وقتی گوش شنوایی نیست!
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «وقتی گوش شنوایی نیست!» نوشت:
حکم اعدام نوید افکاری به اتهام قتل یکی از کارکنان حراست آبفای شیراز بار دیگر واکنش گستردۀ شبکههای اجتماعی را به همراه داشته است.
ادعاهای فراون و ضد و نقیضی از سوی طرفهای قضیه در بارۀ قانونی بودن یا نبودن این حکم مطرح میشود، اما آنچه “ناظران بیطرف” را در این میان سردرگم میکند، عدم اطلاع از جزئیات واقعه و حقیقت ماجراست.
بارها و بارها به دستگاه قضایی تذکر داده شده است که اگر در صدد جلب اعتماد افکار عمومی به احکام صادره است، باید روند رسیدگی به اتهامها را در فضایی کاملاً شفاف انجام دهد که این خود مستلزم برگزاری علنی دادگاهها، حضور وکیل تعیینی در تمام مراحل دادرسی بخصوص دورۀ تحقیق و بازجویی و پذیرش تشکیل هیئت منصفهای حرفهای و کارآمد است که وجدان عمومی جامعه را نمایندگی کند.
تا وقتی گوش شنوایی در این باره یافت نشود، نتیجهاش واکنش گسترده به تک تک احکامی است که به نحوی به سیاست و قدرت ربط پیدا میکنند.
در چنین وضعیتی، احکام صادره چه اجرا شوند و چه نشوند، در هر دو حال، به زیان دستگاه قضایی و سیاستی دو سر باخت است!
در این میان، برخی سایتهای منتسب به اصولگرایان از عدم اجرای حکم اعدام افکاری بر اثر فشارهای فضای مجازی اظهار نگرانی کرده و آن را نشانۀ “از کار افتادن دستگاه قضایی” دانستهاند. یکی از همین سایتها در مورد علت مخالفت با احکام اعدام نوشته است:
“این احتمال چندان دور از ذهن نیست که «شبکه نفوذ»، کدها و قراینی را در پشت پرده میبیند که «یومالواقعه» و ساعت صفر برخورد با خود را نزدیک میداند و حال این چنین شمشیر به تخریب و «مشروعیتزدایی» از قوه قضاییه بسته است تا در آن روز، از شدت برخورد با خود بکاهد.” (نقل از مشرق نیوز)
این نوع ادبیات تهدیدآمیز مثلاً برای دفاع از “مشروعیت قانونی” احکام قضایی به کار گرفته شده است؛ حال آنکه پیامش برای هر حقوق ناخواندهای هم این است که پشت تمام این قضایا منازعهای سیاسی در جریان است! یعنی از این صریحتر هم میشود احکام قضایی را سیاسی دانست؟
انتهای پیام