اختلافات شد و نهايتا با اين شكاف فاتحه تشكيلات دانشجويان مسلمان خوانده شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا